نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

جملات زیبا و گرانبها برای زندگی



برای دریافت جذاب ترین مطالب عضو شوید

 

بنام خداوندی که داشتن او جبران همه نداشته های من است

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند ...

تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!
یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا ...

خوبی بادبادک اینه که
می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده ...

با کسی زندگی کن که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی ...

انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست؛
بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد!

مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از آن گل ها دوست داشتنی ترند ...

تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند ...

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است ...

دوره، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند
ولی هرگز خواب هم را نمی بینند ...

اگر گیاهان صدایی نداشته باشند
به معنای آن نیست که دردی ندارند ...

اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
باور محال بودنش را عوض کن ...

برنده می گوید مشکل است، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است، اما مشکل ...

آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند ...

حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتان مغرور نشوید
چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید ...

من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم
هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام ...
"بیل گیتس"

تنها راه کشف ممکن ها، رفتن به ورای غیر ممکن ها است ...
"آرتور کلارک"

برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم،
اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم، احتیاج به جوانی دارم ...
"ژوبرت"

دوست تو کسی است که هرگاه کلمه "حق" از تو شنید، خشمناک نشود ...

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش
امید هیچ معجزه ای از مرده نیست، پس زنده باش ...

یادها فراموش نخواهند شد، حتی به اجبار
و دوستی ها ماندنی هستند، حتی با سکوت ...

دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد، ترکش نکند ...

زندگی قانون باورها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش که لایق بهترین هایی ...

اگر مایلیم پیام عشق را بشنویم، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم ...

زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن ...

زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است
هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید، زیرا ممکن است این شیشه ناگهان بشکند ...

آموخته‌ام که هیچ‌گاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقت‌شان نگذارم ...

پیروزی یعنی :
توانایی رفتن از یک شکست، به شکستی دیگر
بدون از دست دادن اشتیاق ...

مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند
اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست ...

زندگی ارزش دویدن دارد، حتی با کفشهای پاره !

گلایه ها عیبی ندارد، کنایه هاست که ویران می کند.

یادمان باشد که "اعتماد" المثنی ندارد، پس لطفا گمش نکنیم.

یه قلب پاک از تمام مکانهای دیدنی جهان زیباتر است.

در زندگی باران نباش که فکر کنند خودت را با منت به شیشه میکوبی؛
ابر باش تا منتظرت باشند که بیایی

بهترین روزهایت را به کسانی هدیه کن
که بدترین روزها در کنارت بوده اند ...

دنبال واژه نباش؛ کلمات فریبمان میدهند
وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش میرود
فاتحه ی بقیه حروف را باید خواند ...

گاهی خداوند درها را قفل می کند و پنجره ها را می بندد
چه زیباست فکر کنیم طوفانی در راه است
و خداوند نمی خواهد آسیبی به ما برسد ...

نمی توان برگشت و آغاز خوبی داشت،
اما می توان شروع کرد و پایان خوبی داشت

شیطان: به انسان بگو دنیا را به من واگذارد تا من نیز دین او را رها کنم


 
14-4-15-16272714cs7fb.jpg

شیطان: به انسان بگو دنیا را به من واگذارد تا من نیز دین او را رها کنم

فرهنگ > دین و اندیشه - به کودکی ماننده ایم که با شور و شوق آدمکی از برف می سازد و جاودانگیش را آرزو می کند و در نهایت بر نقشه های نقش برآب شده و آرزوهای برباد رفته افسوس می خورد.

کودکان به بازی، در ساحل دریا خانه می سازند، به آن دل می بندند، با آن زندگی می کنند و دمی بعد موجی خروشان خانه را در خویش می بلعد و عزایش را بر دل صاحب خانه می نشاند. چنین است زندگی ما در این دنیا و اگر کودک خانه بر ساحل سست دریا بنا می کند ما خانه آرزوها بر ساحل باد می سازیم.

