نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

از امام رضا ( علیه السّلام ) شنیدم که فرمود:



حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( علیه السّلام ) شنیدم که فرمود:
بعضى از کسانى که ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند،ضررشان براى شیعیان ما از دجّال بیشتر است.
حسن گفت: عرض کردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم ) به چه علّت؟
فرمود: به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما. و هر گاه چنین شود، حقّ و باطل به هم در آمیزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.
( صفات الشیعه ص 8 )

چرا برخی نمی توانند گناه را ترک کنند؟



قَالَ أَ رَءَیْتَکَ هَاذَا الَّذِى کَرَّمْتَ عَلىَ‏َّ لَئنِ‏ْ أَخَّرْتَنِ إِلىَ‏ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا(62- اسراء)

شیطان گفت: اگر تا روز قیامت به من مهلت دهی تمام فرزندان این کسی که بر من مقدم داشتی را افسار می زنم؛ مگر عده کمی.

اصل کلمه «احتناک» از «حنک» است. وقتى گفته مى‏شود:«حنک الدابة بحبلها» معنایش این است که ریسمانى به گردن حیوان بست و او را کشید. خود «احتناک» هم به معناى افسار کردن است.
شیطان ابتدا وسوسه کرده و به گناه دعوت می کند. پس از آنکه فرد اولین قدم را برداشت و خود را به آن آلود، وسوسه های بعدی سریعتر و راحتتر در او اثر می کند. هر چه انجام گناه ساده تر و سریعتر شود نشان از آن دارد که شیطان بهتر و بیشتر بر او تسلط یافته و به تعبیری بهتر سوار شده و افسار نفس را به دست گرفته است. از این به بعد او می برد هر جا که خاطرخواه اوست و این افسار به دهان یا گردن هم می رود هر جا که او می کشد. چنین کسی به عیان مشاهده می کند که تلاشهای سطحی او برای ترک گناه سودی ندارد و با کوچکترین حرکتی که شیطان به افسار می دهد او با سرعت به سمت گناه رفته و آن را مرتکب می شود.

چاره رهایی از این اسارت، توبه ای حقیقی و تلاش جدی در سایه توکل به خدا و توسل به اولیای اوست.

چرا از ما سلب توفیق می شود؟

اگر از قدرت و اختیارمان خوب و درست و در راه رضای خدا استفاده نکردیم و بلکه از آن در راه نادرست و گناه و نافرمانی استفاده کردیم، نتیجه وضعی اش این است که مجازات می شویم و بی توفیقی و خذلان نصیبمان می گردد و اسباب و زمینه های موفّقیّت را از دست می دهیم و بلکه زمینهء سقوط و تنزّل بیشترمان می شود.


چه عواملی منجر به سلب توفیقات می شود؟


1. فراموشی خداوند

خداوند می فرماید: «نَسوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنفُسهُمْ »؛ (حشر / 19. ) «خدا را فراموش کردند، و خدا نیز آنها را به خود فراموشی گرفتار کرد.» از یاد بردن خدا، زمینه و عاملِ از دست دادنِ بسیاری از توفیقات الهی است که در پرتو یادِ خدا قابل دست یابی است.

2. تردید داشتن

تردید، نشانهء بی بصیرتی، بی ایمانی و عاملِ بی توفیقی است. خداوند می فرماید: «إِنَّمَا یَستَئْذِنُک الَّذِینَ لا یُۆْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَخِرِ وَ ارْتَابَت قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فى رَیْبِهِمْ یَترَدَّدُونَ»؛ (توبه / 45. ) «تنها کسانی از تو اجازه (ماندن در مدینه) می گیرند که ایمان به خدا و روز آخرت ندارند و قلبشان در شک و تردید است. لذا آنان در تردید خود سرگردانند.»

بصیرت افزایی، عاملی تردیدزا و ایمان افزا و توفیق آفرین است.

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: «اِنَّ المَعَاصِیَ یَستَولی بِهَا الخِذلَانُ عَلَی صَاحِبِهَا حَتَّی تُوقِعَهُ بِمَا هُوَ اَعظَمُ مِنهَا؛ به وسیله گناهان، خذلان (و سلب توفیق) بر گنهکار مستولی می شود تا جایی که او را در گناهان بزرگ تر می اندازد»


3. معصیت و نافرمانی (فسق: خروج از زی بندگی الهی)

خداوند در قرآن می فرماید: «مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسولَهُ فَقَدْ ضلَّ ضلَلاً مُّبِیناً»؛ (احزاب / 36. ) «هر کس خدا و رسولش را نافرمانی کند، به ضلالتی آشکار گمراه شده است.» گناه و نافرمانی، موجب سلبِ توفیقِ هدایت و باعث گمراهی می گردد.

