بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها
علم عدد یعنی علم ارزش عددی حروف. در فرهنگها و ادیان شرقی و غربی پیشینه ای دیرینه دارد و از آن به نام سیمیا یاد شده است که جزء علوم غریبه است. مولانا در دیوان شمس میگوید:
اما دغل بسی است ، تو کشتی شناس باش زیرا که کار دنیا سحر است و سیمیاست
شیخ شبستری نیز در گلشن راز میگوید:
به زیر هر عدد سرّی است از آن درهای دوزخ نیز هفت است
اساس علم عدد بر این مفروض است که عدد مفروض ذهنیت انسان نیست. بلکه عدد از عالم سرّ الهی به اراده و مشیت پروردگار عالم ظهور و بروز پیداکرده است. وعالم عدد روح گنج و کنز الهی است چنانچه پروردگار عالم اولین ظهور عدد را خود آغاز کرد و فرمود: "قل هو الله احد" به پیامبر بزرگوارش فرمود بگو او خدای "احد" است و همانطور که در درس عشر(یعنی ده) گفته شد ،او خود را به یگانگی و عدد "یک" معرفی فرمود که مخصوص خودش است و هرگز تعدد به خود نمیگیرد.اما هنگامیکه میخواست گنج ذات اقدس خویش را به مخلوقاتش معرفی کند تا خود را بشناساند،برذات خود جلوه فرمود وبه نام مبارکش "واحد" تجلی و ظهور فرمود و پیامبر بزرگوار(ص)در خبر معراجش می فرماید:"الواحد لا یصدرالا الواحد" خداوند واحد"یک"، یک صادر خلقتی از مصدریتش صادر نمی کند(تا آنجا که توفیق بود در درس گنج عشرتوضیح داده شد).
زیبایی خلقت از بیان نورانی معصومین (ص) آمده است. چون مطالعات و نوشتار ما از نظر علم حروف واعداد است، بهترین معانی و بلکه مغز معنا را هویدا می سازد. بالاترین نیت من، رسیدن به معارف خلقت خودمان و از آنجا به ولایت مولایمان امام زمان و14نور مقدس(ص) است و از آنجا رسیدن به معرفت توحید و بنده ی خالص شدن برای پروردگار عالم عزّوجلّ است.
عدد درواقع نشان دهنده ی معارف هر مخلوقی است که درباره ی آن صحبت میشود و چنانچه از معنی عدد بر می آید عدد،کثرت را دربر دارد چنانچه محتوی را تا بی انتها می کشاند و نتیجه ی آن رساندن به کمال و هدف خلقت است ،زیرا بنابر کلام مبارک پیامبرگرامی حضرت محمد(ص) که فرمود:عدد، روحِ حروف است. پس روح، جاودانه و تعالی پذیر و در نهایت قیّم حروف می باشد و حروف را قیام و قوام می دهد و همانطور که هر حرفی مَلکی دارد، ملکوتِ حروف است که معنی را شامل میشود و معنی است که محتوای استعداد خود را ظاهر می کند و در عین حال عوالم در ملکات علیا وسفلی در معنای حروفی ظاهر می شوند و معماهای انسانها را حل می کنند. بنابراین، پروردگار عالم یکی از صفت ذاتی خودش را تکلم معرفی فرمود و بالاترین معجزه ی خویش را کلام الله ؛ قرآن مجید قرار داد. بنابراین خود، واضع حروف و اسرار آن است .
او به تناسب رشد عقلی امتهای پیامبران،معجزات باهری را بر آنها دلیل وبرهان قرار داد تا بدست رسولان بزرگوار و اوصیاء گرامی آنها راه تعالی بندگان به تقرب الهی را نشان دهند و انسانها را به قرب او راهنمایی کنند. خداوند متعال صدوبیست و چهارهزارمین پیامبر مرسل و نبی مکرم را اشرف همه ی مخلوقاتش و خاتم النبیین و سیدالمرسلین حضرت محمد مصطفی(ص) قرارداد و اُمّت او را از نظر درک و فهم وشعور، " سیّد امّتها " قرار داد زیرا همانطور که در قرآن کریم پروردگار عالم انسانهای مؤمن را انسانهای شنوا می فرمایدآیه 36 سوره مبارکه انعام "انّما یستجیب الذین یسمعون" یعنی این است و جز این نیست کسانیکه تو را اجابت می کنند که گوش شنوا دارند. یعنی کسانیکه حرف را می فهمند و فکر می کنند و آنگاه عمل می کنند. یعنی نهایت کمال،فهمیدن و تعقل است. مولای مهربان انتخاب فرمود و بالاترین معجزه ی خود را که اکمال تمام معجزات است و همه ی کتب آسمانی در آن جمع است کلام الله خویش "قرآن" قرار داد و آنرا به حبیب خویش، بهترین بندگانش و بهترینِ رسولانش عنایت فرمود. و به ما امّت منت گذاشت که چنین پیامبر و اوصیاء و کتاب آسمانی را داشته باشیم و به آن افتخار کنیم.
پس کلام ، بالاترین مخلوق است چراکه خداوند متعال اسماء خود را با آن به ما معرفی فرمود و لیاقت تکلم را به ما انسانها عطا فرمود و لیاقت خواندن وفهمیدن و تاحدودی درک کلام خود را به ما داد تا خوب و به حد وسعمان یاد بگیریم و آنرا نسخه ی حکیم خود قرار داده تا با عمل کردن به آن نقص های خود را برداشته و امراضمان را درمان و سیرت باطنی خود را به صورت قرآن که صورت انسان کامل است مزین سازیم و در مجرای توحید و یکتا پرستی به رضای مولا برسیم و البته به شرط پیروی و شیعه شدن به امامان معصوم(ص) و در عصر خودمان به تشرف ولایت "مهدویت" و انطباق وجه قلبی ما به رضای قلبِ عالم امکان ولی الله الاعظم مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
یکی دیگر از صفات ذاتی ربّ العالمین ،علم است. علم حقیقت نور است و با علمِ حروف وعلمِ اعداد ،پروردگار سبحان عالم کنز الهی خود را ظهور ، وبا زُبر و بیّنه یعنی میزان و حکمت ،خلق را بسوی خویش فراخواند و فرمود"انا لله و انا الیه راجعون" (از سوی خدا آمده ایم و بسوی او باز می گردیم).
در واقع تمام کتب آسمانی ، کتاب الله و معارف پروردگار عالم هستند اما قرآن کریم هم کتاب الله است و هم کلام الله. بنابراین مخلوق هرگز در کلام خالق نمی تواند نفوذ کند و خداوند در آیه کریمش فرمود: "ما خود،قرآن را حفظ می کنیم" . و قرآن همه ی انسانها را به مسابقه دعوت میکند و می فرماید اگر میتوانید سوره ای(آیه 23 سوره بقره:"فاتوا بسورة من مثله" ) ویا حتی آیه ای مثل قرآن بیاورید آنگاه اعجازش را قبول نکنید! که تا به امروز بعد از گذشت 1433سال و پیشرفت علم کسی نتوانسته است و نخواهد توانست مانند آن بیاورد.
امام رضا(ع)درباره ابداع و حقیقت خلقت حروف(عیون الاخبارترجمه غفاری و مفید ج2،ص312) در جواب سؤال عمران چنین جواب فرمودند: درباره ی حقیقت خلقت: و بدان که ابداع ، مشیّت و اراده ، سه اسم برای یک چیز هستند، و اولین ابداع،اراده و مشیّت او حروفی بود که آنها را اصل هر چیزی قرار داد و راهنمایی بر هر مدرک (علم حروف)و روشنگری بر هر امر مشتبهی نموده و بوسیله ی آن حروف هر چیز اَعَم از حق و باطل، فعل و مفعول، یا معنی و غیر معنی از هم جدا و شناخته میشود و همه ی امور برآنها جمع شده است،و در آفرینش این حروف برای آنها معنای متناهی و وجودی غیر از نفس آنها قرار نداد زیرا آنها با ابداع و ایجاد بوجود آمده اند.
نور، در اینجا اوّلین فعل خداست، خدایی که خود نور آسمانها و زمینهاست :
"الله نورالسموات و الارض" . حروف ازآن فعل، به فعلیت رسیده اند، وآنها حروفی هستند که اساس گفتار بر آنهاست، وحی الهی که نور است و عبارات همگی از خداوند است که به خلق خود آموخته است(پس همه ی زبانهای دنیا را شامل میشود چون هیچکس از خود چیزی نداشته وندارد،همه را خدا به ما داده و آموخته است).
این حروف، سی وسه حرف هستند. 28 حرف از آنها نشانگر زبانها (لهجه ها)ی عربی است و از 28 حرف، 22 حرف نشانگر زبانهای سریانی و عبری است. و از میان آنها 5 حرف در سایر زبانهای عجم در مناطق مختلف ، زبانهای متفرق و پراکنده است و آن 5 حرف هستند که از 28 حرف جدا شده اند(که زبان فارسی 4 حرف "پ-ژ-گ-چ" را بیشتر دارد)امّا حرف همزه در عربی اضافه شده و 29 حرف میشود و در فارسی حروف باضافه همزه 33 حرف میشود ( این 5 حرف به دلایلی است که بیش از آنچه گفتیم جایز نیست در اینجا ذکر شود).
سپس حروف را بعد از احصا نمودن و شمردن آنها "فعل" خود نمود. مثل آیه مبارکه: کن فیکون (وآنچه امر میشود موجود شود پس آن نیز موجود میشود) "کن" صفت و خلقت خداست ، وآنچه که از آن ایجاد میشود مصنوع ومخلوق است .
اولین خلقت خداوند عزّ وجلّ ،ابداع است. بدون وزن وحرکت است، مسموع نیست،رنگ ندارد،قابل حسّ نیست. دومین مخلوق حروف اند که وزن ورنگ ندارند،قابل شنیدن هستند ولی قابل حسّ نیستند. سومین مخلوق چیزی است، ازهمه ی انواع محسوس ملموس تر (لمس شدنی)،قابل شنیدن وقابل دیدن . خداوند تبارک وتعالی قبل از ابداع بوده است،زیرا قبل از خداوند عزّوجلّ و همراه او چیز دیگری نبوده است. ابداع قبل از حروف بوده است"یابدیع السموات والارض" و حروف چیز دیگری غیر از خود را نشان می دهند. مامون سؤال کرد چطور غیر از خود چیز دیگری را نشان می دهند؟حضرت فرمودند: زیرا خداوند تبارک وتعالی آنها را برای معنی کنار هم جمع میکند . وقتی چند حرف از آنها مثلا 4حرف یا 5حرف یا 6حرف ویا بیشتر وکمتر را در کنار هم قرار میدهد برای معنایی است محدث(یعنی حادث شده)و جدید،که قبلا نبوده است. عمران پرسید ما چگونه می توانیم این مطلب را بهتر بفهمیم؟حضرت فرمودند:توضیح این مطلب چنین است که وقتی مقصود تو از این حروف،خود آنها باشد نه چیز دیگری،آنها را جداجدا ذکر می کنی و می گویی ا،ب،ت،ث،ج،ح،خ تا آخر در این صورت معنایی غیر از خود این حروف در آنها نمی یابی ،اما وقتی آنها را درکنار هم بگذاری و اسم و صفت برای معنی موردنظر خود بسازی بیانگر معنیِ موصوف خود خواهند بود. فرمود آیا فهمیدی؟...
خوانندگان عزیز!پس اینجا کاملا متوجه این منظور شدید که علم حروف و اعداد ، اصل و پایه و حقیقت معارف و گنج الهی هستند تا با فهمیدن و یاد گرفتن و عمل خالصانه انجام دادن در راه رضای باری تعالی ،خود را به مقام آیت خدا شدن یعنی آیت اللهی شدن برسانیم. انسان بگفته کلام الهی کلمه ی خداست. پس بکوشیم کلمه ی طیبه و مخلص او باشیم.
از این حدیث نورانی ،کاملا مبنای کلام و معنی و حدود سعه ی وجودی آنرا که ازلی وابدی است می فهمیم و خلاصه اینکه تمام این درس از عرفان همین معانی را گفتگو میکند. و از زیباییهای آفرینش مخصوصا معرفت به ولایت و گنج حروف واعداد در گنجینه ی قرآن که معارف وجودی خودمان تا رسیدن به قرب الهی است ، سخن میگوید.
این درس مبنای همه ی علوم و پایه ی گشایش همه ی معماهای ندیدنی و حتی نرسیدنی است و راه رسیدن به علم الیقین ،عین الیقین و حق الیقین است.یکی از زیباییهای حروف واعداد ابجد این است که عدد ابجد کلمه یقین برابر کلمه معنی است(یقین=170=معنی). پس با معنا ،انسان به کنه معرفت، یعنی یقین می رسد. امام حسین(ع)فرمود:خداوند متعال خلق نکرد بندگانش را الا برای معرفت .
نکته: همانطور که گفته شد حروف کلام الله (قرآن) 28 حرف است،اگر دید خود را به حقیقت وجودی حروف عمیقا باز کنید می بینید که با28 حرف پروردگار عالم ،تمام خزائن و اسرار عالم را از اعلی تا سفلی الی یوم القیامت ظاهر کرده است. پس هر حرف با ملکوتش چقدر سعه ی وجودی دارد؟!شاید بهتر است این طور بگویم که هر حرف همانطور که پیامبرگرامی(ص) فرموده است ، اسماء الله و خود سعه ی وجودیش تمام عوالم است.
اگر خوب دقت کنید،عدد28 در جایگاه عدد وحروف برابرحرف "غ " یعنی غین است و حروف غین همان حروف اسم مبارک خداوند یعنی "غنی" می باشد. پس با 28 حرف به اسم غنی وصل می شویم و شاید خداوند کریم دست ما را بواسطه فضلش به خزانه رحمتش که وجود ولایت کبری امام زمان(ع) است وصل کند. دیگر اینکه اگر ارقام 28 را جمع کنیم،10 میشود(10=8+2) و10 همان کنز و گنجی است که در معرفت به عدد 10 از آن صحبت کردیم و خداوند دنیا را جایگاه خزانه 10 خود ظهور داد،همان 4بروی 10 و ظهور وجودهای مقدس 14 معصوم(ص)و اگر ارقام 10 را باهم جمع کنیم یک میشود(1=0+1) یعنی همانطور که گنج الهی خودش را به عدد واحدیت ظهور داد ، در نهایت همه باید به واحدیت او برسند و جالبتر اینکه وقتی عدد یک را به حروف بنویسیم عدد ابجدش 30 میشود(ی=10 ،ک=20)و عدد 30 =ل است که مجرای توحید و سرّ الاسرار 30 جزء قرآن است که تعدادحروف قرآن 28 حرف است. جایگاه عددی حرف ل=12 می باشد که تمام انسانها برای اینکه به این خزانه دست پیدا کنند باید شیعه و پیرو این 12 نور مقدس امامان(ع) و در واقع چهارده نور معصوم(ص) باشند که راه صد ساله را یک شبه ،به مقصد قرب و رضای خدا (از عالم سفل دنیا به عالم اعلا) بپیمایند. وخلاصه در طول عمرکه به عدد،شماره می شود در قیامت مغبون نشوند وحسرت نخورند.
مقام عدد
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:حروف، غالب جسمانی کلام هستند و عدد،روح حروف آن کلام است. پس کلام در عالم بالا نور است و غالب ندارد،همه ی عوالم صورت باطنی حروف هستند و حروف تمام عالم را پُر کرده است زیرا هر جا تجلی اسماء و ظهور ملکوتی است ،حروف آنجا حاکم است و همانطور که در درس گنج عدد ده گفته شد قرآن ، کلام الهی است که تمام عوالم را از سیر سرّی عوالم بالا تا پایین عالم در پایین ترین نقطه خلقت را محیط است و فراگرفته است.
پس اگر به اعجاز الهی خوب دقت کنید معجزه ی بیشتر را درک می کنید.تمام این خزائن بصورت 28 حرف در غالب یک کتابِ 30 جزئی آسمانی که 114 سوره و120 حزب و حدود 6666آیه مبارکه{12=6+6 و 12=6+6} و تعداد معین کلمه و حرف آمده است. وتمام مخلوق را حیران اعجازش ساخته ،اما انسان هنوز نتوانسته به عظمت و جان نورانی قرآن معرفت کامل پیداکند! زیرا حقیقتش وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) قرآن ناطق است که ایشان ولایت عظما و حجت الله الاکبر ونور القدیسین و نورالانوار مقدسین ، جامع الکبَرا و الصدّیقین،نورالله الاعظم و سید الاوصیاء و النبیین و الصدیقین و المعصومین المکرمین است .
خوب دقت کنید! به اعدادی که خداوند متعال در اعداد 14 نور مقدس (ص) و اعداد گفته شده قرآن قرار داده و آن نظم مخصوصی که سال 365 روز است و در قرآن کریم 365 بار نام یوم آمده است یا 12 ماه سال که در قرآن کریم 12 بار نام شهر یعنی ماه آمده است. نام مبارک محمد(ص)را4 بار و نامهای بهشت وجهنم را 77 بار بطور مساوی آورده است یا کلمه دنیا وآخرت به تعداد مساوی 115 بار آورده است.
پروردگار عالم سوره فجر را در ترتیب نزول به قلب مبارک پیامبر (ص) دهمین سوره قرار داده و عدد عشر=10 در سوره مبارکه فجر آمده است که در هر ماه 10 شب لیالی فجر است، عدد ابجد فجر=283 که در جمع ارقامش 13 میشود(13=3+8+2) که 13برابر جایگاه عددی حرف (م) می باشد و جایگاه عددی کلمه فجر =40 میشود(40=م) و این همان دهه ی طُهر است.
چهلمین سوره ی مبارک قرآن (از جهت ترتیب نوشتاری)سوره مؤمن که نام دیگرش غافر است قرار داده یعنی آمرزنده ی گناهان چه کسی را به آمرزش می رساند؟و نیز درجه ی مؤمن را به حقیقت عددی از درجه ایمان به او می دهد تا او به 40 برسد.
یا سوره مبارکه حمد که سبع مثانی است یعنی هفت تا دوتایی. در قرآن فرموده شده تنها سوره ای است که با داشتن 7 آیه دو بار بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده. وقتی پیامبر(ص) می فرماید تمام محتوای قرآن در بسم الله الرحمن الرحیم سوره حمد است و فقط در سوره مبارکه حمد بسم الله الرحمن الرحیم یک آیه محسوب میشود. عدد یک ،کلّ محتوای عالم خلقت را در بردارد. جمع عدد ابجد بسم الله الرحمن الرحیم=786 است که جمع ارقامش 21 میشود(21=6+8+7). جالب است که 21= جایگاه عددی یک و عدد ابجدش 30 میشود(ی=10 ،ک=20) برابر 30 جزء قرآن است و 30=عدد ابجد حرف (ل) ،این حرف مجرای توحید نامیده شده که فقط ملکیتش برای خداست "لا اله الا الله ". و جایگاه عددی حرف (ل)=12 است و کلمه لااله الا الله 12 حرف دارد که 12 نور مقدس امامان معصوم(ص) راهنمایان و هادیان بحق از طرف پروردگارعالم هستند که انسانها را از ظلمات کفر به نور ایمان هدایت میکنند .
جایگاه عددی کلمه یک=21(ی=10،ک=11) پس آیه مبارکه بسم الله الرحمن الرحیم در جایگاهِ یک قرار دارد و یک آیه محسوب میشود و کلّ محتوای 30 جزء قرآن را داراست و در ولایت 12 ناطق قرآن، تأویل کننده و مفسر واقعی آن هستند . در ضمن که تمام انسانهای مؤمن را به کمال درجه ی یکِ انسانی و به مقام یکِ رضوان الهی و قرب حق می رساند.
جالب اینکه از روی عدد ابجد بسم الله الرحمن الرحیم (786)، معانی زیبایی را به عدد ابجد توانسته اند پیدا کنند. مثلا: عدد ابجد بسم الله الرحمن الرحیم = عدد ابجد معجزات قولی امام اول (ابد الازلیات) و برابر است با عدد ابجد اول الابدیات امام علی ابن ابی طالب(ع). که بنابر قول پیامبر(ص)که فرمود تمام محتوای بسم الله درحرف(ب) بسم الله و تمام آن در نقطه و نقطه ،وجود مقدس علی ابن ابیطالب ، اسد الله الغالب، مولی الموحدین و مولای متقیان(ع) است . وعدد ابجد نقطه=164است که 164= قدس = النجف = مبیّنِ واجب الوجود = کلمه وحده وحده وحده .
اگر بخواهیم معانی زیبای نام سوره های مبارک و تعداد آیات و زیباییها از گنج آنها را اینطور بیان کنیم از حوصله عزیزان خارج است و من سعی می کنم مطالب را کلی توضیح دهم تا عزیزان محقق در جزء جزء ،خود به تحقیق برخیزند و از زحمات علما و محدثان استفاده کنند و به عرفان بندگی و شناخت خداوند متعال وقرب او برسند.انشاءالله
معنی کلمه عدد و استفاده های آن
کلمه ی عدد یعنی زایش و تزاید و متعدی شدن و ریشه ی استعداد است. کلمه عدد همانطور که گفته شد برای کلام، روح است. برایش اندازه و مقدار نمی توان گذاشت و دائم در کثرت است پس مقامش روحِ ذکر و حرف،در مقام ظرف ذکر بیان می شود و در دنیا با شکل حروف، جسمیت آنها ظاهر شده و با بیان علم ابجد عددو جایگاه مقامی حروف مثل زُبُر و بینه مشخص شده است . حال که عدد یک را تعریف کردیم که ظاهر وباطنش چگونه با عدد و حروف معانی باطنی خود را ظاهر می کندیکی دیگر از زیباییهایش همه بر می گردد به معرفت پروردگار عالم که او یکی است که هرگز تعدد نمیگیرد.
عدد ابجد کلمه عدد=78 است که برابر اسم مبارک حکیمِ پروردگار عالم و عدد، باطن حکمت اوست. زیرا به حکمت بی نقصش عالم را در چهارچوب نظم کامل و خالص آفریده است.عدد 78 درمجموع ارقامش 15 میشود(15=8+7) که 15=جایگاه عددی حرف(س). حرف سین تنها حرفی است در الفبا که زُبر و بینه اش با هم برابر است و همانطور که در اسم انسان توضیح داده شد (س=60 ، ین=60) و اگر بخواهیم 15 را خوب درک کنیم ؛یکی از زیباییهایش این است که جمع ارقامش 6 میشود(6=5+1) و 6 رمز خلقت کلّ دنیاست در 6روز(سوره مبارکه حدیدآیه 4) .
توجه کنید! که خداوند متعال در 29 سوره مبارکه قرآن حروف رمز مقطعه را قرار داده است و این حروف در مجموع 78 حرف است؛ برابر عدد ابجد کلمه (عدد) و (حکیم). امیدوارم خوب دقت کنید! اگر این 78 حرف را بصورتی که خوانده میشوند ؛مثلا الف- لام- میم ،سه حرفی یا دو حرفی بنویسیم میشود 213 حرف که برابر است با عدد ابجد نام مبارک زهرا (س)،حال اگر 78 را از 213 کم کنیم 135 می ماند که برابر است با عدد ابجد نام مبارک فاطمه (س). دقت فرمایید!که جان قرآن کوثر است و با این اعداد رمز بسیار زیبای باطن آن هویدا می شود. اگر نام مبارک زهرا(س) را درجایگاه عددی بنویسیم 33 میشود و جایگاه عددی نام مبارک فاطمه(س)45 میشود که برابر عدد ابجد اسم آدم(ع)است. حال اگر دو جایگاه نام مبارک فاطمه(س)و زهرا(س) را باهم جمع کنیم78 میشود(78=33+45) که 78برابر کلمه عدد و حکیم است و تمام این نکته زیباتر جلوه می کند که کلّ اسرار "ام ابیهاست" که عدد ابجد نام مبارک ام ابیها=60 و برابر حرف سین که قلب قرآن است و میزان حروف است،ظاهر می شود(60=س). خداوند کریم همه ی مخلوقاتش را درباطن 60 که حرف سین است ،حکیمانه خلق کرد زیرا در عمر زمانی هر 60 ثانیه یک دقیقه و هر 60 دقیقه یک ساعت است و تمام شبانه روز24 ساعت است که اگر ارقامش را جمع کنیم 6 میشود(6=4+2) که پایه ی 60 است . پس عدد ،اسرار تمام نشدنی دارد!
از حروف مقطعه قرآن 14 حرفش بدون تکرار است { جالب است آخرین سوره ای که در قرآن حرف مقطعه دارد؛سوره مبارکه قلم است که شروع آن با حرف (ن) است . عدد ابجد (ن)=50 و جایگاه عددیش 14 می باشد.} این 14 حرف را با هم ترکیب کرده اند و شده است:"علی صراط حق نمسکه" پس این حروف ظاهر و باطن ولایت را دو هم کفو معرفی می فرماید.
حال عدد ابجد تمام حروف مقطعه رویهم 3385 است که جمع ارقامش 19 میشود(19=5+8+3+3) که برابر کلمه مبارک "واحد" جلّ جلاله است. و حقیقت گنج عشر و 4روی 10 و تمام اسرار را با جمع ارقامش که برابر 10 میشود ظاهر می فرماید(10=9+1). این عدد برابر است با اسم مبارک خداوند کریم"غاذی الصغیر و الکبیر دلیل" غاذی به معنای غذادهنده است. خوب توجه فرمایید!که خداوند در این گنج بی نهایت ،غذای صغیر و کبیر در این دلیل قرار داده است بشرط اینکه هر کس چقدر گرسنه معارف است وچقدر اشتها دارد. پس این سفره کریم تمام نعمتها را شامل است و او در این عمر کوتاه دائما بندگانش را به غذای "رزقا حسنا" دعوت می فرماید.
در جمع جایگاه عددی حروف مقطعه رویهم میشود 856 که باز هم جمع ارقامش 19 میشود(19=6+5+8) که 10=9+1 همان گنج عشر... و خلاصه این عدد برابر نام مبارک خداوند؛ "یا من یحق الحق بکلماته " است. یعنی ای کسی که حقوق حقانیتت را به کلمات عنایت فرمودی. خوب دقت کنید و از حروف به سادگی نگذرید!چراکه خداوند کریم قدر باطن آیاتش را در این حروف ظهور می دهد. امیدوارم خوب بخوانید و اهمیت زیاد عدد را که خداوند کریم در وجود مخلوقاتش و مخصوصا انسان بصورت استعداد ظهور بخشید را متوجه شوید.
ا ب ج د چیست؟
همانطور که در درسهای قبل بیان شد یکی از صفات ذاتی پروردگار عالم تکلم است و آن خالق یکتا باب معرفی خود و هدایت بندگانش را به کلام خویش قرار داد و با ظهور انوار مقدسِ اسماء و صفات خود؛ بصورت کلان گنج کنز خود به آن کسانیکه قابلیت دارند ،راه به قرب خود رسیدن را گشود و فتح باب نمود و در مخلوقات، اشرف مخلوقاتش را انسان کامل قرار داد و او را مظهر و مرآت و ظرف گیرنده انوار مقدس خود و جلوه دهنده اسماء و صفات نورانیش فرمود و ایشان را کلمه خود نامید.
پس حروف ابداع شد و عدد گذاری، روح حروف شدند. که قالب جسمانی با روح ،تواماً معنا و مفهوم خویش را ظاهر می سازد و در واقع صاحب ملکوت شدند و قدر و حساب را به همراه آورد. تمام عالم عرضی و عالم طولی از اعلا تا اسفل را پر از اسرار و نظم و هماهنگی و استعداد و معارف قرار داد. همانطور که درکتاب گنج الالف بیان شد، خداوند واحد، یک خلقت هم بیشتر از خودصادر نفرمود و پیامبر گرامی(ص) فرمود:"الواحد لا یصدر الا الواحد". عددِ واحد یعنی یک، و حرفی که در تنظیم برابر یک است حرف الف می باشد. در واقع الف، مصدرِ حروف شد و خود را در سکون و بدون حرکت قرار داد. اما نفسِ الف وقتی ابداع شد،حرفِ (ب){(با)_ب و الف} گردید و از ظهور الف و با کلمه آب ظاهر شد. اما اگر حروف الف و با ، باهم همه ی عالم را پر میکرد و از ملکوت وصل آنها حرف سوم (ج) و یا عدد سوم ظاهر نمی شد، هرگز منشاء همه ی کثرات نمی شد. پس به امر خالق یکتا ، الف و با، باهم در جمع مظهر حقیقت آب شدند. اینجا عدد الف =1 و عدد ب=2 شد و با هم جمع شدند و تشکیل عدد 3 را دادند، آنگاه حرفِ 3= ج شدپس جان در واقع،برهمه ی اسرار جاری شد و خداوند کریم فرمود:"کل شیء حی من الماء" .
حرف الف، وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) است و حرف با، وجود مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) و حرف ج، وجود مقدس حضرت زهرا(س) است. در حدیثی فرموده اند که خداوند به پیامبر(ص) فرمود:"لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما" ای پیامبرم اگر تو نبودی خلقت را خلق نمی کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود شما دو را خلق نمی کردم. والله اعلم
این سه وجود نورانی که هر سه در باطن الف وجود هستند و همه به نحوی الفبای خلقت هستند، به عدد 4 که برابر حرف دال است دلیل خلقت و معنای حیات ولایت عظمای حق، در ظلّ ولایت پروردگار عالم قرار گرفته اند. و دلیل وجود، وجودهای مقدس حسنین(ع)و ذریه های بزرگوارشان(ص) هستند. پس در واقع ظهور ابجد،راز آفرینش است و تمام خلق، ابجدی هستند.
جالب است که بدانید عدد حروف ابجد شد 1و2و3و4 که اگر با هم جمع کنیم 10 می شود و عدد 10 همان گنج عشر و 4 روی 10 و تمام اسرار گفته شده از گنج احدیت است. پس بقول پیامبر بزرگوار(ص)که فرمود: اگر معلمی علم ابجد نداند بهتر است درس ندهد.
پس الفبای هستی به دو صورت ظهور پیدا کرد، 1)ائمه طاهرین(ص) و 2) قرآن عزیز ،چرا که عدد ابجدکلمه الف=111 و عدد ابجد با=3 می شود که اگر باهم جمع کنیم 114 می شود(114=3+111=الفبا) و 114 برابراست با تعداد سوره های قرآن. تمام الفبای عالم در الفبای اسرار خلقت غرق است و رمز رسیدن به تمام معانی اینجا یافت می شود.
اسرار اسم مبارک اول (اسم خداوند است)
اما حقیقت این است که خداوند کریم مصدر مخلوقاتش را در اول قرار داد و خود را نیز هم "هو الاول" و هم "هو الآخر" نامید. و هم "هو الظاهر" است و هم"هو الباطن".
پس در تمام خلقت نام مبارک خود را وسم نمود و در بسم الله الرحمن الرحیم به رسمیت اظهار مالکیت می نماید. عرب می گوید ریشه کلمه بسم از کلمه وسم آمده است و وسم را اینطور معنا کرده اندکه وقتی دامداران بزرگ می خواستنددامهایشان باهم اشتباه نشوند ،مُهر یا نشانه ای را به صورت داغ بر بدن حیوان می نهند و در این جای سوختگی دیگر مو نمی رویید و به همین روش صاحب حیوان همیشه مشخص می شد و گم نمی شد.
اگر دقت فرمایید،گاهی نیز گفته می شود: مالِ خدا،راهِ خدا،عظمتِ خدا،بندهِ خدا و یا حیوانِ خداو... پس مخلوق هرگز از خالقش جدا نمی شود و هر جا باشد معرّف صاحب خود است اگرچه خودش فرمانبر نباشد. پس مال بد هم به صاحبش برمی گردد و مال خوب هم همچنین و صاحبشان درباره هر دو تصمیم خواهد گرفت. دیگر اینکه اول برابر عدد یک ویک برابر حرف الف و همانطور که گفته شد مصدر همه حروف الف شد و حروف از گنج الف صادر شدند پس در زبان عربی وقتی می خواهند حروف را معرفی کنند همیشه با مؤلفه الف می آورندشان مثل: با، تا ، ثا،جا ... یعنی بدانید این حروف از گنج الف هستند و همه به یک نحو گنجینه ی خود را معرفی می کنند و زیباییهایشان را بروز و ظهور می دهند.
در هر کلاس درس یک دانش آموز شاگرد اول است و تمام شاگردان چه بخواهند و چه نخواهند در رقابت با او قرار می گیرند و تحت الشعاع استعداد او نمره می گیرند و او مؤلفه کلاس می شود.
همینطور در ایمان، در خلقت جسمانی و در مصادر اول مثل عقل اول ،نور اول که حضرت ختمی مرتبت(ص) می فرماید: " اول ما خلق الله نوری، اول ماخلق الله عقلی، اول ما خلق الله روحی". برای هر کدام ده مرتبه قرار داده است و همه ی خلق در گنج ده آن که همه به یکِ مصدریت اول برمی گردند یعنی به ذات اقدسش متصل می شوند و همانطور که ما کلاس اول را خواندیم با آنکه مقام اولیه علم را در آن سال آموخته ایم اما این پایه ی اول در تمام درجات تا آخر همیشه با ما هست اگر عالِم دهر نیز شویم همیشه با اول هستیم.
این نکته ها را بیان کردم تا شاید بتوانم منظورم را بطور کامل از حقیقت بنده گی اظهارکنم. حال خیلی زیباست که عدد ابجد کلمه اول = 37 می شود و جمع ارقامش 10 می شود(10=7+3). اما در جایگاه عددی کلمه اول = 19 می شود که برابر اسم مبارک " واحد " پروردگار عالم؛جانِ مصدریت خلقت است . و همچنین عدد 19 برابر است با کلّ حروف "بسم الله الرحمن الرحیم" و جمع حروف نامهای مبارک "پنج تن(ص)" است، پس اینطورگنجهای خود را ظاهر می کند. تا هرگز به عمل و عقیده از اول جدا نشویم چون بدون آنها راه به هدف اصلی یعنی قرب الی الله راپیدا نمی کنیم.
پس در جایگاه عددی کلمه اول = 19= واحد شد. جمع ارقام 19 هم 10 می شود(10=9+1) ؛ که همان باطن گنج عشر یعنی 4روی 10 و وجود مقدس چهارده معصوم(ص) می شود. همانطور که در درس دنیا خواندیم خداوند کریم تمام اسرار گنج عشر را که به عدد 10 برابر حرف (ی) بود همه را در کلمه دنیا و در عالم دنیا ظهور بخشید و وجود مقدس چهارده نور طاهرین(ص) را به صورت جسمانی امامان و پیشوایان مردم برای هدایت قرار داد.
نکته : در واقع عدد از سه بُعدطولی،عرضی و ارتفاعی، عالم بالا تا در دنیا در حقیقتِ عدد 1 تا 10 است زیرا عدد ابجد و جایگاهشان مساوی است ،حالا ببینید عدد اول 37 چگونه تمام عوالم را در کثرات به خوبی نشان می دهد و تمام معنی گنج که از اول مصدریت ظهور و به خود مصدریت بر می گردد را نشان می دهد. "انّا لله وانّا الیه راجعون"
1)عدد ابجد کلمه اول= 37 ______________________________10=7+3 |
2)جایگاه عددی کلمه اول=19 ____________________________10=9+1 |
3)تمام اسرار از عالم سرّ به(یا)ی دنیا ظهور پیداکرد_____________10 = ی و شد"کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا" |
چون مصدریت اول ، حرف الف شد که عدد ابجد الف = 111 است و جمع ارقامش 3 می شود(3=1+1+1) . پس عالم در مضرب 3 قیمت و بها می گیرد ( و کثرات و حروف و اعداد ظاهر می شود). یکِ اول، وجود اول صادر نورانی محمد مصطفی(ص){ ( الف )(111) } .
یکِ دوم، وجود مقدس امام اول؛امیر المؤمنین علی(ع) ناطق الله { (الف )(همزه وجود) } .
یکِ سوم، وجود مقدس و مطهر خانم سیده نساء العالمین فاطمه زهرا (س) بضاعت و میوه هزار دانه{ ( الِف )(الف=1000) }
برابر حرف الف ____________________________ 1 1 1 = 3 × 37
برابر نام مبارک حیدر ________________________ 2 2 2 = 6 × 37
برابر کلمه اربعین __________________________ 3 3 3 = 9 × 37
برابر کلمه دُمتُ (دائمی) ______________________ 4 4 4 =12× 37
برابر اسم یا مرشد __________________________ 5 5 5 = 15 × 37
برابر اسم یا مطهر ___________________________ 6 6 6 = 18 × 37
برابراسم ناصر کل منصور _____________________ 7 7 7 = 21 × 37
برابراسم یا من هو قادرعلی(آ) کل شی_____________ 8 8 8 = 24 × 37
برابر اسم رفیع الدرجات _____________________ 9 9 9 = 27 × 37
حال خوب در جواب ضرب دقت کنید! اعداد از بالا تا پایین به سه مرتبه ،1 تا 9 بدست می آید.{27=9 ×3 _ 27رجب مبعث پیامبر(ص) }
اگر اعداد 1 تا 9 را باهم جمع کنیم می شود 45 که برابر عدد ابجد اسم مبارک آدم(ع) است. اما 3 تا 45 تا می شود 135= عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س). اگر مضربهای 3 تا 27 را با هم جمع کنیم 135 می شود ، خانم فاطمه(س) ظرف به بلوغ رساننده و ام المؤمنین، ام النبیین، ام الصدیقین،ام الائمه و ام ابیهاست. و همانطور که در عدد ابجدی بیان شد ؛عدد سه، جانِ اعداد شد ؛ به عنوان حروف کلمه آب . خوب فکر کنید که وجود مقدس دردانه ی عالم کیست؟!خداوند کریم در قرآن می فرماید عرش را روی آب خلق کرده است و کره ی زمین را قبل از خلقت خشکی می فرماید آب را در آن قرار داده ؛ آیه 30 سوره نازعات"والارض بعدذلک دحاها" خشکی روی آب کشیده شد. حقیقت آب ،کوثر وجود است خانم فاطمه زهرا (س) و یکی از نامهای قرآن هم کوثر است. اگر حروف آب را بصورت بسیط بنویسیم الف و با ، عدد ابجدش 114 میشود(114=3+111) و 114 برابر کل سوره های قرآن است . پس حقیقت آبی که همه ی انسانها را سیراب کرده و احیاء دنیا و آخرت می کند، قرآن است. امیدوارم مضرب 3 را خوب متوجه شده باشید. پس ببینید عدد که از باب تعدد و کثرت است معنایش لایتناهی است!
درحقیقت درس عشر وقتی است که بلوغ 9درجان ده تولد پیدا می کند. آنگاه یک عدد ده وقتی ظاهر شد ،دیگر تا بینهایت می تواند صفر را در کنار خود قبول کند. پس انسان کامل و انسان در حیات کمالی خود الی یوم القیامت می تواند رشد کند و نمره بگیرد،اما همیشه باید همراه یکِ وجود یعنی همان اول باشد.
یکی از زیباییهای عدد 37 این است که جایگاه نام مبارک امام حسن(ع) می باشد ،ایشان سیدالاسباط پیامبر(ص) است و تمام عالم را خداوند کریم به جلوه زیبای حُسنِ حَسن خلق کرده است. چنانچه در خلقت انسان به خود احسن می فرماید،پیامبر بزرگوارش را اُسوه حسن قرار داده و اخلاقش را خلق حسن . سرّ مستتر که خداوند در قرآن کریم قرار داد،حسن است که 118 مرتبه واژه ها و القاب حسن آمده است(به عدد ابجد نام مبارک امام حسن(ع)) و تنها یک جا به صورت حسن آمده؛ آیه 37 سوره ال عمران ( حسن در جایگاه خودش، ظاهر شده است چراکه جایگاه عددی نام مبارک امام حسن (ع)=37 می شود)
همینطور جایگاه عددی کلمه کامل = 37 است که همه باید برای رسیدن به کمال در اول شدن باید شیعه و پیرو انسان کامل شوند .
عددابجد زکی =37 یعنی جدا شده از ظلمت. زکات باعث میشود که نفس انسان ،دارایی ، عبادت و چهره وسیرت انسان، زکی شود .
در واقع همه انسانها دوست دارند جلب توجه کنند و به نحوی همیشه بالاتر از همه باشند. اما خداوند کریم اول بودن را از منیّت جداشدن و خداگونه شدن و خالص شدن می داند. پس بکوشیم تا درجه اول بندگی را از خداوند کریم احراز کنیم.
وجود مقدس امام حسن(ع) که فرزند اول امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه (س) و سبط اکبر پیامبر(ص) است و ایشان در جایگاه عددی نام مبارکش 37 بود. و در وجود مقدس آقا امام حسن زکی عسگری (ع)در حالیکه آقا نام و لقب مبارک ابامحمد(ص)را با آقا امام حسن مجتبی(ع)یک نام است اما در اسم مبارک زکی ،حضرت جانِ باطنِ حسن را افشا می کند مثل آینه، از وجود مقدسش خداوند کریم تولد نور مهدویت را به همه جهانیان عنایت فرمود. پس باطن زکی نتیجه اش هدایت در مجرای مهدویت است. پس عملی زیباست و حُسنِ حَسن دارد که زکی شود.
در زمان غیبت آقا ،ما به شرطی شیعه و محب و پیرو واقعی او قرار می گیریم که عملمان از هر گونه ظلمتی پاک شود. منتظران واقعی جز راه مهدویت یعنی پیرو واقعی قرآن راه دیگر نروند و دائما قبله شان رضای قلب مولایشان باشد. پس هیچگاه از او جدا نشوند و دائما او را حی ّ وحاضر و در پیشاپیش عمل خود ببینند.
جایگاه عددی قاف = 37 است. همانطور که نوشته شد حرف ق که قاف خوانده می شود نام یک سوره مبارک قرآن است و یکی از اسماء مبارک قرآن هم قاف است.حرف (ق)یعنی نگهدارنده. عدد ابجد قاف=181 است که جمع ارقامش 10 می شود(10=1+8+1) یعنی 4 روی10 و همان گنج چهارده معصوم(ص). قاف یعنی ولایت و نگهدارنده حقیقت دین و نگهدارنده میزان در دنیا و آخرت.
خداوند کریم در قرآن سوره مبارک بقره آیه 2، هدایت را به شرط تقوی فرموده است. و می فرماید "والعاقبة للمتقین". همانطور که به عدد 37 = اول مذکور شد در واقع انسان باید دائما (ق)ِ را به عنوان تقوی در تمام نفسهایش و در تمام اعمالش و ظاهر وباطنش حتی در نیّتش نگهدارد. زیرا به این شرط(تقوی) ، عمل نورانی و زیبا را در قبر و قیامت و بهشت به او باز می دهند و آنگاه او را از تمام مصائب قیامتی نجات می بخشد.
همانطور که در دنیا برای اینکه عمر مواد غذایی را طولانی کنند تا خراب نشوند،مقداری مواد نگهدارنده (یعنی ق) به آن می افزایند تا ماندگار شود، پس حرف (ق) به عنوان ریشه تقوی،عمل صالح بنده را برای قیامتش نگه می دارد. و به عمل کوتاه و هیچ ما ،عمر طولانی تا بهشت می دهد.
پس هر یک از کلمات(به عدد ابجد یا جایگاه عددی)برابر37 به عنوان رمز نوشته شد تا ما را راهنمایی کند که چگونه بتوانیم بنده صالح و در واقع سالم و خالص برای مولایمان باشیم و چگونه خودمان را از خطرات شیاطین حفظ کنیم. در واقع همانطور که بچه باید دائما تحت نظر و مراقبت پدر ومادر باشد و دستش را به دست آنها دهد تا هرگز به بیراهه نرود و یا گم نشود، پس ماهم باید،هرگز از اول وآخر عالم وجود که خداوند کریم است جدا نشویم که شرط آن این است که دستمان دائما به دامان ربّ الارباب امام زمانمان (ص) و نگاهمان و عملمان به آیات نورانی قرآن باشد تا هرگز به ضلالت و گمراهی نرویم.
ذکر شد که عدد یک برابر حرف الف می شود و خداوند کریم که انسان کامل را به قامتِ الف گنج خویش تصویر داد.
در مقام عدد ، اَلِف را ترفیع داد به اَلف یعنی 1000 و 1000برابر شد با حرف(غ)که غین خوانده می شود و همان حروف اسم مبارک خداوند کریم ؛ غنی است. پس اوست که انسان کامل را به خزائنش کامل خلق فرمود و تمام انسانها را ازوجود این عزیزان، به غنیِ خود وصل کرد. زیباست که هر حرفی را که خداوند متعال خواست خوانده شود با اصل خود آورده است. یعنی با مؤلفه و کنز و گنجش مثل ب،که پشت الف می آید و میشود با ، تا ،ثا ،جا.... یعنی انسان بداند از کجا آمده و به کجا می رود؟هیچ وقت ربّ خود و ربّ الارباب خود را فراموش نکند. "فقد استمسک بالعروة الوثقی لانفصام لها" پس به تحقیق تمسک جویید به ریسمان حبل الهی که هرگز پاره نمی شود( یعنی از الف وجود جدا نشوید ) فقط تمسک بجوئید و وصل شوید به ریسمان الهی که هرگز پاره و جدا شدنی نیست.
چکیده ای از قسمت عدد 37 (عدد اول)در جدول زیرتوضیح داده شده است.