سخن از فانی بودن دنیا بسیار شنیده ایم اما نسیان و فراموشی آدمی جلوه های فریبنده این جهان را بیشتر خوش می دارند. حضرت علی (که درود خدا بر او باد) در خطبه متقین که خطاب به همام است در این باره نیز به نیکی سخن گفته است.

در ادامه بخش هایی از کتاب «متقین» نوشته سید مهدی شجاعی را که دریافتی از این خطبه نهج البلاغه است، می خوانید.

 

«جبرئیل، گنجینه های دنیا را به نزد پیامبر آورد و عرض کرد، یا رسول الله! این خزائن دنیاست و قبول آن، از مقام و ارزش و ثواب تو دهر نزد خداوند نمی کاهد.


پیامبر فرمود:« حبیبم جبرئیل! مرا نیازی به اینها نیست. چون سیر شوم سپاس خدا را می گویم و چون گرسنه گردم از او غذا می طلبم.»


دقت در این کلام از آن روی حائز اهمیت است که دیگران اگر از دنیا کناره می جویند و زهد می ورزند از آن روست که آخرت و دار بقای خویش آبادان کنند. ولی پیامبر که (درود خدا بر او باد) علی رغم تضمین ثبات مقام خویش در نزد پروردگار به بهره وری از دنیا تن در نمی دهد.

مروی است که در قیامت دوزخیان نمی گویند که ما اگر نماز می خواندیم، روزه می گرفتیم و حج می کردیم به جهنم در نمی آمدیم. بل می گویند که اگر می شنیدیم و تعقل می کردیم بی شک جهنمی نمی شدیم.

امام علی (که درود خدا بر او باد) می فرماید: دنیا به مار می ماند. لمس کردن آن نرم و مطبوع است، اما درون خود زهر کشنده دارد. مرد عاقل از آن می گریزد ولی کودک نادان، شیفته و فریفته آن می گردد.

احمد حرب نیشابوری، صوفی و عارف مشهور بامداد بر سر چهار سوی نیشابور بگذشت. ابلیس را دید آنجا علمی بر کشیده و شیاطین به گرد او صف در کشیده، احمد با او گفت: ای بیچاره به چه طمع آمده ای؟ گفت: بازار دنیا خانه من است، من به خانه خویش آمده ام. از ایشان بپرس تا پیش من به چه می آیند. احمد گفت: ایشان کسبی می کنند تا قوتی به خانه برند. گفت: من نیز جهدی می کنم تا یکی را به دوزخ برم.

گفت: ای شخص مدبر از ایشان چه می خواهی؟ گفت: ای مرد مقبل همان که ایشان از من می خواهند. ایشان در خانه من نشسته اند و دست به مال من دراز کرده، من نیز در سینه ایشان نشسته ام و دست به دین ایشان دراز کرده ام. ایشان را گو از خانه من به در آیند و دنیا به من رها کنند، تا من از سینه ایشان به در آیم و دین بدیشان رها کنم.»

نیکی به پدر و مادر




نیکی به پدر و مادر، وظیفه ای اخلاقی است که در واجب بودن شکر مُنعم ریشه دارد. انسان فطرتاً شاکر و سپاسگزار کسی است که به او نیکی کرده است. سپاسگزاری از پدر و مادر، نشانه و گواه سلامت فطرت است و کسی که به پدر و مادر خود نیکی می کند، از فطرت خود پاسداری کرده است. اهمیّت سپاسگزاری از پدر و مادر، چنان است که خداوند پس از امر به شکرگزاری از خود، شکر پدر و مادر را آورده است:
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِی عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ ؛[1]
و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش (به هنگام بارداری) او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می یابد (آری او را سفارش کردیم) که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت (همه) به سوی من است.