خداوند ضرب المثلی مطرح می نماید و سپس می فرماید: «یُضِلُّ بِهِ کثِیراً وَ یَهْدِى بِهِ کَثِیراً وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلا الْفَسِقِینَ»؛ (بقره / 26. ) «خداوند به وسیله آن [ضرب المثل] گروهی را گمراه و گروهی را هدایت می کند، امّا جز فاسقان (نافرمانان) را گمراه نمی سازد.» در این آیه، سرچشمهء اضلال الهی، فسق و خروج از اطاعت و فرمان الهی شمرده شده است. اگر گناه نکنیم، توفیقاتمان سلب نمی شود.

4. کفر (انکار حقایق دینی و تغییر نعمتهای خداوند)

قرآن کریم می فرماید: «وَ اللَّهُ لا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکَفِرِینَ»؛ (بقره / 264. ) «خداوند، کافران را هدایت نمی کند.» در این آیه، کفر، زمینه سازِ سلب توفیق و عاملِ گمراهی معرفی شده است.

5. ظلم (خروج از عدالت و حدّ وسط)

قرآن کریم می فرماید: «وَ اللَّهُ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ»؛ (بقره / 258. ) «خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی کند.» یعنی، ظلم زمینه سازِ سلب توفیق و موجب محرومیّت از هدایتِ الهی می شود.

6. اعمال ناشایست

امام صادق (علیه السلام) دربارهء کلام خدای عزّ وجلّ: «قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَت عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَ کنَّا قَوْماً ضالِّینَ»؛ (مۆمنون / 106. ) «گفتند: پروردگارا شقاوتِ ما بر ما چیره گشت.» فرمود: «بِاَعمَالَهُم شَقَوا» به وسیلهء عملهایشان بدبخت شدند.»

بنابراین با اعمال شایسته، توفیق سعادت نصیب ما می شود و از ما سلب نمی گردد.

چرا از نظر دین مبین اسلام " طلا " برای مردان "حرام" شمرده شده؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

 

"چرا از نظر دین مبین اسلام " طلا " برای مردان "حرام" شمرده شده؟

طلا برای مردان مضر و خطرناک است!!!!

 

طلا از جمله فلزهای زینتی به شمار می‌رود که طرفدران زیادی دارد و بخصوص خانم‌ها علاقه زیادی به آن نشان می‌دهند و بالطبع از اشکال مختلف آن به عنوان زیورآلات استفاده می‌کنند.

در این میان حتما شنیده‌اید که استفاده از طلا برای مردان منع شده و در اسلام این کار عملی حرام معرفی شده است !

ولی تا به حال شده از خودتان بپرسید چرا زنان مجاز به استفاده از طلا هستند ولی مردها نباید از این فلز قیمتی و زینتی بهره‌مند شوند؟

به طور کلی هر موضوعی که اسلام آن را سفارش کرده باشد برای بدن انسان مفید و هر چه را که برای انسان حرام کرده باشد، قطعا برای او مضر است. و ما به عنوان مسلمان به این معتقد هستیم که مسلما خیری در پشت این ممنوعیت‌ها وجود دارد. 

طبق بررسی‌های متعددی که صورت گرفته، تعداد گلبول‌های سفید خون در مردان بیشتر از زن‌هاست، حال آن که تماس بدن مرد با طلا باعث بالا رفتن میزان گلبول‌های سفید می‌شود.

به طور طبیعی با افزایش شمار گلبول‌های سفید، جا برای گلبول‌های قرمز خون کم شده و تعداد آنها به طور محسوسی کاهش پیدا می‌کند.

 حرام بودن طلا برای مردان

 

در واقع استفاده از طلا در مردان باعث بر هم خوردن تعادل میان گلبول‌های سفید و قرمز خون می‌شود.

همین امر باعث بروز کم‌خونی در مردان و از سوی دیگر باعث بروز سرطان خون می‌شود که همگی بر اثر اختلال در گلبول‌های بدن مردان ایجاد می‌شود.

 

اما در اینجا شاید این سوال ذهن شما را مشغول کند که پس چرا زنان می‌توانند از طلا استفاده کنند؟ اگر طلا روی تعادل گلبول‌های بدن مردان تاثیر می‌گذارد، پس زنان هم نباید از این امر مستثنا باشند!

 

در نگاه ابتدایی شاید حق با شما باشد، ولی مطالعاتی که روی ساختار بدن زنان انجام شده نشان می‌دهند تفاوت‌هایی جزئی در ساختار بدن زن و مرد وجود دارد.

طلا حاوی اشعه‌هایی است که از پوست بدن رد شده و روی گلبول‌های بدن تاثیر می‌گذارد. این مساله در مورد مردان کاملا صدق می‌کند ولی در زنان خیر.