رمز عدد37 : (10=7+3 _گنج عشر و همان 4روی10 و...). درواقع 37=7+30 که 30=عددابجدحرف(ل)؛مجرای توحید و وجود مقدس مولود کعبه(مجرای توحید خانه خدا) وعدد7 همان سوره مبارکه حمد که 7آیه دارد و باطن آن حضرت محمد(ص)است. و عدد ابجد سیُ هفت =555 می شود که برابر اسم مبارک مرشد است و همچنین 555=15×37
37= عدد ابجد اول=عدد ابجد زکی وعدد ابجد قبله =137 وعدد 100=ق یعنی نگهدارنده یا حافظ اول است وجایگاه عددی کلمه اول = 19 =واحد که اولین ظهور اسمائی خالق یکتاست که مخلوق از این کلمه مبارک خلق شده است(سوره نساء آیه 1)که شیخ بهایی(ره)به رمز این عدد اشاره ای فرموده است. |
37= جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع)= جایگاه عددی قاف=جایگاه عددکلام=جایگاه عددی کامل=جایگاه عددی قفا |
معارفی از عدد 9 (نه)
همانطور که در سرّ خلقت گفته شد،پروردگار عالم اسم مبارکِ واحد خود را تجلی داد . همه این اسماء نور هستند چنانچه درحدیث مبارک امام رضا(ع)از کتاب عیون الاخبار ذکر شده که اول فعل خداوند نور بود. عدد ابجد کلمه مبارک واحد=19 می باشد که سرّ گنج بازشدن حقیقت عدد 10 (10=9+1) یکی از اسرارش همین عدد 19 هم می باشد چنانچه اگر 1 را با 9 جمع کنیم 10 می شود که مقداری از زیباییهای عدد 19 توضیح داده شد،جایگاه عددی نُه به حروف است. عدد ابجد کلمه نُه=55 می باشد که برابر جایگاه عددی کلمه صدّیق است و جمع ارقام 55 می شود 10 (10=5+5). در حقیقت ،نه باطنِ ده است. عدد ابجد ده= 9 (9=5+4)می شود و جمع ارقام عدد ابجد نه(55)برابر10 می شود، پس همان حقیقت 19 است (19=9+10). و همانطور که ذکر شد جایگاه عددی نه=19 میشود(19=5+14). پس عدد 19 که سرّالاسرار آیات قرآن و کنز و گنج الهی است به نام کلمه واحد است. و خداوند متعال در اولین آیه سوره مبارکه نساء می فرماید: من همه ی مخلوقاتم را از یک نفس واحده خلق کردم"یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها...". خداوند متعال گنج اعداد را تا سقف 9 خلق فرمود. پس بلوغ کنز الهی نام مبارک واحد را در جایگاه عددی کامل و به عدد 9 ظهور داده است. در حالیکه در نُه به حروف جایگاه عددی حرف (ن)=14 است که همان گنج 4روی 10 ؛با این حقیقت که ظرف یا وعاء انتخاب ظهور مرآت حق وتجلی گاه همه ی متجلیات سرّ احدیت خالق یکتاست. و حرف (ه) در کلمه ی نه، عدد ابجدش برابر5 است که اگر ارقام 14 را باهم جمع کنیم 5 می شود(5=4+1)، 14 نور مقدس به سرّ حقیقت محمدی(ص) به نام پنج تن(ص) ظهور پیدا کرده اند.پس در حقیقت حروف نُه،کلّ و تمام حروف است چراکه جایگاه عددی (ن)=14و (ه)=5(که 5 نیز به عبارتی همان14 میشود5=4+1) پس 28 حرف را شامل می شود (28=14+14).که همان بلوغ باطنی عدد نه می باشد زیرا جمع ارقام 28،عدد10 می شود(10=8+2).
بنابراین : عدد ابجد نه=55 و 10=5+5 {یعنی همان گنج 4روی 10 (10=4+3+2+1)ودهه طُهر،حقیقت 14 و گنج 40 ؛ باب طهارت}
جایگاه عددی نه=19 و 10=9+1 .پس،از عالم اسماء خداوندی،19 برابراست با نام مبارک واحد=نُه(9)،تعدادحروف بسم الله الرحمن الرحیم=19=نُه(9)،جمع حروف اسامی مبارک پنج تن(ص)=19=نُه(9)بنابراین می شود3 تا 9 تابرابر27تا که روز مبعث پیامبر(ص)27 رجب است.
عدد 9 در اعجاز عددی سلطان اعداد است. وقتی هر عددی را در9 ضرب کنیم،حاصل جمع ارقامش در آخر 9 می شود و اگر عدد درجمع به 9 برسد بر 9 قابل قسمت است. مثل: 54=6×9 (9=4+5) ،81=9×9(9=1+8) ، 99=11×9 (18=9+9 و 9=8+1) و ... .
عدد 9 در خلقت انسان کامل و حضرت آدم(ع)
پروردگارعالم انسان را که اشرف مخلوقاتش است به عدد 9 خلق فرمود. که مقصود ما در درجه اول انسانهای کامل شامل چهارده نور مقدس معصومین(ص) و پیامبران الهی و اوصیایشان هستند(وجود مقدسشان سلطان ولایت بر همه مخلوقات از ظاهر و باطن است) و بعد به تنزل مقام انسانهای معمولی.
کلمه انسان همانطور که مفصل در کتاب راز انسان بیان کرده ام، از اسماء الهی است ویکی از زیباترین، متعادل و میزان ترین کلمات است که شامل 5 حرف می باشد. عدد ابجد انسان=162 که در جمع ارقامش 9 می شود(9=2+6+1) بنابراین بر تمام اعداد و ارقام وحروف عالم سیطره وجودی دارد.چنانچه پروردگار مهربان ما در کلام کریمش می فرماید:ما همه آسمانها و زمین را در تسخیر انسان قرار دادیم. و انسانی که بلوغ همه ی خلقتش است را برای عبادت وبندگی خودش قرار داد(البته به اختیار)و انسان را مقام ازلی و ابدی عنایت فرمود و تنها مخلوقی است که لیاقت انس و رسیدن به عالم قرب خداوند را داراست(به شرط اخلاص).
در خلقت وجود مقدس حضرت آدم(ع) باری تعالی تمام نه افلاک یا عوالم؛همه را در یک ظرف جسمانی او قرار داد. که جمع تمام این عوالم در ظرفی قرار گرفت که قابلیت گیرایی آن را به ایشان داده بود و مذکّر نامیده شد یعنی ظرفِ ذکر.و تمام عالم که اسماء او هستند شد ظرف علم الاسماء. پس در جمع عوالم نه گانه اینطور ظاهر می شود 1+2+3+4+5+6+7+8+9=45 که برابر باعدد ابجد کلمه آدم(ع)می باشد.اگر ارقام 45 را جمع کنیم 9 میشود(9=5+4) و 45 تقسیم بر 9 می شود5. پس حروف آدم سیر نگه داری و ظرف کل زیبائیهای خلقت اسماء الهی شد و در مقابل تمام مخلوق ایستادگی کرد. آیه 72 سوره مبارکه احزاب:"انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان...". و در آیه 21 سوره مبارکه حشر پروردگار عالم می فرماید: این حمل سنگین(اشاره دارد به قرآن) به کوهها دادم از ترس متلاشی شد و هیچکدام مخلوق قبول نکردند"لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله" .
پس آدم به عدد 45مقام نه را گرفت که 45=5×9و9=5+4 ، اولین انسان پیامبرخلق شده؛کامل و صاحب منصب آدمیت؛پیامبر اولوالعزم یعنی جهان و تمام انسانها از نظر جسمانی فرزندان حضرت آدم(ع)و حوا(س) هستند و ایشان بر همه ی انسانها ولایت دارند و مقام صفوة الهی گرفتند.خانم حوا(س)که خلق شد،پروردگار عالم به آدم(ع)فرمود که ایشان مؤنث تو است یعنی دومی شما و ایشان دفعتاً خلق شد به عدد9. اما اسم مبارکش حوا(س)نامیده شد که به عدد ابجد 15 می شود و عدد15 ازجمع 1تا 5 تشکیل می شود(15=5+4+3+2+1). عدد 15 در نام مبارک خانم مثل همان عدد نه که گفته شد می باشد، که عدد5 جمع کننده ی باطن 14 بود و در اصل سرّعدد 15 خیلی معانی را شامل می شود هم عدد 9 در بطنش است و هم میزان تمام حروف است چراکه:
عدد ابجد وجایگاه عددی اسم مبارک حوا(س)باهم برابراست و15 می شود که 15=جایگاه عددی (س) و عدد ابجد (س)=60 می باشد چنانچه جمع ارقام15 برابر6 می شود(6=5+1) و عدد 6رمز همه اعداد و پایه خلقت عالم دنیاست. بنابراین در خلقت از نظر جسمانی همه ی مخلوقات از وجود ماده یعنی مؤنث ظاهر می شود. خداوند متعال در آیه 4 سوره مبارکه حدید می فرماید:"هو الذی خلق السماوات والارض فی ستة ایام..." . حرف (س) که میزان همه ی حروف است در کتاب راز انسان توضیح کامل داده شده است. زُبرو بینه سین باهم مساوی است؛ زبر[ س=60 ] ، بینه [ین=60 ]. پس (س)=(ین)=60 و سین=120 برابر با احزاب قرآن کریم و نام مبارک علیّ(ع) با یائ مشدد.
جالب است که حرف(س) از حروف مقطعه، در سوره مبارکه یس هم آمده است که این سوره "قلب قرآن " است. حرف (یا) ندا است و حرف(س) خطاب پروردگار عالم به میزان ترین وجود عالم ؛پیامبراکرم(ص)می باشد. یکی از اسماء قرآن، سین است ،نام حضرت علیّ(ع)با یاء مشدد=سین می شود، خانم زهرا(س)اُم السین است و در نام مبارک امام حسن(ع) وامام حسین(ع) ، اگر (ح) را برداریم همان سین می باشد. اسم انسان به شرافت سین که در وسط آن است،تمام برکات را از قلب حقیقی داراست و خداوند منان حرف سین را در وسط اسم انسان قرار داد. در ضمن اینکه نام مبارک (نسا)که عدد ابجدش=111 برابرعدد ابجد الف وجود و قامت کنز الهی و گیرنده تمام اسماءو صفات که در کتاب گنج الالف توضیح داده شد،است.
حرف (س) با عدد ابجد 60 درس دیگری هم به ما می دهد اینکه: عمر هر وجودی در دنیا از زمانیکه نطفه اش بسته می شود و به هر نوع شروع به زندگی در دنیا به عنوان عمر می کند در ثانیه عمر او شروع می شود و ثانی یعنی دومی که ماده و مؤنث است. و 60(=س)ثانیه میشود یک دقیقه و 60(=س)دقیقه می شود یک ساعت و... خلاصه انسان در حرف سین متولد می شود و در سین می میرد. در قبر نیز ،سینِ قلبش باید جوابگوی اعمالش باشد چون تعالیِ وجودی هر انسانی در دنیا با پاک نگه داشتن و خلوص قلبی درجه می گیرد و قلب انسان می شود "حرم الله" و این قلب هرگز نمی میرد و زنده وجاوید می ماند.
خداوند کریم انسان رادر 4ماه و 10 روز در شکم مادر ،روح خدایی به او می دمد که شاید همان سین وجود است"انی نفخت فیه من روحی" همانا از روح خودم در انسان دمیدم. در کتاب مخزن العرفان(ازعلامه بانو اصفهانی)در باره ی خلقت خانم حوا(س) از امام صادق(ع)نقل شده که می فرمایند: خداوند عزوجل از فضیلتِ طینت آدم(ع)،حوا(س)را خلق فرمود.
پس سن بلوغ نه سالگی شامل حال همه ی خانمها شد و تکلیف شرعی هر خانمی به نه سال تمام که وارد ده می شود که همان باطن نه است شروع می شود .
نکته: جنین در شکم مادر باید 40 هفته را طی کند تا به بلوغ 9 ماهگی برسد. (عدد 40 را در کتاب عرفان اربعین متذکر شده ام). 40 هفته می شود 280 روزیعنی 9 ماهه می شود. اما 9ماه تقریبا 270 روز(270=30×9). پس 9ماه کامل و 9 روز و 9 ساعت ،وارد دهِ روز بعدی می شود که 280 را کامل می کند. اگر اعداد1تا10 را باهم جمع کنیم 55 می شود(55=10+9+8+...+2+1)که 55 برابر است با عدد ابجد نه ،پس نوزاد باید هم به عدد ،9 را تمام کند و هم به بلوغ حروفی نه ،تا کامل به دنیا بیاید.
حقیقت این بلوغ برای یک نوزاد این است که خداوند کریم و مهربان بالاترین بلوغ تولد را درحقیقت اسراری به انسان داده است و زمینه ی بلوغ او را بعد از تولد در دامن مادری قرار می دهد که او هم بلوغ 9 دارد و هم حامل 9ماهه فرزند خود بوده، بااین وصف است که او مربی بشریت است. باشیر دادن فرزند، جان شیرین خود را به او اهدا می کند و به نفس نفس او احیای زندگی دنیا و انشاء الله آخرت را می دهد. اگر مادرِ قابلی باشد و از نظر طهارت و شرع تکلیف و وظیفه ی مادری خود را به خوبی انجام دهد، بلوغ ظاهری و باطنی و زندگی سالم بچه ها مدیون او خواهد بود.
پیامبر(ص)می فرماید:بهشت زیر پای مادران است. چون مادر در واقع زمینه ساز اصل و اساس و پایه ی انسانیت و مذهب و عقیده ی سالم در خانواده است و آرامش روح و جسم را به فرزندانش اهدا می کند.
عدد 9 در مبعث وجود مبارک پیامبر(ص)
مبعث وجود مقدس پیامبر گرامی(ص)در روز 27 رجب است که در تاریخ شیعه وسنی آمده است. (27=جایگاه عددی سجده؛بلوغ عبادت وبندگی)جمع ارقام 27 برابر9 می شود(9=7+2).یعنی مبعث بر همه ی عالمیان حجت است و این بعث حقیقی است که تا آخر زمان هر روز بر تمام انسانها جلوه گر است و پیام حق را از زبان حجت های خدا به مردم می رساند. و همانطور که در حقیقت عدد9 است،بلوغ تمام بعثهای عالم است؛27=3×9 همانطورکه قبلا ذکرشد اسم مبارک واحد=19=نُه(9)،تعدادحروف بسم الله الرحمن الرحیم=19=نُه(9)،جمع حروف اسامی مبارک پنج تن(ص)=19=نُه(9) :پس 3تا9تاکه می شود 27تا که روز مبعث پیامبراکرم(ص)27 رجب است.
عدد 27 کامل است بطوریکه اگر ارقامش را درهم ضرب کنیم14 می شود(14=7×2) و رسالت وجود سیدالانام؛خاتم پیامبران محمد مصطفی(ص)حاصل گنج و آورنده و بعث دهنده در میان امت خود و تمام امم است تا آخر الزمان و عدد 14 همان گنج 4روی 10 است .آقا خود وجود مطهرش سبع مثانی یعنی 7 تا 2تاست(14=7×2) و گیرنده وحامل حمل کل نور قرآن که بنابرقول خداوند کریم ،سبع مثانی یعنی(14=7×2)است و آورنده ی آن به دنیای ظلمانی است. پس حضرت که انسان کامل و بالاترین مقام خلقت را داراست، جانِ 28 حرف و 28 عدد را کامل داراست(28=14+14). جمع ارقام 28 می شود 10(10=8+2)پس ده است که باطن آن 9 است. اگر هر انسانی به این محتوی که حقیقت قرآن است ایمان نیاورد هرگز به بلوغ دین اسلام و ایمان به الله جل جلاله نمی رسد.
عدد 9 در کلمه مبارک قرآن
عدد ابجد کلمه مبارک قرآن=351 که جمع ارقامش 9 می شود ، بنابراین خود مضربی از 9 است . حال با معانی گفته شده از نظر عددی ،پیروان قرآن باید افتخار کنندکه قرآن بر تمام کتب آسمانی غلبه دارد و تمام محتوای کتب آسمانی در قرآن قرار دارد و حتی (همانطور که در درس عرفان عشر ذکر شد) تمام عالم در قرآن غرق است. شاید بتوان اینطور معنا کرد: مگر نه اینکه جایگاه عددی نه=19 بود که 19 برابر بود با عدد ابجد گنج واحد در سرالاسرار خلقت که اولین ظهور الهی است . اگر دقت کنید 1)جایگاه عددی نه=19=واحد 2)جمع ارقام19 برابر 10 می شودکه 0+1= 1 که همان واحد است ، درنتیجه همانطورکه پیامبراکرم(ص)فرمود:الواحد لا یصدر الا الواحد.همه ی عددها به یکِ خدا برمی گردد و خداوند در قرآن کریم می فرماید:"انا لله و انا الیه راجعون" . پس تمام راهها از اوست و به او ختم می شود و این همان دایره بندگی است.
پس قرآن در عدد9، درجه اش نسبت به تمام کتب آسمانی یک است{عدد ابجدیک=30=تعداد جزء های قرآن}. اعجاز قرآن ،کلام الله بودنش است و اینکه محفوظ از تمام وسواسها و خناسهاست و خداوند حفظش را تضمین کرده است و خداوند بهترین حفظ کننده است(والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین). در ضمن اینکه از عالم کنز الهی به یک معنا تمام گنج ،قرآن است و همانطور که در سوره مبارکه انعام آیه 59 آمده است "وعنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البروالبحروما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین". تمام کلیدهای درهای غیب نزد اوست و او از آنچه در خشکی و در دریاست آگاه و با خبر است و برگی از هیچ درختی نمی افتد الا اینکه او می داند چه از تری است یا خشکی و همه در کتاب مبین(قرآن) آمده است.
دیگر اینکه همانطور که گنج واحد عدد ابجدش 19 است، تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که کلّ محتوای قرآن را در بردارد19 حرف است و از طرفی تعداد حروف اسامی پنج تن(ص) نیز 19 حرف است. چنانچه در حدیث ثقلین از پیامبر اکرم(ص)آمده است که دو چیز گرانبها بین شما (امت)گذاشتم ؛یکی کتاب خدا و دیگری عترتم. پس درواقع 19 و 19 در کنار هم که اگر باهم جمع کنیم19+19=38 می شود و جایگاه عددی نام مبارک محمد(ص) و علی(ع) برابر38 است. بنابراین وجود مقدس رسالت و ولایت هردو هم ظاهر قرآن هستند و هم باطن . که خداوند کریم می فرماید:"لا یمسه الا المطهرون" . قرآن را بدون طهارت مسح نکنید(هم ظاهر است وهم باطن)همینطور هم شما اگر بخواهید نام مبارک پنج تن(ص)وهر یک از معصومین(ص)رامسح کنید باید باطهارت باشید و درغیر این صورت حرام است. اگر دو تا38 را باهم جمع کنیم 76 می شود که برابر با عدد ابجد کلمه عبد است(76=38+38) .
امیدوارم خوب دقت کنید و اینجا عظمت عدد 19 و 9 را مشاهده کنید! بقول یک نویسنده مسیحی :به عدد9 اگر رسید دیگر هیچ عددی نمی تواند از سلطه آن بیرون بیاید. پس خلقت عالم در حقیقت 9 ظهور کرده است. امیر المؤمنین علی(ع)در دعای کمیل می فرماید:"ولایمکن الفرارمن حکومتک" (این معنای سلطه ولایت مطلق خداوند متعال است که در ظهور ،ولایت چهارده معصوم(ص)الی یوم القیامت است) از حکومت خدا به هیچ وجه نمی توانی بیرون بروی که تو خود مملوک آن مالک هستی.
عدد 9 در نماز
در احکام نماز در قسمت شکیات ، 23شک داریم که به 6 تای آن نباید اعتنا کرد ، 8تای آن باطل و 9تای آن صحیح است. شرط صحت شک این است که در نماز 4رکعتی باشد. که گفتیم در عالم سرّ، عدد 4 جمع کننده و ظهور دهنده گنج الهی بود درواقع 10=4+3+2+1 یعنی باطن 10 را ظاهر کرده که همان 4روی10 است. خوب دقت کنید!گفتیم 9 در بطن ده است ، پس 9 شک ِصحیح درواقع در نماز 4 رکعتی به شرط تمام شدن کامل دو رکعت اول و بعد از اکمال سجدتین یعنی در شرف رکعت سوم باشد ، پس باید کاملا در عدد 4 مستقر شده باشد. اینجا عدد 9 روی 10 ظاهر می شود که 19 جایگاه عددی نه می شود که بلوغ اعمال از حسب ظاهر هم باید کامل باشد. اینجا در اصلاح عمل به شرط باطل نکردن نماز، نماز صحیح و سالم می شود.
عدد 9 در سجده
همانطور که قبلا ذکر شد عدد ابجد نوزده به حروف 72 می شود که برابر عددابجد سجده است(نوزده=72=سجده). جمع ارقام 72 هم 9 می شود،یعنی سجده بلوغ تمام عبادات است (البته سجده واقعی به درگاه باری تعالی است). پس سجده(=72) هم محتوی کامل 7تا 2تا=14 تاست و هم 19(سجده =نوزده) جایگاه عددی نه است.بنابراین در تمامِ اعمال شبانه روز انسان ،حاکم است زیرا بنده ای که در تمام احوالات ،بنده ی خالص مولای خود است و دائما از قلب چَشم می گوید یعنی دائما در سجده است و هر لحظه در باطن 19 و خوشا به حالش در بلوغ نهِ عمل، برای پروردگارش عبادت کامل انجام می دهد."خوشا آنان که دائم در نمازند". در قرآن رکوع و سجده از احوالات یک بنده ی خالص تعریف شده است.
پس تمام عالم در سجده غرق شد وهمه ی مخلوق به ولایت امام معصوم(ص)در تسبیح و تقدیس خداوند منان غرق هستندو عدد72 هم در جمع ارقام9 می شود که بلوغ بندگی ،سر به سجده محض خالق یکتاست. و در تمام مخلوق ذره ای نافرمانی دیده نمی شود.
شاید یکی از رموز اینکه در هر رکعت نماز ،2سجده یک رکن می شود ،در حقیقت آفرینش خلقت آسمانی وزمینی است که با دو سجده به شرط وصل شدن به امام معصوم(ص)که او جان قبله است راه ظلمانی دنیا به اعلای نورانی قرب حق تعالی باز می شود.
جالب است همانطور که سوره مبارکه حمد،سبع مثانی خوانده می شود که تمام قرآن هم سبع مثانی خوانده شد(کل محتوای قرآن در سوره حمد است)یعنی 7تا 2تا. پس عدد 7×2 در باطن سیطره ابدی و ازلی و بی انتهایی دارد و همان سرّگنج وجود 14 معصوم(ص)است .
اما جان گنج 14 در جایگاه عددی حرف(ن) ،که همه در بلوغ 9 ظهور داشت و عدد 19 که جایگاه عددی کلمه (اول) و جایگاه عددی (نُه)بود و جان آن بلوغ، وجود مقدس فاطمه زهرا(س)است که ظرف وجودش قبل از خلقت امتحان شد پس خداوند کریم او را صابره یافت و انتخاب شد. پس نون ساکن است که پشت همه ی حروف قرار می گیردو تمام آنها را به معنا و مفهوم و واقعیت وجودی ظهور می دهد( الله اعلم).
نکته:{عدد 4 در تمام عالم ساری وجاری شد یعنی 10=4+3+2+1 و خداوند کریم تمام گنج را بوجود نورانی چهارده معصوم(ص)و قرآن عزیز منور و راه هدایت را از ظلمات به عالم نور گشود و 14 جایگاه حرف (ن)در عالم زمین ظهور پیدا کرد(نون ساکن ظرف آفرینش شد).پس عدد 14 در عالم بالا شد تنوین که نوشته نمی شود ولی خوانده می شودو در عالم پایین شد نون ساکن (جایگاه عددی(ن)=14) که 28=14+14کل حروف و کل اعداد شد و (عددابجد(ن)=50)که 100=50+50 و 100=ق=19 که کل ولایت است(حروف اسامی پنج تن(ص)19 حرف است)}.
اینطور تعریف می شود که عدد 72،تنها عددی است که می تواند عدد ابدیت را تقسیم کند(همانطور که ما دائما در 7 روز هفته غرق هستیم و ایام هفته به 14 نور مقدس(ص) تعلق دارد). اینکه می تواند تا زمانی که عدد نشان دهنده ی ابدیت است(ادامه دارد)به موجودیت خود ادامه دهد. و در عین حال در جمع ارقامش موجب پیدایش عدد9 گردد(9=2+7). که پایه و اساس تمام محاسبات مادی و معنوی و ساختمان بندی کامل وکلی محسوب شود،یعنی همان معنی سجده =72=نوزده =جایگاه نه ،که حیات بشری به آن بستگی دارد و افکار و اندیشه بشری در آن قادر به بیان خود است. هر کس که بندگی خدا را قبول کرد از قید بندگی همه ی غیرها آزاد می شود و این به بلوغ رسیدن وبه کمال رسیدن عدد 9 تکلیف بندگی اوست. پس درواقع نُه یعنی نَه به تمام بدیها و خامیها و ناخالصیها و نُه یعنی بلوغ تمام خوبیها و رسیده شدن ها و بلوغ تکلیف رسیدن و خوب بندگی خدا را کردن و خالص شدن.انشاءالله
عدد 9 در دایره زندگی ظاهری
اولا عدد زوایای یک دایره ی کامل 360 درجه است که در جمع ارقامش به 9 می رسیم(9=0+6+3). پس ازچرخش همه ی عوالم (9) حاصل می شود و در نهایت طواف گرد رضای خدا،انسان را به بلوغ 9 می رساند. جالب است که هر حاجی در اعمال حج، 7 دور به گرد خانه خدا طواف می کند(360×7=2520) و 0+2+5+2=9 که درواقع نشان دهنده بلوغ 9 می باشد پس می توان گفت 7تا 9تاکه 63 می شود که دوران زندگی پربرکت پیامبر اکرم(ص) و امیر المؤمنین علی(ع)(رسالت وولایت)63 سال می باشد. در حقیقت این بزرگواران در جایگاه حقیقی خود در دنیا یعنی جایگاه عددی کلمه اربعین ،دنیا را به کمال تمام کردند ؛ معصوم بدنیا آمدند و معصوم هم از دنیا رفتندو در بندگی خداوند متعال به قربانگاه رفتند وآنچه داشتند در طواف خداوند ،قربان کردند؛در کمال بلوغ 9 متولد شدند ،زندگی کردند و به شهادت رسیدند و به بلوغ 9 محشورمی شوند.
عدد ابجد کلمه اربعین=333(3+3+3=9) و جایگاه عددیش=63(3+6=9)است. پس حاجی واقعی با طوافش به عدد 63 ،جایگاه حقیقی طهارت یعنی اربعین عمر خود می رسد و آنگاه که به قربانگاه می رود در اصل،خودِحیوانیت خود را ذبح می کند تا ادامه ی زندگیش با صورت وسیرت انسانی بماند.
اما بدن ما در طواف قلبمان هم درجه اش 9 است. چنانچه دفعات تنفس انسان بطور طبیعی در هر دقیقه 18 مرتبه است که 8+1=9 یا 2تا9تا می شود. دفعات تپش قلب(بصورت طبیعی)در انسان 72 بار در هر دقیقه است که 2+7= 9 (72=نوزده و 19 =جایگاه عددی نُه ). تعداد ضربان معمولی ومتوسط قلب در ساعت 4320بار است که باز هم جمع ارقامش 9 می شود(9=0+2+3+4). تعداد معمولی ومتوسط تنفس درساعت 1080بار است که (9=0+8+0+1)و اگر بر 9 تقسیم کنیم 120 می شود که برابرعدد ابجد کلمه ی (سین) =قلب قرآن و درواقع قلب هر انسانی است. در هر 24 ساعت ،تنفس در حد متوسط 25920باراست که تقسیم بر9 می شود 2880 و دوباره تقسیم بر9 میشود 320 که 5=0+2+3 و عدد 5 گنج کل گنج است. نکته: 25920 همان عدد سال بزرگ نجومی است یعنی دقیقا به همان اندازه ی سالهای سال بزرگ نجومی در یک روز نفس می کشید . پس قیمت هر نفس چقدر است!؟که جواب پاداشش انشاء الله در بهشت می باشد.
عدد 9 در اسم انسان
عدد ابجدکلمه ی انسان=162 است که در جمع ارقامش 9 می شود. انسان که اشرف مخلوقات است ،پروردگار عالم در جمع عددش اورا 9 قرار داد و همه ی عالمیان را برای او مسخر فرمود وتمام دنیا را برایش قرار داد تا بهترین های عالم باقی (رضوان الله الاکبر) را برای خود به عدد9 فراهم آورد. 162 بر 9 قابل قست است و 18 می شود (18 هم در اسرار اعداد یکی از پر معناترین اعداد است)که جمع ارقامش 9 می شود. تمام دنیا تا آخرت 6 منزل معنا شده(منزل اول:صلب پدر ، منزل دوم:رحم مادر ، منزل سوم:دنیا ، منزل چهارم:قبر ، منزل پنجم:عالم برزخ منزل ششم:عالم قیامت). منزل دنیا 18000 منزل است و برای هر انسان در قسمت بندی 9 گانه ی اسمش به عدد 18 هر عدد یک آن 1000تا 1000تا برایش حساب می شود.
جایگاه عددی کلمه ی انسان=45 است که برابر با عدد ابجد نام مبارک آدم(ع) است(البته این معنا برای جایگاه اسم انسان کامل منظور است) و 9=5+4 .
خوب است بدانید انسانی که جمع عددش 9 است یعنی چه؟ یکی از زیباییهایش این بود که جایگاه عددی نه =19 می شد و حقیقت 19 به گنج نام مبارک پروردگار عالم ؛واحد (=19) می رسید. حال منظور راچگونه درک می کنید؟آیا برنمی گردد به معنای "الواحد لا یصدرالا الواحد" ؟! و این وجود انسان کامل است. پس در حقیقت در دنیا فقط انسان است که می تواند مورد خطاب کلام الهی قرار بگیرد و فقط انسان است که توفیق اختیار در اعمال خود رادارد و خداوند ربّ العالمین در سوره مبارکه بقره آیه 256(آیت الکرسی) می فرماید:"لا اکراه فی الدین" در انتخاب دین هیچ اجبار و اکراهی نیست، هرکس باید با رضای دل ،بندگی پروردگار عالم را انجام دهد. تا به مقام رضا به رضای خدا برسد و در آخرین نفسهای عمر به میعادگاه حق با دعوت نامه ی "یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة " برسد.(آیه 27و28سوره مبارکه فجر).
دیگر اینکه در مقام رسیدن به بلوغ 9 کمالات بندگی درواقع باید عدد 9 انسان شدن را از خداوند کریم دریافت نماید. آنگاه همانطور که نوزاد در دنیا بعد از 9 ماه کامل بدنیا می آید و تولد پیدا می کند و حیات جدید خود را در دنیا دریافت می کند ، انسان مؤمن هم دربلوغ عمر دنیائیش در گذران عمر به عدد 9 باید به مقام شهادت فی سبیل الله نائل شود. که پروردگار عالم می فرماید: "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون" .حساب نکنید انسانی که در راه خدا کشته شد مرده است(یعنی آنقدر بالغ شد که فهمید باید در قربانگاه با اراده و نیت قلبی ،خودش لباس حیوانیت را از جان خود جدا کند)بلکه زنده است زیرا او با صورت انسانی بدون ظلمت حیوانی وارد عالم قرب می شود ،پس متولد می شود و خداوند می فرماید نزد من روزی می خورد.پس مرده نیست! چون مرده غذا نمی خورد ولی شهید زنده است و رزقا حسنا نصیبش شده است. چرا گفتیم به بلوغ 9 رسیده؟ زیرا:
1) همانطورکه جنین 9 ماه در شکم مادر است تا سالم و کامل بدنیا بیاید ، به عدد 9 بلوغی هم باید در رحم دنیا بسر ببرد(اما در این بلوغ شاید راه صد ساله را یک شبه طی کند)
2) در جایگاه عددی نه ،به عدد 19 رسید یعنی از حروف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که محل بسمل شدن است گذشت و در آیه ی مبارک شهادت فی سبیل الله جایگزین شد. عدد ابجدکلمه شهید=319 است . 300=عدد ابجد حرف(ش)که افشا کننده است و عدد 19 هم که جایگاه بلوغ عدد9 است. پس در زمان شهادت فی سبیل الله مؤمن به جایگاه بلوغ 9 متولد می شود و 19 وجود خود را افشا می کند . درضمن اینکه یک انسان اگر به مرگ طبیعی بمیرد باید اول او را غسل دهند وکفن کنند، کارهای تدفین را برایش انجام دهند و توحید ومعاد ونبوت و نام مبارک چهارده معصوم(ص)را تلقین بخوانند. اما شهید به عدد 19 از حروف نام پنج تن(ص) هم که خود 19 حرف است به عنوان شیعه و امت گذشته. دیگر اینکه عدد ابجد شهید =319 که اگر ارقامش راجمع کنیم 13 می شود (13=9+1+3)و عدد 13برابر با جایگاه عددی حرف(م)است که عدد ابجد (م)=40 می باشد. یعنی او به یک طرفه العین از عالم سفل به عالم اسرار طهارت(40)و از آنجا به قرب الهی انتقال داده شد(اللهم الرزقنا)پس به طهارت رسید و قابل حضور در عالم قرب شد. درنتیجه خونش پاک می شود (خونی که در دنیا اگر ذره ای از بدن بیرون می آمد عین نجس بود) و وجودش میته نمی شود چون زنده شده (میته عین نجس است) و چون زنده شده غسل نمی خواهد. درواقع قلب به میم شده است و تمام عمر نورانیش از ظلمات دنیا به سلامت خارج شده است . سوره مبارکه بقره آیه 257:"الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور" هر کس خدا را ولی خود بداند پروردگار عالم او را از ظلمات به سوی نور هدایت فرماید و از ظلمات نجات دهد.
شهید لباس مجاهدتش برایش خلعت افتخار است نزد خدا(کفن نمی خواهد) و او نه در دنیا برهنه می شود ونه در آخرت ؛ هرگز بدون لباس محشور نمی شود و به تبع امام حسین(ع)با آبروی تمام به بهترین درجه قرب که خداوند متعال برایش قرار دهد جای می گیرد.
پس بلوغ9پیداکردن وظیفه ماست که کمتر کسی به این درجه می رسدچون ما هنوز خودمان ونعمتهای وجودیمان و عنایات مولایمان را نمی شناسیم. ائمه معصومین(ص)راه به بلوغ رسیدن را به ما یاد دادند. اما مردم ظالم در حق این عزیزان جفاکردند و آنها را به شهادت رساندند در حالیکه آن بزرگواران جز راه شهادت نپیموده بودند. خدایا ما را قدردان وجودهای مقدس قراربده. آمین
نکته: انسان از بدو تولدش در حقیقت نه یعنی به جایگاه 19 متولد می شود . پس تمام سلول سلول بدنش 9 است و هر نفسش گذر از19 است. در زمانی که انسان به سن بلوغ می رسد پروردگار عالم قابلیت ورود در ساحت پاک طهارت بندگی خودش را به او می دهد. آنگاه تازه به عمل و حقیقت عمل بلوغ یافته احکام منور می شود. و زندگی او برای هر نفس جهادفی سبیل الله را طی مسیر می کند و با قربان کردن نفس حیوانی (دل هوای نفسی) به بلوغ رسیدن به کمال انسانی زندگی آخرتی او برایش هر لحظه در دنیا با هر نفسش نو ، زده می شود. یعنی بهار در بهار(نور علی نور). امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: هر کس دو روزش مثل هم باشد مغبون (و برخی گفته اند ملعون) است. زیرا ایشان می داند در قیامت چه حسرتی برای انسان غافل می آید. امیدوارم برای ما نباشد. انشاء الله
حرف (ق) در بلوغ 9
عدد ابجد (ق)=100 و جایگاه عددی (ق)=19 می باشد. یکی ازسوره های مبارک قرآن قاف است . این سوره پنجاهمین سوره از نظر ترتیب نوشتاری است که عدد 50=عدد ابجد(ن) و همانطور که نون ساکن پشت همه ی حروف کار می کند و بدون آن حروف در جایگاه صورت معنایی خود قرار نمی گیرند،حرف (ق) هم در تمام موارد عمل به آیات الهی به عنوان تقوی پشت تمام اعمال قرار می گیرد و صورت زیبای بندگی و خلوص را به انسان می دهد. در این سوره 57 بار حرف(ق) آمده است و این حرف از حروف مقطعه قرآن است،بنابراین از حروف نورانی است و از نظر حروف شمسی-قمری، در دسته قمری قرار گرفته است. یکی از نامهای مبارک قرآن، قاف است.
حرف (ق) به تنهایی یعنی نگهدار و معنی کامل را داراست، (ق) ریشه ی کلمه تقوی است یعنی فعل وقی ، امر می شود وحروف اعلال(و) و (ی)آن می افتد و فقط حرف(ق)می ماند یعنی نگهدار. روایت است هنگامیکه پروردگار عالم زمین را خلق کرد بسیار می لرزید و با خلقت کوه قاف زمین آرام گرفت. در دنیا هر ماده ای را می خواهند ماندگاری آن زیاد شود مثلا در مواد غذایی مواد نگهدارنده (ق) به آن اضافه می کنند ، آهن را ضد زنگ می زنند،یخچال وفریزر نوعی نگهدارنده هستند و همینطور هر آفت زدایی برای وسایل گوناگون نگهدارنده است. خداوند کریم در(سوره بقره-آیه 2) برای بندگانش می فرماید:"ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین" آن کتاب آسمانی هیچ شکی در هدایتش نیست فقط برای متقین.
آقای بی آزار شیرازی از همین دید تقوی را تا حدودی تفسیر کرده است. وخداوند متعال انسانهای متقی را در مرتبه ی عالی ایمان می داند و جایگاه متقیان مخصوص است "ان المتقین لفی علیین _ والعاقبة للمتقین". و بهشت جایگاه متقین است،برای آنها بلند مرتبه ترین مقامهاست. پس کسانیکه بخواهند اعمال و کردار خیرشان در قیامت دستشان را بگیرد و آنها را از عذاب الهی نگهداری کند تا در عالم آخرت غنی باشند،فقط باید تقوی پیشه کنند. پس باید در تمام اعمالمان از صبح تا شب و از شب تا صبح حرف قاف را داشته باشیم. تاآفات شیاطین و وسواسها اعمالمان را ضایع نکنند تا درقیامت سالم به دستمان برسد و از ترس وهول لرزه ها ولغزشها ما را حفظ کند.
اما چگونه است که عظمت این حرف بر همه ی حروف غلبه دارد؟ همانطورکه گفته شد در سوره مبارکه قاف 57 بار حرف(ق) تکرار شده است. عدد 57=19×3. در اسرار این حرف شاید بس باشد که عدد ابجدش100 و جایگاه عددیش19 است همان معنایی که برای عدد19 گفته شدکه همان تجلی زیبای نام مبارک پروردگار عالم به اسم مبارک واحد است، و19 =جایگاه عددی نه، پس باطن 9روی 10 است.
در ضمن اینکه عدد ابجد کلمه قاف=181 که جمع ارقامش 10 می شود(10=1+8+1). جایگاه عددی کلمه قاف =37 برابر با عدد ابجد کلمه اول و جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع) و جایگاه عددی کلام وکامل و در نهایت جایگاه عددی قفا است.(عدد37 قبلا کامل توضیح داده شده است).
نکته مهم: بینه نام مبارک حسین(ع)،حسن(ع) است.{حروف ،خود زبر هستند و در نوشتاری حروف که سه حرفی یا دو حرفی خوانده می شوند ؛حرف اول زبر می شود و حروف دیگر بینه. مثل: (حا)که دو حرفی است و (ح)زبراست در ترازوی معنی و الف بعداز(ح)بینه آن }. پس عدد ابجد(زبر) نام مبارک حسین(ع)128 است و بینه اش118 که برابر با عددابجد نام مبارک حسن(ع) است. { حسین : حا (ح=زبر ، ا=بینه) + سین (س=زبر ، ین=بینه) +یا (ی=زبر ، ا=بینه) + نون (ن=زبر ، ون=بینه) }
مجموع زبر می شود: ح(8)+س(60)+ی(10)+ن(50)=128=عددابجدنام مبارک امام حسین(ع)
مجموع بینه می شود: ا(1)+ین(60)+ا(1)+ون(56)=118=عدد ابجدنام مبارک امام حسن(ع) . چقدر زیباست ! این دو عزیز که حسنین (ع) هستند،چگونه در جایگاه و بینه ظاهر و باطن را به حسن(ع)افشا می کنند.
چنانچه سن مبارک امام حسن(ع)47 سال است و جایگاه عددی نام مبارک امام حسین(ع)=47 است و به روایات موثق از مقاتل سر مبارک امام حسین(ع)در قتلگاه از قفا یعنی پشت سر جدا شد.زیرا ایشان در حقیقت سجده قرار گرفتند که جان رسالت و وراثت همه ی انبیا و اولیاء آنجا به حقیقت در عالم زمینی صورت گرفت. عدد ابجد قفا=181 است و امام حسین(ع) به جایگاه عددی قفا=37 که برابر با جایگاه نام مبارک امام حسن(ع)است،رسالت شهادتش به پایان رسید و تمام ظلمات دنیا را در مجرای رضا به رضای خدا در قربانگاه به نور وعالم قرب؛عند ربهم یرزقون باز کرد و به حسن به مقصد الهی رسانید. "من جاء بالحسنة فله عشر امثالها" (سوره مبارکه انعام -آیه 160)اگر کسی عملش را (تا قبر) به حسن بیاورد پس به او ده مثل آن داده خواهد شد.
عدد ابجد نوزده=72که برابر با عدد ابجد سجده است و یکی از زیباترین صورت باطن همان هفتاد و دوتاست یعنی 14=2×7 و همان گنج الف به عددِ یک(اسم مبارک واحد) است.
همانطور که در سجده 7 موضع بدن واجب است به زمین بیاید و هردو سجده یک رکن است،پس می شود:14=2×7 .جمع ارقام72میشود9 و جایگاه عددی کلمه نه =19(=واحد)است.پس قله ی عالم سرّ وحدانیت پروردگار عالم ،عدد 9 می باشد و سقف اعداد عدد 9 است.
همانطورکه گنج حروف را به عدد28 حرف خواندیم خداوند کریم کلام نورانی خود یعنی قرآن مجید را که کلام الله است از 28 حرف تشکیل داده است. که 10=8+2می شود؛همان گنج 4روی 10 و تمام حقایق وجود مقدس چهارده معصوم(ع).
خوب دقت کنید ! خداوند متعال با حروف واعداد تمام اسرار خود را افشا فرمود و با اسماء و صفات خویش ، ذات اقدس کنز وگنج خود را معرفی کرده است ؛آن خدایی که احد است.
این معارف از چندین باب راه فهم ودرک مارا به معانی عالم خلقت باز می کند. در حروف به ده رسیدیم چراکه چهارده حروف نورانی است یعنی چهار روی ده و 1+2+3+4=10 پس چهارده اعداد به عدد ده(10=9+1) جمع شده ،اعداد روح همان حروف نورانی هستند. پس تمام کمالات رسیدن به گنج حروف و اعداد است. کنز اللهی بالاترین مقامات اسراری است که خداوند متعال با آسان ترین راه بندگانش را (به حدّخودشان)آگاه می فرماید.( البته ایشان منت گذاشته است که آسان شود تا ما بندگانِ هیچ ،مقداری بفهمیم) و او را بشناسیم تا عابد وحامد او گردیم.
انسان کامل را به عدد 9 خلق فرمود که او را بلوغ تمام زیباییهای ذات اقدس خود قرار داد و فرمود او را به صورت رحمانیت خودم با اسماء و صفاتم خلق کردم و ظرف وجود انسان کامل را آینه و مرآت خود قرار دادم. عدد ابجد کلمه انسان با 5 حرف (که رمز هستی است)162 می باشد،عدد 62برابرعدد ابجد اسم مبارک حمید و اسم مبارک واجب الوجود است. و عدد 100=عدد ابجد حرف(ق) ، پس خداوند متعال انسان کامل را (ق)خلق فرمود تا ظرف حمد خود باشد و نگهدارنده ی مجرای رسیدن به واجب الوجود که خداوند متعال خودش واجب الوجود است. خداوند متعال، انسان کامل را ظهور گنج خود قرار داد تا بوسیله ی وجود مبارک آنها ،باب عبودیت دیگران را به درگاهش بگشایند.
مجموع ارقام 162(=انسان)برابر 9می شود(9=2+6+1)پس، انسان کامل بلوغ تمام کمالات است از طرف پروردگار عالم و او بر همه ی مخلوقات احاطه وجودی و ولایت در ظل ولایت مطلق پروردگار عالم دارد. این جانِ معنی از حقیقت عدد 9 است. اما در حقیقت درهر زمان در جایگاه عدد 9 یعنی 19 برابر جایگاه عددی حرف(ق) نگهدار و حامل و ظرف گیرنده وحی الهی و اسرار و حجت و ولایت کبرای او هستند وبدون آنها در هیچ زمانی زمین و آسمانها و هیچ مخلوقی نمی ماند. همانطورکه می دانید تمام اسماء چهارده معصوم (ص) اسماء مقدسی هستند که پروردگارعالم خود از نامهای مبارکش بر این عزیزان قرار داد و اسماء اعظم هستند و همه اسرار حقند.