و همانطور که کسی نمی تواند شکر پروردگار به جای آورد، شکرگزاری از پدر و مادر نیز بسیار دشوار و در حدّ محال است. از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ روایت شده است:
لن یجزی ولد عن والده حتی یجده مملوکاً فیشتریه و یعتقه؛[2]
هرگز فرزندی پاداش پدرش را ادا نمی کند، مگر آنکه پدر مملوک باشد و فرزند او را بخرد و آزاد سازد.

و نیز از ایشان روایت شده است:
برّ الوالدین افضل من الصلوه و الصوم و الحج و العمره و الجهاد فی سبیل الله؛[3]
نیکی به پدر و مادر برتر از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خداست.

نیکی به پدر و مادر چنان اهمیتی دارد که حتی پدر و مادری که از نظر عقیده دچار انحراف هستند و یا به فرزند خود ظلم کرده اند، باید مورد احترام واقع شوند و فرزند به آنان نیکی کند.[4]

مادر حق ویژه ای دارد و نیکی به او مقدم است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند:
شخصی نزد پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ آمد و پرسید ای پیامبر! به چه کسی نیکی کنم؟ فرمودند: مادرت. پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: مادرت. باز پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به مادرت. دوباره پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به پدرت.[5]

وجوب پرهیز از آزار پدر و مادر
خداوند در قرآن کریم نیکی به پدر و مادر را وظیفه ای واجب معرفی فرموده است؛ وظیفه ای که پس از «توحید در پرستش» ذکر شده است:
وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً ؛[6]
پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر (خود) احسان کنید؛ اگر یکی از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها (حتی) «اف» مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی.

مطابق این آیه نیکی به پدر و مادر امری واجب و کوچکترین بی احترامی به آنان ممنوع است. این وجوب و ممنوعیت، چنانکه گفتیم، پس از بیان وجوب یگانه پرستی ذکر شده است و این گواه اهمیت حقوق والدین است.
اهانت و بی احترامی نسبت به والدین به هیچ روی پذیرفته نیست؛ حتی کوچکترین رفتار یا گفتاری که موجب آزار آنان باشد بر طبق این آیه ممنوع است.

امام رضا ـ علیه السّلام ـ فرمودند:
اگر لفظی کوتاهتر و سبک تر از «اف» وجود داشت، خداوند آن را در آیه ذکر می فرمود.[7]

و در روایت دیگری آمده است که مقصود از «اف»، کمترین آزار است و اگر کلمه ای وجود داشت که بر آزاری کوچکتر دلالت می کرد، خداوند از آن نهی می فرمود.[8]

روایات بسیاری در نهی از آزار پدر و مادر آمده است. امام باقر ـ علیه السّلام ـ از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل فرمودند:
ایاکم و عقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد من مسیره الف سنه و لا یجدها عاقٌ...؛[9]
از آزار پدر و مادر بپرهیزید، زیرا بوی بهشت از هزار سال فاصله احساس می شود، ولی آزاردهنده پدر و مادر آن را نمی یابد.

آزار والدین حتی اگر آنان ظالم باشند جایز نیست. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
من نظر الی ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل الله تعالی له صلوه؛[10]
کسی که به پدر و مادرش به حالت دشمنی و تنفر نگاه کند خداوند نمازش را نمی پذیرد.

فروتنی در برابر والدین
فروتنی در برابر پدر و مادر از سر مهربانی، سفارش خدا و مصداقی از نیکی به پدر و مادر است و نشانه ای از روح شکرگزاری به شمار می رود:
وَ اخْفِضْ لَهُما جُناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً ؛[11]
دو بال فروتنی خویش را از سر مهربانی در برابر آنان فرود آر، و بگو: پروردگارا! آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردی پروردند.

از این بخش از آیه که فرمود: «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً» می توان دریافت که طلب رحمت و بخشایش برای والدین نیز ریشه در احساس شکرگزاری انسان دارد.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند:
لا تملأ عینیک من النظر الیهما الّا برحمه و رقّه، و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما، و لا یدک فوق ایدیهما، و لا تقدم قدمهما؛[12]
چشمانت را جز به مهربانی و نرمی به آنان مدوز و صدایت را از صدای آنان بلندتر مکن و دستت را بالاتر از دست آنان مبر و بر آنان پیشی مگیر.