 

در زنان بین لایه پوست و گوشت، یک لایه چربی وجود دارد اما در مردان این لایه وجود ندارد. همین لایه محافظ چربی است که همانند سدی محکم مانع از رسیدن اشعه‌های مضر طلا به بدن زنان می‌شود.

 

به این ترتیب تاثیر منفی روی گلبول‌های قرمز خونی در مردان یکی از مضرات استفاده از طلا در آقایان است.

 

دلیل دیگری که از اهمیت زیادی هم برخوردار است، تاثیر منفی اشعه‌های فلز طلا روی هورمون‌های جنسی مردان است.

 

استفاده از طلا توسط مردان باعث بروز اختلالات هورمونی شده و حرکت اسپرم‌ها را با مشکل مواجه می‌کند، به طوری که سرعت حرکت آنها به قدری کاهش پیدا می‌کند که قدرت کافی برای باروری تخمک نداشته و موجب ناباروری مرد می‌شود.

 

در واقع بررسی‌های صورت گرفته حاکی از آن است که بیشترین تاثیر طلا در بافت‌های مختلف بدن، روی اندام‌های تناسلی است.

طلا بیشترین اثر منفی خود را در مردان در بخشی از دستگاه تناسلی می‌گذارد که محل تجمع اسپرم‌هاست. اسپرم‌ها مدت زمانی را در این مکان می‌گذرانند تا قدرت باروری و تحرک یابند. بنابراین اشعه‌های مضر طلا با تاثیر بر این بخش بشدت از سرعت حرکت و باروری اسپرم‌ها می‌کاهد.

 

تعداد گلبول‌های سفید خون در مردان بیشتر از زن‌هاست ، حال آن که تماس بدن مرد با طلا باعث بالا رفتن میزان گلبول‌های سفید می‌شود.

 

علاوه بر ناباروری که پیامد مهمی در استفاده از طلاست، مشکلات روحی و خانوادگی ناشی از آن را هم باید اضافه کرد که گاهی باعث هزینه‌های زیاد برای درمان ناباروری و حتی به هم خوردن زندگی‌ها می‌شود.

در این میان حتی افرادی که از طلا به عنوان زینت استفاده نمی‌کنند و تنها شغل آنها ایجاب می‌کند که با طلا در ارتباط باشند هم از این خطرات در امان نیستند و اختلالات هورمونی گریبان آنها را نیز ممکن است بگیرد!

 


اشاره قرآن به وجود مرکز دروغگویی در قسمت جلوی مغز


اعوذ بالله من شر نفسی و من شر الشیطان اللعین الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

 

تا دهها سال قبل انسان هیچ اطلاعاتی در مورد مغز نداشت و فقط می دانست که مغز مرکز پردازش اطلاعات و حافظ انسان است و در دوران باستان فقط چندین بار عملهای جراحی موفقیت آمیز ساده بروی مغز انجام گرفته بود.

اما با گسترش علم دانشمندان متوجه شدند مغز انسان بصورت یکپارچه نیست و از اجزای مختلفی تشکیل شده است و هر بخش از مغز وظیفه خاصی را دارد در سال ۲۰۰۳ گروهی از دانشمندان با عکس برداری الکترومغناطیسی از مغز انسان متوجه شدند مرکز دروغگویی و راستگویی در بخش جلویی مغز قرار دارد و وقتی کسی دروغ می گوید قسمت های لپ پیشانی یا ناصیه مغزش فعالیت بیشتری را انجام می دهد و آن قسمت مسئول مستقیم دروغگویی در انسان است.


در حالی که دانشمندان در سال ۲۰۰۳ به این موضوع پی بردند قرآن کریم در سوره علق آیات ۱۳-۱۶ به این موضوع اشاره کرده است:

 

أَرَأَیْتَ إِن کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۳﴾أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى ﴿۱۴﴾کَلَّا لَئِن لَّمْ یَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ﴿۱۵﴾ نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿۱۶


]و باز] آیا چه پندارى [که] اگر او به تکذیب پردازد و روى برگرداند [چه کیفرى در پیش دارد] (۱۳) مگر ندانسته که خدا مىبیند (۱۴)زنهار اگر باز نایستد موى پیشانى [او] را سخت بگیریم (۱۵)[همان] موى پیشانى دروغزن گناه پیشه را  (16)


در سوره هود آیه ۵۶ نیز خدواند دوباره به این مساله اشاره می کند:


مَّا مِن دَآبَّهٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا


“جنبنده‌ای نیست مگر این که خدا موی پیشانی او را می‌گیرد.”

 

براستی !در آن زمان که هیچ دستگاه برای اسکن مغز وجود نداشت حضرت محمد به تنهایی از کجا می توانست بداند که مرکز دروغگویی در قسمت جلوی مغز یا سر است؟؟؟

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