اما به فهم این حقیر تمام اسماء مبارک معصومین(ص) همه به صورت اعجاز عددی ،9 را به طور کامل نمایش می دهند. در جمع عددی 1تا 9 (45=9+8+...+2+1) برابر45 =عدد ابجد نام مبارک آدم(ع)می شود که از نظر جسمیت هم به عدد 9 خلق شد و ظرف تمام عوالم نه گانه قرار گرفت و جمع ارقام 45 هم 9 می شود(9=5+4). جالب است که عدد 4 و5 برابر حرف (د) و (ه) که می شود ده است. پس خداوند کریم آدم را چگونه از روی حکمت زیبا و کامل قرارداد که آقا خود گنج 9 در باطن ده است ؛یعنی 19 !. 19 در جایگاه عددی نُه قرار دارد. تمام انسانهای زمینی شدند ذریه های حضرت آدم(ع) که به عدد9 خلق شد و حوا(س)به بلوغ 9 ظهور پیدا کرد که حامل 9 ها شد.
نامهای مبارک معصومین(ص)ویژگی های خاص خود را دارند و چون همه ی این نامهای مبارک اسماءاعظم پروردگارعالم یعنی اسماء الله هستند همه در حروف وعدد صاحب کلّ ولایت عددی و حروفی هستند. بنابراین قداست کامل دارند. چنانچه هرکس بخواهد به نوشته این نامهای مبارک دست بزند باید با وضو(یا غسل)باشد. درواقع این آیه مبارکه در قرآن که "لایمسه الا المطهرون" (مسح نمی توان کرد الا تطهیر شدگان)شامل حال این بزرگواران نیز می شود. پس عددهای آن معنای خاص خود را دارند و شامل همان قداست نیز هستند. خوانندگان عزیز بسیار به این درس نظر کنید تا به معارف عددی آگاه گردید.
نام مبارک پیامبر گرامی(ص)و حضرت علی(ع)که هر دو عزیز، پدر امت هستند در جایگاه عددی و ضرب عدد ابجد اسم مبارکشان از 1تا9 در مصداق یکی است و در آخر به عدد 9 می رسد. اعداد اسامی مبارک دیگر معصومین هم هر کدام معارف باطنی را ظاهر می کند و در ضرب 1تا9در نهایت جمع آخرین به عدد9 می رسیم.
اما در نام مبارک حضرت مهدی(عج) درحالیکه جمع عددی در نهایت به عدد 9 می رسیم هنگامیکه عدد ابجد نام مبارکش مهدی(ع)را که برابر 59 است در 9 ضرب کنیم برابر531 می شود که برابر عدد ابجد کلمه تاسع یعنی نهمین می شود. در ضمن اینکه در جمع ارقامش باز هم 9 می شود(9=1+3+5).
ایشان نهمین فرزند امام حسین(ع)که خود صاحب 9 است،می باشد. وبلوغ خلافت تمام بزرگواران و رسالت و نبوت و ولایت همه پیامبران و اوصیائشان و ائمه معصومین(ص)را به نام مبارک صاحب لوای سیدالمرسلین حضرت محمد(ص)و به نام وصایت سید الاوصیاء ابالحسن امیرالمؤمنین(ع)،وصی الحسن (عج)به ظهور می نشاند و حکومت نور را که جداشده از تمام ظلمتهاست متجلی می سازد. پس عدد9 که تعریف آن به طورکامل گفته شد در این زمان در جایگاه نوزده خود عالم را نو،زده می کند. انشاءالله
نورٌ واحد
خوب دقت کنید ! گنج نورانی چهارده معصوم(ص) در عالم بالا به نام مقدس پنج تن (ص)ظهور داشتند{"انی کنت کنزا مخفیا و احببت وان اعرف" این است و جز این نیست که من گنجی مخفی بودم ودوست داشتم خودم را بشناسانم. این منت شناسایی گنج ظهور اسماء14 معصوم(ص)است که همه مخلوق از آن عزیزان خلق شدند}. ودر عالم سرّی تر به نام یک حقیقت ظهور داشته اند ؛سرّ حقیقت محمدی(ص)که همه نورٌ واحدهستند.
عدد ابجد نورٌ واحد=275که در جمع ارقامش 14 می شود(14=5+7+2) و جایگاه عددی آن 59 می شود که برابر با نام مبارک مهدی(ع)که ظهور نورانیش جمع کننده چهارده معصوم(ص) است(نورٌ واحد هستند) .
بنابر مطالب گفته شده ،چکیده ای بیان می شود تا خوب مشخص شود:
- خداوند فرمود:"قل هو الله احد" احد=13=م=40
- طبق آیه1سوره نساء:خلقت همه مخلوق از واحد است واحد=19=نه
|
مقدس الله ،سبحان و تبارک.)
- ظهور گنج اعداد و حروف در عالم عرشی
(10=4+3+2+1)=4روی10=14معصوم(ص)
- عالم کرسی (100=40+30+20+10)___ 100=ق=19 (9+1=10=ی)
- عالم بیت المعمور(1000=400+300+200+100)___1000=غ=28
در اینجا کل کثرات حروف واعداد به ظهور هستند.(8+2=10=ی)
و به نام مبارک غنی تجلی دارند که تمام گنج عشرو حقیقت 4روی 10
ظاهر شده اند.
- خانه خدا. ظهور ولایت و محل تولد حضرت علی(ع)
- انا لله و(=6)انا الیه راجعون__ زمین کشیده شد(دحو الارض)"والارض و ما دحیها" واو=13 (4=3+1)که 4همان 14 و40 بالا می شود.
- باطن هر سه عالم (عرشی،کرسی،بیت المعمور) حرف (ی)=10 است(کنزالله)که جمع ارقامش یک می شود(1=0+1)و عدد یک،همان اول توحید یعنی وحدت وجود است که هم اول است وهم آخر.
عدد ابجد اول=37 که (10=7+3) و عدد ابجد آخر=801 که (9=1+0+8) می شود پس اول وآخر می رسد به 9روی 10 یعنی 19 که (10=9+1)می شود و در نهایت جمع ارقام 10 هم یک می شود(1=0+1)که برابر الف است ؛همان گنج تمام اسرار و الف=111=نسا و آن وجود مبارک خانم فاطمه(س) است. {قله=135=فاطمه (9=5+3+1)}پس عالم در بلوغ 9 خلق شده و در حمل 9 قرار دارد که خانم(س) حملها الانسان است و اوست که حامل عدد 10 است(زمانیکه حامل وجود امام حسین(ع) بود) ،او کنزالله است و حامل گنجیست که محسن(ع)است.
سوره مبارکه کوثر(که متعلق به خانم فاطمه(س) است)از نظر ترتیب نوشتاری قرآن کریم سوره 108 (که9=8+0+1)و درترتیب نزول سوره15 است. مضارب 1تا9 نام مبارک حضرت محمد(ص)
2 4 6 8 1 3 5 7 9 مجموع 45 9=5+4
|
۲+۹=۱۱ 13=4+8+1 15=6+7+2 17=8+6+3 10=0+6+4 12=2+5+5 14=4+4+6 16=6+3+7 18=8+2+8 مجموع 126 9=6+2+1 |
۹۲ 184 276 368 460 552 644 736 828 مجموع 4140 9=0+4+1+4 |
۱×۹۲ 2×92 3×92 4×92 5×92 6×92 7×92 8×92 9×92 مجموع 828 9=8+1=18 |
مضارب 1تا9 نام مبارک امام علی(ع)
2 4 6 8 1 3 5 7 9 مجموع 45 9=5+4 |
0+1+1 0+2+2 0+3+3 0+4+4 10=0+5+5 12=0+6+6 14=0+7+7 16=0+8+8 18=0+9+9 مجموع 90 9=0+9 |
110 220 330 440 550 660 770 880 990 مجموع 4140 9=0+4+1+4 |
1×110 2×110 3×110 4×110 5×110 6×110 7×110 8×110 9×110 مجموع 990 9=8+1=18 |
اما استثنا در تمامی اسامی مبارک،نام مبارک خانم فاطمه(س)و سن مبارکش است که فقط عدد ابجد فاطمه (س)=135و جمع ارقامش =9 می شود (9=5+3+1) و هم در ضرب 1تا9 ،درجمع همه ی قسمتهای نه گانه اش 9 می شودو در جمع کامل عددی هم 9 می شود.پس تمام ظاهر وباطن عدد9 است.
9 9 9 9 9 9 9 9 9 مجموع 81 9=1+8
|
5+3+1 0+7+2 5+0+4 0+4+5 18=5+7+6 0+1+8 18=4+5+9 0+8+0+1 5+1+2+1 مجموع 81 9=1+8 |
135 270 405 540 675 810 954 1080 1215 مجموع 6075 9=8+1=18 |
1×135 2×135 3×135 4×135 5×135 6×135 7×135 8×135 9×135 مجموع 1215 9=5+1+2+1 |
پس حاصل ضرب وحاصل جمع چه عمودی و چه افقی بر9قابل تقسیم است.
همینطور این قانون شامل سن مبارک خانم فاطمه(س)نیز میشود که در مجموع چه افقی وچه عمودی به 9 می رسیم.
9 9 9 9 9 9 9 9 9 مجموع 81 9=1+8 |
8+1 6+3 4+5 2+7 0+9 8+0+1 6+2+1 4+4+1 2+6+1 مجموع 81 9=1+8 |
18 36 54 72 90 108 126 144 162 مجموع 810 9=0+1+8
|
1× 18 2×18 3×18 4×18 5×18 6×18 7×18 8×18 9×18 مجموع 162 9=2+6+1 |
صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا(س) آن ظرف وجودی بالغ وکاملی است که از طرف خداوند عزّوجل قبل از اینکه ایشان را خلق کند(البته وجود نورانی سرّایشان را)او را امتحان نمود وفرمود:ایشان را صابره یافتم که در زیارت خانم می خوانیم" یا ممتحنة امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابرة ..." امتحنک یعنی چه؟! ایشان وجودی است که ام الائمه است،ام الصدیقین و الشهدا، ام الصالحین، ام النجبا،ام الانبیا و المرسلین و در آخر پیامبراکرم(ص)می فرماید:زهرا(س) ام ابیهاست.(بابی و امی ونفسی ومالی الی یوم القیامت).
عزیزان بامطالعه بادقت کتابهای گنج الالف ، گنج عشر،عرفان آب و راز حجاب به خوبی در خواهید یافت (باوُسع ضعیف و بضاعت فهم این حقیر)او بلوغ رساننده ی کل عالم وجود و واسطه فیض عالم سرّالاسرار،قله ی بلوغ وکمال انسانی عالمیان است. که او صدیقه ی کبری و صاحب شفاعت کبری و حقیقت کوثر وجود و بضاعت الف الوجود و سرّ النهایه صل الله علیهم اجمعین است.
سن مبارک ایشان که دو بلوغ کامل رادارد؛ در خانه رسالت به 9 سال و در خانه ولایت به9 سال که رویهم 18 سال طی منازل مغرب وجودی آن خانم(س) است. چنانچه ظرف وجود مبارکش افول مغرب انوار خورشید رسالت و ولایت می باشد. سن مبارک خانم(س) اسرار منازل دنیا وطول معنوی صراط آخرت است. واین عدد هم مثل نام مبارکشان در ضرب1تا9 همانطور در جواب9 می شود و در جمع آخر اعدادش هم به 9 می رسد. و اعدادش بر9 قابل قسمت است زیرا همه ی انسانها در حمل کسی هستند که حملها الانسان است.
پس ای متفکران خوب فکر کنید!تا به ذره ای از دریای معارف اعجاز انگیز صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا(س)؛سیده نساء العالمین و به شناخت حقیقی برسید.
جزء 30 قرآن مجید
خداوند کریم آنچه به ما عنایت فرموده حقیقت حکمت اوست. از جمله آنها این است که کتاب مبارک آسمانی خود را در 30 جزء و همهی 30 جزء را در یک جلد قرارداد.که تمام قرآن ، باطن حرف"ل"(=30) میباشد و حرف" ل" ، مجرای توحید خالص پروردگار عالم است و 30=یک (یک جلد کلام الله مجید شامل 30 جزء است). پس تمام 30 جزء قرآن ، مجرای توحید لا اله الا الله است.
همانطورکه قبلا متذکرشدم در واقع آخر قرآن همان باطن اول قرآن و اول وآخرقرآن،حقیقت گنج ولایت است چنانچه قرآن کریم با سوره مبارکه حمد شروع شد که امام علی(ع) فرمود: انا نقطه تحت الباء و جزء 30 که آخر است و عدد30=حرف"ل" به جایگاه 12 که آخرین وصیّ پیامبر(ص) ،امام زمان (ص)؛دوازدهمین امام(ع) میباشد و چنان ترازو و میزان است که این جزء با حرف "س" تمام شده (سوره مبارکه ناس) یعنی رسیدن به حقیقت میزان و طهارت قلبی!
آخرین جزء قرآن مجید،جزء30 میباشد. شروع این جزء با سورهی مبارکه نباء میباشد که خودِ نام این سوره ، سرّالاسرار قرآن است زیرا در ابتدای سوره، خداوند سبحان به پیامبر بزرگوارش میفرماید:عمّیتساءلون.عن النّباء العظیم.سؤال میکنند از عالم ِعمّا و از خبر بزرگ که همان نباء است و خداوند به نباء العظیم آشکار میفرماید.درضمن تمام جزء30 به نام همین سوره ، عمّ جزء خوانده میشود.
از یک قول نباء ، همان باطن سرّ خلقت انوار مقدس نورٌ واحد(ص) و ظرف نوری خلقت عالمیان است.
به یک معنی خود رسول الله(ص) است چراکه عدد ابجد کلمه" نبا "=53 و عدد ابجد نام مبارک "احمد"(ص) نیز53 میشود ؛
ز احمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندراین یک میم غرق است
که ایشان اول مخلوق و اول سرّ الاسرار عالم کون ومکان هستند. پس باطن آن ، ولایت است که اول ظهور و تبین بین العابد و المعبود ؛ سرّ وجود امیرالمؤمنین علی(ع) است که باطن ِ 30 میباشد و به قول پیامبر(ص) این سوره متعلق به آقا امیرالمؤمنین(ع) و خبر بزرگ که نبأ عظیم است خود ایشان است که در غدیرخم، خود و فرزندان نورانیش شرط تمام شدن ابلاغ رسالت وجود نازنینش است.
درضمن اینکه درجزء30 ،37 سوره قرار دارد که 37=عددابجد"اول". پس درحالیکه این سوره در جزء آخر است ولی در باطن اول است،درحالیکه ظاهر است ولی باطن و خبرآورندهی اسرارباطن است زیرا عدد37 گشاینده و مفتاح اسرار عددی از عوالم اسراری تا دنیا میباشد که در کتاب عرفان عشرتوضیح کامل داده شده است.
ازطرفی 37 برابر با جایگاه عددی نام مبارک امام حسن(ع) میباشد که خداوند متعال تمام عالم خلقت را به صورت حسن خلق فرمود و در خلقت بهترین مخلوقش یعنی انسان به خودش فتبارک الله احسن الخالقین فرمود. امیرالمؤمنین علی(ع)، ابالحسن است. پس اینچنین است که همهی عالمیان هم باید به رنگ حسن(ع)(سبز) و قبولی حسن و اخلاق حسن و اُسوهی حسن و مقام بهشتی حسن نائل شوند. که بدون نمرهی حسن به قرب الی الله و رضای حجّتش نمیرسیم.اللهم الرزقنا بقبول الحسن فی الدنیا و الآخره
جمع ارقام 37 برابر 10 میشود(10=7+3) که گنج عشر و اتممناها بعشر است . درواقع شروع قرآن کریم با حرف ب=2 بود(2 به عدد) که گشایندهی تمام سرّالاسرار قرآن و نطق الله و باب الله است، که شروع سورهی مبارکه حمد(و همهی سور قرآن)با حرف "ب" است. اما جزء آخر قرآن به دو به حروف میرسد{(10=7+3) و (10=دو(6+4)}. پس آخر قرآن هم در باطن ، همان رسیدن به حرف"ب" شد اما نبأ عظیم گنج اسرار هستی را بیان فرمود ؛ هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن.
جزء اول و آخر قرآن مجید
عدد ابجد اول=37 است که جایگاه عددی نام مبارک حسن(ع)=37 است و خداوند کریم قرآن را احسن الحدیث فرموده است (آیه 23 سوره مبارکه زمر:الله نزّلَ اَحسنَ الحدیث کتابا...) .عددابجدزکی=37 که قرآن نور هدایت و طهارت محض است و از هر ظلمتی زکی است(لایمسه الا المطهرون ) . جایگاه عددی کلمه کلید=37 که سوره مبارکه حمد، فاتحه الکتاب نامیده شده یعنی کلید تمام کتب آسمانی و تمام نعمات و رحمتهای الهی است. جایگاه عددی قاف=37 که حرف"ق" یعنی نگهدارنده و یکی از نامهای قرآن کریم قاف است و قرآن به اذن پروردگار عالم از هر دستبردی حفظ شده است و میشود الی یوم القیامه.
جمع ارقام37 برابر10 میشود و از جمع ارقام 10 به یک میرسیم(1=0+1) .پس در جزء اول و یا سورهی اول ، باطن 37 و به عبارتی گنج 10 ظهور پیدامیکند(زیرا 10=7+3) که همان حقیقت گنج 4 روی 10 است زیرا با جمع عددی 1تا4 عدد 10 بدست میآید(10=4+3+2+1)پس 4 روی 10 میشود که همان کنزالله عالم؛14 معصوم(ص) است.چنانچه بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که حامل کلّ محتوای قرآن است از 19 حرف تشکیل شده که 10 حرف آن بدون تکرار است . امیدوارم متوجه شوید و بشناسید انسانهای کاملی را که در عالم فقط و فقط آنها گنج عشر و بدون تکرار هستند یعنی 14 معصوم(ص) و کلّ کتاب قرآن که بدون تکرار است!
بنابراین قرآن ، همانطورکه درآیه 87 سورهی مبارکه حجر به سبع مثانی معرفی میشود(ولقداتیناک سبعا من المثانی والقرآن العظیم)و بنا به قول پیامبر اکرم(ص)تمام محتوای قرآن در سورهی مبارکه حمد است که 7 آیه دارد . بنابراین گنج 4روی10 ، تمام سورهی مبارکه حمد است که جمع الجمع اول یعنی کنزالله عالم است.
عددابجد آخر=801 یعنی به نهایت رضای خدارسیدن که درحقیقت،باطن ِ جان آخر، فقط معصوم(ص) است که تا آخر، همان حقیقت اول را حفظ کرده است چون هم اول هستند و هم آخر،هم ظاهر هستند و هم باطن. جایگاه عددی آخر=45 که برابر عددابجد آدم(ع)است و درجمع ارقامش به 9 میرسیم(9=5+4) که عدد9 سلطان اعداد و غلبه بر تمام مقامات میباشد.
چگونه میتوانم این اسرار زیبا را وصف نمایم که قرآن کریم؛نسخه حکیم الحکماء عالم،نسخهی انسان سازی است! پس اگر واقعاً به قرآن عمل کنیم از حقیقت حمد که شکرواقعی ،عمل به آیات قرآن و رسیدن به رضای اوست درآخر به مرتبهی آدمیت میرسیم. اول مخلوق جسمانی، حضرت آدم(ع) است و در آخر هم به آدم رسیدن است!
جمع ارقام 37(=اول) برابر 10 میشود و جمع ارقام801(=آخر)برابر9 میشود پس جمع ارقام عدد اول و آخر 19 میشود(19=9+10).و 19 برابر تعدادحروف بسم الله الرحمن الرحیم است که به فرموده پیامبر(ص) کلّ محتوای قرآن در بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد است.حال متوجه میشوید که چگونه اول و آخر، ظاهر و باطن به تمام وجه اظهارمیشود!
جایگاه عددی اول=19 است پس اول، مظهر ظهور کلّ کائنات و مظهر ظهور تمام مؤخّرات عالم است.درمقابل 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد،جمع حروف نامهای مبارک پنج تن(ص) هم 19 میشود(رجوع شود به کتاب عرفان سجده،بلوغ9)
ازطرف دیگر جزء آخر قرآن، عددِ30 را به خود گرفته است(جزء30) و 30 برابر است با عدد ابجد "یک ". درنتیجه از جزءِ آخر هم به یک میرسیم.
پس قرآن در 30 جزء جمع میشود و 30 جزء در یک جلد ظاهرمیشود و جزءِ آخر،تمام کنندهی یک میباشد(مظهر بقیه الله الاعظم؛ ویُتمّ نوره و لو کره الکافرون). بنابراین قرآن عزیز با یک شروع و به یک تمام شده است.
عدد جزء1 +عدد جزء 30=31 میشود که برابرعدد ابجد "لا" است. یعنی مجموعهی قرآن،توحید ناب و مجرای توحید برای پیروانش است تا بندگان بتوانند از پاکترین و سالمترین راه به قرب معبودشان؛الله جل جلاله برسند زیرا قرآن، کلام الله است. جایگاه عددی "لا"=13 و 13=احد است،پس تمام قرآن در سورهی توحید (اخلاص) غرق است و همه معرف خداوند کریم؛صاحب کلام قرآن عزیز است. و 13=جایگاه عددی "م" به عدد ابجد40 و قرآن تربیع کنندهی دلهای عاشقان و مؤمنان به الله جل جلاله و چهارده نور مقدس(ص)که حقیقت قرآن هستند میباشد. درواقع 13 خود جایگاه طهارت و به طهارت رساننده همهی انسانهای شریف،مطیع،بنده خالص و موحد پروردگارعالم است. و چنانچه درآیه79 سوره مبارکه واقعه آمده است:لا یمسّه اِلا المطهرون،بدون طهارت نباید قرآن را مسّ کرد(برای تماس جسمی هم باید طهارت داشت)
ازطرف دیگر 31=ال میشود.که الف ولام (ال)به 14 معنا درقرآن آمده است و شروع قرآن هم بعد از بسم الله الرحمن الرحیم در سوره مبارکه حمد با "ال" در کلمه "الحمد" است که الف و لام ِ استغراق است و همه عالم در حمد غرق هستند.
اولین سوره از نظر نوشتاری(حمد)و اولین سوره از نظر ترتیب نزول (علق)
اولین سورهای که در روز مبعث به قلب مطهر پیامبر(ص)نازل شد سوره مبارکه علق میباشد. 1-این سوره شامل 19 آیه است چنانچه شروع قرآن در سوره مبارکه حمد با 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم است که کلّ محتوای 113 بسم الله قرآن را داراست. ازسوره مبارکه علق تا آخر قرآن 19 سوره قرار دارد(از آخر به اول قرآن،نوزدهمین سوره است). جمع حروف اسماء مبارک پنج تن(ص) 19 میشود و درجمع ارقام 19 عدد 10 بدست میآید. جالب است که در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم ، 10 حرف بدون تکرار و 9 حرف با تکرار است ، اگر عدد 9 حرف را که تکرار شدهاست ، به حروف بنویسیم نُه=55میشود(10=5+5) و جایگاه عددی نُه = 19 (درکتاب عرفان سجده کامل توضیح داده شده است)
2-این سوره مبارکه از سُوَر عزائم قرآن است یعنی سجده واجب دارد آنهم در نوزدهمین آیه! که عدد ابجد سجده=72 است(یعنی 7تا2تا که 14 میشود). درواقع هر2 سجده ،یک رکن نماز است و در هر سجده واجب است که7 موضع بدن ساجد شود پس میشود7تا2تا. درضمن اینکه عدد ابجد نوزده = 72 = سجده است و 9=2+7 ،جایگاه عددی نه=19 پس در نُه به حروف، بازهم برمیگردیم به عدد19 ! اینکه عدد به حروف هم معنی میشود یکی از بلوغهای نعمات خداوندکریم است که عنایاتش را طولی و عرضی بطورکامل به بندگانش عرضه میفرماید تا ما شاکر نعماتش باشیم.الحمدلله ربّ العالمین
جایگاه عددی سجده=27 است که 27 رجب ؛روز مبعث و نزول این سوره مبارکه بر قلب پیامبر(ص) است.
اعجاز عددی اولین و آخرین سوره از نظر ترتیب نزول(علق-نصر)
آخرین سوره که به قلب پیامبر(ص) نازل شد،سوره مبارکه نصر است ؛ درواقع صدوچهاردهمین سوره ازنظرترتیب نزول است که اگر ارقام114 را با هم جمع کنیم 6 میشود(6=4+1+1) و عدد 6 ، راز خلقت است که خداوند کریم تمام عالم دنیا را در 6 روز خلق فرمود(طبق آیه 4سوره مبارکه حدید:خلق السماوات والارض فی سته ایام).
حال اگر عدد114 را بر6 تقسیم کنیم عدد 19 بدست میآید که کلّ قرآن مضربی از 19 است و 19 ،اسرار حروف نام پنج تن(ص) که باب ورود بسم الله حرف "ب" است و این حرف باب الله عالم ؛وجود مبارک ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین علی(ع) است (و یازده ذریه معصوم نورانیش).تمام محتوای حرف "ب" در نقطه زیر آن است که حضرت فرمود:انا نقطة تحت الباء. حضرت علی(ع)در شب نوزدهم ماه رمضان که ماه نهم سال قمری است در حال سجده ،فرق مبارکش به دست شقیترین اشقیاء؛ابن ملجم لعنت الله علیه الی الابد شکافته شد. امیدوارم خوب دقت کنید و ببینید که عالم در نکته نکته به اسرار گشوده میشود!
آخرین سوره ازنظرترتیب نزول (سوره مبارکه نصر)درحالیکه 3آیه بیشتر ندارد ولی جمع عدد ابجد آیاتش برابر تمام آیات قرآن است که این سوره درمقابل سوره مبارکه علق(اولین سوره ازنظرترتیب نزول)که شامل19 آیه است قراردارد.
مژده کلّ باطنِ قرآن به نصرِ خداوندکریم و فتح مکه ؛ قلب عالم زمینی به دست رسول الله(ص) است و تمام شدن سوره ، به طهارت توبه و معرفی خداوند که خودش را به " توّابا " برای همهی بندگان مخلصش معرفی میفرماید. جالب است که سوره مبارکه توبه بدون بسم الله و نهمین سورهی قرآن است(ازنظر نوشتاری) و شاید یکی از دلایلی که این سوره بدون بسم الله است این باشدکه خودِ جایگاه عددی نه=19 است پس باطن سورهی مبارکه توبه ،همان 19 حرفِ بسم الله الرحمن الرحیم است. خوشا به حال کسیکه عمرش به توبهی مقبول تمام شود تا رحمتِ رحیمیت مولای کریم شامل حالش شود و درآخرالزمان، وجود مبارک چهاردهمین اختر تابناک خانوادهی عصمت و طهارت، حقیقت نصر واقعی را در دنیا ظهورمیدهد(جمع اعداد ابجد حروف این سوره برابر کلّ قرآن بود) و همهی مردم به توبهی واقعی برمیگردند. و رحمت رحیمیت ، سایه افکن فرج او میشود.انشاءالله
این یکی از زیباییهای اولین وآخرین سوره مبارکه قرآن ازنظر ترتیب نزول بود.جمع عدد ترتیب نزول دو سوره ؛ 1+114 =115 میشود و خداوند متعال در قرآن کریم 115 بار نام دنیا(7=5+1+1) و 115 بار نام آخرت (7=5+1+1)را بیان فرموده که در جمع ارقام ؛ 7 و 7 میشود سبع مثانی.
حقیقتی از عجائب اسرار در ایام هفته
همانطورکه بارها بیان شد: هوالاول و الآخر و الظاهر و الباطن،امیدوارم خداوند چشم بینا و دل زندهی حقیقی به همهی ما عنایت فرماید تا ما خودش را در تمام ثانیهها،دقائق،ساعات،شبانه روز،هفته،ماه،سال و حتی در همهی مخلوقات که آینه و مرآت او هستند(آیات و نشانههای رسیدن به خودش هستند) ببینیم و از ظاهر و باطن درک کنیم و خودمان را که یکی از مخلوقات آن خالق عظیم الشأن هستیم بشناسیم و از او تشکر بالفعل داشته باشیم که به ما لیاقت دریافت مدال اشرف مخلوقاتش و خلیفهی خودش را عنایت فرمود. انشاءالله بتوانیم پاس نعماتش را داشته و به رضایش برسیم.
دائماً ایام هفته، در7روزسپری میشود و تمام مخلوق چه آسمانیها و چه زمینیها در این ایام غرقند. درحالیکه 7روز است اما به تمام زبانها و در تمام کشورها روز اول وآخر هفته را به عدد نمیخوانند و هفته به عدد در 5 روز خوانده میشود(یکشنبه تا پنجشنبه).
همانطورکه در اسرار خلقت در عالم سرّ خواندیم که همه ظهورات و همه کائنات و همه موجودات چه زمینی و چه آسمانی و از عالم ظهورباطن تا عالم ظاهر یعنی دنیا و از ازل تا ابد، همه از یک نفس واحده خلق شدند.آیه 1 سوره مبارکه نساء: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة ... . و آن نفس واحده ، همان سرّ حقیقت محمدی(ص) است به نام نامی نورٌواحد(ص). که در عدد وجود مقدس 5تن(ص) قابل تذکراست که پنجمین نور مقدس؛آقا امام حسین(ع) حامل 9 ذریهی معصوم است که 14=9+5 میشودیعنی وجودهای مقدس 14 معصوم(ص) که اگر ارقام 14 را جمع کنیم عدد 5 را نشان میدهد(5=4+1) و عالم در سرّ حقیقت حلقه بندگی و ظرف عبودیت خالصانه الله جلّ جلاله در جانِ حقیقی تطهیر خلق شده است و همهی عالمیان در تسبیح نام مبارک الله سبحانه و تعالی غرقند،آنچه در آسمانها و زمین است و آنچه دربین آنهاست تسبیح گوی خداوند سبحان هستند ، چون خالقشان سبحان است.
پس ایام هم که عمرما و طول زندگی ما در دنیاست ، در هفته جلوه دارد. یکی از زیباییهای عدد5 این استکه گیرنده فیض از فیض مطلق 5تن(ص) و آخرین حجت حق امام زمان(ص) است که ایشان صاحب 14 است. همانطور که قبلا بیان شد روزاول هفته؛شنبه متعلق به پیامبر(ص) است که حامل 14 بود و آخر هفته؛جمعه متعلق به امام زمان(ص) است که چهاردهمین معصوم(ص)است و جمعه ، جمع کننده تمام زیباییهای هفته است. اگر عدد اول وآخر هفته را با هم جمع کنیم 28=14+14 میشود ،پس در روزجمعه تحویل کامل عدد28 به جان رسالت و ولایت در تمام حروف وکلمات است که 28حرف به طورکامل عرضه میشود(همانطورکه در جمع عدد ولایی و معصومیت آقا به عدد26 گفتیم که جمع عدد 1 تا 26 برابر351=قرآن میشود).از طرف دیگر هم اگر اعداد 1تا 7 روز هفته را با هم جمع کنیم 28 میشود :28=7+6+5+4+3+2+1.
جالب اینکه به عدد28 که برابر جایگاه عددی حرف"غ" است (عددابجد"غ"=1000) پس خداوند کریم درروز جمعه، که جمع جمیع برکات هفته است بندگانش و همهی مخلوقاتش را به حرف غین که همان حروف اسم مبارکش؛ غنی است، مستفیض از نعمات و عنایاتش میفرماید، چنانچه اگر به ظهور حجتش نائل شوند ، آنها را غنی میفرماید.
و همانطورکه در ترتیب نزول سوره مبارکه حمد بیان شد درحالیکه پنجمین سوره است که بر قلب نورانی پیامبر(ص) نازل شده اما در نوشتاری اولین سوره قرآن است. پس در جمع ترتیب نزول(=5) و نوشتاری(=1) سوره مبارکه حمد به عدد 6 (عدد خلقت تمام دنیا) میرسیم که کلّ خلقت در دنیا و باطن دیگرش آخرت ظاهر شده است و میشود که دنیا ، خلقت مستودع یعنی امانتی و ودیعه است اما آخرت ، دائمی و مستقر میباشد و از دنیای امانتی باید تمام نعمات را با دست خودمان و به بندگی خالصانه در تمام ایام و ساعات و سالها برای زندگی ابدی خود به بهترین وجه و صورت زیبا بفرستیم و مستقرکنیم.
دیگراینکه سوره مبارکه حمد شامل 7 آیه است.پس هفته، هم جلوه ترتیب نزول سوره حمد است(به 5 عدد خوانده میشود) و هم جلوه تعداد آیات این سوره (که هفته ، 7 روز میشود) و در جمع الجمع معنا متعلق به 14معصوم (ص) است ، مصداق سبعاً من المثانی میشود(آیه 87 سوره حجر:ولقدآتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم). و جمع اعداد از 1 تا 7 برابر با 28 میشود (28=7+6+...+2+1) پس در طول هفته ، 28 حرف به طورکامل عرضه میشود.
از طرفی میتوان اینطور بیان کرد که : شنبه در مقام، متعلق به پیامبر(ص) است که ریشه نام مبارکش حمد است و سوره مبارکه حمد،7 آیه دارد و ضمن اینکه عدد ابجد کلمه حمد=52 است که 7=2+5 . و آخر هفته (جمعه) متعلق به وجود مبارک امام زمان(عج) است که هم نام جدّ بزرگوارش میباشد(م ح م د) پس ریشه نام ایشان هم ، حمد است (به عددِ7) . بنابراین اول و آخر هفته میشود 14 (14=7+7) یعنی سبع مثانی( 7 تا 2 تا ) میشود، پس تمام هفته به 14 نور مقدس معصوم(ص) تعلق دارد.
نتیجه میگیریم ما دائماً در حمد خداوند غرق هستیم و ریزه خوار سفرهی 14 نورمقدس ولایت کبرای معصومین(ص)در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم هستیم . انشاءالله خود را دائماً در محضر آن عزیز یکتا ببینیم و با شیعه و پیروشدن واقعی 14 نور مقدس(ص) به این کلام مبارک"الله ولیّ الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور"برسیم.(آیه 257 سوره مبارکه بقره)
عدد 5 روز هفته :
نکته اول: هر سال 52 هفته است. عدد ابجد حمد=52(7=2+5) و جایگاه عددی حمد=25(7=5+2)است که جمع عدد و جایگاهش، 7 تا 2 تا یعنی 14 تا(سبع مثانی) میشود. و همانطورکه میدانید ذیقعد خلقت خشکی در دنیا زیر خانه کعبه،در روز25 ماه ذی القعده میباشد.یعنی خلقت خشکی همان حقیقت حمد است و عدد7 ، و ازآنجا دحو الارض گردید (آیه 30 سوره مبارکه نازعات: والارض بعد ذلک دحیها). امیدوارم با دیدهی تیزبینی و تفکر و تأمل به مطالب بنگرید!
پس هر روز از هفته که 7 روز است در 52 هفتهی سال که برابر عدد حمد است سپری میشود (7=2+5)یعنی ثانیهای از ایام نمیگذرد مگر درسبع مثانی یعنی 14 و چنانچه قبلا بیان شد یکی از القاب مبارک حضرت مهدی(ص) ، امام زمان(عج الله تعالی فرجه) است ، به این معنا که زمان ، پشت وجود مقدسش قرار دارد و روزی گیرنده از ایشان است(در ضمن ایشان چهاردهمین معصوم میباشد) . و صاحب العصر و الزمان یعنی هیچ ذرهای در خلقت خلق نشده مگر از وجود مصدر عالم، صاحب العصر و الزمان (ص)که همان کلمهی خدا؛ نورٌواحد(ص) و نفس واحده است.
عدد 5 در ایام درواقع ازجمع گنج 5تن(ص) است که درباطن،همان 14 معصوم(ص)است به رزق تمام اسرار 4روی 10 زیرا اسرار ملکوتی عالم اسمائی و عرشی و کرسی تا بیت المعمور(آسمان چهارم) و تا 4 رکن خانه خدا، به 4 ظهور داشت که به فرموده امام صادق(ع) آیت الکرسی نامیده شد و اگر اعداد1تا4 را باهم جمع کنیم 10 میشود و 10 حقیقت گنج عشر است که "کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا" (رجوع شود به کتاب عرفان عشر).
پس روزی رزق حقیقی یعنی ولایت ورسالت از خالق مهربان که از مجرای کنزاللهی خودش به گنج عشر در5 روزهفته به دست ما میرسد. امیدوارم بتوانیم این روزی را به بهترین نوع بندگی مصرف کرده و به رضایش نائل شویم. انشاء الله
نکته خیلی خیلی مهم عدد52(=عدد ابجد کلمه حمد) !
50 = عددابجد حرف "ن" و 2= حرف"ب" ، دائماً در هر لحظه از خدای مهربان روزی از جوهر قلم وجود حرف "ن" که جایگاه عددیش 14 میباشد سرازیر و درپشت ظرف حرف "ب" قرارمیگیرد (که همهی سرّ الاسرار پشت حرف باء بسم الله است) که قلب به میم شود{همانطورکه کلمه شنبه نوشته میشود(ن+ب=52) ولی شمبه(م+ب=42)خوانده میشود} . یعنی از حرف "ن"=50 ، باید 10 عدد کم شود (که همان گنج عشر و باطن عشر میباشد که دنیا را به خود ظهور داده و همه آمدهاند تا در این عاشورا امتحان عاشورایی بدهند) تا به تطهیر قلب به میم یعنی 40 اربعین حسینی؛صاحب عشر،زنده شوند نه بمیرند (عدد ابجد حرف"م"=40 که اربعین و طهارت و بهار است) . این درواقع همان باطن حدیث شریف پیامبر(ص) است که فرمود تمام محتوای قرآن در سوره حمد(=52) جمع است و تمام آن در بسم الله الرحمن الرحیم... . خوب دقت کنید! جمع حرف اول و آخرِ بسم ... الرحیم ، 42 میشود{(ب=2)+(م=40)}. پس بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد، حقیقت قلب به میم شدن و بسمل شدن است.
نکته: اولین حرف سوره مبارکه حمد، حرف ب (بسم الله) و آخرین حرفش، حرف ن (والضالین) است که جمع عدد ابجد این دو حرف، 52 میشود (52=50+2) که برابر با عدد ابجد کلمه حمد است و تمام سال 52 هفته دارد (7=2+5)هر هفته ،7روز است و از اول تا آخر سوره مبارکه حمد،7 آیه قرار دارد.
خدای مهربان لحظات و ثانیهها را از درون نون ساکن(ن) پشت حرف باء ولایت 14 معصوم (ص) که باطن هفته هستند به ما میرساند تا زنده شویم و بدانیم آمدهایم که زندگی کنیم و زنده برویم و جاوید شویم چراکه خداوند حی ، ما راخلق فرموده است! و بدانید ایام ، همه زنده به دست ما رسیدند و زنده میمانند(گرچه از ما میگذرند ولی تمام آثار حیات ما را جاوید میکنند چنانچه آیه 12 سوره مبارکه یس میفرماید: ...نکتب ما قدّموا و آثارهم... مینویسیم اعمال شما و آثار اعمالتان را. پس ندای آنها را بشنویم که ما نیامدهایم که بمیریم، آمدهایم تا دائمی و مستقر و زنده ای شویم که خداوند کریم فرمود: و لاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون(آیه 169 سوره مبارکه آل عمران). اللهم ارزقنا
عدد 5 در دستها و پاها
اما عدد 5 در دستها: هر دست 5 انگشت و 14 بند انگشت دارد.درواقع در بدن ، دو دست است که رویهم به 10 انگشت و 28 بند ظاهرمیشود. آیا غیر از این بود که ایام هفته هم ، 5 روز به عدد خوانده میشد درحالیکه به 14 نور مقدس(ص)متعلق بود و آیا اینطور نبود که عدد14 همان 4روی 10 و عدد 10 گنج عشر عالم بود؟! (اینجاست که مشخص میشود چرا میفرمایند بهتر است که ذکر را با انگشتانتان بگویید!).
نمیدانم چگونه این زیباییها را توصیف نمایم که خداوند کریم در اذکار مبارکش ، خودش را معرفی میفرماید: لا اله الّا انت. هیچ الهی نیست مگرتو. ضمیر انت برای مخاطب نزدیک است و او خود را معرفی میفرماید : و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون(آیه85 سوره مبارکه واقعه). وإذا سألک عبادی عنّی فإنّی قریب...(آیه186 سوره مبارکه بقره). ونحن اقرب الیه من حبل الورید(آیه 16 سوره مبارکه ق) من از رگ گردن به شما نزدیکتر هستم و معصوم(ص) میفرماید خداوند از سفیدی چشم به سیاهی آن به ما نزدیکتر است.
این مطالب را برای پی بردن حقایق از ظاهر به باطن متذکرمیشوم.حال خوب بیندیشید ! پس آنچه گنج زمینها وآسمانهاست، خداوند در دستان ما قرارداده ، با 28 بند دستان ما را غنی فرموده (28=جایگاه عددی حرف غین که حروفش با غنی برابر است)
گرگداکاهل بود تقصیرصاحب خانه چیست.
تمام اسراری که برای هفته بیان شد در دستان ماست؛چنانچه 52 هفته توضیح داده شد، ماهم 2 دست داریم و در هر دست 5 انگشت که در جمع 7 میشود(52= عدد ابجد کلمه حمد و 7=2+5). آنچه تحویل میگیریم و آنچه برمیگردانیم بادست است. در روز قیامت هم کتاب نامهی اعمالمان به دستمان میرسد یا راست و یا چپ! در سوره مبارکه واقعه آیه 27:و اصحاب الیمین(یاران دست راستیها) و آیه 41:و اصحاب الشمال(یاران دست چپیها). و خداوند کریم در آیه 14 سوره مبارکه اسرا میفرماید: اقرأ کتابک کفی بنفسک... .آنگاه که امر میشود بخوان کتاب عملت را که کف نفس ثابت شده است.
آن قادر متعال که مهندسی خلقت از ابداعات اوست ، طوری مخلوقات را خلق فرمود که از ظاهر و باطن به دستور امر ایجادی او قرارگیرند. امیرالمؤمنین علی(ع)میفرماید: فکرنکن که تو جرم کوچکی هستی بلکه تو جرم کبیری.خداوند کریم تمام مهندسی را در وجود انسان کامل قرارداد و به تبع ،همهی انسانها خلیفة الله هستند.
عدد ابجد دست=464 که 400=عدد ابجد شمس و روشن کننده است و64=عددابجد دین .پس دست، تحویل گیرندهی شمس دین (خورشید دین) میباشد. جمع ارقام 464 برابر14 میشود(14=4+6+4) و جالب اینکه دست به عربی ید=14 میشود و به انگلیسی هَند=59 میشود که بازجمع ارقامش 14میشود! (14=9+5)
یدالله فوق ایدیهم. دست قدرت خداوند بالای همهی قدرتها است.پس تمام درس، دست قدرت خداست که بر سر همهی مخلوقات ظهور و بروز دارد.
نکته دیگراینکه هر دست،یک شصت و 4 انگشت دارد که میشود 64 و64=عددابجد دین. درحدیث میفرمایند که در آخرالزمان دین داری مثل آتش کف دست میماند. ازطرف دیگر64=عددابجد کلید(10=4+6)و جایگاه عددی کلید=37(10=7+3) پس همه چیز در دست ماست باید ببینیم چگونه دین را حفظ میکنیم! و با دستمان تحویل گیرندهی نمره قبولی شاگرد اول(=37) باشیم!
جمع دو دست با عدد 64 میشود 128(128=64+64)یعنی دو دست، نگهدارنده 28هستند که خداوند کریم تمام نعمات را به دست ما رساند و 128=عددابجد نام مبارک امام حسین(ع) که ایشان، امام دین داران است و با خون خود و عزیزانش دین را حفظ فرمود و 28 را که عدد کامل اسرار است و کلّ باطن قرآن مبین، تا قیامت نگه داشت .و آنچه داشت از فرزند 6ماهه تاجوان 18 ساله و 18 نفر از خانواده محترمش و 72 تن بهترین یاران و عزیزانش(و وجود نازنین خودش) را به قربانگاه برد و سر در راه رضای خداوند کریم داد و این همان پیام است که انسان آمد تا زنده شود و به مقام عند ربّهم یرزقون برسد.
پاها هم هرکدام 64 هستند(یک شصت و 4 انگشت) که انشاء الله ره رو دین باشند.پس جمع دو پا هم میشود 128 =عددابجد نام مبارک امام حسین(ع).
در واقع روندهی راه اباعبدالله الحسین(ع) میتواند مقام اصحاب امام حسین (ع) را با دست تحویل بگیرد. بنابراین جمع دستها و پاها میشود 256 (256=128+128) و عدد ابجد نور =256. که جایگاه عددی نور=40 =عددابجد حرف"م" است. این حقیقت در وجود مبارک انسانهای کامل مشهود است که کاملا نور بدون ظلمت هستند و هرگز در حریم زندگی نورانیشان گناه،رجس،پلیدی و خطا وارد نشده است، معصوم بدنیا آمدند و معصوم هم از دنیا رفتند.
امام زمان(ص) در سال 256 متولد شدند و در حکومت مبارکشان جز نور چیز دیگری نیست که درحقیقت همانطورکه در قسمت عدد 13 بیان شد در زمانشان عالم قلب به میم میشود به عدد40 که جایگاه عددی کلمه نور است (256=نور=40=م=13).