وظیفه فرزند پس از درگذشت والدین
فرزند حتی پس از آنکه پدر و مادرش از دنیا می روند، همچنان وظیفه ای اخلاقی دارد. او باید برای آنان نماز بگزارد و از خداوند برایشان درخواست رحمت و مغفرت کند. از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده است:
انّ العبد لیکون بارّاً بوالدیه فی حیاتهما ثم یموتان فلا یقضی عنهما دینهما و لا یستغفر لهما فیکتبه الله عاقاً و انه لیکون عاقاً لهما فی حیاتهما غیر بارّ بهما فاذا ماتا قضی دینهما و استغفر لهما فیکتبه الله بارّاً؛[13]

هر آینه کسی که نسبت به پدر و مادر خود نیکوکار بوده، پس از مرگ آنها دین آنان را ادا نمی کند و برای آنان استغفار نمی نماید، پس خداوند او را در شمار آزاردهندگان قرار می دهد. و بسا که کسی آزاردهنده پدر و مادرش بوده و در حیاتشان به آنان نیکی نمی کرده است، ولی پس از مرگ آنها دین آنها را ادا کرده و برایشان استغفار نموده است، پس خداوند او را در شمار نیکی کنندگان به والدین قرار می دهد.

از این روایت فهمیده می شود که اولاً: وظیفه سپاسگزاری از پدر و مادر با مرگ آنها خاتمه نمی یابد و دیگر اینکه خداوند راه را برای جبران کوتاهی های فرزند خطاکار بازگزارده است.

پی نوشتها:
[1] . لقمان، 14.
[2] . المحجه البیضاء، ج 3، ص 434.
[3] . همان.
[4] . همان، ص 442 و 441.
[5] . همان، ص 439.
[6] . اسراء، 23.
[7] . اصول کافی، ج 2، ص 341، حدیث 7.
[8] . مجمع البیان، ج 6، ص 631.
[9] . همان، ص 442.
[10] . همان.
[11] . اسراء، 24.
[12] . المحجه البیضاء، ج 3، ص 438.
[13] . همان، ص 441.

محمد فتحعلی خانی ـ آموزه های بنیادین علم اخلاق ج 2، ص161.


راز خلقت و هدف از آفرینش انسان چیست؟



فلسفه آفرینش انسان، در فلسفه عمومی خلقت همه موجودات تعریف شده است. این دو ماهیتی جدای از هم ندارند. باید دید که هدف خداوند از آفرینش همه موجودات چیست تا آن گاه فلسفه آفرینش انسان و هدف اصلی آن برای ما روشن گردد.


تصور ما از انجام کارها، معمولا به دست آوردن سود یا رفع یک نیاز است؛ زیرا ما انسان ها موجوداتی محدود و ناقص هستیم و همواره اعمال ما به یکی از این دو امر برمی گردد؛ اما خداوند، هیچ نقصی ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد. خدا فاقد هیچ کمالی نیست تا به کمال رسیدن برای او متصور باشد؛ بلکه خدایی او اقتضای آفرینش دارد؛ زیرا «آفریدن» به معنای ایجاد کردن است. هر وجودی، خیر است و لازمه فیاض (بخشنده) بودن خداوند، عطا کردن او است. خداوند در قرآن می فرماید:


«و ما کان عطاء ربک محظورا؛[1] عطای پروردگارت منع نشده است».


هر چیزی که اقتضای وجود و هستی داشته یا امکان وجود داشتن آن باشد، فیض وجود از خدا دریافت می کند. خداوند بخل در وجود و هستی دادن ندارد تا موجودی که امکان وجود آن است، وجود را دریافت نکند.


جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت و حکمت خداست؛ به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند.


