چرا در قرآن بارها دستور قتل کافران داده شده تا آنجائیکه گفته شده: واقتلوهم حیث ثقفتموهم یعنی بکشید آنها را هر جا که آنها را یافتید ( 191 / بقره ) آیا این خشونت نیست؟
جواب
خداوند در برابر آزار و اذیت مشرکین چهاردستور به پیغمبر و مومنین داده است
دستور اول: دستور به صبر: "فاصبر علی ما یقولون..." یعنی ای پیغمبر در برابر بدگوئی و زخم زبان آنان صبر پیشه کن ( طه / 130 )
دستور دوم: دستور به بخشش و نادیده گرفتن اذیت و آزار: "فاعفوا و اصفحوا..."
یعنی بدیهای آنان را ببخشید و اصلا نادیده بگیرید
( بقره / 109 )
دستور سوم: دستور به صبر در ریختن خون آنان: "کفوا ایدیکم..."
یعنی از ریختن خون مشرکین دست بردارید ( نساء /77 )
دستور چهارم: دستور به جهاد و ریختن خون آنان: "اقتلوهم حیث ثقفتموهم..."
یعنی بکشید آنها را هر جا که آنها را یافتید ( بقره / 191 )
دستور چهارم هنگامی صادر شد که مشرکین و کفار کار را به جائی رساندند که از هر نوع آزار و اذیتی در حق مسلمانان دریغ نکردند همچنانکه در خود آیات قرآن نیز این مطلب دیده می شود مثلا در آیه 39 سوره حج می گوید: "اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا..."
یعنی به آنها که قتال می کنند اجازه داده شد چون به آنها ظلم شده بود.
اکثرکسانیکه اسلام را دین خشونت معرفی میکنند تمسک به آیات جهاد کردهاند که درصدرآن همین آیه 191 سوره مبارکه بقره است.
با بررسی آیه 190 و 191 سوره بقره فهمیده می شود که:
این دستور خداوند وقتی صادر شد که کفار مکّه بعضی از مسلمانان را کشتند و بعضی دیگر را از خانه هایشان بیرون کردند چرا که در این دو آیه می فرماید:
"و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم..."
یعنی بکشید در راه خدا آنهائی که عدهای از شما را کشتند. و همچنین میفرماید: اخرجوهم حیث اخرجوکم یعنی آنها را از خانه هایشان بیرون کنید بجهت آنکه آنها شما را از خانه هایتان بیرون کردند.
در ادامه آیه، خداوند متعال افعال مشرکین اعم از قتل و اخراج مسلمانان از خانه هایشان را نوعی فتنه معرفی کرده و می فرماید: "والفتنة اشدّ من القتل ..."
یعنی فتنه ( کشتن مسلمانان و آزار و اذیت آنان ) بدتر است از قتل کفار و مشرکین یعنی اگر قتل این عده از مشرکین کار بدی باشد، بدتر آنستکه این عده مشرکین بر مسلمانان سیطره پیدا کرده و آنان را به قتل برسانند و بقیه را نیز از خانه هایشان بیرون کنند.
از تمام کسانیکه به این آیات اشکال کرده و آن را نوعی خشونت معرفی می کنند سوال می کنیم که اگر عدهای نزدیکانتان را به قتل برسانند و شما را از خانه هایتان بیرون کنند آیا شما دست روی دست خواهید گذاشت تا اینکه حکم قتل شما را نیز صادر کنند یا اینکه در صدد دفاع بر خواهید آمد؟؟ و اگر دفاع کنید خشونت به حساب میآید؟؟
کوتاه سخن اینکه با بررسی آیات قرآن به این نتیجه می رسیم که دستور قتل کفار و مشرکین، دستور ابتدائی نبوده بلکه این دستور در پی کشته شدن عدهای از مسلمانان بدست مشرکینی صادر شده که از هیچ نوع آزار و اذیتی در حق مسلمانان اباء نداشتند. بنا بر این آیه در صدد بیان دفاع مسلمانان از خود در برابر قتل و آزار و اذیت مشرکین است.