خداوندکریم در آیه 12 سوره مبارکه حدید میفرماید:یوم تری المؤمنین والمؤمنات یسعی نورهم بین ایدیهم وبأیمانهم بشراکم الیوم جنات تجری من تحتها الانهارخالدین فیها ذالک هوالفوزالعظیم. این پاداش(دینداری) نیکو و با ارزش(ثمن)در روزی است که مردان و زنان با ایمان را میبینی که نورشان پیشرو و از بین دو دستشان و از جانب راستشان شتابان حرکت میکند(به آنان میگوید) امروز شما را مژده باد به بهشتهایی(که از دستاورد خود آوردید) که زیر آن(درختان) نهرهایی جاری است درآن جاودانهاید این است کامیابی بزرگ. و آیه بعد درباره منافقان است که دست خالی هستند.
عدد 5 درنماز(نمازهای 5 گانه)
حال این اصل که چرا تعداد نمازهای واجب به عدد 5 واردشده را بررسی میکنیم. اول، نمازظهراست که متعلق به پیامبر(ص) میباشد چون ایشان ظهر وجود است و نور تامّ 14؛نورٌواحد(ص). و آخر، نمازصبح است که متعلق به امام حسین(ع) میباشد و همانطورکه میدانید ایشان پنجمین معصوم (ص) هستند و 9 ذریه معصوم(ص)دربطنشان که میشود14 (14=9+5). پس اگر حقیقت نمازاول؛ظهر و نمازآخر؛صبح با هم جمع شود برابر28 میشود(28=14+14) که 28 برابرجایگاه عددی حرف غین و نام زیبای غنی پروردگارعالم است،پس چه جالب است که اگر 5 نوبت نماز واجب قبول شود انسان به رحمت خداوند،غنی میشود. به فرمودهی پیامبر(ص) که اگر هرکس روزی 5 بار در آب جاری پاک شستشو شود(انشاءالله) پاک میشود و پاک میماند. زیرا از درون غنی میشود و کسی را که خداوند از درون بینیازکند، درهر حالی و در مقابل تمام هواهای نفسانی احساس بینیازی میکند. بنابراین نماز ، همان حجاب نورانی (حجاب=14 و 5=4+1)است که او را دائماً از ظلمات نفس رهایی میبخشد و درنتیجه به فلاحت و رستگاری میرساند.(در کتاب عرفان نماز،حقیقت باطن نمازهای پنجگانه به طور کامل توضیح داده شده است)
عدد28 که جان حروف کلام مبارک خدای مهربان ؛ قرآن است، قرآن را به ظاهر و باطن غنی اعلام میکند و قرآن سیّد تمام کتب آسمانی است و تمام کتب آسمانی دربطن آن قراردارند. و قرآن صورت باطن انسان کامل است، قرآن حقیقت دو رکعت نماز مقبول است (4سجده واجب دارد). در روایات زیادی از معصومین(ص)آمدهاست که هرکس در عمرش به دو رکعت نماز مقبول برسد آن نماز،تمام اعمالش را شفاعت میکند و وزنه سنگین در نامه اعمالش میشود.
جالب است که 5نماز واجب، رویهم 17 رکعت است که جمع ارقامش 8 میشود(8=7+1)و 8 به عربی، ثمن معنا میشود.ثمن یعنی گرانبها و پرقیمت، بسیار با ارزش که شاید بتوان گفت که در دنیا این قیمت یافت نمیشود. چنانچه بهشت ، 8 درجه دارد و نماز ظهر همراه نمازعصر 8 رکعت است که نافلهی هرکدام هم 8 رکعت است. دراینجا خیلی معنا نهفته است!
اولاً: نماز ظهر متعلق به صاحب رسالت ؛پیامبر(ص) است و نماز عصر متعلق به صاحب ولایت عظما؛امیرالمومنین علی(ع)است. پس با رسیدن به عمل واقعی به رسالت و عمل واقعی به ولایت (پیرو وشیعه شدن واقعی) ، ثمن حقیقیِ رضای خدا بدست میآید.
ثانیا:یکی از زیبائیها در ترتیب عدد نورانی ولایت در 12 نورمقدس ، ولایت امام هشتم؛امام رضا(ع)است که ثامن الائمه نامیده میشود. او ثمن ولایت است و او محور گنج به رضا رسیدن و در مرتبهی عالی راضیة مرضیه میباشد.
پس درواقع 17 رکعت نماز، با شرط رضای خدا و قربة الی الله ، رسیدن به همان ثمن حقیقی انسانی است که انشاءالله نصیب ما شود.
3 نمازِ ظهر،عصر و عشا ،4رکعتی هستند و یک نماز 3 رکعتی یعنی نماز مغرب ، که باطن 3 تا نمازِ 4 رکعتی است. و درآخر، نمازصبح که 2 رکعت است که قرآن کریم مراقبت از نماز وسطی را سفارش فرموده (آیه 238 سوره مبارکه بقره:حافظوا علی الصّلوات و الصّلوة الوسطی ... .و در بیشتر احادیث به نماز صبح سفارش شده است.
اگر نمازهای 4 رکعتی را به توان 3 نمازمغرب برسانیم 64 =دین میشود (64=4×4×4) و چون دین، کلید است(دین=کلید=64)باید باب جنة یعنی حقیقت قرآن و کمال به انسانیت رساندن را برای ما باز کند. پس ملزم میشود64 در حرف با که "ب"ِ بسم الله است ضرب شود،عددابجد حرف"ب"=2 است که در 2 رکعت نماز صبح ضرب کنیم 128 میشود (128=2×64) که برابرعددابجدنام مبارک امام حسین(ع)؛(صاحب نماز صبح) است و درواقع امام حسین(ع) و ذریههایش ، یعنی امروز مطلع الفجر،امام زمان(ص)است ( ما را به ولایت مصباح میرساند).بنابراین کلید دین به وجود امام حسین(ع)،صبح را بر همهگان میگشاید و تمام مؤمنین و متقین نمازگذار را به قرب میرساند {128 درجمع ارقامش 11میشود(11=8+2+1) و 11= هو و توحید واقعی که جان ِحج است(حج=11)، امام حسین(ع) حجّ واقعی را در کربلا ، به احیاء جانها و قرب عند ربهم یرزقون رساند}(مصباح الهدی)
درحقیقت تمام فروع دین از نماز تا تولی وتبری،اگر به قصد رسیدن به اصول دین که اول آن توحید است باشد ،پلکان صعودی به قرب الی الله میشود به قصد قربت و رضای باری تعالی،آنگاه به اصل واصل میشود که آن اخلاص است(نام دیگر توحید،اخلاص است).
حال اگر اعداد 1 تا 11 را با هم جمع کنیم 66 میشود (66=11+10+ ... +2+1) که برابر عدد ابجد نام مبارک الله جلّ جلاله است و جالب اینکه سوره مبارکه توحید شامل 66 حرف است که در واقع این سوره، شناسنامهی خداوند است.
پس 5 نوبت نماز، اسرار است و آسانسور یا مرکب بُراق بنده به سوی اوست!
و چنانچه فقط نماز است که شرط رو به قبله بودن(که قبله،خانهی توحید است) را برای قبول شدن داراست ، پس طبق فرمایش پیامبر(ص) نماز ستون دین است (الصلوة عمودالدین).
دیگر اینکه گفتیم در نماز به عدد 28 میرسیم(که 28 ،عددکامل است) و عدد ابجد نام مبارک امام حسین(ع)=128 که 100=ق یعنی نگهدارنده،پس ایشان با خون خود و عزیزانش ، 28 را نگهداشت که کامل جان قرآن است هم از نظر ظاهر و هم باطن که امام زمان(ص) آخرین ؛ نهمین ذریه پاک اوست. صلوات خدا و ملائکهاش بر او و خاندان پاکش باد.الی یوم القیامه
پس امام حسین(ع) ، بهای این ثمن را با خون خود داد تا ما امروز لیاقت خواندن نماز را داشته باشیم زیرا ایشان برای 4 ارکان ِ جان 28 ،که مهندسی خلقت برگنج عددیش ظهوردارد قیام فرمود(4 اصل شامل:قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکرمیباشد). او که خود،حقیقت ثمن است اما به تمام شیعیان ، راه رسیدن به ثمن حقیقی که امام زمان(ص) و زنده شدن واقعی و به قلب به میم رسیدن و رزق حیات طیب که عند ربهم یرزقون است را آموخت.
دین، کلید سرّالاسرار خلقت است
کلمه دین که یکی از اسماء خداوندکریم است و تمام رسولان،پیامبران و معصومین(ص) آورندهی حقیقت دین از جانب خداوند برای مخلوقات و هدایت مردم هستند(که تمام دین،شناخت حقیقی خداوند کریم است) اما از راه معرفت و انجام تکالیف دین که از سوی خداوند راه و روشش را صالحان و صدیقان،رسولان و معصومین(ص)به ما نشان دادند و خود، چراغ راه شدند و هستند، تا به انسانها دین را آنچنان که خداوند میخواهد(چون اوست که مالک یوم الدین است)نشان دهند و خود بزرگواران در راه خدا (برای هدایت مردم جاهل به دین صحیح )جان دادهاند.
اما عددابجد دین=64 =کلید است(10=4+6؛گنج عشر) یعنی کلیدِ راه هدایت به قرب الهی،دین است و لاغیر. جایگاه عددی کلید=37=جایگاه عددی نام حسن(ع)=جایگاه عددی زکی=عددابجد اول.
کلیدِ اسرارحق،4دندانه دارد و به 4 مقصد جلوه دارد و به 4 جهت حرکت میکند و درحقیقت به توان 4،تمام اسرارش آشکار میشود.
خداوندِ مالک یوم الدین ، کلید(دین) را به ما لطف کرده و 4مکان را وطن ما قرارداده و در این4جهت دین را به تمام و کمال به ما نشان داده است و دینداران واقعی که مقیمین این جایگاه هستند را هم معرفی مینماید. همانطورکه اشاره شد در جمع ارقام عدد ابجد دین(64)، عدد10بدست میآید (10=4+6) که رمز همهی عوالم و اسرار گنج دین شکفته شد.
خوب توجه کنید! خود عدد10 از جمع 4عدد بدست میآید 10=4+3+2+1 ؛ همان گنج عشر(رجوع شود به کتاب عرفان عشر) و همان اسرار 4روی10 (وجود مقدس چهارده معصوم(ص)) که در قرآن کریم میفرماید درقیامت هیچ دینی بجز اسلام پذیرفته نمیشود.(آیه 85 سوره مبارکه ال عمران:ومَن یَبتغِ غیرَ الاسلامِ دینا فَلن یُقبل مِنه و هو فی الاخرة من الخاسرین)
4 مکان که وطن ما قرارداده شده و نماز را در آنجا کامل میخوانیم :
1)خانه توحید(خانه خدا) 2)خانه رسالت(مدینه منوره؛مسجد پیامبر(ص))؛تنها پیامبری که خانه اش مسجد است. 3)خانه ولایت (مسجد کوفه) ، تنها کسی که منزلش در مدینه را خداوند امر فرمود که درش در مسجد پیامبر(ص) باز باشد و بالای این درنوشته شده : باب الجنة یعنی درِ بهشت. در واقع خانه مبارک خدا در زمین،کعبه است که بیت الله الحرام ؛ اولین مسجدمطهر و خانه امن الهی است،اینجا جایگاه تولد ولایت است. و خانه خانم زهرا(س) و امام علی(ع) و فرزندانشان که بابش در روضه رضوان پیامبر(ص) بازمیشود،آنجا باطن خانهی خداست که مهبط وحی و جای رفت وآمد ملائکه و وحی الهی است،آنجا جای رضوان خدا و باب بهشت اعلای خداوند است. پس در واقع ولایت در باطن رسالت است و بدون ولایت،کلید دین ، درِ باب الجنه را باز نمیکند.
نمازبی ولای اوعبادتی است بی وضو به منکر علی(ع) بگو نماز خود قضاکند
پس کسانیکه ولایت او (و یازده ذریه معصومش) را قبول ندارند، درِ باب الجنه برویشان بسته است.
4)خانه شهادت،که کربلاست(زیر قُبّه مقدس امام حسین(ع)).آنجا محل قلب به میم شدن ، زنده شدن واقعی و رسیدن به حیات طیب است که شاه کلید دین ، آنجا اسرار وطن را باز میکند که از آن مکان نورانی به جایگاه وطن اصلی یعنی عند ربهم یرزقون سیرمیکنیم.انشاءالله
پس باید به 4 حرکت ، دین خود را با توان 4 ، با دستها دین داری کنیم (نگهداری دین کنیم) و با پاها که جمع دو پا هم 128 میشود، رهرو راستین دین باشیم.چنانچه در سجده زیارت عاشورا میخوانیم:و ثبّت لی قَدم صِدق عندک مع الحسین(ع) و اصحاب الحسین(ع). و برای آن روزیکه یوم الورود و المقام المشهود و الحوض المورود است و ارزقنی شفاعة الحسین(ع) را میخواهیم.
پس اینجا رسیدن به توان 4 است یعنی 256=عددابجدنور(256=4×4×4×4) که جمع عدد دو دست و دو پا هم برابر نور میشود(256=128+128). آنروز دین را به صورت حقیقیاش یعنی نور ، به تمام وجه مشاهده میکنیم که مالک دین ما را به سوی خودش میخواند. و دین ما ،کلید ورودی به قرب الهی و واصل شدن به رضای اوست. اللهم ارزقنا
از آنجا که درس را در ابتدا درباره دو وجود مقدس پیامبر(ص) و مولایمان صاحب الزمان(ص) بیان کردم، دراینجا یادآوری میکنم که وجود مقدس پیامبرگرامی ما حضرت محمد مصطفی(ص)، آورنده دین اسلام است و تمام پیامبران پیشین در زمان رسالت خودشان آمدن وجود مقدس پیامبر آخر الزمان و دینش را به پیامبر بعدی و مردم وعده میدادند و حتی کتابهای آسمانی تورات و انجیل ، آمدن آخرین پیامبرخدا را بشارت داده است. یعنی شاه کلید ، بوجود رسول الله(ص) آمده است که سیّد المرسلین و خاتم پیامبران است و دینی را که وجود مطهرش بدست مردم رسانید یعنی اسلام؛ سیّد همهی ادیان است (آیه 19سوره مبارکه ال عمران: إنّ الدّین عند اللهِ الإسلام...).
وجود امام زمان(ص) که خاتم الاوصیاء و سید اولیاء است،تمام کننده رسالت جدّ بزرگوارش و ظهوردهنده تمام دین به دست مبارکش است که اسلام در جهان ، عمل میشود. چنانچه پروردگارعالم درقرآن کریم آیات 8و9 سوره مبارکه صف میفرماید: یُریدونَ لِیُطفؤا نورَ الله بِاَفواههم و اللهُ مُتمّ نوره و لوکره الکافرون(8)هوالذی ارسلَ رسوله بِالهدی و دینِ الحقّ لیُظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشرکون(9). میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند درحالیکه خداوند کامل کنندهی نور خود است اگرچه کافران خوش نداشته باشند(8) اوست که پیامبرش را برای هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز کند گرچه مشرکان خوش نداشته باشند(9).
پس همان شاه کلید به دست امیرالامرا؛صاحب الزمان(ص)؛باب و مفتاح همهی رازها و اسرار است و همهی انوار را به ظهور وجود مطهرش قفل گشایی میکند و رمز آن 313 است که جمع ارقامش 7 میشود(7=3+1+3) {7برابرتعدادآیات سوره مبارکه حمد یعنی فاتحه الکتاب است} و اگر 313 را به حروف بنویسیم ، عدد ابجدش برابر کلمه نور میشود : سیصدوسیزده=256=نور. جایگاه عددی سیصدوسیزده=94 =عددابجد" صد" و جمع ارقام94 برابر13 میشود که 13=جایگاه عددی حرف"م" به عددابجد 40 و جایگاه عددی"نور"هم برابر40 است.
درواقع همان صدّی(سد باصاد) است که با استفاده از آن ، نوری ساخته شده که هرگز خاموش نمیشود و در آن ذرهای ظلمت نیست و آن نور مهدویت است.الی یوم القیامه(از انرژی آب پشت سدهای دنیا ، برق میگیرند اما نورش محدود است و...) اللهم عجّل لولیک الفرج. {اللهم اجعلنی من انصاره واعوانه و الذابین عنه ...و المستشهدین بین یدیه(دعای عهد)}.
تعریف عدد 28 که عدد کامل است
همانطورکه این درس از نظر اعداد ، مهندسی خلقت نام دارد و موضوع این مطالب وجودهای مقدس نورٌواحد ؛ ائمه طاهرین (ص) و شناخت قرآن کریم است، تعریفی از تعداد حروف الفبای قرآن که 28 حرف است و جان وصل دو وجود مقدس پیامبر (ص) و فرزندش حضرت مهدی (ص) که 14 و 14 بودند و درحقیقت افشاکننده گنج 28 حرف قرآن هستند که ظاهر و باطن را افشاکردهاند ( در ابتدای کتاب توضیح داده شد) را بیان میکنم.
عدد28 در مقام اعداد،یکی از اعداد کامل است. ریاضیدانان به این استناد که جمع مقسومهای 28 برابر 28 میشود،آنرا عددی کامل میدانند.
به این صورت در مقسوم و مقسومٌ علیه ، کمال عددی را به وضوح میبینیم:
مقسوم |
مقسومٌ علیه |
|
|
1 2 4 14 7 جمع غ= 28 10=8+2 |
28 14 7 2 4 جمع نُه =55 10=5+5
|
28 28 28 28 28 جمع عمل=علم=140 5=0+4+1 |
|
جمع مقسومها، 28 میشود و جمع ارقام 28 برابر10 میشود که همان گنج عشر و باطن 4روی 10 کنز پروردگار عالم است که اگر نبود هرگز بابی از رحمت خداوند باز نمیشد. 28= جایگاه عددی حرف غ به عدد ابجد1000 {عدد ابجد حرف اول و آخر الفبا میشود 1001 (1001=1000+1)}. پروردگار عالم با 1001 اسم مبارکش که اسماء اعظم هستند در 104 کتاب آسمانی و همه در قرآن ، خودش را به بندگانش شناساند که همه در اول و آخرِ 28 حرف الفبای ابجد، در قرآن ظاهر میشود. و در اولین خلقت نقطه خشکی به نام ارض به عدد ابجد 1001 ظاهر فرمود و در مجرای کلّ خلقت در محوریت رضای خود ، عالم را در گردش طواف قرار داد که عدد ابجد کلمهی رضا هم 1001 است که شرط قبولی همهی اعمال است. پس عدد کامل 28 ،کمال تمام زیبائیهای خلقت است.
بنابراین عدد 1001 یعنی پروردگار عالم به عدد الف که 1000 است ، توحید یعنی یکتایی خودش را افشا میکند. چنانچه اولین سوره مبارک قرآن به عدد یک شروع میشود و در آخر به سوره مبارکه ناس ختم میشود که عدد ابجد کلمه ناس =111 = الِف بود که همان حروف الف(1000) است. پس تمام قرآن از اول تا آخر، 1001 است که به تمام معانی ذکر شده در بالا و به عدد الِف ،گنج توحید را میگشاید و ما را راهنمایی میفرماید.از طرفی حروف ابجد (عربی) به حرف (غ) ختم میشود که بیست و هشتمین حرف است و جمع ارقامش 10 میشود (10=8+2) و 10 ، برابر با حرف (ی) است. و الفبای فارسی به حرف (ی) ختم میشود .
جمع مقسومٌ علیهها، 55 میشود که 55=نُه (به حروف) و 10=5+5(ده به عدد). این همان حقیقت اسرار بلوغ تولد هر نوزاد در عالم دنیاست که هم طولی طی مسیر 9 ماه عددی را میکند و هم عرضی که به حروف، نُه را ظاهر میکند که چون نُه به حروف میرسد وارد ماه 10 میشود یعنی 9 ماه عددی تمام که به 9ماه و9روز و9ساعت نشان داده میشود که بلوغ سقف عدد به 9 تمام میشود (درواقع 9 روی 10 برابر 19 میشود و با تولد، زندگی نو برایش زده میشود)پس جمع مقسومٌ علیههای عدد28 است(55=نُه) و در جمع مقسومها به عدد 10 ظاهر میشود که خود ، تولد یک حقیقت کامل است .
نکته: جالب است که جنین حدود 40 هفته باید در رحم مادر رشد کند تا کامل شود که برابر 280 روز میشود(280=7×40) و 280 برابر است با جمع عدد ابجد علم و عمل(280=140+140) . همانطور که ذکر شد 5 بار 28 در تقسیم قرار گرفت (5 مقسوم دارد) یعنی 140=5×28 پس در تولد ، قاسم و مقسوم با هم برابر میشوند تا حقیقت به تولد واقعی برسد.
شاید برای همین 28 حرف مبارک قرآن ، اسماء الله هستند و سعهی وجودیشان تمام عوالم را از عالم سرّ (اعلا) تا عالم دنیا(سفل) و درتمام لحظات عمر طولی دنیا دربردارد و در نهایت در سرّ ملکوت حروف و اعداد عمل، الی یوم القیامه قرار میگیریم. برای همین جایگاه عددی "غ"(آخرین حرف) برابر28 است و بالاترین عدد را دارد یعنی 1000 ؛ یعنی کمال تولد عمل، که از باب نوزده در عالم آخرت به ظهور میرسد.
بنابراین میتوان گفت درنهایت جمع مقسومها و مقسومٌ علیههای 28 میشود 9روی 10 یعنی 19 ،که باطن کلّ قرآن در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم ظهور دارد و در مقابلش 19 حرف اسامی مبارک پنج تن(ص) و 19 = نام مبارک واحد جل جلاله(مراجعه شود به کتاب عرفان سجده،بلوغ9). از طرفی جمع ارقام 28 برابر10 میشود(10=8+2) که اگر به حروف بنویسیم عددابجد ده =9 میشود یعنی 9روی 10 که همان باطن 19 است.
نکته : جالب است بدانید که در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم، 10 حرف بدون تکرار و 9حرفش تکرار میشود و در کلّ 28 حرف هم 10 حرف آن ثابت است که عدد و جایگاهشان مساوی هستند،اما جایگاه عددی بقیه حروف با عددابجدشان مساوی نیست {البته جمع آخر ارقام عدد ابجد و جایگاه عددی، با هم مساوی میشود مثلا:عددابجد حرف"ل"=30 که جمع ارقامش 3 میشود (3=0+3) و جایگاه عددی "ل"=12 که جمع ارقامش 3 میشود (3=2+1)}.
حال اگر ارقام 28 را از هم کم کنیم6 میشود(6=2-8) که سرّخلقت دنیا در6روزاست(آیه 4 سوره مبارکه حدید:هو الذی خلق السماوات والارض فی ستّة ایام...). اگر 2 را در8 ضرب کنیم 16 میشود که جایگاه عددی"ع"=16 وجمع ارقام 16 برابر7میشود{ که جمع اعداد 1 تا 7 برابر 28 میشود و 4 تا 7 تا هم میشود 28 تا و 7،تعداد آیات سوره مبارکه حمد است ،درواقع عالم در حمد خداوند کریم غرق است} و عدد ابجد حرف"ع"=70 که عین در قرآن به 70 معنا و70 قسمت آمده است. حجت خدا عین الله میباشد، سلام و صلوات خداوند و ملائکهاش بر محمد(ص) و آل محمد(ص) باد.
پس 28، عددکامل است زیرا همانطورکه در بالا اشاره شد کلّ قرآن از 28 حرف است و باطن آن، حقیقتِ 19 شد و چنانچه پیامبر(ص) فرمود که باطن قرآن در حمد غرق است پس عدد28 هم در 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم غرق است.
نکته: در اینجا به خوبی درک میکنید که وجود مقدس اباعبدالله الحسین (ع) به عدد ابجد نام مبارکش یعنی 128 ، نگهدارندهی چه محتوایی در عالم خلقت است که مدالش ، ثاراللهی است ؟! و نماز صبح متعلق به ایشان است، عدد ابجد کلمه صبح=100 و جایگاه عددی صبح=28 که او مصباح الهدی نامیده شده و صبح هدایت که هرگز خاموش نمیشود،اگرچه کافران کراهت داشته باشند!
باطن ولایت در عدد سال
یکی از نکات جالب توجه این است که سال شمسی 365 روز دارد که درجمع 14میشود(14=5+6+3) و سال قمری 354 روز که درجمع 12 میشود (12=4+5+3) .
در سال شمسی 4 فصل داریم و عدد4(10=4+3+2+1) باطن چهارچوب نزول رحمت از ارکان 4 گانهی ملکوت السموات و الارض که همان آیة الکرسی است میباشد. پس 4روی 10 ،گنج عشر و تمام بواطن عالم بالاست که در دنیا ظاهر میشود و در عمر ما سال را ظاهرمیکند که تمام برکات نصیب مخلوق میشود. بنابراین یک 14 به عدد روزهای سال (14=5+6+3) و یک 14 به عدد 4فصل(4روی 10) درجمع میشود 28(28=14+14). عددابجد سال=91 و جایگاه عددی سال=28 میباشد(یعنی کامل به تمامی معانی ذکر شده).
پس اگر بنده از فیوضات ظاهری و باطنی استفاده صحیح داشته باشد از تمام برکات گنج ولایت ؛ هم معنویات و هم نعمات ظاهری خداوند غنی میشود.انشاء الله (درکتاب نورٌواحد(ص)، عدد14 توضیح کامل داده شده است)
متذکرمیشوم عالم مادی در سال که 12 ماه دارد دائما در عدد 30 روز ماه غرق است و در هر ماه قمری 2تا 14 روز،قرص ماه از هلال به بدر تمام و از بدر تمام به هلال تغییر نور میدهد و تقریبا 2روز در حاقه قرارمیگیرد. بنابراین حروف هم به 2 تا 14 تا تقسیم شده:شمسی و قمری،نورانی و ظلمانی.
مقسوم |
مقسومٌ علیه |
|
|
1 2 7 جمع 10 |
14 7 2 جمع 23 |
14 14 14 جمع 42 |
|
پس عدد 14 که پایه عدد مهندسی خلقت است خود، یکی از اعداد کامل است. چنانچه جمع مقسومهایش 10 میشود(10=7+2+1) که همان گنج عشر است که از جمع عدد 1تا 4 بدست میآید و 4روی 10 خوانده میشود.خوب بیندیشید! جالب است که اگر مقسومهایش را در هم ضرب کنیم باز هم 14 میشود (14=7×2×1). جمع مقسومٌ علیههایش 23 میشود(23=2+7+14)که در واقع گنج سبع مثانی قرآن که عدد 14 است ، در 23 (سال) مقسومٌ علیههایش ، در دلهای مردم تقسیم شده تا روزی نور باشد برای هدایت دلها الی یوم القیامت. و اگر 14 را در تعداد مقسومهایش یعنی 3 ضرب کنیم 42 میشود (42=3×14) و عدد 42، قلب به میم شدن عالمیان است به شرط قرار گرفتنشان پشت بسم الله الرحمن الرحیم قرآن عزیز تا به طهارت و کمال انسانیت برسند(در قسمت ایام هفته توضیح کامل داده شده: ن+ب=52 ---->قلب به میم شد ؛
م+ب=42)
نکته: کلمهی "حی" یکی از 7 صفت ذاتی پروردگارعالم است که عددابجدش برابر 18میشود(9=8+1). خداوند متعال که خود ،حیّ به ذات است مجرای هدایت و شناخت و معرفت خود را به رسولانش ، "وحی" قرارداد و چنانچه جنس وحی نور و عددابجد وحی=24 است پس تمام 24 ساعت شبانه روز،جانِ وحی و حیات نورانی است (عدد 24 همان 2تا 12تا است).
معنای حی به فارسی، زنده میشود و خیلی جالب است که عددابجد کلمه زنده=66 (12=6+6) و 66 برابر با عدد ابجد نام مبارک الله جل جلاله است و جایگاه عددی زنده=30 برابر با جایگاه عددی نام مبارک الله جل جلاله و عدد30 برابر حرف "ل" (که حرف ل یعنی برای ، ملکیت محض پروردگارعالم : لِلّه الواحد القهار. لِلّه مُلک السّماوات والارض) و حرف "ل" مجرای توحید؛کلمه لااله الا الله (که 12حرف است) و جایگاه عددی ل=12 میباشد.
مقسوم |
مقسومٌعلیه |
|
|
1 2 3 4 6 جمع 16 |
12 6 4 3 2 جمع 27 |
12 12 12 12 12 جمع 60 |
|
تعریف عدد12
یکی از زیباییهای عدد12 ، تعداد مقسومهای آن است، چنانچه عدد12 را برمقسومٌ علیههایش تقسیم کنیم ، 5 مقسوم به دست میآید:1-2-3-4-6 که 1و2و3و4 اعدادکلیدی باطن خلقت هستند ؛ همان حقیقت گنج عشر و وجود مقدس چهارده معصوم (ص) چرا که جمع عددی 1 تا 4 برابر 10 میشود (10=4+3+2+1) که درواقع 4روی 10 است(یعنی همان14 و40).
ازطرفی اگر اعداد 1تا4 را در هم ضرب کنیم 24 میشود(24=4×3×2×1)که خداوند متعال در عدد 24 ساعت تمام گنجینهی رحمتش را به ما عطا فرموده و اگر در آخرین مقسوم یعنی 6 ضرب کنیم 144 میشود(144=6×24 )که برابر است با عددابجد "یا اباصالح"(ص) و درواقع تمام معصومین (ص) که صاحب زمان هستند ، اباصالح میباشند و امروز صاحب زمان، ابا صالح المهدی عج الله تعالی فرجه است(که دوازدهمین امام میباشد).
جمع ارقام 144 میشود 9 که حقیقت رسیدن به بلوغ عدد و حروف ما در یک شبانه روز است که در حقیقتِ عدد12 و درگنج مقسومهای آن به دست ما میرسد و آن به آن، رحمت بی نهایت خالق یکتا به صورت ظاهری و باطنی مشمول احوالات ظاهر و باطن ما میشود.
اگراین مهندسی برای مخلوق به حقیقت معنا باز شود ، قدر ثانیههای عمر را به خوبی متوجه میشود و عمر زیبای خود را به غفلت نمیگذراند و میفهمد که انسان دائماً در محضر خالق یکتا و در ظلّ ولایت کبرای چهارده معصوم(ص) و دوازده نور مقدس ائمه(ص) قراردارد. و حقیقت ساعت شبانه روز هم ، در ظاهر به 2 تا 12 تا تقسیم میشود ، درواقع 24 ساعت همان 4 تا 6 تا است که اگر کنارهم بنویسیم 6666 میشود و در عرفان ، تعداد آیات مبارک قرآن را به 6666 آیه میخوانند.
نکته: پس انسان در 24 ساعت،در حقیقتِ قرآن غرق است. همانطورکه خواندیم باطن کلّ قرآن در باءِ بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد جمع بود و امیرالمؤمنین علی(ع) به حقیقت "ب" تعریف شدند و ایشان فرمود:انا نقطه تحت الباء . آقایی که خودش ظهور 12 است و امام زمان(ص) که ظهور دوازدهمین امام است،گشایندهی مفتاح باءِ بسم الله الرحمن الرحیم به ظاهر و باطن است.
اگر بخواهیم مهندسی عددی 12 را بشکافیم، بینهایت معنا دربردارد! چنانچه در جمع مقسومهایش، عدد16 بدست میآید و جایگاه عددی حرف "ع " = 16 است و حضرت علی(ع) و امام زمان(ص)، عین الله هستند.
درجمع مقسومٌ علیههای 12 به عدد 27 میرسیم که این عدد خودش درمعنا گنجی از گنجهای اعداد است و جایگاه عددی "سجده"=27 میشود.
تعداد مقسومهای عدد 12، 5 تاست که در 24 ساعت شبانه روز 5 نوبت نماز واجب شده است. و درحقیقت گنج 12 امام معصوم(ص) ، همان پنج تن (ص) هستند .
وقتی 12 را به تعداد مقسومهایش یعنی 5 بار با هم جمع کنیم 60 میشود که تمام زمان و عمر در دنیا به عدد 60 که برابر حرف "س" است ظاهر میشود{رجوع شود به توضیحات عدد60 (=س) }.
همانطورکه بیان شد امیرالمؤمنین علی(ع) به عدد12 (یک خودش+11ذریه معصوم در بطنش) در درون خانه کعبه که خانهی توحید و در واقع مجرای لااله الا الله است ، متولد شد که ایشان امام اول شیعیان و مولای موحّدین است.
بنابراین عدد 12 =جایگاه عددی حرف "ل" (مجرای توحید؛لااله الا الله) و عدد ابجد "ل"=30 میباشد. خداوند کریم در دنیا تمام سال را در 12 ماه محیط فرموده (خداوند حکیم در قرآن کریم 12 بار نام شهر یعنی ماه را آورده است) و هر ماه حدوداً 30 روز است پس ما دائماً در مجرای توحید غرقیم.
حرف "ل" به تنهایی یعنی "برای" و مالکیت خداوند کریم را از هرنظر نشان میدهد(مالک یوم الدین). پس "ل" مجرای توحید است و علی(ع) مولای موحدین قرارگرفت که ایشان درمجرای توحید(ل) متولد شده ، درحالیکه خودش درجایگاه حرف "ل" به عدد 12 ظهور پیدامیکند و همهی عالم مظهر ظهور او هستند.
چنانچه خانه خدا 12 ضلع دارد و 4رکن و بین دو کفِ 6 (زیرا به شکل مکعب است)میباشد. اولین نقطه خشکی در روز 25 ذی القعده در زیرخانه خدا خلق شد و آنجا ارض نام گرفت و خشکی در کره زمین کشیده شد(دحوالارض). و خداوند کریم به عدد 6 زمینها و آسمانها را خلق فرمود(آیه 4 سوره مبارکه حدید:هوالذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام...) و امیرالمؤمنین در دوکف 6 ؛ زیرپای حضرت و بالای سرش متولد شد و دیوارکعبه یک بار هنگام ورود مادر گرامیش و پس از 3روز باردیگر برای خروجشان شکافته شد که آنجا را رکن یمانی مینامند و خداوند انسانها را در قرآن به 3 دسته تقسیم فرموده: اصحاب یمین، اصحاب شمال و مقربین (آیات 7تا 11 سوره مبارکه واقعه: و کنتم ازواجا ثلاثة.فاصحاب المیمنة ما اصحاب المیمنة. واصحاب المشئمة ما اصحاب المشئمة. و السّابقون السّابقون. اولئک المقرّبون) که عددابجد یمین=110=علی(ع) است.
امام علی(ع) 30 سال پس از پیامبر(ص) به دنیا آمد و 30 سال هم پس از رحلت ایشان زندگی کرد. او کیست که اعجاز کلام الله؛قرآن مجید را در 30 جزء کتابت فرمود؟!(30=ل=12) بنابراین قرآن ، هم مجرای توحید است و هم انسانها را به توحید دعوت میکند و قرآن به 12 قسمت تقسیم میشود که هر قسمت شامل 10 حزب است و عدد 10 همان گنج 4روی 10 یعنی 14 میباشد پس حقیقت قرآن، وجود مقدس 12 امام (ع) و 14 معصوم(ص) است که 12+14=26 میشود.
همانطورکه قبلا بیان شد وجود مقدس امام زمان(ص) کلّ عدد26 است(جمع عدد ولایی و معصومیتشان) و چون جمع 1تا 26 برابر با عددابجد قرآن(=351) است و تمام محتوای قرآن در نقطهی باء بسم الله سوره مبارکه حمد جمع است که حضرت علی(ع) فرمود:انا نقطه تحت الباء ،پس در مقابل هم قرار میگیرند.
پس امام زمان(ص) که دوازدهمین نور مقدس امامان(ع) میباشد تمام ظاهر و باطن توحید و تمام گنج 30 جزء قرآن است و درزمان ظهور نورانیش ، ظاهر کنندهی توحید ناب محمدی(ص) میباشد.
نکته جالب: هم جایگاه عددی حرف " ل "(مجرای توحید) =12 و هم خودِ کلمهی لا اله الا الله 12 حرف است و اسماء مبارک معصومین(ص) هم هرکدام 12حرف است :
{محمد رسول الله(ص) ، علی بن ابیطالب(ع) ، فاطمه الزهراء (س) ، الحسن المجتبی(ع) ، الحسین الشهید(ع) ، الامام السجاد(ع) ، الامام الباقر(ع) ، الامام الصادق(ع) ، الامام الکاظم(ع) ، الامام الرضاء(ع) ، الامام الجواد(ع) ، الامام الهادی(ع) ، الحسن العسکری(ع) ، القائم المهدی(ع)} یعنی همه ، بزرگوارند و در جایگاه حقیقی توحید هستند.اللهم صلّ علی محمّد و ال محمّد و عجّل فرجهم.
تعداد حواریون حضرت عیسی(ع) هم 12 نفر بوده است.
طبق آیه 60 سوره مبارکه بقره:و اذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا... ،خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود عصایت را به سنگ بزن پس 12 چشمهی آب از آن بیرون آمد.
دوازده یعنی دوا،زده شد
اما دوازده یعنی دوا،زده شد. عددابجد دوا=11 که 11برابر با کلمه "هو" و "حج" است . اگر اعداد 1تا 11 را باهم جمع کنیم 66 ، برابر با نام مبارک الله جل جلاله میشود که عالم، دائم در گردش طواف "حج" و در عروج و کمال رسیدن به "هو"است. پس عدد12 ، همان سرّالاسرار مهندسی لاهوتیه است که در حدیث ابتدای کتاب درباره امیرالمؤمنین علی(ع) بیان شد.
حال اگر ارقام 12 را باهم جمع کنیم 3میشود(3=2+1) و کلّ اسرار خلقت ظهورپیدا میکند.چنانچه در جمع عدد 1 برابر حرف "الف" و عدد 2 برابر حرف "ب"،حقیقت کلمهی "آب" ظاهر میشود که خداوند منّان در قرآن کریم میفرماید: و جعلنا من الماء کلّ شیءٍ حیّ (آیه 30 سوره مبارکه انبیا)،همه چیزها یعنی همه هستی(کلّ مخلوق ظاهری وباطنی الی یوم القیامه)از آب خلق شدند.
نکتهی جالب توجه این که شاید دلیل اینکه بعد از یوسف زهرا(س)؛امام زمان(ص) فرزند معصومی نمیآید این باشد که درآن زمان جانِ معانی حروف و اعداد به تمام محتوی ظهور داده میشود ، پس با عدد دوازدهی وجود مقدسش (دوازدهمین امام) عالم دوا،زده میشود و حقیقت حیات طیب؛ باطن وجود آب ، ظهور پیدا میکند که حقیقت حیّ و زنده شدن و تمام برکات جمع اعداد 1 تا 11 یعنی ظهور حکومت الّهی(66=الله) است. پس آن زمان مظهر ظهور تمام اسماء، صفات،جمال،جلال و عظمت پروردگارعالم است.
قابل توجه است که عدد 3(جمع ارقام 12) برابرحرف"ج" میباشد که این حرف در باطن،حضرت زهرا(س) است که حکومت امام زمان(ص)هم زهرایی است.وجود مقدسش میفرماید:وابنة الرسول الله (ص) لی اُسوة الحسنة(کتاب بحارالانوار) یعنی در زمان حکومت،دختر رسول الله(ص) برای من الگوی حسنه است. چون حکومت ایشان حکومت نور است و خانم زهرا(س) جانِ نور و حقیقت آب که کوثرِ وجود است ، میباشد.
ضمن اینکه وقتی ارقام 12 (1و2) را به صورت حروف بسیط جمع کنیم یعنی :
( الف=111)+(با=3)=114 میشود که برابر تعداد سورههای مبارک قرآن است.
پس حکومتِ 12 یعنی حکومت قرآن ناطق؛مهدی موعود(ص). و به وجود امیرالمؤمنین علی(ع) که خود حامل 11 ذریه نورانی معصوم(ص) است {دوا(=11)برای شفای حیوانیت به انسانیت برای انسانهای واقعی الی یوم القیامه آورده شد} که با خود وجود مقدسش 12 میباشد{پس میتوان گفت به عدد12 که همان جایگاه 30 است (12=ل=30) قرآن را به 30 جزء تألیف فرمود} و دیوار حجاب از عالم سفل تا اعلا گشوده شد و به دست مبارکش(امام مبین)، کتاب الله (کتاب مبین) در یک جلد کتابت شد که ایشان مؤلِف و مؤلَفه این کتاب است .
یک و دو به حروف ، درعدد12
عدد یک و دو به حروف،اسرار حرف" م " که اربعین و بهارجانها است را افشامیکند: {عددابجدیک=30(=ل)} + {عددابجد دو=10(که گنج عشر و ظهور اتممناها بعشر است تا بشود اربعین لیله)} = 40میشود(40=10+30) که 40=م . جناب محی الدین عربی میفرماید: هدف خلقت پروردگار عالم در دنیا رساندن مخلوقِ خود به حرف " م " میباشد. که همان قلب به میم است که بدون آن وارد بهار قیامت یعنی بهشت که تماماً جلوهی میم است نمیشویم.
تمام سورههای مبارک قرآن باحرف "ب" شروع میشود و جالب است که حرف "ب" در قرآن مقام یک (ی+ک=10+20=30 )را دارد (اولین حرف قرآن است) اما عدد ابجد "ب"=2 (دو=4+6=10) است ، پس ورودی قرآن که با باء بسم الله است درواقع با عدد 40 میشود:
( جمع یک و دو به حروف در حرف "ب": 40=10+30) چنانچه خداوند متعال در ظاهر هم شرط ورودی در قرآن را طهارت فرموده است :لا یمسّه الا المطهرون (آیه 79 سوره مبارکه واقعه). پس در باطن، مطهرون کسانی هستند که "م" شده اند و به 40 یعنی طهارت رسیدهاند و در ظاهر هم ، قرآن حریم دارد و اگر بدون وضو و یا غسل واجب ، قرآن مسح شود حرام است یعنی حرمتش شکسته میشود.
بنابراین اگر بخواهید در باطن ورودی داشته باشید باید نونِ وجودتان را پشت باءِ بسم الله منقلب کنید یعنی حیوانیت را جدا کرده و به سیرت انسانی درآیید یعنی بسمل شوید( نون ساکن پشت حرف "ب" منقلب میشود و "م"خوانده میشود مثل شنبه که خوانده میشود شمبه). باردیگر حدیث درباره امیرالمؤمنین(ع) را با دقت خوانده و توجه کنید که شیخ فرمود ایشان بسمله کتاب الموجود است. پس آقا خود بسمل است! {قبلاً اشاره شد که بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد ، حقیقت قلب به میم و بسمل شدن است (جمع عدد ابجد حرف ابتدا و انتهای سوره 52 میشود(ب=2 ، ن=50) و جمع عدد ابجد حرف اول و آخر بسم الله... 42 میشود(ب=2 ، م=40)یعنی 10 تا کم میشود؛ نون(=50) به میم(=40) قلب میشود}.
نکته: تمام دین عزیزمان که به صورت احکام و به نام فروع دین به ما رسیده است و فروع دین 10 تا میباشد(نماز.روزه.خمس.زکات.حج.جهاد.امربه معروف.نهی ازمنکر.تولی.تبری) که در واقع میتوان گفت طهارت هم جزئی از فروع دین است که میشود11تا و با جمع 1تا11 به اصول دین که اولین اصل از اصول دین، توحید است،میرسیم{ 66=11+10+...+2+1 و 66=الله جل جلاله} .
پس اگر به اخلاص و برای رضای خدا(قربتاً الی الله) به فروع دین عمل شود انشاء الله ما را به اصل یعنی همان توحید و گنج 13(قل هوالله احد) میرساند که 13 همان جایگاه حرف "م" ؛باطن طهارت است که بدون آن راهی به رضوان الهی نیست.
عدد 12 در ساعات شبانه روز:
درتمام نقاط دنیا ساعتهایی که مورد استفاده مردم قراردارد تا 12 ساعت عددگذاری شده اند. درواقع شبانه روز را به 12ساعت روز و 12ساعت شب تقسیم کردهاند. و خداوند حکیم شب را از درون روز و روز را از درون شب ظاهر کردهاست ، طبق آیه6 سوره مبارکه حدید که میفرماید: یولج الّیل فی النّهار و یولج النّهار فی الّیل... . یعنی هم تمام روز ، مجرای توحید است و هم تمام شب مجرای توحید است. و آن و لحظهای نیست که انسان و تمام موجودات از حلقهی توحید بیرون باشند. پس دائماً در محضر خداوند متعال و مرزوق او هستیم.
دوازدهمین سوره مبارکه قرآن
دوازدهمین سوره از نظرترتیب نوشتاری سُورِ قرآن مجید،سوره مبارکه یوسف(ع) است. این سوره مبارکه تماماً نشانهای از آیات خداوند متعال و گنج ولایت 12 امام(ع) و 14 معصوم(ص) میباشد. ترتیب نزول سوره مبارکه یوسف (ع) به قلب مبارک پیامبر(ص) برابر 53 است که 53=احمد(ص)؛ نام مبارک آسمانی پیامبر(ص) که در عالم سرّ ، ظرف آفرینش و گنج کنزالله جلّ جلاله و جمع الجمع انوار مقدس نورٌواحد(ص) یعنی پنج تن(ص) که همهی 14 نورمقدس(ص) هستند.
شروع این سوره مبارکه در جزء 12 است و از آیه 53 {که 53=احمد(ص)است} وارد جزء 13 میشود.
تعداد آیات مبارکش 111 است که عددابجد الف = 111 میشود که این حرف، سرّ حروفی وجود مقدس پیامبر(ص) است چراکه هم اولین حرف از حروف الفبا و هم خزانهی تمام حروف الفباست.