هر «بود»ی، «نمود»ی دارد. نمی شود خدا فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد. همان گونه که نمی تواند نور باشد. اما روشنایی نداشته باشد و رحمت باشد، اما بخشش نداشته باشد. بنابراین، از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان و از جمله انسان، نتیجه صفات خداوند است.


خداوند فیض و بخشش دارد و لازمه آن این است که هر چه امکان وجود دارد، فیض و هستی خداوند را دریافت کند. چون قابلیت وجود برای جهان هستی بود، خداوند آن را آفرید. بنابراین، جهان هستی نشان دهنده و نتیجه صفات خداوند است . از این رو، خلقت جهان هستی با تمامی نظم و زیباییش، جلوه گر جلال و جمال خداست.


خداوند از آن جا که "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بی نهایت دارد، جهان و انسان را آفریده است. لازمه این صفات آن است که اولا، جهان را بیافریند. ثانیا، خلقت او بهترین و کامل‏ترین آفرینش باشد. در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند؛ زیرا عدم خلقت آن موجود، ناشی از عدم اطلاع و آگاهی از زیبایی آن است، یا در اثر ضعف و ناتوانی از خلقت آن است.


چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بی نهایت، باز آن زیبایی را خلق نکند، ناشی از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگی است و خدا از بخل، منزه است. "جود" و رحمت و بخشندگی او بی نهایت است. پس جهانی که خدا خلق می کند، باید کامل‏ترین صورت ممکن را داشته باشد. هر چه امکان تحقق دارد، از طرف خداوند فیض وجود دریافت می کند. هدف نهایی تک تک موجودات و مجموعه عالم هستی، اعم از دنیا و آخرت، همین است.



در حقیقت، غایت و هدف افعال الهی همان خود اوست . خداوند چون خداست، می‌آفریند. آفرینش، لازمه خدایی اوست؛ زیرا وجود بهتر و ارزشمند تر از عدم است. خداوند این فیض را از عام دریغ نمی نماید؛ در عین حال، آفرینش خداوند هم بر اساس صفات حکمت و علم او در نهایت اتقان و استحکام و هدف مندی است . همچنین مسیری معین برای موجودات آن تعبیه شده است . سرانجامی دقیق و محاسبه ای کامل در برابر رفتارها و کنش های اختیاری موجودات مختار، در نظر گرفته شده است.


بر این اساس، آخرت و معاد هم در همین جهت، ضرورت وجود می یابد؛ چون به شکوه بیش از پیش این مجموعه و عادلانه بودن ساختار عالم کمک می کند. این امر همخوان با روح جاودانگی طلب انسان است و بستر رسیدن به کمالات وجودی انسان را که برترین مخلوق خداوند است، مهیا می سازد.



البته این موضوع از منظر غایت فاعل و هدفی است که علت ایجاد عالم در آفرینش دارد. در کنار این امر، این عالم و خود مخلوق خداوند هم به نوعی دارای هدف و مقصدی است که در مسیر حرکت خود در نهایت به آن منتهی می گردد.


در پایان، برای درک حقیقت هدف خداوند تذکر این نکته ضروری است که ما دو هدف داریم: یکی هدف فعل و دیگری هدف فاعل. بین این دو تفاوت وجود دارد. به این مثال توجه نمایید:


صنعتگری موتوری را می سازد که قادر به حرکت با سرعت 800 کیلومتر در ساعت است. هدف این موتور که فعل صنعتگر است، رسیدن به سرعت مورد نظر است. اما هدف اصلی سازنده موتور، نشان دادن توانمندی خود یا رسیدن به شهرت و مانند آن است. با این توضیح باید گفت که فارغ از هدف خداوند در خلقت عالم و اقتضای ذات و صفاتش، این عالم هم مسیر و مقصدی را در پیش دارد که هدف آن به شمار می رود. این هدف، تکامل انسان و رسیدن به غایت نهایی ذات انسانی اوست.