متاسفانه عدهای سود جو با بیان قسمتی از این آیات و چشم پوشی از قسمت دیگر ، اسلام را دین خشونت برای مردم معرفی می کنند که در حال حاضر مبلغان آنها در این امر تلاش وافری را مبذول داشتهاند تا جائیکه رسما در شبکههای تلویزیونی ایالتی آمریکا با استفاده از قسمتی از آیات و چشم پوشی از قسمت دیگر، اسلام را دین خشونت و خونریزی و کشور گشائی معرفی می کنند که در مورد همین افراد زیبا گفته است:
به حقیقت آدمی باش و گرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
منبع:
سایت شبهه
لاله و لادن در آغوش اکرم بنایی (اکی)
{ دهه 50 خورشیدی }حال و هوایِ تهران ، سال ۵۷کارت پستال قدیمی از شهر شیراز
{ دهه 50 خورشیدی }
تصویر عروس خانم کرد با دوستان و فامیل
{ سال ۱۳۵۳ خورشیدی }تصویر از بهروز وثوقی و زنده یاد بیک ایمانوردی و پوری بنائی در فیلم دور دنیا با جیب خالی - ساخته خسرو پرویزی
{ سال ١٣٤٩ خورشیدی }
شیراز - اداره پست و تلگراف و تلفن
اوایل سالهای دهه پنجاه خورشیدی
پل اهواز
{ دهه 50 خورشیدی }
میدان توپخانه تهران
{ دهه 50 خورشیدی }اتوبوس تور مقابل کلیسای وانک اصفهان منتظر توریست های خارجی
{ سال ١٣٤٩ خورشیدی}تیم ملی فوتبال ایران
{دهه 50 خورشیدی}
دورانی که تحویل کالا مستقیما توسط کاروانی از شتر از صنعتگران روستا یا کشاورزان به فروشگاه ها در تهران میامد.
{ دهه ٤٠ خورشیدی }کارت اعتباری بانک تهران
{دهه 50 خورشیدی}شعار های انقلابی سال پنجاه هفت بر روی ماشین دولتی!
فروشگاهی در تهران
{سال 1353 خورشیدی }توریست های خارجی مشغول تماشای ورزش باستانی کاران در زورخانه
{ تهران - سال ١٣۵٣ خورشیدی }
نمایی جالب از میدان شهرداری و میدان فــرح (سبزه میدان) در شهر رشت
{سال 1353 خورشیدی}
توریست خارجی در چای خانه سنتی در تهران
{ سال ١٣٤٩ خورشیدی }
دیدار شادروان ارحام صدر و آنتونی کویین در تهران
{سال 1356 خورشیدی}
سینما نقش جهان اصفهان
{ دهه 30-40 خـورشیدی }خودروی فلکس واگن بیتل شهربانی کل کشور
هتل نادری 1326مشهد مقدس - دهه 40 و 50جایی در تهران - ۱۳۵۵
سیگار و کبریت، آدامس خروس نشان، ، بلیت بخت آزمایی، شونه سر، خودکار بیک، لواشک آلوسال ۱۲۹۲ -
میرزا علی قلی خان سفیر ایران در آمریکا به همراه همسرش که ایرانی نبود - در مقابل کاخ سفید، واشنگتنتهران اوایل دههٔ ۵۰
اکبر گلپایگانی- گلپا درفیلم مرد حنجره طلاییمهمانداران هواپیمایی هما (ایران ایر)
در دوران کنونی دو گروه وجود دارند: هم کسانی که در جهت ترویج آیات الهی قدم بر می دارند، خود را به حق و حقیقت می سپارند و امید به جهانی زیبا و روشن دارند و هم افرادی که با قرآن و آیات آن برخورد سلیقه ای دارند؛ عده ای کل قرآن را زیر سوال می برند و عده ای آیاتی را که با اهداف شوم و غیر الهی شان در تضاد است، حذف کرده و کلام الهی را تحریف می کنند.
انسان در زندگی خویش بالا و پایین های بسیاری دارد و دائم با مسائل جدیدی روبرو می شود که باید نسبت به آنها تصمیم گیری نماید و همین تصمیم گیری هاست که شخصیت وی را به عنوان یک انسان می سازد؛ اگر تصمیم درستی بگیرد همه او را به راستی و درستی می شناسند و اگر تصمیم غلط و اشتباهی بگیرد، می تواند تا جایی پیش رود که بزرگترین سرمایه ی خویش یعنی همان انسانیت را زیر سوال برد و دیگر نام انسانیت بر او صدق نکند.
یگانه ی مهربان همواره از انسان ها خواسته است که در زمان مواجهه با مسائل، مشکلات، دو راهی و چند راهی ها، بهترین راه را انتخاب نمایند.
این راه، همان راه پروردگار متعال است. «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون» پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده، دگرگونى در آفرینش الهى نیست، این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمىدانند. (سوره ی روم، آیه 3)
از مظاهر دین مبین اسلام و معجزه غیر قابل انکار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، قرآن کریم می باشد که هم اکنون در جهان مدرن، به خیلی از دستورات آن جامه ی عمل پوشانیده اند و از مواهب دنیایی آن بهره ها برده اند.
در برهه های زمانی مختلف، انسان ها برخوردهای متمایزی در برابر آیات قرآن داشته اند؛ در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بسیاری آن را نفی می کردند و سحر می دانستند و با کسانی که قرآنی بودند برخوردهای وحشتناکی می کردند و از هیچ شکنجه و عذابی فروگذار نبودند.