این سوره مبارکه مکّی است که تولد و رسالت پیامبر(ص) در مکه واقع شده است.
پدرحضرت یوسف(ع)،حضرت یعقوب(ع)میباشد که 12 فرزند داشت. خداوند در آیه 4 این سوره مبارکه میفرماید:اذ قال یوسف لأبیه یا ابت انّی رأیت أحد عشر کوکبا والشمس والقمر رأیتهم لی ساجدین. آنگاه که یوسف(ع) به پدرش گفت: ای پدر من در خواب دیدم 11 ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند.
شاید هزاران نکته ازمنظور پروردگارعالم در بطن این آیه نهفته است. یکی اینکه:تمام 124000 پیامبر بزرگوار و در آخر وجود مقدس 13 معصوم (ص) ، وعدهی ظهور حکومت نور امام دوازدهم؛ معصوم چهاردهم؛حضرت مهدی(ص) را دادهاند و عالم در انتظار قدوم مبارکش میباشد و ایشان تمام کنندهی دین و بقیّة الله الاعظم و اکمال رسالت و تمام کننده ابلاغ پیامبر(ص)میباشد. درواقع تمام انبیاء و اولیاء بر او ساجدند. و تمام آسمانها و زمینها و ماه و خورشید بر او ساجدند. و ایشان چشم روشنی تمام معصومین(ص) و تمام رسولان و اوصیاء و مؤمنین است ، او شفا دهنده همهی دلهای بیمار منتظر است که او روح عیسوی بر بدن مردگان مؤمن منتظر است.
پس درواقع همانطور که از نسل حضرت یوسف(ع) پیامبری نیامد، از حضرت مهدی(ص) هم فرزندی نمیآید و نسل همهی پیامبران و اوصیاء به ایشان تمام میشود . اگر یوسف(ع) عزیز مصر شد ، او عزیز الله است!
نکته ( شرح عدد ابجد نام مبارک حضرت مهدی (عج) یعنی 59 ):
همانطور که قبلا بیان شد عدد ابجد نام مبارک مهدی(یعنی 59)، معرفی باطن وجود مبارک ایشان است که نهمین فرزند از وجود مبارک پنجمین معصوم؛امام حسین(ع) میباشد. جمع ارقام 59 ، برابر 14 است (14=9+5) و معرّف اینکه چهاردهمین معصوم(ص) میباشد. تفریق ارقام 59، برابر 4 میشود (4=5-9) و سرّ گنج عشر را به باطن عدد 4 ؛جان آیت الکرسی را که از جمع اعداد 1 تا 4 ، عدد 10 به دست میآید که باز هم خود ، 14 است و حامل گنج 4 روی 10 و تمام گنجهای عالم و علوم ظاهری و باطنی به وجود نورانیش در زمان حکومتش اظهار میشود. ضرب ارقام 59 ، برابر 45 میشود(45=9×5) که برابر عدد ابجد نام آدم (ع) است ،پس زندگی حیات از اول به آخر را نشان میدهد. و از جمع ارقام 45 ، عدد 9 به دست میآید که آقا خود ، نهمین فرزند(معصوم)،امام حسین (ع) است ، پس خودش، 9 است و حکومتش، 9 یعنی 18 میشود (18=9+9) که 18 = حی است و عالم حی ، که توحید محض است بر پا میشود و در آخر هم به 9 ، که تمام کنندهی تمام وراثت انبیا و اولیا و هدف خلقت یعنی آدم شدن است ، به طور کامل جلوه میدهد که در واقع 3 تا 9 میشود 27=9×3 و باز هم در جمع9 (9=7+2) میشود که خداوند متعال ، کمال محض است و تمام نعمات و برکاتش هم ، کمال محض است( آنها را به کمال ، تمام میکند). دیگر اینکه عدد 27 برابر با جایگاه عددی کلمه سجده است که اوج عبادت مخلصانهی عبد خالص خداست. روز مبعوث شدن حضرت محمد(ص) هم 27 رجب میباشد ، پس تمام گنج ،آن روز به حقیقت بندگی و سجده کامل همهی بندگان (به دستورات الهی عمل میشود)، نتیجه میدهد.
سوره 24 قرآن کریم ازنظر ترتیب نزول؛(سوره
مبارکه عبس)
سوره
مبارکه عبس، شامل 42 آیه است{42= جایگاه عددی حسنه =سته=شش=اسلام} و در جزء 30
قرار دارد.عددترتیب نزولش به قلب مطهر پیامبر(ص)24 و عدد ترتیب نوشتاری آن در قرآن کریم 80 است
{80=وجهالله=اعداد = یسبح}. عبس یعنی رو ترش کردن،اخم کردن به تمام هواهای نفسانی
که خداوند متعال نهی فرموده است و درواقع خصوصیت مخلصین درگاه الهی است. عبس، ریشهی
نام مبارک عباس(ع)هم میباشد که ایشان نمونه حقیقی عمل به این سوره مبارکه است که
تمام محسّنات جامع عدد 24 را درجه گرفت و به بهترین نمرهی عالم، با دوبال ملکوتی
به قرب الهی پروازکرد.در عاشورا، 9 مقام تسعه گرفت و جایگاه روز تاسوعا به ایشان
اختصاص یافت.
سوره 24 قرآن کریم از نظر نوشتاری؛
(سوره مبارکه نور)
سوره
مبارکه نور، شامل 64 آیه است{64=الله اکبر=دین=کلید=کشتی} و در جزء 18 قراردارد.
عدد ترتیب نزولش به قلب مطهر پیامبر(ص)102 {102=اعلا=ایمان} و عدد ترتیب نوشتاری
آن در قرآن کریم 24 است.
درحقیقت
بعد از همهی این مباحث،متوجه میشویم که هدف خلقت پروردگار عالم،رسیدن به نور
هدایت است و خداوند خود را به آیه نور(آیه35)، نور آسمانها وزمین معرفی میفرماید"الله
نور السماوات والارض..." و در تفاسیر، چهارده معصوم(ص)را در این آیه معرفی میکنند.
درحالیکه
نام این سوره مبارکه ؛ نور است اما اولین آیات حجاب در آن آمده است.
نکته خیلی زیبا اینجاست که تا باغبان،حجاب برای دانه نگذارد(یعنی رویش خاک
نریزد) دانهاش با ریشه و ساقه سالم به نور نمیرسد تا گل و میوه دهد (به کمال رشد
نمیرسد) و درواقع هدف باغبان از کاشتن دانه در دل خاک به عمل،ظاهر نمیشود!
پس
خداوند حکیم در عدد بیست و چهارمین سورهی قرآن کریمش،بهترین هدایت و بهترین
اهدایی رحمتش یعنی حجاب را پرده برداری میفرماید تا 24 را بشناسیم و این
همه،زیبایی عرفان مهندسی خلقت است.
جایگاه عددی حرف خ =24
عدد
ابجد حرف "خ" =600 است که برابر عددابجد کلمه عصمت(مقام به طهارت رسیدن
بنده در نزد خداوندکریم) میباشد.جایگاه عددی حرف"خ" برابر 24 است که
جمع ارقامش 6 میشود(6=4+2) و 6،پایهی60 و 600 است.
یکی
از صفات حرف (خ) خروره ،یعنی گیر دادن،امتحان کردن و آزمودن است.
بنابراین
وقتی در بطن عدد24 ،حدود خداوند است پس باید برای نگه داشتن وحفظ حدود الله ،
دائماً در صفت حرف (خ) قراربگیریم و در هر آن ولحظهای، امتحان خلوص دهیم و در
آزمایش به رضا رسیدن ( یعنی از خودِ خودیت رها شدن و به رضای او پیوستن) موفق شویم
تا به نقطهی اوج عصمت واصل شویم.
عدد
ابجد کلمه عصمت الله که مقام انسان کامل است برابر 666 و جمع ارقامش 18 میشود
(18=6+6+6).جالب است هنگامیکه حروف کلمهی" انسان"تفکیک و به عدد ظاهر
میشود هم در نهایت به عدد666 میرسیم.
ا ن س ا ن
51 + 60 + 51
= 162
6=1+5 6=0+6 6=1+5 666 و 18=6+6+6
درواقع
رسیدن به این عدد و درجه اول فقط برای معصومین(ص) و بعد پیامبران و اوصیاء آنها و
در مقام تنزیل ، مقام مقرّبین و سابقین و انسانهای برگزیدهی مؤمن است. از آنجاییکه
عدد18=حی است پس در این مقام، انسان به درجهی حی میرسد و زنده واقعی میشود."...یصعد
الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه..." (آیه10 سوره مبارکه فاطر). اللهم
الرزقنا
عدد 24 در سن بلوغ خانمها وآقایان (24=15+9)
سن
بلوغ آقایان 15 سال است، درحالیکه(در خلقت)جمع یک تا9 هستند
{آدم=45=9+8+... +2+1} پس 24=9+15
و سن بلوغ خانمها 9 سال است، درحالیکه(درخلقت)
جمع 1 تا 5 هستند یعنی 15
{حوا=15=5+4+3+2+1}پس 24=15+9 ، بنابراین هم
مرد و هم زن ، مقام عدد جامع 24 را دارند. جمعِ 2
تا 24 برابر 48 میشود که جایگاه عددی کلمه ربیع=فاتح=هشت=48 است. درنتیجه
از ازدواج موفّق بین دو مؤمن، آن خانه در جایگاه ربیع(بهار) قرار میگیرد و فاتحِ
هشت درِ بهشت میشوند.انشاء الله
در
قرآن کریم 24 بار اسم زن(امراه) و24 بار اسم مرد(رجل)آمده است!
اگر
سنّ بلوغ آقایان و خانمها را با هم جمع کنیم باز هم عدد 24(24=9+15) بدست میآید!
جمع اعداد از 1 تا 24 برابر 300 میشود
300=24+23+
... +2+1 و 300=ش است که صفت آن تفشّی یعنی افشاکردن میباشد. شین،حرفِ جامع است
زیرا عددابجد شین=360 میشود و هر دایرهای 360 درجه دارد پس 24 ،برابر کلّ درجات
دایرهی هستی است. یعنی در این دنیا باید مخلوقات به تمام درجاتِ24 ساعت عمر خود
برسند. عدد کلمه احاطه=24 است،پس عدد24 احاطهی وجودی ، ظاهری و باطنی به تمام
مخلوقات مخصوصاً انسان دارد.
شرح کلمهی ساعت، در 24 ساعت
اگر
زیبایی اعداد را متوجه شده باشید، این نکته تکان دهنده است و شگفتی و اعجاب انسان را به این همه عظمت و لطف خدای
مهربان در مهندسی خلقت برمیانگیزد! همانطور که بیان شد سقف اعداد تا 9 است، سنّ
بلوغ خانمها و آقایان که به عدد 9 و 15 است و در جمع 24 میشود، 15= جایگاه عددی
حرف "س" به عددابجد 60 که تمام مخلوقات دراین ظرفِ میزان خلق شدهاست و
دقایق وثانیهها به عدد 60 ظاهرشد درحالیکه 60 دقیقه برابر یک ساعت است. حال نکتهی زیبا اینجاست: عدد ابجد ساعت=531 و
حروفش همان حروف تاسع(یعنی 9 به حروف) است {ساعت=تاسع=531}. جمع ارقام 531 برابر9
(9=1+3+5) و عدد9،سلطان اعداد است و ضرب ارقامش برابر 15 (15=1×3×5) میشود که
6=5+1 .
جایگاه
عددی ساعت=54=جایگاه عددی "قرآن" است. جمع ارقام 54 برابر9 میشود(9=4+5)و
ضرب ارقامش20 میشود(20=4×5) که برابر حرف کاف است(ک=20) یعنی 24ساعت و کلام مبارک
خدا برای شما کافی است{یکی از اسماء قرآن،کافی است "الیس الله بکاف
عبده..."(آیه36سوره مبارکه زمر)، قرآن کریم شامل حدود 6666آیه است که جمع
ارقامش 24 میشود (24=6+6+6+6) و جمع ارقام 24 برابر 6 میشود که پایهی 60
است(6=4+2)}.
اندیشمندان
و کسانیکه تشنهی معارف خلقت هستید خوب دقت کنید! اینجا چه بلوغی را متوجه میشوید؟!
خالق قادر و توانا چگونه نظم هستی را در سرّ پایهی خلقت حضرت آدم(ع) و حوا(س) در
جسمانیّت، به ظهور تمام هستی ظاهر کردهاست؟! پس سرّ اعداد 9 و6 و3 چیست؟!
{ (آدم=45 و 9=5+4) ، (حوا=15 و 6=5+1)،(پایهی خلقت در 6 روز،روی عدد3 ظهور دارد
زیرا جمع اعداد 1تا3 برابر6 میشود؛6=3+2+1) }.
اگر
این سه عدد را با هم جمع کنیم 18میشود(18=9+6+3) و 18=حی=جایگاه عددی حرف
ص (که چشمهی فیوضات حقّ تعالی است)میباشد. ازآنجائیکه در عالم سرّ، اسرار از
گنج واحدجلّ جلاله به عدد یک و درحروف به الف ظهورداشت،(9+6+3 ) را با 1 جمع کنیم
19 =واحد میشود که جمع ارقام 19 برابر10 و تمام گنج 4روی 10 و ولایت 14معصوم(ص)
است.
حال
اگر 9و6و3 را در هم ضرب کنیم 162میشود(162=9×6×3)که برابر عدد ابجد کلمه انسان
است که تمام عوالم هستی در وجودش خلاصه شدهاست و جمع ارقام 162 برابر9میشود(9=2+6+1
)
124000 (تعداد پیامبران
الهی)
پروردگار
عالم، دایرهی حدود الهی رسولانش را به عدد 124000 قرارداد. درواقع برداشتن
حجابِ(=14) نعمتِ عدد24 بر بندگان، چنان عظیم است که برای رساندنش به حقیقت اربعین
4 روی 10 یعنی ظهور وتجلی انوار 14 معصوم(ص) ؛ اربعین حقیقی و ربیع واقعی و گنجی
که افشاکنندهی تمام اسرار وحدانیّت یکتا خداوند کریم جلّ جلاله است و رسیدن به
حکومت نور(یخرجهم من الظلمات الی النور) ، 124000 پیامبر عالی مقام فرستاده شد که
هریک از این عزیزان، عمر خود را صرف هدایت مردم کردند و جان خود را تسلیم جانان
نمودند.
بنابراین
برای هر یک ساعت شبانه روز حقیقی( که همهی عمر دنیا یک شبانه روز است)، 1000 (به
عدد الف)پیامبر فرستاده شده است که 24×1000 میشود 24000. و عدد 100 برابر حرف( ق
) است ،یعنی نگهدارنده 24000 میباشد. پس این گنج عظیم که حقیقت مهندسی آخرت انسانهاست
به چه قیمت گرانی که همان ثمن است به ما عرضه شده است! و ما باید چگونه این اعداد
را به عنوان مهندسی چهارچوب حدود الهی برای قیامت بفرستیم؟! امیدمان به فضل اوست
(هذا من فضل ربّی).
اما
از جمع ارقام 124000، عدد 7 بدست میآید (7=0+4+2+1) که تمام آن در 7 آیه سوره
مبارکه حمد غرق است.(عدد ابجد کلمه حمد=52
و جمع عددابجد حرف اول وآخر سوره مبارکه حمد هم 52 میشود(ب+ن) و 7=2+5 که
برابر تعداد آیات این سوره است) .
نکته بسیار جالب : همانطورکه پروردگارمان، اشرف مخلوقات خود را
انسان کامل خلق فرمود و تمام انسانها به تبعیت، نسبت به موجودات دیگر، اشرف و
خلیفه الله شدند. خداوند حکیم آنچه در عالم خلقت است را یکجا به انسان داده است و
انسان را بردارندهی حمل قرآن کریمش قرار داده است.(آیه21سوره مبارکه حشر: لو
انزلنا هذا القرآن علی جبل لرأیته خاشعاً متصدعاً من خشیة الله ...). حال اگر حرف
اول و آخر سوره مبارکه حمد را کنار هم بنویسیم ، "بن" میشود(بسم
الله ... والضالین) که فرزند آدمی ابن و بنت خوانده میشود
یعنی همهی حمد و به عبارتی کلّ قرآن در وجودش قرار دارد (البته به طور کامل در
وجود معصومین(ص) است) .
تعریف کلمهی هندسه
میتوان
گفت هندسه علمی است که صورت تصویری از حجم و محیط و... اشکال هر سیستم سازندگی چه
در خلقت ظاهری برای هر جسمی و چه برای ساختن ساختمان آخرتی را نشان میدهد. عدد
ابجد کلمه هندسه=124 (یعنی نگهدارنده 24)که 7=4+2+1 و جایگاه عددیش 43 است که 7=3+4 میشود. پس علم هندسه علمی است که
از مقدار و اندازه ، مساحت و محیط ، طول و عرض و ارتفاع ، عدد و رقم صحبت میکند و
عالمش را مهندس مینامند (زیرا ریشهی کلمه مهندس ، هندسه است).
افلاطون
میگوید: «خداوند دائم به کار هندسه مشغول است».
عرفان هندسی خانه خدا
همانطورکه
میدانید خانه مبارک خداوند متعال به شکل مکعب است که از 6 وجه تشکیل شده است (هر
وجه آن مربع است) که هر یک از این اشکال و اندازهها، اسرارآفرینش و بلوغ خلقت
است! به این مکان مقدس، کعبه میگویند و عددابجد کلمه کعبه=97 است که 16=7+9 و
7=6+1 پس خانه خدا ، باطن حمد است.
اما
ریشهی کلمه مربع،ربع است به معنی سبز شدن و بهار و در اعداد به معنی 4 است. یکی
دیگر از معانی ربع یعنی اقامت کردن،ایستادن. چنانچه دانه وقتی از دل زمین میروید،
سبز میشود و بر روی ساقهی خود قیام میکند و میایستد و در جایگاهی که ریشه کرده
است، اقامت میگزیند.
بنابراین
خداوند حکیم خانهی خودش را مربع قرارداد تا محلّ اقامت دین و جایگاه اقامهی
احکام دین ، مخصوصاً نماز باشد. که در قرآن کریم 68 بار کلمه صلوه آمده است، اما
با تأکید اقم الصلوه (نماز را بپا دارید). در واقع یعنی درحالیکه نماز
بدون خانه خدا که قبله مسلمین است باطل است (باید رو به قبله خوانده شود)، ولی
باید نماز ، در قلب هرکس اقامه شود سپس در منزل و هرجا که سجادهاش به سجده خدا
پهن میشود ، آنجا برایش مربع نماز بپا میشود.
پس
درواقع پروردگار عالم ، کعبه را با هزاران حکمت قرار داد که یکی از آن این است که
در هنگام نماز وقتی قلبی به اقامه در وجه باطن ، رو به خانه خدا که قلبِ عالم است
اقامه نماز میکند، در حقیقت عمر زندگی دنیا و عمر زندگی آخرتی خود را به قیام
بهار و سرسبزی عمل آباد میکند و هر آن، بنده در مقابل مولایش تربیع میشود و دانههای
ناشکفتهی وجودش سبز میشود. شاید به همین دلیل است که خداوند کریم در کلام
نورانیش نمیفرماید: إقرا الصلوه (نماز را بخوان) ، بلکه میفرماید: أقم الصلوه
(نماز را بپا دار)تا در حقیقتِ نماز، به اقامت حقیقی مقیم شویم و آن میسر نمیشود
مگر اینکه به صاحب نماز و جان نماز و امام نماز اقتدا کنیم ؛ یعنی به مولایمان
صاحب الزمان مهدی موعود(عج) .
مربع
4 ضلع دارد . برای بدست آوردن محیطش یک ضلع را در 4 ضرب میکنیم و برای مساحت یک
ضلع را در خودش ضرب میکنیم. محیط اطرافش، تمام زمین خداست که به چهار فصل ظاهر میشود؛عالم
به 4 فصل به حقیقت ربیع دنیا میرسد. و برای مساحت، عددِ ضلع در خودش ضرب میشود
چون صاحب بهار و خالق بهار است که عالم در مساحت خلقتش همه در ربیع، خلق شده است و
هرگز کسی در ساحت پاکش راه ندارد مگر اینکه به اربعین ربیع دست پیداکند(در کتاب
عرفان عدد ده ؛گنج عشر به طور کامل توضیح داده شده است).
و
حقیقت ربیع همانطورکه از مربع خانهی خدا(خانه توحید)به عالم، دحوالارض شده است،
در عالم اسرار گنج توحید را خداوند متعال به نام زیبایش احدجلّ جلاله ظهور فرمود
که خود را اینچنین معرفی فرمود:قل هو الله احد. عدد ابجد احد=13 و 13 برابر است
با جایگاه عددی حرف" م "که عددابجدش 40 میباشد. و عدد 13 ،جایگاه طهارت
و حقیقت تسبیح و تنزیه و قدّوسیت و سبّوحیت خالق یکتا که حقیقت گنج بهار و سبز شدن
و اقامه همهی مخلوق به وحدانیت خالق خود میباشد و در جمع ارقام 13 (4=3+1)عدد 4 بدست
میآید که همان ربع و ریشه ربیع است و پایهی عدد40 که اربعین است،میباشد.درواقع
گنج، از جمع عدد 1 تا4 ظهور پیدا میکند (10=4+3+2+1) که عدد عشر حاصل میشود،
درواقع 4روی 10 است؛ وجود مبارک 14 معصوم (ص)،حقیقت بهار و ربیع حقیقی که تمام
انسانها را به ولایت و رسالت و امامت و مقام خلیفه الهی خودشان به بهار الی یوم
القیامه بهشت راهنمایی و رهبری میفرمایند و فقط این چهارده نور مقدس(ص) هستند که
در مقام تنزیه و تسبیح معصوم خلق شدهاند و معصوم هستند و معصوم میمانند(آیه 33
سوره مبارکه احزاب:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا).
تمام مخلوقات در اسرار عالم بالا که همه در یک نور جمع هستند {به نام نورٌ
واحد(ص)}از این نور مطهر خلق میشوند و پیامبران بزرگوار از نور ائمه (ص)خلق شدهاند(آیه
1 سوره مبارکه نسا: یا ایها الناس اتقوا ربکم خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها
...) .
خانه
مبارک خدا 12 ضلع و6 وجه دارد و هر ضلع حدود 15 متر و خلاصه هر کدام از اعداد ،
اسرار خلقت است که در کلام نمیگنجد! عدد ابجد کلمه کعبه=97 است که جمع ارقامش 16
میشود(16=7+9) که برابر با جایگاه عددی حرف "ع" است. و جمع ارقام 16 هم
7 میشود(7=6+1)که برابر تعداد آیات حمد است و کعبه، باطن حمد و عالم، در حمد
خداوند غرق است. اگر ارقام 97 را در هم ضرب کنیم 63 میشود(63=7×9) که برابر سنّ
مبارک پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) است. ازطرفی همانطورکه کعبه، خودش شکل مربع دارد ، عدد 63 برابر جایگاه عددی کلمه اربعین
است{ عدد ابجد کلمه اربعین=333 (9=3+3+3) و جایگاه عددیش 63 (9=3+6) میشود}. پس
باطن کعبه که رسالت و جان باطن آن، ولایت است. و خداوند کریم تولد نورانی وجود
مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) را از درون خانه کعبه ظهورداد تا چشمها ببینند و دلها
زنده شوند و عملها به ربیع دنیا وآخرت برسد. وهمانطورکه میدانید در ماه قمری 2
ربیع وجود دارد(ربیع الاول و ربیع الثانی) و در 17 ربیع الاول تولد نورانی حضرت
رسالت پناه؛محمد مصطفی(ص) و فرزند نورانیش امام صادق (ع) میباشد.پس جان کعبه ، در
حقیقت وجود مقدس 12 امام(ع) و 14 معصوم (ص) است که معرّف و رساننده پیام حق از
خداوند به انسانها و هدایت کننده آنها به قرب خداوند هستند و درحقیقت، معرّف
واقعی خداوند هستند.(اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم)
خانه
خدا که به شکل مکعب است، 6 وجه مربع دارد که هر مربع 4 ضلع دارد. درواقع 24 ضلع میشود(24=4×6)
که احاطه وجودی به تمام شبانه روز مخلوقات دارد. ولی چون اضلاع دوتا دوتا برای هر
مربع، رویهم قرار میگیرد به نمایش 12 ضلع ظاهر است و 12 ضلع در باطن ، تمام شب
که پنهان است و تمام روز که عالم آشکار است ، میشود.
مثلث
در
این قسمت سعی دارم با شرح مثلث و دایره در مهندسی خلقت، راهی به سوی کسب معارفش
باز کنم تا انشاء الله بیشتر دقت کنیم و متوجه اسرار خلقت شویم.مثلث با سه ضلع ،
پایهی کلّ اشکال است(ساختمان همهی اشکال هندسی، مثلث است)و ریشهی عددی مثلث ،
ثلث یعنی 3 است. در عالم اسرار ، پایه ظهورخلقت عددی، 1 و 2 و 3 میباشد.
درواقع ذات اقدس خداوند متعال، فرد است و هرگز در عدد نگنجد و خود را به نام مبارک
احد جل جلاله معرفی میفرماید که این نام زیبا ، شامل سه حرف است(حروف
، مخلوق خداوند کریم هستند و او خود را به نامهای زیبایش معرفی فرمود).
این
مثلث 3 ضلع دارد و این سه خط ، همان سه تا عدد 1 درحرف الف(=111) است (پس باطنش،
همان گنج الف است)درحالیکه الف ،یک حرف است اما به سه حرف گویش میشود. این مثلث
به صورت قائم الزاویه است زیرا پروردگار هستی وقتی ظهور خلقت روی زمین را اراده میفرماید،
از نقطهی ارض که زیر خانه مبارک خودش است آغاز میکند و قامت خانهی خود را روی
آن نقطه {به امر واجب الاجرای خودش و به دست پاکترین انسانهای روی زمین(اولین
بار، حضرت آدم(ع) و حوا (س)} قائم میکند (درواقع قیام میدهد که آنجا محلّ ظهور
قائم آل محمد(ص) است). زاویه قائمه در دنیا،90 درجه است. و 90 برابر عدد ابجد حرف
"ص" است. صورتِ باطن صاد ، چشمهای از آب کوثر در عرش است و مُحاذی آن
چشمه در دنیا ، در کنار خانه خدا چشمهی زمزم است.
پس نقطه هنگامی به گردش میآید که پرگار هستی به مرکز آن
(درواقع سرّ نقطه)و به فراخی شعاع که وسعت هستی است(به اراده و مشیت خالق بیهمتا)
دایره را افشا میکند.
دایره
بنابراین
خالق یکتا ، شکل ساختمان بندی عالم را (در ظهور) به شکل دایره قرارداد. دایره از
اشکال مقدّس خوانده میشود زیرا در محیط و مساحت و شعاع و قطر که هر یک از 4 ابعاد
هندسی است، اندازه گیریش تعریف عرفانی و مخصوصی دارد. دایره نسبت به اشکال دیگر
استثنا است چرا که طول و عرض و ارتفاع، خصوصیات همه اشکال است اما دایره در قطر و
شعاع و عدد پی(14/3) تعریف میشود. و در دایره ، نقطه شروع و نقطه پایان در هر جای
کمان دایره هم باشد به هم میرسد . بنابراین عالم به صورت دایره است زیرا در
شروع ؛ انا لله است و پایان هم؛ انا الیه
راجعون میباشد.
آنکه
پر نقش زد این دایرهی مینایی کس ندانست
که در گردش پرگار چه کرد
در
واقع دنیا نسبت به عالم بالا، مثل قیف است که نقطه مرکز ، در زیر خانه خدا ظهور
دارد و دهانهاش به وسعت لایتناهی در عالم اسرار است!
خداوند
حکیم تمام سیارات ، مدارات،ستارگان ،خورشید و زمین و... را به شکل دایره خلق
فرموده است. عددابجد کلمه دایره=220 و جایگاه عددی آن 40(=م) است که عالم در گنج
طهارت و اربعین که باطن بهار است ، خلق شده و در واقع همهجا آیات خالق سبحان است
که سبّوح است و قدّوس و تمام آفرینش تسبیح گوی اویند(یسبّح لله ما فی السّماوات و
ما فی الارض)
تسبیح
گوی او نه بنی آدم است و بس تسبیح کرد
هربلبلی که به شاخسارست
در عالم قرب ، پیامبراکرم(ص) در نزدیکترین حد به قرب ، واصلگردید
که خداوند در آیات 8و9 سوره مبارکه نجم میفرماید: ثمّ دنا فتدلّی. فکان قاب قوسین
أو أدنی. چنان نزدیک بود که دو سرِ قوس نزولی وصعودی،که به دو سر کمان مثال زده میشود
، در نزدیکترین فاصله بودند.پس عالم در قوس قرار دارد.
14 معصوم(ص): (شروع کمان به وجود مطهرپیامبر(ص) وانتها به
وجود مطهر
امام زمان (عج))__ 5=4+1 که همان
5تن(ص) است
12امام(ع): (شروع کمان به وجود
مطهرامام علی(ع) وانتها به وجود مطهرامام
زمان (عج))
__ 3=2+1 و 3=آب که به صورت بسیط میشود: الف+با=111+3=114 که 114 سوره قرآن مجید
در بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد جمع است.
از
این کلام نورانی ، حقیقت مهندسی ظهور مییابد
. و چنانچه پروردگار، عالم را در 7 تا 2 تا قرارداد و در آیه 87 سوره مبارکه حجر ،
قرآن کریم را هم فرمود: سبعاً من المثانی. و فرمود: هو الاول و الآخر و الظاهر و
الباطن ، پس به این منظور ما هم با استفاده از آموزههای مولایمان و احادیث
معصومین(ص)، مهندسی را به صورت دایره و 7 تا 2 تا در مقابل آفرینش خلقت وجود مبارک
ائمه طاهرین(ص) و آسمانها و زمین و قرآن عزیزمان را به حروف و اعداد بررسی میکنیم.
امیدوارم این کتاب بتواند مجهولاتتان را به معلومات مبدل سازد و به ایمان و اعتقاد
و معرفتتان بیفزاید و این حقیر در پیشگاه سرورم ؛ امام زمان (عج) روسفید باشم و
شفاعتشان نزد باری تعالی شامل حالم شود .
درکتاب
نورٌواحد تا حدودی وجود مبارک پنج تن(ص) را در عالم سرّ و کنز الهی خواندیم که
درواقع همهی چهارده معصوم(ص) هستند و وجود مبارکشان به یک نور؛نورٌواحد(ص) خوانده
میشود. و پروردگارعالم باطن قرآن را سبع مثانی نامید(طبق آیه 87 سوره مبارکه
حجر)که معنی میشود7 تا 2 تا یعنی 14 تا. و پیامبراکرم(ص) فرمود تمام باطن قرآن در
سوره ی مبارکه حمد قرار دارد و این سوره 7 آیه دارد که حقیقت آن 7 تا 2 تاست که
توضیحات کامل در کتاب نورٌواحد(ص) بیان شده است.
حتی
در اعمال حج ، حاجی باید 7دور گرد خانه خدا طواف کند و بعد 2 رکعت نماز طواف
بخواند یعنی 7 و 2 و به نحوی میتوان گفت 7 تا 2 تا. و در حج واجب یک بار طواف حج
عمره است و یک بار طواف حج تمتع ، پس 7 تا 2 تا طواف میشود. در نماز واجب هم کمتر
از دو رکعت نداریم و در هر رکعت ، واجب است که یک بار سوره مبارکه حمد خوانده شود
، پس در دو رکعت میشود 7 تا 2 تا و در هر رکعت، 2 سجده واجب است که یک رکن حساب
میشود و هر بار 7 موضع روی زمین میآید که 7 تا 2 تا میشود.
نتیجه
اینکه عالم برپایهی4 رکن که همان گنج عشر و 4روی 10 یعنی14، مهندسی خلقت است،که به صورت دایره در دو قوس
نزولی و صعودی ظهور دارد و باطن آن معرف
خداوند احد و واحد است که فرمود: هو الاوّل و الآخر و الظاهر و الباطن(آیه 3 سوره
مبارکه حدید).
ظهور
این مهندسی به عدد14،جودِ پروردگارعالم است که در مجرای جواد(ع) تجلی میکند.
عددابجد نام مبارک جواد=14 است. از اینرو حقیقت علوم اسراری از ساختمان خلقت به
وجودش در دنیا ظاهر شده است، البته تمام معصومین(ص)،14 هستند و همینطور گنج قرآن
که نسخهی حکمت این مهندسی است. در ضمن دستورالعمل مهندسی ساختن خانهی آخرت و رسیدن
به اصلِ سیرت انسانی است تا مؤمنین در انطباق ؛ مقابل آیینهی تمام نمای جمال و
کمال و صفات الهی که معصومین(ص) هستند قراربگیرند و به رضای خالق یکتا برسند.
ازفضائل امام جواد(ع)؛مهندس الارواح و العقول
شروع
ولایت و سن مبارک امام جواد(ع) وعددابجد اسم مبارکشان همه از اسرارعالم غیب و شهود
است چنانچه شیخ محی الدین عربی درباره فضائل ایشان میفرماید:
وعلی باب الله المفتوح و
کتابه المشروح ماهیّة الماهیّات مطلق المقیّدات سرّالسّرّیات الموجود و ظلّ
الله الممدود المُنطبع فی مرآت العرفان المنقطع مِن نیله حبل الوُجدان
غوّاص بحرالقدم مهبِط الفضل و الکرم حامل سرّ الرسول مهندس الارواحِ العقول ادیب معلمة
الاسماء و الشئون قهرمان الکاف و النون(کُن) غایة الظهور و الایجاد محمدبن
علی الجواد علیه الصلوه والسلام.
ترجمه:تحیات
زاکیات و صلوات متوالیات بر باب فیوضات الهی و دفتر علوم نامتناهی ماهیة ماهیات و
اصل اصول حقیقت مطلقهی مقیّدات به قیود ابواب وفصول آشکارکننده،سرّمخفیات موجود ،
و ظلّ(سایه)الهی ممدود،متجلی( نشان دهنده) در مرایای عرفان(آیینهی عرفان، برای
شناخت)که منقطع است از ادراک حقیقتش و سائل عقل و وجدان (کامل دین درولیّ) غواص
دریای قِدم، مهبط(فرودگاه یا ذیقعد) فضل وکرم ،حامل اسرار حضرت رسول(ص)،مهندس
عوالم ارواح و عقول،ادیب کامل مکتب اسماء الهی و اوصاف شئون، حکمران فرمان ایجاد به
لفظ کاف و نون(کن یعنی امر ایجادی)غایه ظهور وجود و علت غائیهی از ایجاد موجود(موجود=59=مهدی
عج الله)، محمدبن علی الجوادعلیه الصلوه و السلام.
شرح:
فقط عدد ابجد نام مبارک امام جواد(ع) دربین اسامی مبارک ائمه معصومین(ص)،14 میشود
و همانطورکه از اول مبحث عدد14 به نام نورٌواحد (ص)گفته شد حقیقت مهندسی عالم، برپایهی گنج عددی 4روی 10 یعنی 14میباشد و مجرای
رسانندهی گنجِ جودِ(=13)ذاتِ احدیت از عالم اعلا و اسرار به عالم سِفل و عالم دنیا
است که به وجود آقا امام جواد(ع) افشا و اظهار شدهاست.
نکته
مورد توجه اینکه آقا از فرزندان امام حسین(ع)است و به عدد 4 متولدشدهاند (یک،خود
ایشان و سه ذریه دربطنشان) و عدد4، همان گنج 4روی 10 است(10=4+3+2+1).
ازطرف
دیگر ایشان نهمین امام معصوم(ص)هستند که عدد9 ،سلطان اعداد و درواقع مهبط سلطان
جودِ اَجود الاجودین است.
لقب
ایشان تقی میباشد یعنی ظرفِ نگهدارندهی تمام جودِالهی است بدون اینکه ذرهای از
آن را ضایع کند و به تمام وجه آنرا به عالمیان رسانده ومیرساند. زیرا ایشان امام
متقین است وبدون تقوی نمیتوانیم گیرندهی جودِ حقیقی در دنیا و آخرت باشیم زیرا
بهشت ، جایگاه متقین است و عاقبت زیبا برای متقین است(والعاقبة للمتقین).
درواقع
مهندسی و اندازه و چگونگی تمام قواعد و قانون ساختار خلقت از عالم اسرار تا سفلِ
زمین و حتی خانهی ما و قبرمان و منزلمان در بهشت هم باید برطبق الگوبرداری از
رمزِ عدد14 باشد و ستون بندی و استحکام آن باید تقوی یعنی ریشهاش (ق) باشد زیرا
حرف(ق) که قاف خوانده میشودیعنی نگهدارنده (یعنی چنان آرامش را تضمین کند که
مصداق آیه شریفه:لا خوف علیهم و لا هم یحزنون،شود) و یکی از اسماء قرآن مجید است.
پس
بدون عمل کردن به آیات مبارک قرآن و بدون شیعه شدن ناطق قرآن،خانهای محکم نمیتوان
ساخت(ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین؛آیه 2 سوره مبارکه بقره) و طبق کلام مبارک
خداوندجل جلاله متقین به جایی میرسندکه "لا خوفٌ علیهم ولاهم یحزنون" شامل
حالشان میشود. اینجا آرامگاه واقعی است؛خانهای که در زلزلهی قیامت نلرزد و
خراب نشود،خانهای که آسیبها و خطرات عذابها خرابش نکند.
پس
همهی اسرار خلقت در گنج 4روی 10 یعنی14 وعدد5 (5=4+1) ؛ نورٌواحد (ص) است. و در
ظاهر،به عدد ِ نسخهی حکیم ؛قرآن کریم 30 جزء به 28 حرف الفبا و حدود 6666 آیه
مبارکه و 120 حزب و همه در 12 باب و به عدد سبع مثانی و در ستة الایام ِخلقت دنیا
و از عدد یک تا 9 فلک، و از عدد یک تا 40 اربعین ،و قبل از آن تا ثلاثین و
اتممناها بعشر، در آغاز صورت دایرهای خلقت که به دو قوس نزولی و صعودی ظهور دارد
که در عالم قرب،قاب قوسین او ادنی خوانده شد و در انتها به صورت کعبه که آینهی
گیرنده و جذب کننده در سفلِ دنیا میباشد ، و در مراتب آفرینش دو مرحلهای بودن
خلقت دنیا و همینطور زنده شدن و مردن به دو مرتبه و خلاصه اعدادی که هرکدام با
رموز مختلف که هم به صورت عددی ظاهرمیشوند و هم حروفی، هم در تقسیم قرارمیگیرند
و هم در ضرب،هم در جمع و هم در منها، پس در چهار عمل اصلی ظاهرمیشوند و حتی
اَشکال را دربردارند که بصورت اشکال هندسی؛دایره،مربع و مستطیل ظهور دارند که زمین
و کُرات به شکل دایره و خانهی مبارک کعبه، مکعب است و ...
درشرح وجود مقدس حضرت محمدمصطفی(ص)
وجود
مقدس پیامبر(ص)، اول مخلوق عالم و اشرف مخلوقین؛سرّ الاسرار کائنات و ظرف آفرینش
است(بدون خواهر وبرادر)،درمقابلش وجود مقدس حضرت مهدی صاحب عصر والزمان(ص)است که
با همان نام (م-ح-م-د) و همان لقب(ابوالقاسم)به عدد یک متولد شد که هیچ خواهر
وبرادری ندارد و از ایشان ،فرزند معصوم هم نمیآید چون ایشان آخرین معصوم(ص)
هستند.
حال
ازاحادیث زیبای جناب شیخ محی الدین عربی رحمه الله علیه بیان میکنم تا با شناخت
حقایق خلقت و چگونگی مهندسی آن در این اسرار به معرفت ذات اقدس حق تعالی برسیم.
قال
الشیخ محی الدین عربی: صلوات الله و ملائکته حَملةِ عَرشه و جَمیعِ خَلقه
مِن ارضه و سمائه علی سیّدنا و نبیّنا اَصل الوجود و عین الشاهد و المشهود اوّل الاوائل
و اَدَلِّ الدّلائل و مبدء الانوار الازلی و مُنتهَی العُروج الکمالی غایهِ
الغایات المُتعیَّن بالنّشأت اَب الاکوانِ بفاعلیّةٍ و اُمِّ الاِمکان بقابِلیّة
اَلمَثلِ الاعلی الاِلهی هَیولی العَوالِم الغَیرالمُتناهی روحِ الاَرواح و نورِ
الاشباح خالق اِصباحِ الغَیب رافِعِ ظَُلمة الرَّیب مُحتَدِ التّسعة و التسعین
رحمةٍ للعالمین سیّدنا فی الوجودٍ صاحبِ لِواء الحمد و المَقامِ المحمود
المُبَرقعٍ بالعُما حبیب الله محمّد المصطفی صلّی الله علیه وآله و سلّم.
حاصل
ترجمه: تحیات زاکیات حضرت خداوند وسایر آفرینش عُلوی و سُفلی از هرگونه
موجودات پست
و بلند؛خصوصا ملائکه مجرّده که از طبقات علویّه و بردارندهی ارکان عرش
حضرت
احد،نه بر سیّد و پیغمبر ما باد که اوست اصل حقیقت هستی و عین هر شاهد و
نفس هر
مشهود،اوّل اوائل(اَب الاکوان؛پدرِ همهی موجود شدنها)موجودات و محکمترین
دلائل
بر هستی،ذات مبدء الانوار مجردهی ازلیِه و منتهای معارج کمالیه خود چنانچه
مبدء
المبادی است غایه الغایات است که در نشأ از نشأت است،متعیِّن به تعیِّن
مخصوصی است
و در هر عالمی از عوالم مخصَّص به امتیاز دیگران وجود پاک بواسطهی جهت
فاعلیه که
جنبهی مایلی الرّبیه است،پدر روحانی موجودات است،چنانچه بواسطهی جهت
قابلیت
فیوضات که جنبهی نفسیّه است مادر عالم امکان،و آن حضرت در مقام فاعلیّت
مثل اعلای
الهی است و درمرتبهی قابلی هیولای عالم غیرمتناهی و آن روح مجرد، ارواح
مجرده را
روح است و اجساد ظلمانیه را نور شکافندهی ظلمت شبهات و ریب(شک وظن) و خود
مظهر(اصل ظهر وجود) و اصل اسامی تسعه و تسعین (99)است { عدد ابجد
عصمتالله=666(18=6+6+6و9=8+1) وجایگاه عددی آن 99 (18=9+9 و 9=8+1)میشود.
ورحمت
رحمانیهی حق برتمام عالمیان سیّد ما است(ایشان رحمت رحمانیّهی حق است و
در مقابل
امام منتظر مهدی موعود(ص) در زمان ظهور، رحمت رحیمیت حق میباشد) در حقیقت
عالم
هستی صاحب لواء حمد است و دارای مقام محمود مستور است به حجاب عمّا،یگانه
حبیب خدا
بنام نامی و اسم گرامی محمدمصطفی صلی الله علیه وآله وسلم.
بر هر
داننده مخفی و پوشیده نماند عبارات شریفه وکنایات ملیحه که در این فصل محمّدی(ص)با
الحان رمز والفاظ نَغز سروده شده جمیعا شواهد یک حقیقتاند و جواسیس(تجسس کننده)یک
معنی ،عبارتُنا شتّی و حُسنُک واحدٌ و کُلٌ الی ذاک الجمال یُشیرمطّرزاوراق. هریک
از کلمات را با تعاریفی که در مسفورات(سفرها)اکابر(بزرگان) و صوفیهها مسطوراست
شرح وتفسیر نموده و در هر موردی که مناسب تمثیل باشد با اشاره مختصری توضیح مینماید.
وجناب
محی الدین میفرماید: العرشُ مستویَ الاسماء المُقیّدَه و الکرسی موضعُ الاَمر و
النّهی اَصلُ الوجود (یعنی اصل هستی) و میفرماید: الوجود فقدانُ العبدِ اوصاف
البشریّه. و دررسالهی اصلاحات فتوحات میفرماید:الوُجود وُجدان الحق فی الوَجد.
که
اوّل در هستی و نخستین صادر از حضرت حق،حقیقت محمّدیه(ص)است. وحقیقت هستی اصلیتی است
برای او ثابت.همه باطن از مجرای جود، ظهور و وجود ازمجرای جواد،موجود است :
جود=13
=احد(جل جلاله) {ذات احدیت} ---->
وجود=19=واحد{به
تجلی واحد} --->که نقطهی ایجاد میباشد-->ایجاد=19
جواد=14{کنز14معصوم(ص)}
----->
موجود=
59 = عددابجدمهدی عج الله{به ظهورحضرت
مهدیعج الله} ----->
وجد =
13 {یافتن توحید محض} ---->که در دنیا به ظهور313 باید انجام شودکه عدد300 ،
افشاکنندهی 13 است.
وجدان=64=عددابجد
دین{درخصوص دین}دربطن همهی انسانهااست چراکه فطرتاً خدایی بدنیا آمدهاند.
خلاصه:
ذات احدیت،به تجلی واحد، کنز 14 معصوم(ص)،به ظهورمهدیعج الله،یافتن توحید محض
درخصوص دین هستند. همهی این اسماء مبارک چهارچوب مهندسی خلقت هستند و گنج
عشر و رابع که همان 4روی 10 است و باطناً وجود مقدس چهارده معصوم(ص) است.