در آیات قرآن آزمایش [2] و عبادت[3] به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده است. در عین حال، آفرینش بسیاری از مظاهر خلقت مانند آنچه در زمین است، برای او تعریف شده است.[4] از این امر می توان نتیجه گرفت که غایت حکیمانه ای که خداوند در مسیر خلقت عالم در نظر گرفته، تکامل انسان و رسیدن او به درجات والای وجودی و در نهایت، بهره مندی او از این کمالات و رشد و پیشرفت آدمی است.




[1]. اسراء (17) آیه‏ 20.


[2]. ملک (67) آیه 2.


[3]. ذاریات (51) آیه 56.


[4]. بقره (2) آیه 29.

اعجاز شماره ترتیب سوره ها و تعداد آیات هر سوره

اگر شماره هر سوره را با تعداد آیات آن جمع کنیم جدولی به شکل زیر خواهیم داشت که روابط شگفت انگیزی بر آن حاکم است:

 نوع

جمع

 

تعداد آیه

 

شماره سوره

زوج

8

=

7

+

1

زوج

288

=

286

+

2

فرد

203

=

200

+

3

زوج

180

=

176

+

4

فرد

125

=

120

+

5

...

...

 

...

 

...

...

...

 

...

 

...

زوج

118

=

5

+

113

زوج

120

=

6

+

11۴

جمع زوج ها

جمع فردها

 

جمع آیه ها

 

جمع سوره ها

6236

6555

 

6236

 

6555

قابل توجه است که تعداد زوج‌ها 57 عدد و فردها نیز به همان تعداد یعنی 57 عدد میباشد که این خود به تنهائی یک معجزه است.

اما معجزه دیگر اینست که اگر حاصل جمع‌های زوج را با هم جمع کنیم 6236 بدست می ‌آید که مساوی است با تعداد کل آیه‌های قرآن.

و معجزه دیگر اینکه اگر حاصل جمع‌های فرد را با هم جمع کنیم 6555 بدست میاید که مساوی است با جمع کل شماره سوره‌های قرآن.

و معجزه دیگر اینکه اگر رقم‌های 6555 را با رقم‌های 6236 جمع کنیم، عدد 38 بدست میآید که خود ضریب 19 دارد:

           (6+2+3+6) + (6+5+5+5) = ۳۸ = ۲×۱۹

لطفا توجه کنید که اگر تعداد آیه‌های قرآن را کم یا زیاد کنیم یا فقط جای سوره‌ها را با هم عوض کنیم دیگر چنین روابطی وجود نخواهد داشت.  برای درک بهتر این روابط می توان این گونه فرض کرد که 114 گوی سفید و 114 گوی سیاه داریم و اگر بگوییم که این روابط اتفاقی بوده اند باید بپذیریم که اگر این گوی ها را با هم ترکیب کنیم و با چشم بسته آنها را به دسته های دو تایی تفکیک کنیم دقیقاَ هر گوی سفید در کنار یک گوی سیاه است که چنین احتمالی برابر صفر و غیر ممکن است.

روابطی دیگر

 کل آیات قرآن:۱۱۴                                                                                                                * تعداد سوره هایی که تعداد آیات آنها زوج است : ۶۰ سوره   ""در این بین ۳۰ سوره وجود دارد که شماره ی ترتیب آنها زوج است و ۳۰ سوره وجود دارد که شماره ترتیب آنها فرد است.""                       * تعداد سوره هایی که تعداد آیات آنها فرد است : ۵۴ سوره   ""در این بین ۲۷ سوره وجود دارد که شماره ی ترتیب آنها زوج است و ۲۷ سوره وجود دارد که شماره ترتیب آنها فرد است.""

سوره های دارای شماره ترتیب زوج=سوره هایی که جمع آیات و شماره سوره آن زوج است =۵۷        سوره های دارای شماره ترتیب فرد=سوره هایی که جمع آیات و شماره سوره آن فرد است =۵۷