ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
حضرت جوادالائمّه، امام محمّد تقی (ع) حکایت فرماید:
روزی پیامبر اسلام (ص) توسّط سلمان فارسی رضواناللّهتعالیعلیه پیامی برای حضرت فاطمهزهرا (س) فرستاد.
سلمان گوید: همینکه جلوی درِ منزل آن مخدّره رسیدم، ایستادم و سلام کردم؛ سپس متوجّه شدم که حضرت فاطمه زهرا (س) مشغول قرائت قرآن است و آهسته آیات قرآن را بر لب زمزمه مینماید.
و دیدم که سنگ آسیاب بدون آنکه دست حضرت روی آن باشد، در حال چرخش و دور زدن است و کسی را نزد حضرتش نیافتم.
برگشتم نزد رسول خدا (ص) و عرضه داشتم: یا رسول اللّه! جریان مهمّ و عظیمی را مشاهده کردم!
حضرت فرمود: آنچه را دیدی بیان کن؟
گفتم: همینکه جلوی درب منزل دخترت، فاطمه (س) رسیدم و سلام کردم، متوجّه شدم که وی آهسته قرآن میخواند و سنگ آسیاب میچرخید و کسی را هم نزد او نیافتم.
پس حضرت رسول (ص) تبسّمی نمود و اظهار داشت: ای سلمان! خداوند قلب دخترم، فاطمه را سرشار از ایمان نموده است، او تمام وجودش ایمان و یقین میباشد و غرق در طاعت و عبادت پروردگار گشته بود. لذا خداوند متعال فرشتهای را به نام روفائیل رحمت فرستاده است تا وی را کمک نماید، و همان فرشته بوده است که سنگ آسیاب را برای دخترم فاطمه، میچرخانیده است.
و سپس افزود: بدان که خداوند مهربان تمام امور دنیا و آخرت فاطمه را کفایت خواهد نمود.[1]
[1] اءعیان الشّیعة: ج 1، ص 314، به نقل از صحیح بخاری.