عرفان مهندسی خلقت بنابرآیات قرآن کریم
خداوندکریم
اراده فرمود که عالم در 7 تا 2 تا ظهور پیداکند.چنانچه ازنظرظاهر،تمام مخلوقات بین
دو تا هفت؛عدد 7 طبقه آسمان و 7طبقه زمین قراردارند.و از آن بالاتر در گنج حمد
خداوند که در 7آیه(سوره حمد) که سبع مثانی است یعنی 7 تا 2تاست و در واقع در باطن
قرآن(طبق آیه 87 سوره مبارکه حجر:ولقد اتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم)
غرق است.ایام هم در 7روز هفته و در سال که هر سال هم 52 هفته است(52=عددابجد حمد)
غرق میباشد. انوار مقدس ولایت و رسالت (ص) به 14 نور مقدس معرفی میشوند که همان
7 تا 2 تا است .
حکمت
بالغهی خداوند حکیم اینگونه است که تمام ایام و عمر ما را در سالها قرار میدهد،
و سال در 12 ماه ظهور دارد و 12 ،2تا 6 ماه است و در واقع عالم ظاهر دنیا در عدد
6روز خلق شده (طبق آیه 4سوره مبارکه حدید) و در آخرت باید صاحب 6 دانگ بهشت شویم
(البته یا نعوذ بالله 6دانگ جهنم)! یک شبانه روز هم 24 ساعت است که شامل 2 تا 12
ساعت میشود و به عبارتی 4 تا 6 ساعت است و کلّ
قرآن کریم هم6666 (4تا6) آیه است.
پس
درواقع عالم،درظهور 14 و باطن 12 قراردارد. و اسرار کنزالله عالم ،12
امام(ع) و 14 نورمقدس معصوم(ص) ظهوردارد که ولایت کبرای این عزیزان به ظاهر و باطن
در ظلّ ولایت مطلق خداوند سبحان جلّ العظمته است.
و
دربلوغ این ظهور درجمع 12 و 14 به عدد26 میرسیم که آن روز، روزتجلی ظهور بلاعزل و
بلاواسطهی کنزالله الهی بوجود مظهر الظهور؛منور النور؛ مکرم الوجود و مقدس
القدوس؛امام عصر والزمان؛مهدی موعود(ص)است که به عدد ولایی و معصومیت 26 ظاهرمیشود(امام12+معصوم14=26).
پس ایشان هم به عدد چهاردهمین معصوم(ص) روبرو با پیامبر(ص) است{معصوم اول_معصوم
آخر} و هم به عدد دوازدهمین امام روبرو با امیرالمؤمنین علی(ع) است{امام اول_ امام
آخر} و تمام کنندهی حقیقت نقطهی باء بسم الله است.
آن
روز،روز حکومت نور است و حکومت طهارت و حکومت عدل الهی مستقر میشود.آنروز،روز
حکومت وحدت وجود و رسیدن به معرفت واقعی ذات اقدس الهی است که هیچ کس تمرّد و نافرمانی
ندارد؛روز به یقین رسیدن قلوب مؤمنین است. و روز افشاء کلّ مهندسی خلقت و حکمت
خلقت از ظاهر و از باطن است زیرا تمام علوم افشاء میشود.چنانچه در احادیث آمده که
تا ظهورآقا،فقط 2قسمت علم ظاهرشده و 26(یا بقولی25)قسمت باقی مانده با ظهور ایشان
افشاء میشود و حتی تمام معادن و مخازن به صاحب ارائه میشوند و تمدن محض که اگر
امروز یک شهر؛مدینه النبی است اما در آنروز تمام دنیا مدینهی فاضله میشود و همهی
مردم ، متمدن واقعی میشوند.
حدیث در شرح وجود مقدس امام زمان(ص)
حال
حدیث زیبای وجودمقدس امام زمان (ص) را از شیخ محی الدین عربی شرح میدهم. این حدیث
مبارک و گوهرکلام نور را در مقابل حدیثی که برای وجود مبارک رسول الله(ص) بیان شد
قراردهید و با دقت وتوجه زیاد تدبر کنید و ببینید تمام آن حقایق اسراری دروجود
امام زمان(ص)است ! و در ظهور آورنده و پرده بردارنده از همهی آن زیباییها فقط به
اذن خداوند حکیم و علیم و قادر متعال است.
قال
الشیخ محی الدین عربی: و علی سِرّ الاسرار{سرّ،در اصطلاح اهل حقیقت
لطیفه ایست و سرّ
الاسرار،مقام احدیّه} العَلیّه{علویه} و
حفی الارواح القدسیه {محمدیه(ص)} معراج العقول موصل الاصول{وصل کنندههای همهی
اصلها از عالم سرّ الاعلا به عالم سِفل السُّفلی} قطب دَحَی الوجود { عدد
ابجدقطب=111 یعنی الف وجود است. عدد ابجد وجود=19 است که مجرای تجلی جودِ الهی که
همان مهندسی خلقت است. دحی الوجود یعنی کشیده شده در ورطهی عالم خلقت.} مرکز
دائرة الشّهود {کسیکه تمام اسرار مهندسی خلقت به مرکزیت ولایتش افشا و اظهار میشود}
کمال النشاة و المنشاء الکمال جمال الجمیع و مجمع الجمال الوجود{وجود=19=واحد که
همان تجلی واحدیت پروردگار عالم به کلمهی توحید محض است} المعلوم و العلم الموجود
{عددابجد موجود=59=مهدی (ص)} المائل نَحوه الثابت فی الولودالمحاذی للمِراتِ المصطفویّه
{میل کننده در تمام کردن و ظهوردهندهی باطن نورمحمدی(ص)}
المتحقق
بالاسرارالمرتضویّه{درتمام کردن و ظهور دهنده باطن علویه؛امیر المؤمنین علی(ع)}
المُترشّح بالانوار اِلاهیه{در تمام کردن وظهورانوارزهرائیه} المربی
بالاَستارالرّبوبیّة فیّاض الحقایق بوجوده {وجود=19} فَسّام الدقائق بشهوده الاسم
الاعظم الالهی الحاوی للنَّشات الغیرِالمتناهی غوّاصِ الیمّ الرحمانیّة مُسلِکِ
الالاء الرحیمیّة طورتجلی الاهوتیّة نارِ شجرة الناسوتیّة ناموس الله الاکبرغایة
البشرِ اَبی الوقت مولی الزمان {یعنی زمان خلق شده از وجود او و در پشت او قرارمیگیرد.
پس زمان، ریزهخوار وجود اوست و از ایشان روزی میگیرد} الذی هو للحقّ
اَمانٌ ناظم مناظم السّرّ و العَلَن ابی القاسم م-ح-م-د بن الحسن علیه الصلوة
والسلم.
ستایش
و سپاس پاینده از حقایق مجرده و حاملین عرش برآن حقیقت مضمر(درضمیرقراردارد) و نور
مستتر الهی باد که حقیقت اسرار علیّه {علوی(ع)}است و باطن اسرار قدسیه {محمدیه(ص)}
ادراک کُنه ذاتش معراج عقول بشریه است و او خود رسانندهی فروع بر اصول نظریه قطب
آسیای وجود و مرکز دایرهی شهود،غایت کمال، نشأه طبیعت و منشإ هرگونه کمال و نهایت
جمال جمیع عوالم و مجمع هر نوع جمال (آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری)جمیع
عوالم و مجمع هر نوع جمال، وجودمعلوم وعلم موجود که مایل است به جانب او هرآنکس
که ثابت است در دم ولودحقیقت ذات شریفش محاذی مرآت {مرآت یعنی آینه و این همان اصل
معنا مقصود ماست که وجود مقدس حضرت صاحب الزمان(ص) در مقابل پیامبر(ص) و در ولایت
در مقابل امیرالمومنین علی(ع)است؛شیخ محی الدین میفرماید:برآیینهی مصطفویه و
مرتضویه، محاذی است یعنی منطبق و در راستای وجود مقدس انعکاس تمامی و کمالی
وجودهای مقدس است} مصطفوی و متحقق باسرارمرتضوی؛تحقق بخشندهی تمام ظرف اسرار وجود
مقدس امیرالمؤمنین علی(ع){مرتضی}به نام ظرف رضا رسیدن، مترشح با انوار الوهیت و
تربیت شده با استاد ربوبیت(جلوهی زهرایی وجود مقدس)افاضه و بخشایش حقایق بوجود
اوست،قسمت و امتیاز دقائق بشهود او اسم اعظم الهی و دارای نشأت غیرمتناهی،غواص
دریای رحمانیه و ناظم آلاء رحیمیه،طورتجلی الوهیة و
نار(نور)شجره(درخت)ناسوتیه(دنیا)، ناموس اکبر(آبروی کبیر؛بزرگ)اکبر الهی و نهایت
امکان بشریه، صاحب وقت و مولای زمان،ناظم عالم امکان (زمان روزی خوار آقا و مرزوق
ایشان است و ایشان امام یعنی در جلوی زمان است که صاحب زمان میشود)،مایه آسایش و
امان،ابوالقاسم م-ح-م-د ابن حسن علیه و علی آبائه الصلوه و السلام.
حدیث در شرح وجود مقدس امیرالمؤمنین علی(ع)
اکنون
به حدیث دربارهی مولا و سرورمان امیرالمؤمنین علی(ع)؛شاه ولایت که محاذی آن حجت
ابن الحسن امام زمان(ص) است خوب دقت کنید. قال شیخ محی الدین عربی: وعلیّ سرّ الاسرار و
مشرق الانوار المهندس فی الغیوب الآهوتیّةِ السّیّاحِ فی الفیافی الجَبَروتیّةِ
المصوِّرِللهیولَی المَلَکوتیّةِ اَلوالی لِلولایةِ النّاسوتیّةِ اُنموزَجِ الواقع
و شخصِ الاطلاقِ المُنطَبعِ فی مرایا الانفُسِ و الافاقِ سرِّ الانبیاءَ و
المرسلینَ سیّد الاوصیاءِ و الصّدّیقینَ صورة الامانةِ اِلاهیّةِ مادّةِ العلوم
الغیرِالمُتناهیّةِ الظّاهرِبالبُرهانِ الباطنِ بالقَدرِ و الشّأنَ بسملةِ کتابِ الموجودِ فاتحةِ مصحَفِ الوُجود حقیقةِ
النُّقطةِ البائیّةِ المُتَحقّق بالمراتب الانسانیّةِ حَیدرِ آجامِ الابداع
الکرّارِ فی معارِکِ الاختراع السّرِّ الجلی و النّجمِ الثّاقب علی بن ابیطالب
علیه الصّلوة والسلام.
ترجمه:
تحیات خداوند جلّ اسمه برآن حقیقت ولایت باد که سرّ اسرار عالم خلقت است و مشرق
طلوع انوار احدیت خود در غیوب عوالم لاهوت.مهندسی خبیر است و در صحاری فضای جبروت
سیّاح بصیر والی ولایت ناسوت است و مصور هیولای ملکوت شخص مجسّم عالم کلی است
مختصر نمونهی بیان واقع شعاع منعکس در مرایا(مناظردیدن) اَنفس و آفاق است و ولایت
ساریه (سیرکننده)در تمامی ظواهر و اعماق سرّجمیع انبیاء مرسلین و سید اوصیاء
صدیقین صورت امانت الاهیه و مادهی علوم غیرمتناهیه،هویت آن حقیقت درنظرها هویدا
وآشکار است(همان ولایت کبری و 4روی10 و گنج عشر که عددابجد نام مبارک حضرت
علی(ع)110 است یعنی نگهدارندهی خزانهی عشر) و ادراک جلالت او بر عقول بشریه(اوّل
ما خلق الله عقلی) و آغاز مصحف وجود خود حقیقت بائیه ونطق الله عالم خلقت است (کلّ
محتوای قرآن در بسم الله سورهی حمد و تمام آن در باء بسم الله و تمام آن در نقطه
زیر باء است که امام علی(ع) میفرماید:اَنا نقطه تحت الباء،من نقطه زیرباء هستم)
که تحقق مراتب موجودات به اوست و تحقق با مراتب انسانیهی اوست.شیر نیستان
ابداع،صاحب حملات مکرّره در معارک(معرکه)اختراع سرّآشکار الهی و نجم الله الثاقب
علی بن ابیطالب (ص).
اگر
تک تک کلمات این احادیث نورانی را درکنارهم قراردهیم گویای افشای حقیقت اسرار
آفرینش از گنج رسالت و ولایت، از عالم سرّ به عالم اسفل که دنیاست میباشد. و تمام
کننده هستند در هدف باریتعالی از این انعکاس که خود مرآت حقّ هستند ، معرفی و شناخت
ذات اقدس احدیّت و افشای گنج توحیدند و این رسالت و ابلاغ هدایت مخلوق به سوی خالق
و درنهایت به ذیقعد قرب است(هدف خلقت)چنانچه خداوند کریم در کلام نورانیش میفرماید:"عند
ربّهم یرزقون" و در آیه 55 سوره مبارکه قمر میفرماید:"فی مقعد صدق عند
ملیک مقتدر" .
درحقیقت
این طی مسیر برای سالک الی الله راه نداردجزاینکه با چراغ راه حرکت کند و آن انوار
بدون ظلمات 12نورمقدس امام(ع)و14 نور مقدس معصومین(ص) هستند که مسیر هدایت طولی و
عرضی را در نقطهی هدایت تک تک افراد بشر نمایان کرده و حجت رابرآنها تمام کرده و
گرهی عشق و معرفت را در بافت بندگی مجسم مینمایند.پس بدون شناخت این عزیزان راهی
جز گمراهی وضلالت نیست و به مقصد نمیرسیم.
دراین
صورت هم گنج قرآن مجید و هم ائمه معصومین(ص)راهنما و دلیل هستند. امیدوارم بتوانم
به حول و قوهی الهی و دست شفاعت امام زمان(ص)به خوبی این زیبائیهارا درغالب
کلمات واعداد ترسیم و تبیین نمایم.
اولین معصوم؛وجود مبارک پیامبر(ص)،درمقابل آخرین معصوم؛امام
زمان(ص)
1-حضرت
رسول(ص) به عدد 14 متولد شدهاند زیرا یک خودشان و 13 نور مقدس در بطن ایشان است؛همانطورکه
در حدیثی که ذکر شد خواندید که ایشان "اَب الاکوان" و "اصل
الوجود" هستند که درعالم سرّ،نام آسمانی آقا،احمد(ص)میباشد
ز احمد(ص) تا احد یک میم فرق است جهانی اندراین یک میم غرق است
عددابجد"م"=40
و جایگاه عددی"م"=13 است.حضرت در عالم ظهور آسمانیاش خودش یک و13 نور
مقدس در بطن اوست که وجود مبارکش 14 میباشد
و درخلقت نور مبارکش که اوّل تعیّن و اولین سرّخلقت است صاحب کلّ نور میباشد. و
درمقابل ایشان وجود مقدس امام زمان(ص)،مقام چهاردهمین
معصوم راداراست.
2-نام
مبارک مبارک پیامبر(ص) در عالم زمینی؛محمد(ص)است.
ونام مبارک منجی عالم هم م-ح-م-د(ص)است.
3-کنیه
مبارک پیامبر(ص)؛ابوالقاسم است(پدر همهی
قسمت کنندهها). وکنیه مبارک حضرت مهدی(ص)هم ابوالقاسم
است.
4-یکی
از نامهای وجود مقدس پیامبر(ص) ؛ماحی است(محو کننده)وعدد ابجد ماحی=59 میباشد. یکی از نامهای امام
زمان(ص)هم ماحی است که غیراز اینکه محوکنندهی گناهان بندگان است باذن الله، خودش هم
در حالت ظاهر محو است و دیگراینکه عدد ابجد نام مبارکش مهدی=59 میباشد(14=9+5).
5-وجود
مقدس امام زمان(ص)،صاحب عمامه و ردای پیامبر(ص) و شمشیرذوالفقارامیرالمومنین
علی(ع)است.
6-پیامبر(ص)
صاحب کلّ نور است یعنی نور تامّ و ایشان ظهرِ
وجود است. امام زمان(ص)در سال 256 هجری بدنیا آمدند که عددابجد نور=256 و حکومتش زهرایی یعنی حکومت نور است
بدون ظلمت،و او در اصل تمام کننده و ظهوردهندهی
کلّ نور است الی یوم القیامه.
7-پیامبر(ص)سیدالمرسلین است و امام زمان(ص) سیدالاصفیاء و النّجباست.
8-پیامبر(ص)
خاتم النّبیین و امام زمان(ص) خاتم الوصیین و خاتم المعصومین(ص) است.
9-پیامبر(ص)
امام الرحمه و امام زمان(ص) امام المرحمه (یعنی ظرف گیرندهی تمام رحمت در
دنیا و آخرت)است.
10-پیامبر(ص)نقطهی ظهور سرّحقیقت محمدی(ص) و خلقت است. امام
زمان(ص)درنقطهی مقابل، تمام کننده و جلوه دهنده و مظهرظهور
تامّ تمام آیینهی سرّحقیقت محمدی(ص)است.
11-عددابجد
نام زیبای آسمانی پیامبر(ص)؛ احمد=53 و جایگاه عددی احمد=26 است. و جمع عدد ولایی و
معصومیت امام زمان(ص) 26 میشود{امام 12+معصوم14=26} یعنی درجایگاه نام آسمانی
پیامبر(ص) جلوه میکند.
12-ریشهی
اسم مبارک پیامبر(ص)در آسمان و زمین ، حمد میباشد{ریشهی
احمد(ص) و محمد(ص)،حمد است} که حضرت خود،صاحب سبع مثانی است. امام زمان(ص)
درضمن اینکه نام مبارکش م-ح-م-د است، اگر جمع عدد ولایی ومعصومیتش (26) را در 2
ضرب کنیم52 میشود(52=2×26)که عددابجد حمد=52
است.
13-پیامبر(ص)
خزانهدارکلّ اسرار هستی است و امام زمان(ص)ظهوردهندهی کلّ خزانه در زمان ظهورش و حکومت برحقّش
میباشد. بنابرحدیثی،علم 27 قسمت است که تا ظهور آقا فقط 2 قسمت آن آشکار میشود و
25 قسمت آن درزمان حکومت برحقش. و همانطورکه تمام خزائن آسمانها،زمینها،کوهها
و دریاها درزمان ظهورآقا گنجهای خود را آشکار و به ایشان عرضه میکنند، دین اسلام
به تمام و کمال بر همهی ادیان غالب شده و خالصانه و کامل عرضه میشود.
14-پیامبر(ص)در
سن 40 سالگی در 27 رجب مبعوث شدند و در این
روز(27) کلّ باطن قرآن به قلب مبارکش دفعتاً نازل گردید که همان کلّ علم و کلّ نور
بود. در زمان ظهور امام زمان(ص) هم کلّ علم در 27
قسمت به تمام معنا،ظاهرو باهر میشود.
15-در
زنده ماندن پدر بزرگوار پیامبر(ص)؛حضرت عبدالله معجزه بود چنانچه به قرعهای که به
ایشان افتاده بود باید کشته میشدند و بنابر حکم دیه،تا 10 بارقرعه کشی شد و هربار10شتر
برایش دیه گذاشتند و تا100شتر قرعه به شتر افتاد و آقا(عبدالله) جسم مبارکش به
سلامت ماند(ایشان درمقام ذبیح قرارگرفت)تا خداوند قدوم ذریهی پاکش را که وجود
حضرت محمد(ص)است را به دنیا رساند.
معتصم
عباسی لعنة الله علیه امام حسن عسگری(ع)را تحت فشار قرار میداد تا ازدواجی
سرنگیرد و فرزندی بدنیا نیاید.اما به خواست خداوند منان ،مادر گرامی امام
زمان(ص)؛حضرت نرجس خاتون که ملیکا نام داشت و شاهزادهی رومی بود و پدرش از
نوادگان شمعون از حواریون حضرت عیسی(ع) بود،بصورت معجزه خواستگاری وعقد در خواب
انجام میشود... و مخفیانه به سامرا تشریف فرما میشوند... و درهنگام حمل آقا
،آثار حمل را نداشتند و خلاصه دردانهی خلقت به خواست پروردگارعالم در سال 256
هجری (=عدد ابجد نور) قدوم مبارکش به دنیا میرسد.
16-پس
درواقع حقیقت وجود مبارک حضرت رسول(ص)که کلّ نور است با کنارزدن حجاب 14 که درباطن
خود حامل انوار 14 نورمقدس است(عددابجد حجاب=14
) به عدد چهاردهمین نور مقدس از ذریههایش در سال نور(=256)ظهور تک گل همیشه بهار
را نوید میدهد. و ایشان بعد از طی سالیان غیبت که حقیقت وجود نازنینش 14 میباشد(14=حجاب)خداوندکریم
بعداز تمام کردن سرّغیبت،حکومت و ظهور نورانیش جلوهی تمام نمای مرآت اسرار گنج
توحید را افشا و حکومت توحید ناب را که همان معرفی ذات اقدس احدیت جل جلاله اش
است، برهمهی عالمیان حاکم میسازد. وشاید آن همان وعدهی زیبای حق است که هرکس در
بهشت آمد بیرون نمیرود،که حضرت آدم(ع)و حضرت حوا(س)که دربهشت خلق شده بودند
سرانجام در زمان حکومت آقا یکبار دیگر،اول به آخر و ظاهر به باطن،گردش وعدهی
نورانی حق را افشا میکنند.حکومت این عزیز،همان حکومت ورای دنیاست که بهشت در
دنیا مستقرمیشود،صورت حقیقی دنیا تعریف میشود.
17-وجود
مقدس پیامبر(ص)کسی است که تمام وجودش قلب عالم امکان است{عدد ابجد نام مبارک
محمّد(ص) بامیمِ مشددبرابر132 و 132=عدد ابجد قلب است} و در دنیا ظرف کلّ قرآن شد.
و ایشان کسی است که اول بار دفعتا در 40 سالگی در 27 رجب درغار حرا کلّ باطن قرآن
به قلب مبارکش نازل شد و ایشان به پیامبری مبعوث شدند.
وجود
مولا صاحب الزمان(ص)تمام کنندهی کلّ ظهور ظاهری و باطنی قرآن است به عدد ولایی و
معصومیتش که 26 میشود(26=14+12) ،چراکه اگر اعداد 1تا26 را باهم جمع کنیم 351 میشود(351=26+25+......+2+1
) و عددابجد نام مبارک" قرآن "= 351.یعنی در زمان ظهور و فرج وجود مقدسش
،جمع کلّ تمام تأویل و تفسیر و ظاهر و باطن قرآن در جانِ ولایت 12 امام(ع) و
14معصوم(ص) از عدد 1تا26 بصورت جانِ قرآن ظاهرمیشود.
18-نکته
زیبا و جالب دیگرکه در مقابل کلّ قرآن وجود نازنین پیامبراکرم(ص) است که ریشهی
نام مبارک آسمانی{احمد(ص)} و زمینی{محمد(ص)} آقا، حمد میباشد و طبق حدیثی که قبلا
ذکرشده تمام محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد جمع است...یعنی حمد،محتوای کلّ قرآن است.و
امام زمان(ص) به عدد ولایی و معصومیتش(26)،جمع کنندهی کلّ قرآن است. چنانچه عدد
ترتیب نزول اولین و آخرین سوره از لحاظ نوشتاری را با هم جمع کنیم 26 میشود{ازلحاظ
ترتیب نزول : (عدد سوره حمد=5 )+(عدد سوره ناس=21) برابر26میشود} پس 26 مجموع کلّ
اول تا آخر قرآن کریم است{ازلحاظ ترتیب نوشتاری: (عدد سوره حمد=1) +(عددسوره
ناس=114 )برابر115 میشود که در قرآن کریم 115 بارنام دنیا و 115 بار نام آخرت
آمدهاست} .
نکته:
پس در این زمان که مولایمان در غیبت کبری است در این گنج ولایت باطن کلّ قرآن
آشکار میشود و شیعیان با تمسک و عمل صحیح و خالصانه و تدبرو تأمل در قرآن میتوانند
به مولای خود تأسی کنند و بندگی خالق خود را انجام دهند.
19-حضرت
رسالت پناه؛پیامبراکرم(ص) در هنگام تولد در دنیا خود به عدد 1 است و حامل 13 نور مقدس میباشد (زیرا او اَب الاکوان
است )یعنی به عدد 14 متولدشده است و همانطورکه توضیح داده شده،سبع مثانی است. و
امام زمان(ص) افشاکنندهی 13 است چراکه فرزند
سیزدهمین معصوم(ص) میباشد.
اما
همانطورکه میدانید عدد13 برابرنام مبارک اسم مکنون و مخزون پروردگار عالم میباشد(احد=13)
و گنج معرفی خودش را در نشان خانهی توحید خود ظاهر فرمود و با تولد مولی الموحدین
امیرالمؤمنین علی(ع)،پرده از این راز برداشت و به وجود معصوم چهاردهم؛امام زمان(ص)
عدد 313 ظاهرمیشود. عدد300=ش و صفت آن افشاکنندگی است و 13 ، راز توحید است .که
یکی از نشانههای ظهورحضرت،آماده شدن 313 یار مخلص است و دیگراینکه برای تولدش هم
باید مادری باشد که نام زیبایش نرجس(س) میباشد (عددابجدنرجس=313). و هنگام ظهور،
آقا به دیوار کعبه تکیه میزند که جان توحید و اقرار به وحدانیتِ احدیت ذات اقدس
پروردگاراست به عدد 13 پس امام زمان(ص) که خود مطهر و معصوم است،افشاکنندهی 13
توحید و جایگاه طهارت و معرف ذات اقدس احدیت است که میشود 313 و افشاکنندهی
حکومت توحیدی به طورکامل میشود. جمع ارقام 313 برابر 7میشود(7=3+1+3) که تمام
کنندهی حمد و ظهورِ آن است.
جالب
است بدانید در حج تمتع برهرفردی واجب است که 13 عمل را انجام دهد تا حاجی شود. 13=
جایگاه عددی حرف "م" که عدد ابجد" م "=40 میباشد.یعنی 1-حاجی
باید موحّد واقعی شود و 2-در حقیقت به جایگاه طهارت برسد{به عدد13(=م)اعمال حج} .چون
توحید اولین اصل از اصول دین ماست اما حج از فروع دین است. درواقع باید با صحیح
عمل کردن، از فروع به اصول دین وصل شویم که عملمان عطر توحید را در تمام عمر
افشاکند. و عدد 40 همان اربعین است که ریشهاش ربع و ربیع یعنی بهار و سبزشدن و
شکوفاشدن و خلاصه باید درخت عمر وزندگی و ایمان به بار و میوه دادن برسد و هرگز
خزان نداشته باشد.
پس
خیلی مهم است که هر انسان برجسته ومؤمنی در هر زمان که زندگی میکند،باید به 313
عمر ِخود برسد تا یک بندهی موحد و مؤمن نام بگیرد! و خیلی زیباست که سنگ حجرالاسود که نشان طواف هر حاجی میباشد و آنجا
جایگاه بیعت با امام زمان(ص)است عدد ابجدش 313
میشود و جمع ارقام 313 برابر 7 (=تعداد آیات سوره مبارکه حمد) است. جایگاه عددی حجرالاسود=70 میشود که 70=عدد ابجد
"ع" و یکی از اسماء قرآن کریم، عین است و همینطور وقتی به امام
زمان(ص)سلام میدهیم،میفرمایند که بگویید: السلام علیک یا عین الله و آنجا عین
الله است.
نکته:
عددابجد سیصدوسیزده=256=نور میشود و جمع ارقام 256 برابر13 است (13=6+5+2)که
جایگاه عددی م =13 و عددابجد م=40 است( جایگاه عددی کلمهی نور هم 40 است)، در
عالم سرّ خواندیم که :
زاحمد(ص)تا
احدجلّ جلالهیک میم فرق است جهانی
اندر این یک میم غرق است پس یک حاجی هم
باید به میم برسد و عالم ظهور،هم اینکه بلوغ رسیدن به میم همان 40 واربعین وبهار
است.
20-خاطرنشان
میشود که ازنظر خلقت، اولین ظهور و اولین وجود مبارکی که پروردگارعالم خلق فرمود
ظهور نوری وجود مبارک سرّحقیقت محمدی(ص)و مقام و مرتبهی عظمای خلقت؛محمدمصطفی(ص)است
که از نور مقدسش امیرالمؤمنین علی(ع)در مرتبه دوم و حضرت زهرا(س)سیدة النساء
العالمین در مرتبه سوم وامام حسن مجتبی(ع) درمرتبه چهارم و امام حسین(ع)درمرتبه
پنجم که در بطن وجود امام حسین(ع) 9 نور مقدس ذریه معصوم(ص) قرارگرفتند که 14=9+5
{تمام وجودمقدس 14معصوم(ص)} و حلقه نورانی 14 معصوم(ص)به نام نورٌواحد یعنی 5تن
(ص)(5=4+1)در اسرار خلقت و در عالم قرب و سرّ وجود پیداکرده که همه مرآت حقّ(یعنی
آینه صفات و جمال و مظهر ظهور اسماء حق تعالی شدند) و درمرتبهی خلقت بالاخص به آل
الله منصوب و وجود مبارکشان طبق آیه 33 سوره مبارکه احزاب از هر رجس و پلیدی دور
است :انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا. و این خاندان
محترم،آل اطهار هستند.
بنابراین
خداوند کریم،عالم خلقتش را به طفیل وجودهای مبارک خلق فرمود و همیشه از ازل تا ابد
عالمیان را در محور حجت معصوم خود قائم قرار فرمود و تاآخر عمر دنیا حتی در آخرت
بوجود معصومین(ص) که تجلیگاه معرفی خداوند هستند،محوریت ظاهر وباطن قرارگرفتند.
پس در
آخرالزمان آخرین وجود معصوم(ص)؛وزنهی ثقل؛گیرنده ظرف قدر و تمام رزق خلقت؛ امام
زمان(ص)است و همانطورکه بیان شد ایشان به عدد چهاردهمین معصوم(ص)؛14،جمع کنندهی حلقه نورٌ واحد(ص) است زیرا 5=4+1میشود
و آقا به نام مبارکش مهدی(ص)،عدد را به خوبی نشان میدهد: عددابجدنام مبارک
مهدی(ص)=59 است یعنی نهمین فرزند از پنجمین معصوم؛ امام حسین(ع)،پس در نَصَب ایشان
به پدرشان امام حسین(ع)عدد 5 حلقهی نورٌواحد بسته میشود{14=9+5 و 5=4+1}. بنابراین وجودهای مبارک،هم اول هستند
وهم آخر،هم ظاهر هستند وهم باطن. درود و صلوات خداوند و ملائکهاش برمحمد(ص) و آل
محمد(ص).
نکته:
اولین سوره قرآن ازلحاظ کتابت سوره مبارکه حمد است که حمد،ریشه نام مبارک محمد(ص)
و سبع مثانی است ووجود پیامبر(ص)هم حامل 14 و سبع مثانی هستند. اما ازنظرترتیب
نزول، سوره حمد پنجمین سوره است.یعنی همانطورکه قرآن عزیز،کتاب الله است درمقابلش
آل الله قراردارد.چنانچه پیامبر(ص)درحدیث ثقلین فرمود:کتاب الله و عترتی... . پس
با یک نکتهی ترتیب نوشتاری و ترتیب نزول سورههای مبارک قرآن مجید،حکمت زیبایی از
اعجازرا میبینیم!
21-درزمان
حضرت محمد(ص) نصراول که فتح مکه بود اتفاق
افتاد و نصر ثانی در آخرالزمان باظهور امام
زمان(ص)،که با تکیه زدنش به خانه خدا و جمع 313 یار،افشاء حقیقت توحید و غلبه کامل
حق ظاهرمیشود.آیه81سوره مبارکه اسرا: "و قل جاءالحق وزهق الباطل إنّ الباطل
کان زهوقا". وآیه 28 سوره مبارکه فتح:هو الّذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ
لیظهره علی الدّین کلّه و کفی بالله شهیدا.
22-روزاول
هفته؛شنبه متعلق به پیامبر(ص) است که حامل 14
بود وآخر هفته؛جمعه متعلق به امام زمان(ص)
است که چهاردهمین معصوم(ص)است و جمعه جمع کننده تمام زیباییهای هفته است.( در
قسمت ایام هفته بطورکامل توضیح داده میشود)
23-وجود
مبارک پیامبر(ص)به عدد یک متولد شدند و ایشان
اولین وجود مقدس از چهارده معصوم(ص) و آخرین پیامبر از صدوبیست وچهارهزارپیامبر
است.
امام
زمان(ص)به عدد یک متولد شدند؛یک فرزند امام
عسگری(ع) و آخرین اوصیاء از دوازده امام(ع) و چهارده معصوم(ص)هستند.
یک و یک یعنی:
درواقع
درحقیقتِ دایرهی آفرینش که یک و یک در مقابل هم قرارمیگیرند، چندین سرّ را افشا میکنند:
الف) جمع
یک و یک به عدد،2 میشود(2=1+1) و 2برابراست باعدد ابجد حرف"ب" که کلید
ومفتاح همهی عالم از اعلا تا اسفل،باب الله عالم باطن،ظرف گیرنده؛قرآن ناطق؛ولایت
کبری؛مولی الموحدین؛علی ابن ابیطالب(ص)است که بدون ایشان هرگز باب قرآن که همهی
گنج است باز نمیشود و ورود درآن غیرممکن است برای همین خداوند خواست دیوار کعبه
برایش شکافته شود نه از در ورودی...!
یکی
از اسرار قرآن هم این است که مفتاح حروفش در کلام مبارک خداوندکریم،حرف ب است.تمام
سورههای قرآن با حرف "ب" شروع میشود حتی سوره مبارکه توبه که بسم الله
ندارد با کلمهی برائت شروع شده که اولش
حرف "ب" است.
ب)
یک(=30) و یک(=30) به حروف و جمعشان دو(=10)به حروف ، گنج خلقت را در عرض عالم
زمینی و رساندنش به عالم آخرت به صورت جسمانی ظهورمیدهد.و عدد10(=دو) همان گنج
عشر یعنی 4روی 10 و باطناً وجود مبارک چهارده معصوم(ص)است که حفظ تمامی گنج
عشر(عدد10)به وجود مقدس امام علی (ع) است {علی=110 و 100=ق یعنی نگهدارنده} پس او
حقیقت عددیِ 2 (=ب) و حقیقت حروفی دو (=10) میباشد.{اینجا، کلید مهندسی گنج
ولایت به وجود اولین وآخرین معصوم(ص) گشوده شد تا باطن 12 امام(ع) افشا شود}.
چنانچه
بیان کردیم در حکومت امام زمان(ص) تمام
اسرارقرآن به محتوی و گنج ظاهر و باطن افشامیشود{جمع عدد ولایی ومعصومیت ایشان 26
میشود(26=14+12) و با جمع اعداد یک تا 26 به 351 میرسیم که 351=عددابجد قرآن} که
امروزه در این جایگاه ولایت صراط همه ما شیعیان، قرآن است و در عصر غیبت خداوند
کریم با ظاهر نکردن ظهور جسمانی مولایمان این حقیقت را افشامیکند و همه را سر
سفرهی قرآن دعوت میفرماید که اکنون باید تفحّص وتدبّر درآیات الهی بیش از پیش
باشد و علاوه برحفظ ظاهر، باید به حفظ باطن و اسرار قرآن تذکر داده شود.
اما
نکته قابل توجه این است : همانطورکه یک=30 و قرآن هم شامل 30 جزء است ،اگر اعداد
یک تا 30 را با هم جمع کنیم کلمه مهدویت نصیب ما میشود:
مهدویت=465 و 465 =30+29+ 28+ . . . +3+2+1.
یک(=30) + یک(=30)=60=س:
جمع
یک و یک به حروف 60 میشود(60=30+30) و جایگاه عددی مهدویت=60 است که 60= س
و همهی مخلوقات دنیا در60(=س) خلق شده و ازهمین باب میمیرند. زیرا دردنیا، درظرف
زمان قرار میگیریم که هر دقیقه 60 ثانیه و هر ساعت 60 دقیقه است .
حرف"
س " قلب قرآن و یکی از اسرارآمیزترین حروف الفباست که در کتاب راز انسان به
طور کامل توضیح داده شده است که در اینجا به اختصار بیان میکنم:
مقام
حرف "س" در الفبا ، میزانترین حروف است زیرا زُبر و بینهی
"سین" با هم برابر است {( زبر: س=60) = (بینه: ین=60)} و چنانچه میدانید
قرآن کریم شامل 120 حزب است پس تمام قرآن سین است (سین=120) و تمامش قلب،که خداوند
خطاب به وجود مقدس پیامبر(ص) که قلب عالم خلقت و آفرینش است در سوره مبارکه یس
فرمود:" یس.والقرآن الحکیم" ، یا از حروف ندا است و سین همان باطنِ قرآن
حکیم است(یعنی علی(ع))که در اسرار عالم قرب، سرّ قلبِ باطن آشکار شد و حقیقت گنج
مفتاح (ب)، که پیامبر(ص) فرمود: آنجا که آیات مبارک آمن الرّسول برایم قرائت شد
صدای صوت قرآن ، صدای علی(ع)بود. خوب دقت کنید! چنانچه هرانسانی بخواهد
ورودی ظاهری در قرآن داشته باشد(و حروف آن را لمس کند) باید از نظر ظاهر،طهارت
داشته باشد یعنی وضو بگیرد(و غسل واجب برگردنش نباشد)،درحالیکه از نظر باطن باید
نون (یعنی محتوای ایمان و عقیدهاش)پشت حرف باءِ بسم الله قرآن قرار بگیرد و قلب
به میم شود(م=40) تا ورودی در باطن قرآن مجید پیدا کند.
پس
کلمه مهدویت ما را به قلب قرآن میرساند و انسانها درمقام حقیقی انسانیت ،قلب به
میم میشوند. و در زمان حکومت مولایمان قلب است که باطن را ظاهر میکند و حکومت
قلبی همان حکومت سین است که جز میزان و عدل حکمی صادرنمیشود و حیاتش حیات طیب میباشد.
از
طرفی 60=عددابجد "ام ابیها" که جایگاه عددی آن 33 است و اگر به
حروف بنویسیم سیُ سه=135 میشود که برابرعددابجد نام مبارک فاطمه(س) است. جایگاه
عددی آب به صورت بسیط یعنی الف+با برابر 33 میشود {33= (3=با)+(30=الف)} و
عددابجدش 114میشود{114=(3=با)+(111=الف)، بنابراین حقیقت قرآن که کوثر وجود است
به عدد 114 سوره مبارکه،حقیقت آب است و جایگاه عددیش33 که به حروف هم میشود برابر
نام فاطمه (س) {سیُ سه =135=فاطمه(س)} که کوثر عالم وجود؛امّ ابیها؛میزان حق و ظرف
عالم امکان است.
ج)در
اسرار خلقت در عالم سرّ فرموده اند که خلقت اولین نور که سرّالاسرار همهی خلائق
است،ظرف وجودی پیامبر(ص)میباشد و آن نور دو قسمت شد درحالیکه از آن نور هرگز کم
نشد و آن نور ثانی، امیرالمؤمنین علی(ع)بود و آن نور سومین ظهورش ،فاطمه زهرا(س)
بود درحالیکه از کلّ نور هرگز کم نشد و چهارم وپنجم امام حسن(ع) و امام حسین(ع)
که همانطور که بیان شد همه کلّ نور شدند و نور اصلا کم نشد و درواقع در باطن
پنجمین نور که امام حسین(ع)است ، 9 ذریه نوری معصوم(ص) قرارگرفت.درظاهر پنج تن(ص)
و درباطن چهارده نور مقدس(ص) در جلوهی یک نور تام؛نورٌواحد(ص) خلق شدند. منظورم
این است که در جلوهی انوار،در دنیا هم بزرگواران ،تمامی نور هستند و هر یک در زمان
خودشان به امر ایجادی خداوند احد جلّ جلاله رساننده انوار هدایت هستند.
پس در
اسرار پیامبر(ص) و امام زمان(ص)،باطن ولایت و گنج 2 به عدد و
"دو" به حروف(دو=10)که تمامی12 نور مقدس ائمه(ص) هستند(12=10+2)
ظاهر شد.
شاید
دلیل این که سال شمسی و قمری 11 روز فاصله
دارند این باشدکه فاصله حقیقی این دو ،حرف یا میباشد که 11=یا و یا،حرف انتخاب
است (رجوع شود به کتاب راز دنیا) . جمع اعداد یک تا 11 برابر 66 میشود
(66=11+10+...+2+1) و نام مبارک الله = 66 که تمامی این ظهورات معرفی خود
اوست. جمع ارقام 11 هم 2 میشود(2=1+1).
بنابراین
یک و یک، احاطهی وجودی در ظاهر و باطن ما دارد. این توضیحات را بیان کردم تا
متوجه شوید که ولایت کبری ائمه(ص) که در ظلّ ولایت مطلق پروردگار عالم است،چگونه
محیط بر تمام ذرات خلقت هستند. یعنی همانطور که زمان برما احاطه دارد و ثانیهها
و دقیقهها بر ما آثار خود را جاری و ساری میکنند که از بدو تولد تامرگ ،آن به آن
با ما و در ما ظهور و بروزمیکنند، بلوغ ظاهری و باطنی ، عقلی وجسمی ، پیری و جوانی
و... را در ما آشکار میکنند ، همانطورکه درسال چهارفصل و 12 ماه و 365 روز را با
ثانیههای متفاوت وآثارمختلف جلوه میدهند.
شرح عدد 114 سوره مبارکه قرآن
پروردگار
علیم و حکیم تعداد سورههای کلام مبارکش ؛ قرآن را 114 تا قرار داد که نکات زیبا و
شگفت انگیز و جالب توجهی دارد . از جمله اینکه عدد114 اینگونه معنی میشود : عدد100
= عدد ابجد حرف (ق) است که در عربی به معنی نگهدارنده میباشد. و عدد 14 حقیقت
وجود 14 نور مقدس معصومین (ص) و باطن کنز الله خداوند میباشد.
پس قرآن
که معجزه و کلام الله است و حفاظت آن ، اعجاز خداوند حکیم است ، در دنیا مقابل معصومین(ص)
قرار دارد چنانچه پیامبراکرم(ص) در حدیث ثقلین هر دو وجود مبارک (کتاب الله و
عترتی) را ثقل و وزنهی سنگین یا ثمن خلقت پروردگارعالم معرفی فرمود. و قرآن ،
ولایت صامت و ائمه (ص)، قرآن ناطق میباشند. و در این دوره که ولی زمان؛مهدی
موعود(ص) از دید ما گنهکاران غائب است قرآن ؛ صراط و میزان ، نسخهی حکیم الحکما ،
نگهدارنده و هدایتگر ، جانِ دین و ولایت است. پس عدد 114 رمز است!
نکته
دیگر: اگر ارقام 114 را باهم جمع کنیم 6 میشود(6=4+1+1). عدد 6،
رمز مهندسی خلقت و ظرف حیات و شاید نفس خلقت است!(طبق آیه 4 سوره مبارکه
حدید:هوالذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام...).
ازطرفی
باطن ظهور کتابت قرآن هم ، عدد 6 است. چنانچه به قول پیامبر اکرم(ص) که فرمودند کلّ
محتوای قرآن در سوره مبارکه حمد و تمام محتوای سوره حمد در 19 حرف بسم الله الرحمن
الرحیم آن میباشد. حال اگر 114 سورهی مبارک قرآن را بر عدد 6 تقسیم کنیم 19 میشود(19=6
÷114) {چون بنا دارم فقط عدد14را توضیح دهم، تفسیر عدد 19 را با رجوع به کتاب
عرفان سجده و بلوغ نه مطالعه نمایید}.
پس در
حقیقت عدد 114 یکی از ملکوتیترین، پرمعناترین و بالغترین اعداد است که خداوند
حکیم و علیم سورههای مبارک کلامش را به عدد 114 ظاهر میفرماید!
114=عددابجد
اسم مبارک "جامع" که جمع جمیع اسرار و باطن خلقت و جمع تمام
بینات را مبیّن است. چنانچه خداوند کریم حدود 104 کتاب آسمانی را بوسیلهی 313 پیامبر مرسل فرستاده است که همه در 4 کتاب
جمع شدهاند و جمع 4 کتاب در قرآن کریم که جامعِ جمع اسرار و کلّ کتب آسمانی است
قراردارد.
پس
همانطورکه در کتاب عرفان عشر،کنز الهی را در گنج عددی سرّ ذات اقدس احدیت خواندیم
که 10 شد و باطنش 4روی 10 بودیعنی14(زیراجمع 1تا4برابر10میشود:10=4+3+2+1) که وجود
مبارک کنزاللهِ عالم ؛14 معصوم (ص) هستند. پس قرآن کریم جمع کنندهی تمام سفرهی
رحمتِ 4 کتاب آسمانی خداوند حکیم است.
اگر
ارقام عدد 19 که جمع حروف بسم الله الرحمن الرحیم است را باهم جمع کنیم 10 میشود(10=9+1)،
پس حقیقت مفتاح و کلید گنج قرآن که خود در ترازوی باطن ، مقابل قرآن است ، وجود
مقدس 14معصوم(ص)میباشند.
ادامهی
حدیث درباره سوره مبارکه حمد به این مضمون است که کلّ محتوای بسم الله الرحمن
الرحیم در حرف "ب" قرار دارد و کلّ حرف"ب" در نقطهی زیرِ"ب"
و حضرت علی(ع)میفرماید: انا نقطه تحت الباء(من نقطه ی زیر باء هستم).پس همه ی 14
نورمقدس ، نقطهی زیر باء هستند زیرا بدون این عزیزان ، قرآن خوانده و عمل نمیشود.