از طرف دیگر افرادی نیز بودند که با قرآن زندگی می کردند و آن را روشنی بخش محفل و مجالس خویش می دانستند.
در دوران کنونی دو گروه وجود دارند؛ هم کسانی که در جهت ترویج آیات الهی قدم بر می دارند، خود را به حق و حقیقت می سپارند و امید به جهانی زیبا و روشن دارند و هم افرادی که با قرآن و آیات آن برخورد سلیقه ای دارند؛ عده ای کل قرآن را زیر سوال می برند و عده ای آیاتی را که با اهداف شوم و غیر الهی ایشان در تضاد است، حذف کرده و کلام الهی را تحریف می کنند.
در حال حاضر گروه های تکفیری و سلفی های وهابی برداشت غلطی از مفاهیم اسلامی پیدا کرده اند و در قرآن آیاتی همچون آیه ی تطهیر و سوره کافرون را که مغایر با فهم غلط خویش می بینند، به راحتی حذف می کنند و گمان دارند که اگر قرآن را از صفحات کاغذی پاک کنند، از قلب و سینه ی مردم نیز خارج می شود.
ایشان به جای پیدا کردن راه صحیح، صورت مسئله را پاک می کنند. آیا این عدم روبرویی با نص صریح آیات و مفاهیم آن می تواند برای ایشان راهگشا باشد؟
تا به کی می توانند اصل حقیقت را کتمان کنند؟ به نظر شما چرا آیه ی تطهیر یا سوره کافرون را حذف کرده اند و از این حذف و تحریف به دنبال چه اهدافی می باشند؟
« ... إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُْ تَطْهِیرا » ... خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. (سوره احزاب، آیه ی 33)
آیه تطهیر یکی از آیات کلیدی قرآن کریم است که پاکی را به خاندان اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نسبت می دهد نه غیر از آنها.
با توجه به این نکته، تنها کسانی قابل نمایندگی و امامت بعد از پیامبرند که از این پاکی روحی، بهره ای برده باشند و این با خلیفه مشخص کردن ایشان در تضاد و تقابل است. خلیفه ای که حتی خودشان هم نسبت به وی نگاهی همراه با شک و تردید دارند؛ اگر کسی به گناه آلوده باشد روحش دچار پلیدی است و این شخص قطعاً نمی تواند زمامدار امور مسلمین باشد.
تصمیمات و مبارزه این گروه باطل، نشان دهنده ی راه اشتباه ایشان می باشد و جهالتی که در آن غوطه ورند، با این آیات به وضوح روشن می گردد؛ پس از نظر ایشان همان بهتر که این آیات حذف گردند.
آیات سوره کافرون به وضوح به نفی بت پرستی، شرک به خداوند، مبارزه با کفار و برائت از ایشان اشاره می نماید، در حالی که این گروه از طریق کفار به وجود آمده اند، منشأ ایشان کفر است و در حال حاضر از طریق ایشان تغذیه می شوند و به جان اقلیت های مذهبی، شیعیان و اهل تسنن افتاده اند تا به بهانه ی اسلام خواهی و اسلام گرایی، اصل و ریشه دین و مذهب را بخشکانند و از بین ببرند.
از طرف دیگر، دین جای معامله نیست و نمی توان به بهانه های واهی و بعضاً نادرست و غلط، با دشمن از در دوستی وارد شد و به معامله پرداخت و اسیر ایشان و خواسته هایشان شد.
هم اکنون مشاهده می شود که دین مبین و زیبای اسلام به چه سرعتی در جهان در حال رشد و توسعه است؛ ایشان با این اعمال و رفتار سعی دارند چهره ی این دین الهی را خدشه دار کنند و به جهانیان بگویند: اسلامی که شما به دنبالش هستید، چیزی جز خشونت و وحشی گری نیست و برای خود از تمام کشورها و گروه ها نیرو جذب می کنند تا دیگر کسی به دنبال یک شخص خاص نباشد.
اسلام گرایی، دین و مذهب بهانه ی ایشان است؛ از نقطه ی شروع و شکل گیری این گروه تا به الان، همه ی تعدی و ظلم و ستم ایشان، برای بدست آوردن دلارهای بیشتر و رسیدن به مطامع دنیوی است و تنها چیزی که توجهی به آن ندارند، حقایق ناب دینی است؛ فقط و فقط در جاهای مختلف پوسته ای به ظاهر اسلامی و دینی از خود نشان می دهند تا هم خود و هم اربابانشان به اهداف شوم و پلید خویش برسند. این کردار و رفتار با نص صریح این آیات مغایر است.
حق و باطل باید از همدیگر جدا شوند و ایمان واقعی معلوم و شفاف باشد. برای اجرای دین اسلام نمی توان از هر راهی استفاده کرد و هرجا که مخالف خواسته ها بود به تحریف پرداخت.
محمد حسین تاج
بخش قرآن تبیان