ولی من درد بی تو بودن میکشم..
عادت کرده ام تنـها توی کافه ای بنشینم ... از پشت پنجره آدمها را ببینم ... قهوه ای تـلـخ بنوشم و تا خانه با نـبـودنـت پیاده راه بروم ...
ولی من درد بی تو بودن میکشم..
عادت کرده ام
تنـها توی کافه ای بنشینم ...
از پشت پنجره آدمها را ببینم ...
قهوه ای تـلـخ بنوشم
و تا خانه با نـبـودنـت
پیاده راه بروم ...