در واقع باطن 14 است و قرآن ، نگهدارندهی 14 است که به114 سوره خوانده میشود. پس
14 همانطورکه مهندسی خلقت است ، مهندسی کلّ قرآن هم است.
اولین وآخرین
سوره ازنظرنوشتاری(حمد-ناس)
- 1 -
جالب اینکه اولین سورهی قرآن ازلحاظ کتابت، سوره ی مبارکه حمد (که باطن کلّ114
سوره قرآن است) و آخرین سورهی قرآن از لحاظ کتابت،سورهی مبارکه ناس(صد و
چهاردهمین سوره) است. حکیم الحکماء؛رب العالمین یکی از اسماء قرآن را حکمت قرار داد
و به حکمت عددی و ظاهر، سورهی مبارکه ناس 6 آیه دارد(جمع ارقام 114 هم 6 میشود6=4+1+1
) و تمام آیات مبارکش به حرف "س" ختم میشود که عددابجد"س"=60
است و درجمع ارقام 60 بازهم به 6 میرسیم(6=0+6)
که پایهی 60 است.
- 2 – همانطورکه به فرمودهی رسول
گرامی(ص) محتوای کلّ قرآن در سوره مبارکه
حمد جمع است ، تمام خلقت ظهوری جسمانی در دنیا درعدد60غرق است زیرا دنیا به خود
زمان را گرفته و در واقع عمر را شامل میشود. پس هر موجودی از نطفه یا دانه
یا...خلاصه تولد به هرصورتی دردنیا ، از همان ابتدا درمحدودهی زمان سنجیده میشود
که هر دقیقه 60 ثانیه و هر ساعت 60 دقیقه است(60=س). عالم باطن در سرّحرفی60 جلوه
کرده که آن حرف "س" است و درحقیقت قلب عالم امکان ؛ ظرف وجودی پیامبراعظم(ص)
است و از حروف مقطعهی قرآن است.
سوره
مبارکه "یس" که قلب قرآن نامیده میشود، از نظر کتابت در مرتبهی
سی وششم است که 36=جایگاه عددی"میم"(عالم قلب به میم است).
از نظر ترتیب نزول به قلب مبارک پیامبراکرم(ص) در مرتبهی 41 است که
41=عددابجد"ام"یعنی ریشه و مادر ِهمه ی حروف است، زیرا حرف
"س" میزان ِ تمام حروف الفباست(به کتاب راز انسان مراجعه شود).
درواقع
قلب در بدن، حکمِ اُم را دارد. وقتی هر نطفهای بخواهد حیات خود را اعلام کند اول
نقطهای که ظهور میکند، قلب است که با تپش خود، حیات زندگی دنیاییش آغاز میشود و
از اینجا بقیهی بدن کشیده میشود. میزان کارکردن قلب ، سلامت بدن را تضمین میکند(حیات
بدن بستگی به کار قلب دارد) و روزیکه قلب از کار بیفتد، تمام بدن میمیرد.حیات
قرآن هم در باطن ، قلب است و حیاتش طیبه و بدون واسطه از ذات اقدس الهی رزق وحی را
دریافت میکند و آن بدن مطهر حجت خدا ؛ امام زمان(عج) است. پس سوره مبارکه حمد در
مقابل سوره مبارکه ناس و در حرف آخر(س) قرار میگیرد.
- 3-سوره
مبارکه حمد،گیرنده ی روحانی کلّ محتوای قرآن و سوره مبارکه ناس،گیرنده ی جسمانی
قرآن است.
خداوند
سبحان بندگان خود را در باطن حرف"س" که میزان است ومقام جمع الجمعی دارد
درآخرین سورهی قرآن؛سوره مبارکه ناس از6جهت(به تعداد 6 آیه) در پناه خود میگیرد(سوره
با "قل اعوذبربّ الناس " شروع میشود).
نکتهی
دیگراینکه اسم این سوره مبارکه "ناس" یعنی مردم است که عدد ابجد
ناس"=111=عدد ابجد" الف " است و الف ، اولین حرف ِ الفبای عربی
و همهی زبانهاست. عدد ابجد " آ "=1 میباشد، پس درحالیکه آخرین سوره
است اما مقام الف را دارد که یک است (سوره مبارکه حمد ، مقام یک یعنی اولین سوره
را دارد که یک ، همان مقام الف است). پس سورههای مبارکه حمد و ناس هم اوّلند
و هم آخر ، هم ظاهرند و هم باطن.
- 4 -
ازطرفی عدد ابجد کلمه یک=30 میباشد ، هم سورهی مبارکه حمد که مقام یک را از
نظرترتیب نوشتاری قرآن مجید دارد؛ حامل محتوای کلّ 30 جزء قرآن است و هم سورهی
مبارکه ناس آخرین سورهی جزء 30 قرآن میباشد یعنی به آن ، 30 تمام میشود. جایگاه
عددی کلمه ناس=30 و برابر جایگاه عددی کلمه الف(=30) میباشد که این سوره تمام
کنندهی کلّ 30 جزء قرآن کریم است.{پس هم سورهی اول قرآن؛ حمد شامل کلّ محتوای
قرآن است و هم سورهی آخر؛ ناس درمقام جایگاه عددیش(=30) کلّ محتوا را دربردارد}.
عدد ابجد کلمه الف= 111= ناس و جایگاه عددی الف=30= ناس . و سوره مبارکه حمد هم که
به عدد یک ،شروع قرآن کریم است (یکِ عدد = حرف الف) و الف، کلّ محتوای حروف است که
حمد هم کلّ باطن قرآن کریم است و جایگاه عددی الف=30 ، پس جمع جایگاه هر دو سوره
که الف هستند 60 (=س) میشود(60=30+30). اگر خوب در این نکته بیندیشید ، اعجاز
عددی را درک خواهیدکرد! پس در قرآن و این کلامهای نورانی تدبّرکنید.
درنتیجه درظاهر، اوّل وآخر قرآن با دو تا یک
جلوه میکند؛یکِ اول ،عدد است و یکِ دوم ، حرفِ الف است. سورهی مبارکه ناس
درحالیکه آخرین سوره است اما از سه جهت به یک میرسد:
1-
به کلمهی اول(37=عددابجد"اول")
زیرا
سورهی مبارکه نباء،اولین سورهی جزء 30 است و تمام این جزء را به خود اختصاص داده
است چراکه این جزء به "عمّ جزء" معروف است(این سورهی مبارکه به وجود
مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) تعلق دارد). بعد از سورهی مبارکه نباء تا انتهای جزء
،37 سوره قرار دارد و سورهی مبارکه ناس سی و هفتمین سوره است پس مقام اول را
داراست زیرا 37= عدد ابجد "اول".
2-یکِحروفی(30=عددابجد"یک")
زیرا
سورهی مبارکه ناس در جزء 30 قراردارد و 30 = عددابجد"یک"(ی=10 + ک=20).
پس درحالیکه آخرین جزء است (و آخرین سوره) اما مقام یک را داراست.
3-یکِ عددی(الف=111=ناس)
عددابجد
"ناس"=111 و برابرعددابجدکلمهی"الف" است که در حروف
الفبا،مقام اول؛ مقام یک و مقام جمع الجمع را دارد چون گنج تمام حروف است و تمام
حروف در بطن الف میباشند.وهمانطورکه قبلاذکرشدعدد ابجد حرف الف( آ )برابر یک
است.
پس
اول قرآن کریم با یک شروع شده وآخر هم به یک ختم شده است،یعنی تمام قرآن درباطن
دوتا یک میباشد که اولی یک به عدد است به مقام شروع سورههای قرآن از لحاظ
نوشتاری (سورهی مبارکه حمد) و دومی یک به حروف است به مقام آخرین سورهی قرآن از
لحاظ نوشتاری (سورهی مبارکه ناس) که روبروی یک به عدد(درابتدا)،مقام الف که صاحب
عدد ابجد یک است قرار دارد؛یعنی یک به عدد و یک به حروف! پس قرآن ظاهری
دارد که باطن است وباطنی دارد که ظاهراست! در واقع قرآن ، گنج الف است.
اولین وآخرین حرف قرآن؛ ب . س
عدد
ابجد اولین حرف قرآن؛ ب=2 و عددابجد آخرین حرف قرآن؛ س=60 است و از نظر سنجش زمان، عمر هر چیز به ثانیه
شروع میشود که ثانی هم به عربی یعنی 2 و بدنیا آمدن جسمانی هم از وجود خانمهاست
که به عربی میشود مؤنث یعنی دوّمی. پس با حرفِ(ب) به عدد2 شروع و در آخر به عدد
دوم به حروف (ثانی،مؤنث) تمام میشود(این همان مثل 2×2 تا 4 تا است که قانون خلقت
است).
یکی
از معجزات قرآن کریم عدد ترتیب نزول سورههای مبارکه به قلب مطهرپیامبر(ص) و عدد
ترتیب نوشتاری آنها میباشد که هر دو از نظر معنی وتدبر، افشاکنندهی باطن قرآن
کریم در مقام سورههای مبارکه هستند.
چنانچه
عدد نوشتاری سوره مبارکه حمد،یک است و عدد ترتیب نزول آن 5 است و در باطن محتوی، حامل
کلّ محتوای قرآن است و خداوند متعال قرآن را سبع مثانی یعنی 7 تا 2 تا بیان
فرمود(آیه 87 سوره مبارکه حجر:ولقد اتیناک سبعا من المثانی و القرآن
العظیم) ،سوره مبارکه حمد هم 7آیه دارد و در واقع به عدد14 ظهور پیداکردهاست ( به
طورکامل در کتاب نورٌواحد(ص) توضیح داده شده است). جمع عدد ترتیب نوشتاری و ترتیب
نزول این سوره مبارکه (6=1+5) ، 6 میشود که رمز خلقت عالم است. و جمع عدد ترتیب
نوشتاری و ترتیب نزول سوره مبارکه ناس (135= 114+21)، 135 میشود که قابل توجه
عالم است ؛ برابر با عدد ابجد نام مبارک فاطمه(س) که کوثر وجود است میباشد.(هم
فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها.اللهم صلّ علی محمد و ال محمد)
همانطورکه
در عالم اسرار، خداوند کریم خلقتش را از یک نورٌواحد(ص) ظهورداد(عدد ترتیب نوشتاری
سوره مبارکه حمد=1) و آن نورٌ واحد را ، پنج تن(ص)(عدد ترتیب نزول سوره مبارکه حمد=5)
معرفی فرمود که در باطن، چهارده نور مقدس معصوم(ص) هستند(سوره مبارکه حمد ، سبع
مثانی است یعنی 14 تا، در حالیکه 7 آیه دارد). بنابراین متوجه میشویم که چرا پیامبراکرم
(ص) فرمود: اهل بیت(ص)، باطن قرآن هستند و قرآن، باطن اهل بیت (ص) است و در حدیث
ثقلین فرمود:دوچیز گرانبها یا دو وزنه سنگین میزان برای شما به امانت گذاشتم ؛کتاب
الله و عترتم که این دو از هم جدا نمیشوند تا روزی که در کنار حوض کوثر با هم نمایان
میشوند.{انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی (اهل بیتی) و انّهما لن
یفترقا حتّی یردا علی الحوض. ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی...}
خوب
دقت کنید! آخر قرآن کریم به سوره مبارکه ناس(صدوچهاردهمین سوره) و حرف
"س" (میزان است) رسید که اینجا جمع شدن باطن کتاب الله و عترت(ص) در
جانِ میزان و حقیقت معنایشان که کوثر وجود و همان حقیقت آب ، که برابر 114 است
ظاهرمیشود.{آب:(الف=111)+(با=3)=114 }
جمع
تعداد آیات سوره مبارکه حمد(=7) و آیات سوره مبارکه ناس(=6)، میشود 13 که برابر
است با نام مبارک احد جلّ جلاله.
اگر
حرف اول و آخر قران مجید را به هم وصل کنید میشود:
بس . که قرآن برای عالمیان بس وکافی است. خداوند متعال در کلام مجیدش میفرماید:
الیس الله بکاف عبده(آیه 36سوره مبارکه زمر).
دیگراینکه
عددابجد بس=62 که برابر نام مبارک "حمید" خداوند متعال
است که قرآن مجموعهی حمد اوست و خداوند خود،حمید و خالق حمد است.و همچنین برابر
نام مبارک "واجب الوجود" پروردگار عالم است که هدف پرده برداری
از تمام اسرار،رسیدن به خود اوست. و نیز برابر عددابجد کلمه "باطن"
است که اسم مبارک خداست ؛ او هم ظاهر است و هم باطن.
{بس=62=حمید=واجب
الوجود=باطن}
مقام یک به عدد در مقابل یک به حروف
1-اینجا
حقیقت بزرگی که شاید همان نباء عظیم باشد آشکار میشود که تمام محتوای کلّ خلقت که
شروع آن " انـّا لله " و پایانش " و انـّا الیه راجعون
" است، از یکِ ذات اقدس الهی شروع و به یکِ ذات اقدس خودش پایان مییابد.پس
عالم،بین یک ویک است که اگرکنارهم بنویسیم11میشود برابرکلمه"هو"
و عملش "حج" است که به هو نمیرسیم مگراینکه درطواف رضای او بچرخیم.
2-دیگر
مقام باطن خانهی خدا. یعنی توحید محض که ظهور اعمال حج است و عدد ابجد حج= 11
که دوتا یک است و حقیقت طواف،رسیدن به قرب ذات اقدس ِ هو میباشد که عدد ابجد
هو=11 است؛ این دو تا یک از یک نظر هرگز باهم جمع نمیشوند زیرا که یکی از آنها
حرف ِ الف است و دیگری عددِ یک و همیشه حروف به گرد اعداد که روح حروف هستند
در طوافند زیرا عدد، ثابت است و ذات اقدس الهی ، کفواً احد است.عدد 11 برابر با
کلمهی دوا است پس تمام این منظور، رسیدن به یا من اسمه دوا و ذکره شفا است.
و از نظر
دیگر اگر دو تا یک باهم جمع شوند ، 2 میشود(2=1+1) که برابر حرف "ب"
است که وجود مقدس مولی الموحدین علی(ع) ظهور تولد مبارکش در خانه توحید و ظرف
وجودش، باء بسم الله است و نطق الله عالم که به وجودش ، دیوار حجاب ِ سکون اسرار
الهی از خانهی خدا تا قرب هو شکافته شد و به نطق اسرار که به صورت کتابت قرآن با
صدا و حرکات در نوشتاری و به خواندن و عمل و ظهور انوار ظاهر و باطن به وجودش جلوهگرشد.
3-ماه
مبارک رمضان هم ، در بین دو تا یک قراردارد. شرح کامل آن در زیرآمده است.
ماه مبارک رمضان در بین دوتا یک
خداوند
کریم دربین ماههای سال قمری، ماه رمضان را سیّدِ ماهها قرارداد(ماه نهم) که شروع
و پایان ِاین ماه ، بین دو تا یکِ مهم قرار دارد : روز اول ماه که باید به یقین ،
نیت روزهی اول ماه شود و اگر با شک، نیت شود و بعد معلوم شود که آخر ماه شعبان
است ، روزه حرام میشود (به همین دلیل، اگر مطمئن نباشند باید نیت یوم الشّک کنند).
پس ماه رمضان با شروع یک، جواز ورودی از باب الله را به مؤمنین میدهد. که همان
باطن قرآن مطهر از ورودی سورهی مبارکه حمد است که در واقع جان ِ30 جزء قرآن است.
و روز
آخر هم ، باید به یقین وارد روزِ اول ماه شوال شود و آن، عیدفطر است و اگر کسی
روزعید فطر را به شک روزه بگیرد حرام است.
بین
این دوتا یکـِ حرام ، باید تمام ماه را روزه بگیریم که در واقع روزهی اصلی ، روزه
از گناه است پس ماه رمضان حریم دارد . روزه واقعی یعنی گناه نکردن! یعنی
کمال از حیوانیت به حقیقت انسانیت رسیدن ، و حقیقت روزه یعنی انسان کامل.
همانطورکه
انسان در بدو تولد پاک از گناه به دنیا میآید و تا بلوغ احکامی، خداوند او را پاک
قرار میدهد و بیگناه است اما از روزی که به سنّ بلوغ میرسد و رعایت احکام بر او
واجب میشود باید با نیت صحیح و اطمینان قلبی و ایمان کامل ، بنده و عبد و مطیع
خالصانهی پروردگارش شود.در واقع ورود به شهرالله پیدا میکند که حقیقتِ روزه باید
شامل حالش شود و تا روزیکه عمرش تمام میشود ، هرگز افطار به گناه نداشته باشد و
دوباره با همان پاکی که بدنیا آمده از دنیا برود. البته پاکی از دنیا رفتن با پاکی
متولدشدن ، بسیار تفاوت دارد و قابل مقایسه نیست! چراکه پاکی بدنیا آمدن برای
کافر، یهودی، مسلمان و تمام ادیان است اما پاک از دنیا رفتن، مخصوص انسانهای خالص
و مخلصی است که راهی جز بندگی خدا انتخاب نکردند و توفیق بزرگی یافتهاند.(اللهم
الرزقنا)
پس
برای اینکه دو روز اول وآخر عمر شبیه هم باشد(پاک از گناه باشیم)باید تمام عمر،
گناه نکرده باشیم مثل معصومین(ص)که هرگز در دنیا افطار به گناه نداشتند و همه
روزه(ازگناه) از دنیا رفتند و آن سرا برای ایشان عید فطر است(خوشا آنان که دائم در
نمازند).
پس
قرآن ، باطن ماه رمضان است و تماما مطهر است. به همین دلیل غذای روحانی ماه
رمضان ،قرآن میباشد و باطنش مقام حج است(در ادعیه ماه رمضان مرتب از خداوند
کریم میخواهیم:اللهم ارزقنی حجّ بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کلّ عام... چرا که
دو تا 1 کنار هم عدد11را نشان میدهد که برابرحج است اما این دو تا یک هرگز باهم جمع
نمیشوند زیرا یک به واقع در خانه خدا حقیقت وحدانیت پروردگارعالم است و الفِ وجود
مقام چهارده نور مقدس(ص) که طواف وحقیقت مقام مقدس عبودیت و بندگی و طواف واقعی و
جان حج را دارند ). برکات نزولش قدر و حقیقت قدر، تمام قرآن عزیز است و ظرفِ قدر،
قلب وجود مقدس امام معصوم(ص) است که همهی 14معصوم(ص)حقیقت روزه و ظرف کلّ قرآن کریم هستند.
قرآن؛کتاب
الله ،ائمه(ص)؛آل الله و رمضان؛شهرالله است و
تنها ماهی که نامش در قرآن آمده است(آیه185 سورهی مبارکه بقره:شهر رمضان
الذی انزل فیه القرآن...) و سید همهی ماههای سال قمری میباشد.
نکته
دیگر اینکه ماه رمضان ماه نهم است و عدد 9 چنانچه درکتاب عرفان سجده(بلوغ
9)نوشتهام سلطان اعداد است(فقط اشاره کنم که چرا 9 سلطان اعدادشد؟ زیرا هر عددی
در9 ضرب شود درانتها جمع ارقامِ جوابش هم 9 میشود...).ماه رمضان هم سلطان همهی
برکات و عنایات ، باطن عمردنیا وآخرت است و واقعاً نزول قدر است که هر کس تا به
بلوغ 9 نرسد، قدر را نمیشناسد.
اما
زیبایی دیگرش اینکه 9=عدد ابجدحرف " ط " که از حروف استعلاست و
طلب به اعلا رفتن میکند(انسان بدون روزهی حقیقی به اعلا نمیرود). صفت
این حرف انطباق است و تمام عالم در انطباق قرار دارد ؛همه طبقات،تمام سکنات ،هیچ
ساختمانی بدون انطباق آجرها و مصالحش راست قامت و مقاوم نمیایستد.
پس 11
ماه سال را باید در انطباق ِ ماه رمضان قراربگیریم تا سالم و مقاوم و پاک بمانیم.
و همینطور از روزیکه به سنّ تکلیف میرسیم(رعایت احکام بر ما واجب میشود) تا
بمیریم باید در انطباق روزه از گناه ، پشت سر امام معصوم (ص) قرار بگیریم تا شیعهی
واقعی بمانیم تا بمیریم و محشور شویم.
درواقع
11 ماه درکنار 1 ماه رمضان میشود 111 ،آنگاه عیدفطر میشود
یعنی رسیدن به گنج فطرت که همان، الفِ وجود است.
برای
همهی ما انسانهای گنهکار فرصتی است تا در بین دو یکِ مقدس ماه رمضان ، به حقیقت
قدر و به عمل به باطن قرآن کریم و گرفتن نمرهی یکِ بندگی از امام زمانمان که خود
، درجه یکِ عالم و حجت خداست ، به 111 یعنی الف وجود خود برسیم ، اینجا مقام تقرب
و تکرم است.
پس قرآن
هم باطن روزه است و بین دو تا یک قراردارد که متذکرشدم و خودِ قرآن ، قامت الف
انسان کامل است پس میشود111(الف). و خداوند کریم میفرماید:لا یمسّه الّا
المطهّرون.
خیلی
زیباست که کتاب آسمانی ما ؛ قرآن عزیز هم مقام 9 را در بین کتب آسمانی دارد. خداوند
سبحان ، باطن 104 کتاب آسمانی و 1001 اسماء حسنی خود را درقرآن؛کلام الله خود قرارداد و نفوذ مخلوق را بر آن بست.
عدد ابجد
کلمه قرآن=351 که جمع ارقامش 9 میشود(9=1+5+3)که همهی عالمیان اگر بخواهند در
دنیا و آخرت به رضای خداوند و قرب او برسند باید با عمل خالصانه و نیت بندگی
خداوند سبحان و اعلا مرتبه به آیات قرآن منطبق شوند.
عددابجد
رمضان=1091 (11=1+9+0+1 و 11=هو=دوا
که در واقع دوای عمرِ ما،روزه است که حقیقت رمضان میباشد). 1000، بلوغ
کامل تمام اعداد است که برابر عدد ابجد حرف"غ" میباشد و حروفِ غین همان
حروف غنی؛اسم مبارک پروردگار عالم است .91 ، برابر عدد ابجد"کامل"
است یعنی خداوند غنی بذات، ماه رمضان را بالاترین بلوغ به کمال رسیدن برای بندگانش
قرارداد،ضمن اینکه ماه رسیدن بالاترین معجزهی عالم ؛ قرآن به بالاترین ظرف تطهیر عالم؛
قلب انسان کامل؛ امام زمان ولی الله الاعظم(ص) است که ایشان حقیقت قدر هستند.
جایگاه
عددی رمضان=74 است (11=4+7 که 11=هو=حج=دوا) که برابر با عدد ابجد کلمه دلیل و سید
میباشد(74=دلیل=سید) . پس ماه رمضان سیّد همه ماههای سال است زیرا نامش
در قرآن آمده و نهمین ماه است. و هم دلیل به حقیقت حج و هو و قرب و قبولی و
به عید فطر رسیدن است.
پس در
صفحهی آخر جزء 30 خداوند خواست ، کلام مبارکش به سورهی اخلاص(توحید) برسد و
بندگانش بعد از خواندن 111 سوره مبارک به اخلاص (صد و دوازدهمین سوره)وصل شوند.
یعنی انشاءالله اول باید به الفِ وجود (111) برسیم که همان باطن روزه وجان
قرآن است تا در مرحلهی بعدی جزء
مخلصین درگاه احدیت (جل جلاله) شویم. 112 برابر با 4 تا 28 تا است و
درواقع تمام عمر ما شامل 4 فصل است(کودکی،جوانی،میانسالی،پیری)که درهر فصل باید
28 حرفِ عملمان منطبق با قرآن باشد تا به اخلاص برسیم.انشاالله
به
نظر این حقیر همهی این زیباییها، خبر عظیم(نباء) است.
چرا به
نویسندهی کتاب،مؤلف میگویند؟! زیرا او آنچه در گنج ِ الف ِوجودش میبیند با قلم
ظاهر بر لوح کتاب مینویسد. پس امیرالمؤمنین علی(ع)را بشناس که الواح طیبهی تمام
114 سوره قرآن مجید؛کلام الله اکبر را بر لوح صفحهی کتاب الله،کتابت فرمود! بابی انت
و امّی و نفسی یا امیرالمؤمنین(ص)
...الحمدلله الّذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لو لا أن هدانا الله...
سپاس و حمد ، خدایی را که ما را به این هدایت نمود و اگر نبود که خداوند هدایتمان نماید ما کسی نبودیم که به هدایت دست یابیم.
(آیه 43 سوره مبارکه اعراف)
آغاز میکنم به نام یگانه پروردگار عالمیان که خود را "احد" معرفی فرمود (قل هو الله احد) و تمام مخلوقاتش را غرق درگنج احدیت نمود و همه را به اخلاص، به گنج توحید خود فراخواند و به شرط ورود خالصانه به درگاهش، مدرک "موحّد" را به آنها عنایت فرمود. و همانا راه رسیدن به قرب خود را با راهنمایی و هدایت حجتهای معصوم(ص) که مولای موحدین هستند هموار فرمود و حجت بر تمام بندگان تمام نمود که هرگز راه سعادت جز در بندگی خالصانه نیست.
از درگاه غرق در فضل و کرامت بینهایتش، استمداد میجویم تا با بضاعت اندکم از منظر علم حروف و اعداد، از راه شناخت به معارف وجودی ائمه طاهرین(ص)؛که ایشان مفتاح و مسبب هستند، به معارف علم توحید راه پیدا کنیم.
به فضل خداوند کریم و عنایت مولایمان امام زمان (ص) سعی دارم معارف زیبای مهندسی خلقت از منظر علم حروف و اعداد و به وجود مبارک معصومین(ص) را با استفاده از احادیث جناب شیخ محی الدین عربی رحمه الله علیه و با استناد از آیات مبارک قرآن، به اندازهای که لبی از معارف تَر شود کتابت نمایم. و اگر خداوند کریم به این حقیرتفضل فرماید، شرح سورههای مبارک اول و آخر قرآن را با گنج نورٌواحد(ص) بیان کنم که همه، ارکانِ اسرار خلقت هستند. امیدوارم مورد رضای حق تعالی و خلیفهی برحقش ؛حضرت مهدی (ص)قرار گیرد.انشاا... { توصیه میکنم ابتدا کتاب نورٌواحد(ص) را که درواقع جلد اول این کتاب است ، مطالعه فرمایید}
این علم که علم کیمیا نامیده میشود اسرار حروف و اعداد را در بیان معارف الهی به مغز معنا میکشاند و انسان را به سرچشمهی معنا و محتوی رسانده و اگر طالب واقعیتها باشد سیرابش میکند. علم عدد، جانِ علم حروف و به قول پیامبراکرم(ص) عدد،روحِ حرف است.
در صورت درک معارف ، متوجه میشوید که چگونه است که امام حسین(ع) میفرماید: خداوند کریم خلق نکرد بندگانش را مگر برای معرفت. و خود، ارباب عارفین است که راه به قرب حق باریتعالی را با قلم عشق و جوهر خون پاکش ظهورداد. و در کتاب منارات السائرین،احادیث معنوی آمده است:
قال داود(ع):یاربّ لماذا خلقت الخلق؟ قال: انی کنت کنزاً مخفیاً فأحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف. داوود(ع)گفت:پروردگارا به چه منظوری خلق را آفریدی؟خداوند فرمود:گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم،پس خلق را آفریدم که شناخته شوم.
یادگیری این درس برهمگان واجب است زیرا تمام پیامبران و اوصیاء و معصومین(ص)آمدند و زحمتها کشیدند و رنجها دیدند،حتی جان شیرینشان را به قربانگاه بردند تا مردم را به حقیقت رسالتشان که هدایت آنان از ظلمات به نور،از حیوانیت به انسانیت،از عین کفر به عین ایمان، از عین نجاست به عین طهارت ، از فروع به اصول و خلاصه از دیدنیها به ندیدنیها و از ظاهر به باطن و از باطل به حقیقت محض که وجود ذات اقدس پروردگارعالم است و شناختن و معرفت پیداکردن به اوست، برسانند.
اما شناخت تنها کافی نبود و باید هرکس طبق اصل و دستورالعملِ شناخت حکم الهی که همان ندیدنیِ باطن خود است ، جایگاه و مقام و منزلت، منزل و مأوی،مایحتاج،لباس و آذوقهی خود را بسازد و بکارد ، بدوزد و تهیه کند، اندوخته و ذخیره سازی کند و بفرستد.
خداوند حکیم ساختن را خود،آغازفرمود و خود ظهورداد و تمام دستورالعمل را بوسیلهی رسولان صادق و پاکش به مردم رسانید تا به حکمش(که مجموعهی احکام در کتاب حکیمانهاش است)عمل شود و نردبانی شود نه فقط برای زندگی کردن و رفاه ظاهری در آخرت بلکه برای رسیدن به رضای او که قرب او آنجاست و منتهای آرزوی عارفان است.
خداوند متعال در آیات دوم تا پنجم سوره مبارکه بقره ، نشانیهایش را برای مؤمنین متقی(یعنی به شرط تقوی) ظاهرمیفرماید و بعد از آن،یؤمنون بالغیب آمده یعنی اول باید به غیب ایمان داشته باشیم(همان ندیدنیها) و بعد نماز و انفاق. و در آخر فرمود این کسانی که عمل کردند مفلحون هستند یعنی رستگاران؛کسانی که دلِ ظلمات برایشان شکافته شد و به نور و حقیقت رسیدند: ذالک الکتاب لا ریب فیه هدًی للمتقین(2)الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون(3)والذین یؤمنون بما اُنزل الیک وما اُنزل مِن قبلک و بالآخرة هم یوقنون(4)اولئک علی هدًی مِن ربهم و اولئک هم المفلحون(5) این کتاب بی هیچ شکّ راهنمای پرهیزکاران است. آن کسانیکه ایمان میآورند به غیب و بپا میدارند نماز را و از آنچه روزیشان کردیم انفاق میکنند. و آنان که ایمان آرند به آنچه که فرستاده شده (به پیامبران) پیش از تو،وآنها خود به عالم آخرت یقین دارند. آنان از سوی پروردگارشان در راه هدایت هستند و آنها به حقیقت از رستگارانند.
سؤال: تا به حال فکر کردهاید که انسان کافر که عین نجس است چگونه با خواندن شهادتین به عین طهارت میرسد؟! چگونه وضوی صحیح باب ورودی طهارت و نماز است؟! چگونه غسل صحیح ورودی در طهارت وضو ونماز است؟! و چگونه هردو عمل غسل و وضو،اذن ورودی در قرآن و مسجد و مسجدالحرام میشود؟! چگونه درحالیکه انسانی احکام صحیح امرار معاش از راه حلال را اجرا میکند و همیشه حلال وپاک میخورد اما دفعیّاتش عین نجس است حتی خونش هم عین نجس است و بدنش هم حرام گوشت است ؟! و حال چه اتفاقی میافتد که در شهادت فی سبیل الله ، همین انسان بدنش پاک و خونش پاک میشود یعنی طهارت کامل پیدا میکند و نه غسل میخواهد و نه کفن حتی لباسش هم پاک میشود؟! خداوند میخواهد که همه در دنیا این را ببینند و فکرکنند که در قرآن کریم (آیه169سوره مبارکه آل عمران) میفرماید: ولا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربّهم یرزقون . حساب نکنید(محاسبهی دنیایی نکنید)کسانیکه در راه خدا کشته شدند مردهاند بلکه زنده(زندهی حقیقی)هستند و نزد پروردگارشان روزی میخورند(چون موجود زنده ، روزی میخورد).
امیدوارم خوب بیندیشید! جواب تمام این نکات که به صورت سؤال مطرح شد این است : عملی نیست که انطباق با عالم بالا نداشته باشد.پس درواقع هرکدام نظام مهندسیِ عبادات و احکام و حدود(اندازه) خداوند است که باید اجرا شود تا به نتیجهی مطلوب برسیم.
اینجا پرده برداری شد و مقداری از ندیدنیها دیده شد. پس عالم عمّا، باز میشود و همان نبأ عظیم افشا میگردد که حاملان آن اخبار صادق، جز معصومین (ص) نیستند. و انسانهای مؤمن و وارسته اینگونه خود را در آیینهی جمال وکمال عبّاد خالص و مخلص میسازند تا روزیکه با روسفیدی به زیارت جمال الله نائل شوند.
پس این سؤالهاست که ما را وا میدارد تا به معارف علم مهندسی خلقت پی ببریم و بتوانیم در زندگی کوتاه دنیا سرمایهی عمر خود را به خوبی استفاده کنیم تا بهترینها را برای خود بسازیم و ذخیره کنیم و بفرستیم. و با عمل صحیح در جوار امام معصوم(ص) قرار بگیریم که این میسر نمیشود مگر اینکه آن به آن زندهتر شویم و در آخر نمیریم بلکه زندهی حقیقی شویم.
جالبی این علم این است که انسانها را هدایت میکند به کوتاهترین راه (اهدنا الصّراط المستقیم).
علم عدد و حروف
علم عدد،پایه مهندسی است و عدد، روح حروف است و چون روح، بسیط است ازلی و ابدی است. علم عدد یعنی علم ارزش عددی حروف ، که در فرهنگها و ادیان شرقی و غربی پیشینهای دیرینه دارد و از آن به نام سیمیا یاد شده است که جزء علوم غریبه است .
اساس علم عدد بر این مفروض است که عدد ، مفروض ذهنیت انسان نیست. بلکه عدد از عالم سرّ الهی به اراده و مشیت پروردگار عالم ظهور و بروز پیدا کردهاست. و عالم عدد، روح گنج و کنز الهی است .چنانچه پروردگار عالم اولین ظهور عدد را خود آغاز کرد و فرمود: "قل هو الله احد" به پیامبر بزرگوارش فرمود: بگو او خدای "احد" است . او خود را به یگانگی و عدد "یک" معرفی فرمود که مخصوص خودش است و هرگز تعدد به خود نمیگیرد. اما هنگامیکه میخواست گنج ذات اقدس خویش را به مخلوقاتش معرفی کند تا خود را بشناساند، برذات خود جلوه فرمود و به نام مبارکش "واحد" ، تجلی و ظهور فرمود.
عدد، در واقع نشان دهندهی معارف هر مخلوقی است که دربارهی آن صحبت میشود و چنانچه از معنی عدد برمیآید عدد،کثرت را در بردارد چنانچه محتوی را تا بیانتها میکشاند و نتیجهی آن، رساندن به کمال و هدف خلقت است .
بنابر کلام مبارک پیامبرگرامی حضرت محمد(ص) که فرمود:عدد، روحِ حروف است(حروف، غالب جسمانی کلام هستند و عدد،روح حروف آن کلام است) پس روح، جاودانه و تعالی پذیر و در نهایت قیّم حروف می باشد و حروف را قیام و قوام میدهد و همانطور که هر حرفی مَلکی دارد، ملکوتِ حروف است که معنی را شامل میشود و معنی است که محتوای استعداد خود را ظاهر میکند و در عین حال عوالم در ملکات علیا و سفلی در معنای حروفی ظاهر میشوند و معماهای انسانها را حل میکنند.
پس کلام در عالم بالا نور است و غالب ندارد،همهی عوالم صورت باطنی حروف هستند و حروف ،تمام عالم را پُر کردهاست زیرا هر جا تجلی اسماء و ظهور ملکوتی است ،حروف آنجا حاکم است.
کلمهی عدد ،یعنی زایش و تزاید و متعدی شدن و ریشهی استعداد است. کلمه عدد همانطور که گفته شد برای کلام، روح است. برایش اندازه و مقدار نمی توان گذاشت و دائم در کثرت است پس مقامش روحِ ذکر و حرف،در مقام ظرف ذکر بیان میشود و در دنیا با شکل حروف، جسمیت آنها ظاهر شده و با بیان علم ابجد عدد و جایگاه مقامی حروف مثل زُبُر و بینه مشخص شده است .
عدد ابجد کلمه عدد=78 است که برابر اسم مبارک حکیمِ پروردگار عالم و عدد، باطن حکمت اوست. زیرا به حکمت بی نقصش عالم را در چهارچوب نظم کامل و خالص آفریده است. توجه کنید! خداوند متعال در 29 سوره مبارکه قرآن حروف رمز مقطعه را قرار داده است و این حروف در مجموع 78 حرف است؛ برابر عدد ابجد کلمه (عدد) و (حکیم).
بنابراین علم عدد،تعدد و کثرت را شامل میشود. چنانچه خداوند متعال در آیه 21 سوره مبارکه حدید میفرماید:...و جنّةٍ عرضها کعرض السماء و الارض... . و در آیه 133 سوره مبارکه ال عمران میفرماید: ... و جنّةٍ عرضها السّمواتُ و الارضُ اُعدّت للمتّقین. پس حدود خانه بهشتی یک مؤمن اندازهاش به اندازهی 7طبقه آسمان و 7طبقه زمین است! در حدیث میفرماید که اگر مؤمنی(دربهشت) بخواهد تمام اهل زمین را در خانهاش دعوت و پذیرایی کند ، جا و امکانات دارد.
حروف ، ملکوت اعمال مقبول است که به صورت مصالح ِ آن چهارچوب حدود قرار میگیرد.حروف، عرض زندگی و عدد، طول آن است . عدد،حدید و حروف،ساختمان و بنای عمل میشود.
پس مهندسی باید طبق مهندسی خلقت انجام شود. چنانچه خداوندکریم انسان را اشرف مخلوقاتش قرارداد و تمام عوالم را در وجودش نهادینه فرمود. حضرت علی(ع)میفرماید: فکرنکن که تو یک جرم صغیری بلکه تو عالم کبیری.
نکته: پروردگار عالمیان در خلقت دنیا، نقطه تولد خشکی را روی آب خلق فرمود و انسان هم نطفهاش روی یک کیسه آب خلق میشود.
خاک خشکی، ارض نام گرفت و خداوند به رسولانش امر فرمود که آنجا کعبه را بنا کنند و خانهی خود نامید، نطفه انسان هم شروع به اعلام حیات میکند و آن نقطه شروع به طپش میکند و آنجا ارضِ قلب انسان است (که خانهی خدای بدن هر انسان میباشد). یعنی همانطورکه گردش خون و مرکز حیات بدن است و تمام عروق و رگها و خون به گرد آن در طوافند، همهی انسانهای مؤمن هم باید رو به خانهی خدا کنند و در طواف قرارگیرند. چنانچه قبله مسلمانان است و اگرمثلا نماز با تمام شرایط صحّت انجام شود اما رو به قبله نباشد باطل است. پس قبله،شرط قبولی است. در اصل حیاتِ عمل،به قلب بستگی دارد پس اگر به قلب عالم وجود وصل نباشی یعنی زنده نیستی!
خوب دقت کنید! اول: باید عدد را بشناسیم . دوم: عرفان عدد را بتوانیم در مجرای صدق، علامت گذاری کنیم که همان حفظ حدود الهی است . سوم: قرار دادن حروف (در جایِ خود)که به منزلهی مصالح ساختمان هستند. و باید برطبق عمل صادقانه و خالصانه (به شرط رضا که امر باطنی و قلبی است) انجام شود زیرا عمل ظاهری، قبول درگاه خداوندی نمیشود .
مثال: جایگاه عددی کلمه " دال " (یعنی دلیل) برابر 17 است. پروردگار عالم تمام ظهور خلایق خود را به دلیل تعریف خودش ، خلق فرمود چرا که فرمود: دوست داشتم شناخته شوم(فاحببت و ان اعرف)، پس همهی زیبائیهای مخلوقات تعریف اوست ، همه بر محور یک دال اراده و مشیت ذات اقدسش انجام شده ، کلمه دال همان حرف (د) است که عدد ابجد د=4 میباشد که گنج خلقت به سرّ دلیل به محوریت دال ظهور کرد و به 4 اسماء مبارک آشکار گردید. و عدد 4 در جمع یک تا 4 ، ظهور گنج عشر یعنی 4 روی 10 یعنی 14 معصوم(ص)را افشا فرمود.
در حقیقت سرّ گنج دال اولین نور، وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) است که در قرآن کریم 4بار نام مبارکش آمده و از نور مبارکش در عالم بالا ، 4 معصوم(ص) ظهور پیدا کردند که با خود بزرگوارش، پنج تن(ص)شدند که در یک نور به نام نورٌ واحد(ص)متجلی شدند.
پس در عالم دنیا ، در گنج 4 حقیقت بهار و اربعین و طهارت در روز 17 ماه ربیع الاول که جایگاه عددی کلمه دال= 17 است ، وجود نازنینش در دنیا در جایگاه حقیقی خودش ظهور و تولد یافت. عدد ابجد دلیل برابر 74 است که برابر با عدد ابجد سید میباشد و وجود نازنینش سید السادات ، سید النجبا و الصدیقین و سید المرسلین است. عدد ابجد کلمه دال=35 و جایگاه عددی آن 17 است . نماز که ستون دین است در 5 نوبت {به عدد 5 تن(ص)}و 17 رکعت خوانده میشود. و خداوند متعال خواندن 17 رکعت نماز را در شبانه روز بر ما واجب کرده است که دلیل بندگی است اما به شرط رضای او، عمود و ستون دین ما میشود. شرط رضا یعنی عمل بدون تغییر از راه راست و عمل صادقانه در تمام مسیر،پشت سرِ امام معصوم(ص) و طبق حکم حدود خدا. پس رسیدن به رضا زبانی نیست بلکه طبق رضای حجت خداست. انشاء الله متوجه دلیل ضرورت یادگیری مهندسی خلقت شده باشید!
خلقت حضرت آدم(ع) و حوا(س)
آیا تا بحال فکرکردهاید که پروردگار عالم گنج خلقت خود را به نام بهترین و بالاترین و زیباترین ِ همهی نعماتش نوع الانواع که انسان نام نهاد و به خود فرمود: فتبارک الله احسن الخالقین، چگونه خلق فرمود؟! درحالیکه خود در کلام کریمش،خلقت را در پیچیدگی انشاء ظاهری و باطنی از طینت و خاصّ جسمیت و ظرف اسماء و صفات خویش به بهترین وجه و به قول کریمش "احسن" قرارداد و انسان را آیینه و مرآت خود قرار داد. و آدم(ع) ، ظرفِ آفرینش شد و حوا(س) تمام زیباییهای آدم(ع) را دارا شد.چنانچه امام صادق(ع) فرمودهاند: خداوند حوا(س) را از فضیلت طینت آدم(ع) خلق فرمود (رجوع شود به کتاب راز انسان).
اما مهندسی و ساختمان خلقتی آدم(ع) خیلی زیباست. چنانچه در گنج ظهور کنز احدیت،پروردگارعالم نام مبارک واحدجل جلاله را تجلی داد و فرمود:الواحد لا یصدر الا الواحد. پس او که مصدر عالم است، جز یک مصدر هم صادر نمیکند.
خداوند در عالم سرّ هم یک نور را خلق فرمود که آنرا نورٌواحد(ص) خواندهاند. این نور مقدس در رتبه اول، نور پنج تن(ص) است که در بطن امام حسین(ع) نور 9 ذریه معصوم(ص)قراردارد و 14=5+9 که چهارده معصوم(ص)میشود. پس در ظاهر،پنج تن(ص) و درواقع یک؛نورٌواحد هستند. چنانچه پروردگارعالم در آیه 1 سوره مبارکه نساء میفرماید:یا ایّها النّاس اتّقوا ربّکم الّذی خلقکم مِن نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً... .(همهی خلقتش را از یک نور واحده خلق فرموده است).
بنابراین در خلقت جسمانی هم، حضرت آدم(ع) باید به صورت یک وجود، خلق شود که ایشان مذکّر قرارگرفت که منظور جنسیت مرد نیست، بلکه ظرف ذکرِخداوند شد. و خداوند متعال در مهندسی خلقتش همهی اسرار و همهی اسماء و زیبائیهای آفرینش را در غالب او جلوه داد و او را ظرفِ اسماء الحسنیِ خود قرارداد(و علّم آدم الاسماء کلّها...آیه31سوره مبارکه بقره). ظرفِ وجود او را از جمع همهی 9 فلک و 9 عالمِ عرضی و طولی ظهورداد. همانطورکه میدانید سقفِ اعداد تا 9 است و سقفِ حروف،28 حرف است . اگر اعداد 1تا 9 را باهم جمع کنیم45 میشود(45=9+8+....+2+1)که عدد ابجد آدم =45 است. چه زیباست که جمع ارقام 45 هم برابر با 9 میشود. و 9 سلطان اعداد است (همه اعداد زیرِ سلطهی9 هستند)،پس آدم(ع) در بلوغ عددی خلق شد! جایگاه عددی آدم=18 است(9=8+1) و 18=حی میباشد.
عددابجد 9 به حروف برابر 55 میشود(نُه=55 )که در واقع برابر با جمع اعداد 1 تا 10 است(55=10+9+....+2+1). درحقیقت،جمع ارقام 55 هم بلوغِ10 را به ما میدهد(10=5+5) که همان باطنِ 28 حرف است زیرا از جمع ارقام 28 همان عدد10 حاصل میشود. پس در وجود حضرت آدم(ع) هم بلوغ 9 به عدد و هم جمع تمام حروف(28 حرف) است. و او در مقام خلقتِ جسمانی ،درجهی اول را دارا شد.
نکته: 1- در نام مبارک " واحد "جل جلاله که صادرِ اول است ، واحد=19 و جایگاه عددی کلمه "اول" که نام مبارک خداوند است هم 19 میشود( اول=19) و عددابجد "اول" = 37 است که 10=7+3 .آدم(ع)در خلقت عددی، 9 و در خلقت حروفی،10 را گرفت که در جمع میشود19=10+9 یعنی حامل 19 میشود.
2- در خلقت نورٌواحد(ص)، اگر حروف اسماء مبارک پنج تن(ص) را باهم جمع کنیم برابر19 میشود {محمد(ص)،علی(ع)،فاطمه(س)،حسن(ع)،حسین(ع)}.
و تمام محتوای کتاب آسمانی ما؛قرآن مجید که کلام الله و معجزهی بزرگ پیامبر(ص)است،در19 حرف "بسم الله الرحمن الرحیم "سوره مبارکه حمد قرار دارد.
3- تمام مهندسی خلقت، در کلمهی "اول" به جایگاه عددی 19 و در جمع ارقامش(10=9+1)به عدد 10 ؛گنج عشر ظهور دارد. اگر کتاب عرفان ده را مطالعه کنید متوجه میشوید که تمام ارکان، در ظهور آیات و نشانههای الله جل جلاله، همه معرفی آن ذات اقدس هستند و در باطن توحید ناب وخالص (1=0+1).
سرّ زیبای خلقت جسمانی، در وجود حضرت حوا(س)که منشأ و اُّمّ جسمانی همهی انسانهای دنیاست،ظهور دارد. همانطورکه در عالم سرّ، گنج خلقت به عدد 5 ظهور پیداکرد؛ درحقیقت سرّ پنج نور مقدس(ص) ،که محوریت خانواده مطهر آل الله را فرمودند:هم فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها . در عالم جسمانی هم، خلقت حضرت حوا(س) که عدد ابجد حوا=15 است، از جمع 1 تا 5 حاصل میشود: 15=5+4+3+2+1. جالبتر اینکه جمع ارقام 15 برابر با 6 میشود (6=5+1)،درحالیکه میدانید دنیا از نظر جنسیت، مؤنث مجازی است و خداوند کریم در آیه 4سوره مبارکه حدید میفرماید که آسمانها و زمین را در6 روز خلق کردم(فی ستة ایام).
پس خوب دقت کنید! هم نظم آفرینش را ببینید و هم مهندسی را که چگونه در هماهنگی کامل است!!!
حال اگر اعداد 1 تا 15 را با هم جمع کنیم 120 میشود و عددابجد کلمهی"سین"=120است. ازطرفی عدد 15 برابر با جایگاه عددی حرف "س" است که عددابجد حرف "س"=60 میباشد. و خداوند ، زمان را به ثانیه آغاز فرمود که ثانیه از ثانی شروع میشود یعنی از دومی. چنانچه حضرت حوا(س)، مؤنثِ آدم(ع)است یعنی دومی اوست که برایش زوج قرارگرفت و اُم یعنی مادر همهی آدمها(چه مرد و چه زن) تا قیامت است.
و در ظرفِ زمان هم در دنیا خلقت طول عمر هر موجودی در ثانیه شروع میشود (یعنی از ثانی).هر60 ثانیه یک دقیقه و هر60 دقیقه یک ساعت است. تمام رزق باطنی که 24 ساعت شبانه روز را به انوار روحانی و تمام رحمتهای رحمانیت و رحیمیت مستفیض میگرداند برابر کلمهی "وحی" است که عدابجدش 24 و جنس آن نور است و این روزی همیشه و درتمام زمانها به ظرف پاک وجود یکی از رسولان و اوصیاء خداوند رسیده و میرسد و از وجود مبارک آن عزیزان به همهی مخلوقات(چه زمینی و چه آسمانی،چه ظاهری و چه باطنی،چه دنیایی و چه آخرتی) میرسد.
4-پس وقتی خداوند کریم میخواهد که فرزند آدمیان را متولد کند به عدد9 ماه حمل را در وجود مادری قرارمیدهد که بلوغ جسمانیش،برابرِ گرفتن و عمل کردن به حدود خداوند(احکام) 9 سال تمام است. و جمع 9 با 9 برابر18=حی میشود(9+9=18=حی). اما همانطور که عدد را به 19 آغازکردم جالب است در اینجا اشاره کنم که تا جنین 9 ماهش در حمل کامل نشود،زمان تولد نمیرسد (9ماه تمام و وارد ماهِ 10 شود که 19=10+9 میشود)و یا اگر سنّ یک دختر تا 9 سال قمری تمام نشود،بلوغ فرا نمیرسد(9سال تمام و وارد سالِ10شود که 19=10+9 میشود). این چه مناسبت است؟! اگر دقت کنید باید بلوغ وتولد هم به 9 عددباشد و هم نُه به حروف(نه=55 و10=5+5)،تا جمع عددی و حروفی را کامل بگیرد.پس ورودی حقیقی از باب 19 میباشد و درواقع به گنج عشر چراکه 10=9+1 میشود.
5-انسان در بلوغ احکامی،ورودی به قرآن پیدا میکند که آنهم میسر نیست مگراینکه از 19 حرفِ بسم الله الرحمن الرحیم واردشود. در احکام ِذبح، یک حیوان حلال گوشت هم اگر بخواهد به تکامل باطنی برسد (یعنی غذای انسان مؤمن شده و از حیوانیت به انسانیت برسد)باید رو به قبله و با گفتن 19حرف بسم الله الرحمن الرحیم(به نیّت بسم الله سوره مبارکه حمد که کلّ قرآن است) ذبح شود.
اگر ارقام 19 را با هم جمع کنیم10میشود(10=9+1)که این همان اتممناهابعشری است که تا پیدا نکنیم، تولد حقیقی نمییابیم و به اربعین عمر و اربعین عمل نمیرسیم.
حال میخواهم انشاء الله به حول و قوهی خداوند متعال و عنایت امام زمان (ص)، عرفان چند عدد را که بلوغ مهندسی خلقت هستند بیان کرده و حقایق عرفان عددی را هم در گنج ولایت و رسالت و هم درسورِ قرآن کریم به رشته تحریر درآورم.
شرح عدد 24 که عدد جامع است
تمام شبانهروز ما 24 ساعت است(ازطرفی 24=وحی است پس 24 ساعت،مرزوقِ وحی الهی است).و به یک شبانه روز(یکِ واحدجلّ جلاله) شماره میشودکه همه درسها،جانِ توحید و معرفت به اوست که فرمود:قل هوالله احد. 24 ،عددِ جامع است زیرا: 1- ضرب ارقام24 ، برابر 8 میشود(8=4×2) و عدد 8 را به عربی ثامن میگویند که ریشهاش ثمن است پس گرانبهاترین و پرقیمتترین گوهر عمل و رسیدن به قرب الهی زمانی بدست میآید که در این عمر به ثمن برسیم (که عدد درجات بهشت هم 8 است) و این عدد برابر عدد ولایت امام رضا(ع)است که ایشان ،ثامن الائمه میباشد و به وجود مبارکش تربت بهشت روی زمین آمد و قبر مطهرش آنجاست که وادی طور است و مشهد همهی شهود عالم که از عالم اسرار به عالم سفل میباشد و تعالی مؤمنین به شرط رضا از عالم ظلمات به عالم نور؛ اعلا علیین است.
2- جمع ارقام 24 ،برابر6 میشود(6=4+2) که پایهی اسرار اعداد خلقت هم ظاهری وهم باطنی است( در ادامه،بطور کامل توضیح داده خواهدشد)،هم در دنیا حدود هر ملکی 6 دانگ است و هم در آخرت 6دانگ بهشت نصیب مؤمنین میشود(انشاء الله)، قبر مطهر امام حسین(ع)6گوشه است و... .
3- تقسیم ارقام 24،برابر2میشود(2=2÷4) که حکمتی است که نمیتوان نوشت! درواقع به3تا2تبدیل میشود:(ضرب ارقام 24=8=2×2×2 )(جمع ارقام24=6 = 2+2+2) و اگر 3 تا 2 را کنار هم بنویسیم میشود 222 که برابر با عددابجد نام مبارک حیدر است(حیدر=222) که خود،همان باب الله(ب=2) ورودی و خروجی تمام عالمیان میباشد.
4- تفریق ارقام24،برابر2میشود(2=2-4) که باز هم به سرّالاسرار عددی ظَهر الوجود؛تبیّن بین العابد و المعبود؛ نطق الله؛ باءِ بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارکه حمد که کلید و مفتاح گشایش رحمتهای خداوند کریم است یعنی حضرت علی بن ابیطالب(ع){و درواقع همه ائمه معصومین(ص)}میرسیم.
24،عدد زوج و مقسومهای آن ،مهندسی خلقت است؛(12-8-6-4-3-2-1) که در زیر،چند نکته برای مقسومهای عدد24 ذکر شدهاست :
*2تا12تا: درضمن اینکه شامل 2 صورت کامل است:شب و روز. درحالیکه تمام عالم یوم(روز) را روشن میکند،حامل گنج لیل(شب) هم میباشد؛درقرآن کریم یک سوره به نام لیل آمدهاست(جالب است که از نظر نوشتاری بین دو سوره مبارکه شمس و ضحی قراردارد!). طبق آیه 6 سوره مبارکه حدید،خداوند متعال شب را از درون روز و روز را ازدرون شب خلق فرمودهاست"یولج الیل فی النهار و یولج النهار فی الیل...".
مقسوم |
مقسومٌ علیه |
عدد |
1 |
24 |
24 |
2 |
12 |
24 |
3 |
8 |
24 |
4 |
6 |
24 |
12 |
2 |
24 |
8 |
3 |
24 |
6 |
4 |
24 |
جمع |
جمع |
جمع |
36 (9=6+3) |
59 (14=9+5) |
168 |
(15=8+6+1) |
حاصل جمع مقسوم ۱ تا ۴ برابر ۱۰ می شود ۱۰=۴+۳+۲+۱
حاصل ضرب مقسوم ۱ تا ۴ برابر ۲۴ می شود ۲۴=4×3×2×1
حاصل جمع مقسوم پنجم تا هفتم برابر با ۲۶ است ۲۶=۶+۸+۱۲
*4تا6تا: قرآن کریم حدودا شامل 6666 آیه است(4تا6) که همه وحی مُنزل الهی هستند (وحی=24)
*عدد6: این عدد، رکن و پایهی ظهوری خلقت دنیا میباشد زیرا پروردگارعالم آسمانها و زمین را در 6 روز خلق فرمود(آیه4سوره مبارکه حدید:هوالذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام...). عدد6 ،از جمع سه عدد تشکیل میشود: یعنی :6=3+2+1 (که پایهی خلقت بر این سه عدد است)
نقطه خشکی(به نام ارض) در 25 ذیقعده در مکه؛درقسمتی که امروزه خانه مبارک کعبه است،خلق شد. این مکان که قلب کره زمین است و بَکّه(یعنی برکه و برکت)مبارک است،محلّ وصل عالم سرّ ونور به عالم سفل و ظلمات دنیاست. و چون عدد6 = و است بنابراین خلقت روی حرف"و" قراردارد،چنانچه خداوندکریم میفرماید:انّا لله و انّا الیه راجعون.
حرفِ(و) به صورت (واو) خوانده میشود،عدد ابجد واو=13 است که برابر با جایگاه عددی حرف (م) است که عددابجد حرف م=40 میباشد.نکته مهم: در همینجا به امر خالق یکتا، خانه توحید؛خانه خدا بنا شده است. اینجا مقدس -ترین و متبرکترین قسمت روی زمین است ، در واقع قلب به میم کنندهی قلوب پاک است.
همانطورکه در ابتدا بیان شد ، خداوند اَحد جلّ جلاله دوست داشت خود را بشناساند(انّی کنت کنزا مخفیّا فاحببت ان اعرف). عدد ابجد اسم مبارک احد=13 است پس ارض(زمین)،آینهی تمام نمای توحید و قبلهی عالمیان گردید. در حج واجب(تمتع) حاجی باید 13 عمل را انجام دهد یعنی وقتی حاجی واقعی میشود که به جایگاه طهارت زکی(40=م=13)برسد و در واقع جزو مخلصین و بندگان واقعی پروردگار عالم قرار بگیرد. جالب است که دوره رسالت پیامبر(ص) هم در مکه،13 سال است. اگر ارقام 13 را با هم جمع کنیم 4 میشود (4=3+1)که یکی دیگر از مقسومهای عدد24 است.
*عدد4: تمام کره زمین،4 نوع آب وهوا،4نوع خاک،4 فصل،4جهت(شمال-جنوب-شرق-غرب) دارد. کلّ 28حرف به 4دسته 7تایی تقسیمبندی میشود. از جمع اعداد 1تا4، عدد10 بدست میآید که حقیقت گنج 4روی 10 ، وجود مبارک ولایت چهارده معصوم(ص) هستند که آینهی تمام قدّ (و به تمام معنای) صفات و جمال و جلال پروردگارعالم میباشند. در جمع ارقام 14 ، عدد5 بدست میآید که سرّ عالم بالای آن،وجود مبارک پنج تن(ص)و درواقع نورٌ واحد(ص) است و در عالم زمینی به مواردی مانند موارد زیر ظاهر شده است:
- صورت ظاهری زمین وتمام کهکشانها، دایره(به شکل حرف ه=5) است.
-در کره زمین،5 قاره و 5 اقیانوس است(یعنی 5نقطه خاکیِ مهم و آبیِ مهم).
-در وجود خودمان: 5عضو، 5دستگاه، 5حسّ و... داریم.
-نزولات رحمت و گشایش فتح الفتوح باب رحمت در قرآن کریم،سوره مبارکه حمد است که ترتیب نزول آن به قلب مبارک پیامبر(ص)،پنجمین سوره است.
-پنجمین معصوم(ص)،وجود مقدس امام حسین(ع) و پنجمین امام،وجود مقدس امام باقر(ع) میباشند که هر دو عزیز در عاشورا حضور داشتند؛امام حسین(ع) به شهادت رسید و امام باقر(ع)،تمام علم عاشورا را افشاکرده است.
-پنجمین سوره قرآن(از نظر نوشتاری)،سوره مبارکه مائده است که در جزء6 شروع میشود و جایگاه ترتیب نزول آن به قلب پیامبر(ص)،112 است که4=2+1+1میشود . مائده یعنی غذای بهشتی که در جزء6 خداوند کریم به تمام مقامات عالم دنیا،سفره رحمتش را برای همه مخلوقاتش(در دنیا) گسترده است و همه از این خوان بهره میبرند. عدد112 برابر با جایگاه نوشتاری سوره مبارکه توحید(اخلاص)در قرآن کریم است که نتیجهی همه برکات، رسیدن به اخلاص و گنج توحید اوست.
نکته قابل توجه از عدد24:
در عالم سرّ، پروردگارعالم ظهور خلقت را از وجود معرفی فرمود. اول ،گنج وجودپیامبر(ص)که فرمود: لولاک لما خلقت الافلاک (اگر تو را خلق نمیکردم، هیچ کس یا هیچ چیز را خلق نمیکردم).بعد فرمود اگر علی(ع) را خلق نمیکردم، شما را خلق نمیکردم. و درمرتبه سوم فرمود اگر زهرا(س)را خلق نمیکردم ،شما دو عزیز را خلق نمیکردم(درکتاب عرفان آب به طور کامل توضیح داده شدهاست).
چنانچه حقیقت وجود پیامبر(ص) از حروف ، حرفِ الف وجود است و امیرالمؤمنین علی(ع) از حروف، حرفِ باء است (که معرفی شده است به باءِ بسم الله سوره مبارکه حمد). خیلی زیباست که عالم ظاهر دنیا آباد میشود به شرط اینکه در آن مکان آب باشد. اما اگر حرف الف و باء به تنهایی و جدا ازهم باشند،وجود آب ظاهر نمیشود پس باید این دو حرف با هم جمع شوند تا آب ظاهر شود یعنی:الف+ب=آب. عددابجد حرف الف برابر یک و عددابجد حرف ب=2 است که درجمع 3 میشود (3=2+1) و چون عدد 3 ظاهر میشود که برابر حرفِ (ج)است عالم دنیا، جهان میشود یعنی همه آباد میشود به جهیده شدن آنچه در اوست. این آب،حقیقت آبادی تمام عوالم از سرّ تا ظهور دنیایی است.چنانچه آب را مهریهی حضرت زهرا(س) مینامند،پس در عدد 24 (6=4+2)که کلّ ظهورات به عالم دنیا مظهر میشود، در ارکان الفبای هستی و حقیقت 3عدد و در جمع یک و دو و سه میباشد(6=3+2+1). اگر این سه عدد را کنار هم بنویسیم 123 میشود که برابر با عدد ابجد کلمهی حسنه است (حسنه=123). آیه 201 سوره مبارکه بقره میفرماید: ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار(پروردگارا بده به ما در دنیا و آخرت حسنه و ما را ازعذاب آتش نگهدار).
خوب دقت کنید به ترتیب مقسومهای 24:( 6-8-12-4-3-2-1)
وقتی 4تا مقسوم اول را با هم جمع کنیم(10=4+3+2+1)، گنج عشر و 4روی 10 که درحقیقت 14 و 5=4+1 است بدست میآید ، اگر در هم ضرب کنیم (24=4×3×2×1)24 میشود و 6=4+2 که (6)حامل همهی اسرار خلقت است . پس چقدر مهم است که تمام نکات اسراری در مقسومهای عدد24 ، مهندسی شده است:هم گنج عشر است (در جمعشان از 1تا4) و هم کلّ24 (در ضربشان از 1تا4). در خودِ 24 هم: یکانش = دهگانش به توانِ2 (4 = 2 به توان2) میشود.
حال وقتی 3 تا مقسوم آخر را باهم جمع کنیم 26میشود(26=6+8+12) و 26=حدید یعنی حدودبندی ساختمان دنیا ، چراکه در ظاهر به معنی آهن است که چهارچوب ِ حدود همهی بناهاست.درواقع همهی چهارچوب خلقت در حدید است که به وجود مقدس امام زمان(ص) ظهور کامل دارد{جمع عددولایی(=12) ومعصومیت(=14) ایشان 26میشود}.
ازجمع مقسومهای24 ،عدد36 بدست میآید (36=6+8+12+4+3+2+1) که برابر با جایگاه عددی (میم) است و جمع ارقام 36 برابر 9میشود(9 =6+3) که سلطان اعداد است و سلطهی 24 را نشان میدهد که هر چقدرهم شب وروز کوتاه و بلند شود ولی از 24 ساعت بیرون نمیرود و تمام مخلوقات در 24 ساعت شبانه روز عمر غرقند!
از جمع مقسومٌ علیههای24 ،عدد59 بدست میآید(59=4+3+2+6+8+12+24)که برابر عدد ابجد نام مبارک مهدی(ص) است که آخرین معصوم(ص) و تمام کنندهی رسالت و ولایت حقّه؛سلطان سلطانهای عالم میباشد.جمع ارقام 59 برابر14 میشود(14=9+5)که آقا خود چهاردهمین معصوم(ص)است،درضمن جمع ارقام 14 هم 5 میشود که همه به پنج تن(ص) یعنی نورٌواحد(ص) در عالم بالا و به توحید ناب و وحدانیت ذات اقدس الهی منتهی میشود چراکه همه برای معرفت اوست.
عدد24، 7تا مقسوم داردکه ازجمع 1تا7 عدد28بدست میآید(28=7+6+...+2+1) که کلّ حروف قرآن است.و همانطورکه در اول مبحث عدد24 بیان شد؛کلّ قرآن کریم شامل 6666آیه مبارکه است که درجمع،24 میشود(24=6+6+6+6) پس در ظاهر از24 و در باطن از 28 حرف،کلّ قرآن کتابت شده است و کلام الله مجید برهمهی عوالم،محیط است.
اگر 24 را در تعداد مقسومهایش(یعنی 7) ضرب کنیم168میشود که برابر عدد ابجد "یا حاکم حلیم" است و جمع ارقامش میشود15(15=8+6+1) که برابرجایگاه عددی حرف "س" است و عدد ابجد حرف س=60 میباشد.دقت کنید،زمان با ثانیه ظاهر میشود که در 24 ساعت، هر ساعت 60دقیقه و هر دقیقه 60ثانیه است و از جمع ارقام 60 ،عدد6(6=0+6 )که همان جمع ارقام 24(6=4+2)و کلّ اسرار خلقت است، بدست میآید.درضمن اینکه آن حاکمِ حلیم ، عالم را در میزانِ حرف (س) {که قلب قرآن،سین است}خلق فرموده است. (مبحث حرف سین را در کتاب راز انسان مطالعه کنید).
چگونه میتوانم این همه زیبایی را وصف کنم ؟! قلم عاجز از نوشتن است مگراینکه خدای مهربان لطف فرماید تا به روی کاغذ سطر شود!
خداوند حکیم به رسولانش امر فرمود که خانهی خود یعنی کعبه را به شکل مکعب بسازند.یکی از زیبائیهایش این است که مکعب،6 وجه و 12 ضلع دارد.خانه کعبه در ظاهر 4رکن دارد که 10=4+3+2+1 یعنی 4روی 10 و حقیقت 14 معصوم(ص)، و در باطن یا داخل کعبه، وجود مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) متولد شده که او روح و جانِ کعبه و ظاهر کنندهی نباءِ عظیم است. ایشان به عدد 12 بدنیا آمد{یک خودش و11ذریه معصوم(ص)که در بطن داشت} پس کعبه، حقیقت 14 معصوم(ص) و 12 امام(ع) است که در جمعشان عدد26 بدست میآید که 26، هم برابر عدد ولایی و معصومیت امام زمان(عج) و هم برابر کلمه "حدید" یعنی کلّ حدود احکام خداوند متعال است. جمع ارقام 26 هم 8 میشود که به عربی ثمن میگویند و امام رضا(ع)؛ثامن الائمه(ع) یعنی گرانبهاترین قیمتی که خداوند به شرط آن ، همهی مخلوقات را به حصن توحید (لا اله الا الله) ورودی میدهد تا به امنیت الی یوم القیامت برسند. {امام رضا(ع) در حدیث سلسله الذهب فرمود: ...بشرطها و شروطها و اَنا من شروطها}
نکته مهم: از اعداد مهمی که در عالم اسراریافتیم ؛ 5 و12 و14 است. اگر این اعداد را به توان 2برسانیم {چراکه عالم دنیا در ورودی و خروجی باید از حرف "ب" بسم الله یعنی ولایت عظمای وجود مقدس امام علی(ع) بگذرد تا پاک و تطهیر شود و ب=2 است}وبا هم جمع کنیم (365=52+122+142)365 میشود که برابر یک سال است. 65= دنیا و 300=ش و صفت آن افشاکردن است، پس درواقع یک سال،تمام نهانیهای عمر دنیا را افشا میکند.
سال شمسی که 365 روز است اگر ارقامش را جمع کنیم 14 میشود (14=5+6+3) و سال قمری 354 روز است که اگر ارقامش را جمع کنیم 12 میشود(12=2+1)،پس جمع عدد سال قمری و شمسی 26 میشود(26=12+14) که همان حدید است (حدید=26) .
بین سال شمسی و سال قمری،11 روز فاصله است و عدد 11 ، برابر حرف یا و کلمه حج و هو است(حرف "ی" که در عربی" یا "خوانده میشود عدد ابجدش 10 است). اگر ارقام 11 را با هم جمع کنیم میشود 2 و ب=2 که این همان ورودی و خروجی عالم است.
این زیباییها، اسرار عددی 24 ساعت عمر دنیاست، درواقع حقیقت عدد 24 حدود خداوند و مهندسی خلقت است.بااینکه عدد ابجد کلمهی حدید برابر 26 بود اما اگر حدود رعایت نشود (عددترتیب نزول سوره مبارکه حدید 94 است که برابر عددابجد" صد" و "عطیه" است) باید برگردیم به سورهای که در جزء 24 قرآن است یعنی سوره مبارکه مؤمن که نام دیگرش غافر است.این سوره مبارکه از نظر نوشتاری چهلمین سوره قرآن است و عدد ترتیب نزولش به قلب مطهر پیامبر(ص) 60 است.
در واقع راهی که خداوند گشاده قرارداد تا بندگانش هرگاه بخواهند به سوی او بازگردند که این مغفرت و غفران آن کریم است، دیگر اینکه اگر بخواهند در 24 ساعت عمر خود به مأمن یعنی جایگاه امن برسند باید جلوهی نام مبارک خداوند به نام مؤمن شوند.این راه در صورتی میسّر است که به عدد 40یعنی اربعین عمل، قلب به میم شود تا سبز شود و بهار گردد و در واقع به جایگاه "یخرجهم من الظلمات الی النور" برسد.و انشاءالله به لطف بی نهایتش به درجه "لا خوف علیهم ولا هم یحزنون" نائل شود.
چون مهندسی عمل در 24 ساعت با سوره مبارکه غافر ظاهر میشود باید در جایگاه ترتیب نزولش(=40) به مأمن خود برسد و آن میسّر نمیشود مگر اینکه به ورودی قلب خاضع و خاشع شود که قلب قرآن ،سین است و عدد ابجد س=60 میباشد.در عدد 60 ،دو پیام نهفته است :
1-در تمام 24 ساعت که غرق در 60 دقیقه و 60 ثانیه است باید در محور رضای خدا به اخلاص برسد و موحّد شود ،به درجه مؤمن دست پیدا کند تا لباس مؤمن بر او پوشیده شود تا به انوار نورانی توحید و خلیفه الهی جلوه کند.
2- س =60 ؛میزان حروف است پس باید در گفتار و کردار و عمل خالصانه به میزان اقتدا کند و هرگز از قلب عالم امکان امام زمان (عج)جدا نشود و پای خود را پشت پای آن بزرگوار بگذارد و هرگز به دلخواه خود ، عمل نکند که درغیر اینصورت از میزان بیرون میآید.
مقاله فوق بنویسندگی وتهیه کنندگی خانم عذراشفاعی ازسایت shafaie.blogfa.comکپی برداری ودراختیارشماعلاقمندان قرارگرفته است.
اولین امام؛امیرالمؤمنین علی(ع) درمقابل آخرین امام؛امام زمان(ص)
1-وجود مقدس امیر کون ومکان؛علی (ع) امام اول (سید اوصیاء) و تاج افتخار تک تک شیعیان در دنیا وآخرت،در زمان تولد در خانه خدا درحالیکه وجود مبارکش یک است اما با 11 ذریه معصوم(ص) در بطنش یعنی به عدد 12(12=11+1) متولد میشود (سرّآفرینش). و وجود مقدس امام زمان(ص) دوازدهمین امام شیعیان است(خاتم اوصیاء) و ایشان مقام 12 را آورده است.
درحقیقت حدیث زیبایی که در ابتدای کتاب از شیخ محی الدین عربی رحمه الله علیه درباره امیرالمؤمنین علی(ع) بیان شد که ایشان را اینطور توصیف میفرماید: المهندس فی الغیوب الاهوتیه السیاح فی الفیافی الجبروتیه المصور للهیولی الملکوتیه الوالی للولایه الناسوتیه. ترجمه : میفرماید ایشان مشرق طلوع انوار احدیت است و در غیوب عوالم لاهوت مهندسی خبیر است و در صحراهای فضای جبروت سیاح بصیر است و ایشان والی ولایت ناسوت است و مصور هیولای ملکوت ،شخص مجسم عالم کلی(عددابجد کلی=60) است.
2- امیرالمؤمنین علی(ع) در 13 رجب درخانه خدا متولد شدند. امام زمان(ص) هم فرزندِ سیزدهمین معصوم(ص) هستند.
3- امیرالمؤمنین علی(ع) امام اول شیعیان است یعنی در عددِ یک ولایت قرار دارد. و وجود مقدس امام زمان(ص) به عدد یک بدنیا آمدهاند و فرزندی ندارند(آخرین معصوم هستند).
4-قرآن مجید به دست مبارک امام علی(ع) به 30 جزء کتابت شده است که درواقع به نام فرزندش مهدویت را به جهانیان اهدا کردهاست ( اگر اعداد 1 تا30 را باهم جمع کنیم 465 میشود 465=30+29+28+ ... +3+2+1 و عددابجد مهدویت = 465 است). و به ظهور مبارک فرزندش مهدی(ع)،مهدویت به طورکامل به تمام باطن قرآن افشا و اظهار و عمل میشود که آن روز،نورٌعلی نور است(اللهم عجل لولیک الفرج). این جاست که به معنای حدیثی که در ابتدای کتاب درباره ایشان ذکرکردم پی میبرید، شیخ فرموده است:ایشان مرکز دائرةالشهود ، کمال نشأة المنشاء ، کمال جمال الجمیع ، مجمع الجمال الوجود و معلوم العلم الوجود است. پس جمع الجمع تمام مظهر ظاهر و باطن یعنی جمال و نشأة قرآن است. و ایشان را تحقق دهندهی اسرار مرتضویه معرفی میکند. (پس این معارفی را که من به صورت ساده با عدد و حروف ولایت و رسالت و سُورِ قرآن مجید تدوین کردهام ، همه در باطن احادیث نوشته شده بصورت مجمل آمدهاست.خوب دقت کنید تا به معارف قرآن و اهل بیت (ص) واقف گردید)
5- تمام محتوای قرآن در نقطهی باء بسم الله سوره مبارکه حمد جمع است که حضرت علی(ع) فرمود:انا نقطة تحت الباء.
وهمانطورکه قبلا ذکرشد جمع عدد ولایی و معصومیت امام زمان(ص) 26 است و جمع ترتیب نزول اولین و آخرین سوره مبارکه قرآن 26 میشود : (ترتیب نزول سوره مبارکه حمد=5)+(ترتیب نزول سوره مبارکه ناس=21)=26 پس عدد 26 اول تاآخر قرآن مجید است و اگر اعداد 1تا 26 را باهم جمع کنیم 351 برابربا عددابجد "قرآن" میشود.
6-امام علی(ع) 30 سال پس از تولد پیامبر(ص)بدنیا آمد که با خودش 12 را آورد و 30 سال پس از رحلت پیامبر(ص) در سال 40 هجری به شهادت رسید و تمام شیعیان را در مجرای توحید منقلب کرد(40=م) و عالم را به " م " دعوت فرمود که خود امام مبین است. جایگاه عددی م = 13 و 13= احدجل جلاله است که جان به توحید رسیدن میباشد و امام علی(ع) در 13 رجب در خانه خدا متولد شد و ایشان اکمال دین و ولایت خود را با عمر شریفش و شهادت جانسوزش در خانه خدا و در محراب نماز و در بالاترین مقام عبادت یعنی سجده، اظهار فرمود و با کلام "فزت بربّ الکعبه" تمام زحمات خود را افشا نمود.
و امام زمان(ص) با افشاء313 یار ، که تا ظاهر نشوند وجود مقدسش ظهورپیدا نمیکند ، راه پدربزرگوارش را از کنار خانهی خدایی که نام مبارکش احدجلّ جلاله(=13) است و در جایگاه طهارت حقیقت "م"(=13) به تمام عالمیان اعلام حضورمیفرماید با بانگ الله اکبر و انا المهدی(ص). اللهم عجل لولیک الفرج . درواقع 300=ش و صفتش افشاگری است و 13 همان نام زیبای احد جلّ جلاله. پس حضرت ، توحید وخداپرستی را به تمام وجه سوره مبارکه توحید که در آغاز فرمود: قل هو الله احد و در پایان سوره فرمود: ولم یکن له کفوا احد ، ظاهرمیسازد.
نام دیگر سوره مبارکه توحید،اخلاص است. پس شرط رسیدن به توحید ناب فقط و فقط اخلاص است و با ظهورایشان 313 نفرمخلصهای واقعی افشا میشوند و آن زمان حکومت مخلصان درگاه خداست.
7-امام علی(ع) در سال 40 هجری به شهادت رسید که جایگاه عددی کلمه نور=40 میشود(تمام شیعیان را در مجرای توحید منقلب کرد و عالم را به میم دعوت فرمود).
و امام زمان(ص) در سال 256هجری بدنیا آمدهاند که عدد ابجد کلمه نور=256 میشود و جایگاه عددی کلمه نور با جایگاه عددی حرف "م"برابراست(=40) پس ایشان در جایگاه "م" بدنیا آمده و تمام عالمیان را در زمان حکومتش قلب به میم میکند و حکومت نورانی خود را اظهارمیفرماید.اللهم عجل لولیک الفرج
8-امام علی(ع) باء بسم الله است یعنی طبق حدیث که در ابتدا ذکرشد مفتاح و گشایندهی ابواب عالم عمّا(ندیدنی)پروردگارعالم است(... بسمله کتاب الموجود.فاتحة مصحف الوجود...).
و امام زمان(ص) نشان دهنده و مظهر ظهورندیدنیها درعالم به دیدن مؤمنین و چشاندن لذتهای نچشیدنی دنیا که همه اسرار بهشت و لذت غیب را به شهود آوردن است میباشد.
9-زندگی مبارک حضرت علی(ع) در جایگاه طهارت که جایگاه عددی حرف "م" است شروع شد یعنی {در 13 رجب در قلب عالم؛ کعبه؛ خانه توحید بدنیا آمد (13=جایگاه عددی "م")} و به "م" تمام شد{ در سال 40 هجری در خانه خدا ؛ مسجد کوفه (در مکان طهارت) و در حال سجده ، به مقام شهادت (40=م=13)}.پس اول و آخر زندگی مبارکش میشود 26 =13+13 .
و امام زمان(ص)که تولد مبارکش در سال 256 برابر با عدد ابجد نور بود و جمع ارقام 256 برابر13 شد (13=6+5+2)و جایگاه عددی کلمه نور هم برابر40 و 40=م که جایگاه عددی م=13 است، پس تولد آقا در26=13+13 میشود. و در زمان ظهور مبارکش با افشاء 313 در کنار خانهی کعبه ، توحید محض (13=احدجل جلاله) را افشا میکند و در واقع عدد ولایی و معصومیت خود (26=14+12) را اظهار میفرماید یعنی عدد 26 که شامل 2 تا 13 تا میشود: 26=2×13
10- امیرالمؤمنین علی(ع)، نطق الله عالم است. او با صدای حق، تمام پیام نطقِ وحی که نور الهی در جانِ کلام الله است را به معنا و عمل، ظهور داد و نطق الهی را در جانِ ولایت عظمای معصومین(ص)، به گوش جهانیان رسانده و میرساند. نطق در حقیقت، اسرار نُطِ الهی است!{الفبای موسیقی (صدا)در دنیا، نُت(با "ت")است اما در اینجا نُط با "ط" است}که باید به تمام ذره ذرههای وجود(یعنی تمام مخلوقات)، مثل جان برسد تا احیا شوند و آنها را به کمالِ هدفی که خداوند حکیم از خلقتشان داشته برساند. عدد ابجد کلمه نُط=59 و برابر با عدد ابجد نام مبارک مهدی(عج) است!درحقیقت، هدف تمام پرده برداریهای حجاب آفرینش از سرّالاسرار ظهورِ نطق الله به گنج وجود تمام علم کلام الله و باطن رسیدن به سبز شدن و نمایاندن حکومت توحید به تمام جمال وجه الهی است که آن وجه الله، مولا و سرورمان امام عصر؛مهدی موعود(عج) میباشد.
عدد ابجد کلمه نطق=159 است. عدد 100 برابر حرف (ق) یعنی نگهدارنده است. پس ظهور واقعی 59 مهدویت به تمام و کمال ، جمال وجه الهی حضرت مهدی(ص) است. که ایشان چهاردهمین معصوم(ص) و حجت الله الاعظم است.
عدد به خوبی زیباییهای معنا را نشان میدهد: از جمع ارقام 59 به 14 و درنهایت به 5 میرسیم(14=9+5 و 5=4+1) که او جمع کنندهی اسرار ظاهر و باطن عالم است ،چراکه در عالم بالا به عدد 5 نور مقدس(ص)، ظهور داشتند. و وجود اولین انسان به صورت جسمانی، حضرت آدم(ع) است که عدد ابجدش 45 میشود و جمع ارقامش 9 (9=5+4). اگر ارقام 59{=مهدی(عج)}را در هم ضرب کنیم 45 میشود(45=9×5). پس نام مبارک مهدی(عج) به عدد 59 ، نشان دهندهی اوّل است و آخر. و به عدد 9 ،که او نهمین فرزند از پنجمین معصوم(ص){یعنی امام حسین(ع)که خود، حامل 9 ذریهی معصوم به دنیا آمده}میباشد، پس ظاهر و باطن 9 است و حکومتش هم 9 است زیرا عدد9 ، سلطان اعداد و دربرگیرنده کلّ اعداد است.
و اگر عدد9 را به حروف بنویسیم نُه ، همان نَه میشود که از اول، خلقت در نهی از درخت منهیه قرارگرفت و درواقع نَه به عربی، لا میشود که همان مجرای لا اله الا الله ؛ توحید ناب است و ظهور اخلاص. پس در گنج سرّ نطق الله امیرالمؤمنین علی(ع)، دمیدن به نیِ عاشورایی رگهای بریده حسین ابن علی (ع) تمام صدای نطقش، به وجود فرزندش،مهدی(عج)،گنج توحید را به عدد313 (که قبلا توضیح داده شد) در بلوغ نُه به حروف و 9 به عدد ، حکومت لا اله الا الله را ظهور میدهد. هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن.
11- خانهی مبارک کعبه که پذیرای گنج ظهر الوجود ؛ مولی الموحدین شد ، خانه توحید است و خانه خدا نام گرفته که در اصل به حروف ، گنج الف است زیرا خداوند فقط یک خانه را به نام ذات اقدس یکتای خود قرار داد. آنجا گفتند: الف. پس در خانه اگر کس است یک حرف بس است. و کلمه بس ، شامل اولین و آخرین حرف قرآن کریم میباشد: (بِ بسم الله) و (نِ ناس).
خداوند کریم برای امیرالمؤمنین ، دیوارِ گنج الف را گشود و اسرار حروف ، به وجود مبارکش آشکار ، معنا و عمل شد ، به صورت کلمات و آیات مبارک قرآن که از سینهی پاک محمدی(ص) و به دهان نورانیش سرازیر و افشا فرمود و امیر المؤمنین علی(ع) ،تمام خزائن آسمانها و زمین را در مصحف نورانی کتاب الله؛ کلام الله پروردگار عالم ، به رشته تحریر درآورد و اسرار ِ نقطه و حرکت و صدا و تأویل و تفسیر آن را به ولایت اعظم خویش در جان کلام الله اظهار و به عمل ، روشن و بیان فرمود زیرا که خود ، امام مبین است.
بنابراین خداوند کریم اراده فرمود که وجود مبارک امام علی(ع) در زمان خلافت به کوفه بیاید. جالب است که عدد ابجد کوفه=111 و برابر با عدد ابجد الف است . مسجد کوفه از اماکن متبرک و مبارک است که مقر حکومت نورانیش میباشد و ایشان در همین مسجد ، در حال سجده ، مورد ضربت شمشیر زهرآگین ابن ملجم ملعون قرارگرفت . (اکنون مسجد کوفه یکی از 4 مکانی است که نماز در آنجا ، شکسته نیست و تمام خوانده میشود).
در روایات آمده است که مقرّ حکومت امام زمان(عج) هم در مسجد کوفه است. پس این سرّی از اسرار است که کوفه ،هم جایگاه الف است و هم خود ، در عدد ابجد برابر با عدد الف است(=111). پس خزانهی گنج عالم بالا هم ، به اسرار الف (111)گشوده شد و اولین حرف مقطعه در قرآن هم به الف (در سوره مبارکه بقره)شروع شده است. بنابراین عالم در معنا به قامت یکِ عدد ، که خداوند قهار است و در حروف به حرف الف ، جهان را در جان توحید و اسرار کعبه و خانهی خدا به آخر میرساند. ما هم ، روزی که آمدیم به یکِ آدمی نوزاد شدیم امیدوارم به عنوان شیعه و پیرو واقعی ، به حرف و قامت الِف با تمام گنج الف، دنیا را در پناه و رضایت قلب ِحجت عالمیان مهدی (ص)، با مدال شهادت فی سبیل الله ترک کنیم و به گنج الف برسیم که از اول تا آخر یعنی به رضا برسیم 1001=1000+1 .انشاء الله
اما درآخر درس نتیجه میگیریم :
به وجود حضرت علی(ع) به عدد12 و امام زمان(ص) به عدد12،تمام مهندسی عالم به ظهورمیآید(24=12+12) و افشاء همهی اسرار عالم کن فیکون میشود. و به عدد جامع به تمام معنی 24 میرسیم.
حضرت علی(ع)به عدد26 و امام زمان(ص)به عدد26،جانِ حمد(=52)را به ما میدهند(52=26+26).از طرف دیگر هم، اولین حرف سوره مبارکه حمد،حرف ب (بسم الله) و آخرین حرف ن (والضالین) است که جمع عدد ابجد آنها {(ب=2) + (ن=50)} 52 میشود که برابر عدد ابجد کلمه حمد است و چنانچه در یک سال، 52 هفته است و روزهای هفته شنبه،یکشنبه و... نام گرفته یعنی هر روز " ن " ، پشت " ب " به حرف " م " تبدیل میشود(قلب به میم عالم) و خوانده میشود شمبه،یکشمبه و... {عددابجد (ن=50) + (ب=2)=52}.
امیدوارم اهل عرفان و معرفت،خود را برای این همه زیبایی و بهجت حقیقی و این همه چشم روشنی آماده کنند! که میسر نمیشود مگر اینکه از 313 یار آقا باشیم یعنی با رساندن خودمان به جایگاه طهارت (با اخلاصِ عمل و عملِ صالح)، افشاکنندهی 13 شویم. که اگر به این مقام رسیده باشیم در هر زمانی میسر است حتی اگر عمرمان تمام شود. چنانچه در دعای عهد میخوانیم:فأخرجنی من قبری . مؤتزراً کفنی. شاهراً سیفی. مجرّداً قناتی... . شمشیر به کمر در قبر میخوابیم و با شنیدن ندای انا المهدی(ص)، به اذن خداوند متعال از قبرها برمیخیزیم و انشاء الله آنجا به یاریش، افشاء 313 میشویم و میجنگیم. اللهم ارزقنا
نکته دیگر: هرگاه کنار دریا رفتید اگر خوب دقت کنید در دورنگاه خود محل تلاقی آسمان را به دریا بوضوح میبینید(چون کره زمین دایره است). آنجا آسمان که آبی است به دریای آبی تلاقی یافته است که هردو هم رنگ آبی و هم حمل آب را دارند و هم محل نزولات حیّ و محل جمع آوری حیّ هستند. عددابجدآبی=13 است،پس آنجا 13+13=26 میشود. ( در واقع دریا ، حقیقت دنیا است و آسمان ، ظرف نزول گنج آفرینش روزی ، که دریایِ دنیا به پذیرش کلّ آسمان رحمت را میپذیرد).
پس خوب بیندیشید!کجا میتوانید آقای خود را ملاقات کنید؟! کجا میتوانید مرحمی برای زخمهای فرق شکافته و بدن مجروح و دل زخم خورده از ناکثین و قاسطین و مارقین و منافقین مولایتان باشید؟! و تسلای دل غریب و مظلوم امام زمان(عج) که از گناهان شیعیان پر از زخم است باشید!
علم اعداد خیلی زیباست! اگر ارقام 26 را با هم جمع کنیم 8 میشود(8=6+2) و عدد8 را به عربی ثامن میگویند که ریشه اش ثمن است یعنی بالاترین ارزشی که خداوند برای رسیدن به قربش قرارداده و آن رضاست که به شرط او میتوانی به لقای قربش برسی. و جالبتر اینکه حضرت علی(ع) خودش مرتضی است یعنی ظرف رضا و امام زمان(ص)، خاتم اوصیاءِ مرتضی است.
کلمه قربان یعنی رسیدن به قربِ آن. خداوند حکیم در کلام مبارکش در آیه 2 سوره مبارکه بقره میفرماید: ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتّقین. پس وقتی میخواهد قرآن را که هدایتگراست وهیچ شکی در آن نیست معرفی کند،میفرماید: ذالک یعنی آن و اشاره به دور شده است ؛میسّر نیست رسیدن به آن ، مگر به شرط تقوای خالصانه.
پس آن، قربِ او معرفی شده است و کلمهی قربان همان حروف قرآن است بعلاوهی حرف "ب". یعنی برای ورودی در ساحت مطهر قرآن، باید از حرف "ب " گذرکند و آن مستلزم آن است که دلِ حیوانی خود را قربان ِ قرآن کند (همان بسمل شدن) تا به صورت و سیرت انسانی که همان عمل به شرط رضا و کسب تقوی است در جانِ قرآن وارد شود. اینجا حقیقت زیارت،رسیدن،وصل شدن،گرفتن رزق حیات طیب و حکومت واقعی هر مؤمنی در جایگاه طهارت خود در بهشت دنیا وآخرت است.اللهم ارزقنا
در این جلد مهندسی را از دو وجود معصوم پیامبر(ص) و امام زمان(عج)به عدد 14 و14 که در جمع 28،عدد کامل ظهور داشت بیان کردیم و از مهندسی خلقت در عدد 12 و12 به وجود امیرالمؤمنین علی(ع) و امام زمان(ع) در جمع، عددجامع 24 را توضیح دادیم(عددابجد کلمه جامع=114 است). نتیجه اینکه از جمع اعداد 28 و 24 ،عدد 52 بدست میآید(52=24+28) که برابر با عدد ابجد کلمه حمد است. الحمد لله ربّ العالمین
اللهم عجّل لولیک الفرج و اجعلنا من المنتظرین لظهوره و من اعوانه و انصاره.