از
روایاتی که در مورد ثواب گریه بر مصیبت امام حسین علیه السلام وارد شده
است، استفاده می شود که: خداوند همه گناهان ( کبیره یا صغیره ) گریه کننده
بر مظلومیت امام حسین علیه السلام را می بخشد. زیرا گریه بر آن حضرت جزء
حسناتی است که سبب از بین رفتن سیئات می گردد . همان گونه که قرآن می
فرماید :
لکن لازم است به چند نکته در این مورد توجه شود که عبارتند از :
1. طبیعی است که هر چه انگیزه فرد عزادار بلند مرتبه تر باشد، ثواب بیش
تری دارد. ثواب کسی که فقط بر مظلومیت اباعبدالله می گرید، با ثواب کسی که
علاوه بر آن، بر محرومیت خود از همراهی با این قافله هم می گرید و بر این
که چرا با این قافله همراه نبود و توفیق جان فشانی نداشت، اشک می ریزد و در
این عزا و گریه از خدا توفیق همرنگی و همراهی و همگامی در تحقق هدف های
مقدس آن امام مظلوم را می طلبد، به طور طبیعی همسان نیست و ثواب فرد دوم به
مراتب بالاتر است؛ ولی همان گریه تنها بر مظلومیت آن عزیز، نهال عشق است
که در عمق جان کاشته می شود و با اشک چشم آبیاری می گردد و تناور می شود .
در نتیجه عشق، عمق و ریشه پیدا می کند ، و هم رنگی و همراهی را در پی خواهد
داشت .
2. بخشیدن گناه و یا واجب شدن بهشت بر کسی که در عزای آن امام گریه کند ،
بدون شرایط نیست بلکه کسانی از این امور فیض وبهره کامل می گیرند که تقوی
داشته باشند. چون قرآن کریم می فرماید: «انما یتقبل الله من المتقین؛
خداوند فقط از پرهیزکاران می پذیرد»، یعنی کسی که تقوی نداشته باشد عمل خیر
او فضیلت و نتیجه عالی نخواهد داشت. یا کسی که اهل نماز نیست یا آن را سبک
می شمارد، اگرچه گریه اش بی اثر نیست؛ ولی گریه تنها او را اهل بهشت نمی
کند . زیرا پیامبر اسلام (ص) می فرماید: اولین ایستگاهی که جهت حسابرسی
اعمال انسان در قیامت بر پا می شود، ایستگاه نماز است ، اگر نماز قبول شد،
سایر اعمال نیز قبول می شود و اگر نماز قبول نشد، سایر کارهای خیر هم قبول
نمی شود، بنا بر این ثواب گریه بر امام حسین طبق این آیه قرآن کریم و
روایات مربوطه با تقوا و خواندن نماز و رعایت اوقات آن محقق است.
3. پرواز محبان اهل بیت علیهم السلام به سرمنزل عشق و محبت به معصومین با دو بال میسر است:
الف : عامل احساس محبت و عاطفه
ب : عامل شناخت و آگاهی
شیعیان به هر دو عامل و هر دو بال نیاز دارند، یعنی عشق بدون شناخت و
عاطفة بدون آگاهی چندان مفید نسیت . شناخت بدون عشق و محبت نیز کارساز
نخواهد بود . هر یک از این دو عامل در دیگری تولید اثر می کند.
پس نباید از این دو عامل غفلت کرد. خصوصاً عامل شناخت و آگاهی؛ زیرا سوز و
گداز و اشک و گریه شیعیان در مصائب اهل بیت و خصوصاً مصائب سید الشهدا با
الطاف خداوندی و استمداد از روح سالار شهیدان در ما علاقمندان به ابا
عبدالله بسیار است؛ اما مراتب آگاهی و شناخت ما نسبت به اهداف آن بزرگوار و
چگونگی پیدایش انقلاب عاشورا کم است ، لازم است گریه ها را با شناخت و عمل
به دستورات و خواسته های آن حضرت بیامیزیم .
جهت روشن تر شدن مطلب، به کلام نورانی امام باقر علیه السلام و پیام آن حضرت به شیعیان ، تبرک می جوییم که به جابر می فرماید:
«یَا جَابِرُ بَلِّغْ شِیعَتِی عَنِّی السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ
لَا قَرَابَةَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا
یُتَقَرَّبُ إِلَیْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ یَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ
اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِیُّنَا وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ لَمْ
یَنْفَعْهُ حُبُّنَا ؛ (3) اى جابر! سلام مرا به شیعیان برسان و به آنها
اعلام کن که هیچ گونه قرابت و خویشاوندى بین ما و خدا نیست . فقط با طاعت و
بندگى به درگاه الهى تقرب جسته مىشود. اى جابر! هرکس اطاعت خدا را کند و -
همراه آن - به ما محبت ورزد ، دوست ما است . هر کس معصیت خدا را کند ،
تنها محبت ما برایش سودی ندارد».
حضرت على علیه السلام مى فرمایند:
«أَنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعِی عِتْرَتِی عَلَى الْحَوْضِ فَمَنْ
أَرَادَنَا فَلْیَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْیَعْمَلْ بِعَمَلِنَا ؛(4) من
با رسول الله (ص) هستم و در حالى که عترت با من هستند بر حوض [کوثر ]اشراف
داریم. پس هر کس ما را مىخواهد، هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را
عمل کند...».
بنا بر این این حب اهل بیت (ع) باید در عمل ظاهر شود.
4. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید
الشّهدا، نیز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان آن حضرت است. هم چنین نشانه
پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا (ع) است. اشک، دل را سیراب میکند، عطش
روح را برطرف میسازد، و نتیجه آن، محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل
میشود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. قلبی که مهر
حسین (ع) داشته باشد، بی شک به یاد مظلومیت و شهادت او میگرید.
در حال گریه و رقت و هیجان، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی
که برای او میگرید نزدیک میبیند، در حقیقت در آن حال است که خود را با او
یکسان میبیند . گریه بیشتر از خود بیرون آمدن و خویش را فراموش کردن و
با محبوب یکی شدن است . به تعبیر شهید مطهری: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه
او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».
5. گریه و انسان سازی:
از آن جا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛
همدردی با آن عزیزان، یادآوری فضایل، مناقب و آرمانهای آنان است و بدین
شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق میدهد.
فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت میکند، شعور و شور و شناخت و
عاطفه را در هم می آمیزد و در پرتو آن، انگیزهای قوی در او پدیدار
میگردد و هنگام خروج از مراسم عزاداری، مانند: دوستداری میشود که با روح
معشوق پیوند برقرار کرده، فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب
در وجود خویشتن است. اشکی که بیانگر پیوند عاطفی و رابطه مکتبی و اتصال
روحی با راه و فکر و خطّ سیّد الشهدا است، حتماً زمینه ساز پرهیز از گناه
میگردد.
بنا بر این گریه بر امام حسین (ع) سبب می شود که انسان به مکتب و آرمان و
اهداف آن حضرت نزدیک شود ، و تلاش کند که دیگر گناه کند و اگر احیانا بر
اثر غفلت و فراموشی و یا به هر دلیل دیگر گناهی را مرتکب شد ، و از کاروان
محبان و عاشقان آن حضرت عقب افتاد، زود با توبه به کاروان محبوب و معشوق می
پیوندد . و با شفاعت آن حضرت قطعا توبه اش پذیرفته می شود و همه گناهانش
بخشیده می شود .
از مدینه تا کربلا همراه با سیدالشهداء امام حسین علیه السلام | |||||
![]() |
|||||
فلسفه
قیام ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) را در سخنان آن حضرت در آغاز حرکت
از مدینه و موضع گیری های ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه های میان
راه روی داده است می توان یافت .
|
آیت الله العظمی اراکی رحمة الله علیه فرمودند:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم:
چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم:
پس راز این مقام چیست؟
جواب داد:
هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟
با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛
چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد، سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم
دهید؛ ناگهان به خود گفتم:
میرزا تقی خان این دو رگ را بریدند این همه تشنگی!پس چه کشید پسر فاطمه؟اوکه از سر تا پایش زخم شمشیر ونیزه و تیر بود
از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند، امام حسین آمد و گفت :
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.
شناسنامه |
|
نام کامل |
میرزا تقیخان فراهانی |
سرشناس به |
امیرکبیر |
زادروز |
۱۱۸۶ خورشیدی |
زادگاه |
روستای هزاوه، از توابع اراک، ایران |
تاریخ مرگ |
۲۰ دی ۱۲۳۰ |
جایگاه مرگ |
باغ فین کاشان، ایران |
همسر |
جان جان خانم |
فرزندان |
تاجالملوک (امالخاقان و ملکه مظفرالدین شاه)
میرزااحمدخان (امیرزاده) |
اطلاعات سیاسی |
|
سمت |
صدراعظم |
الف : روز عاشورای سال 61 هجری معادل 21 مهرماه سال 59 شمسی بوده است طول آن روز 13 ساعت و 38 دقیقه و لحظهی شهادت امام حسین(ع) 2 ساعت و 48 دقیقه مانده به غروب آفتاب بوده است . روز عاشورای سال 61 هجری روز جمعه و در نتیجه روز ورود اباعبدالله به کربلا روز دوم محرم و روز پنجشنبه بوده است .
ب : سپاهیان مستقر در کربلا که از کوفه آمده بودند :
عمر بن سعد (ورود به کربلا روز سوم محرم ) 6000 نفر
سنان بن انس 4000 نفر
ثبت بن وبعی 4000 نفر
عروة بن قیس 4000 نفر
یزید بن رکاب کلبی 2000 نفر
نصرمازنی 2000 نفر
حصین بن غیر 4000 نفر
شمربن ذالجوشن (ورود روز نهم محرم ) 4000 نفر
جمع 33000 نفر
عمر سعد سنان ، ثبت بن ربعی ، عروه بن قیس ، در نوبت اول به کربلا آمدند و یزیدبن رکاب و حصین بن غیر و مازنی و شمر در مرحله بعد افزوده شدند .
پ : مجموعه شهدای کوفه از یاران امام 138 تن بوده اند که 14 تن غلام بوده اند. شهدائی که در زیارت ناحیه مقدسه و برخی منابع دیگر آمده اند 82 تن که 17 تن آن ها بنی هاشم اند. در مجموع منابع 33 تن بنی هاشم معرفی شده اند جز 82 تن ،29 نفر دیگر در منابع متاخر ذکر شده است. یکی از مسائل رازآمیز کربلا، عدد مشهور 72 است بی شک یاران امام و شهدای کربلا بیش از این بوده اند برخی بر آنند که عدد 72 بر اساس سر هایی است که از تن جدا و میان قبایل تقسیم شد. آمار مشهور سرهای جداشده 78 نفر است که در روز یازدهم محرم یک روز بعد از عاشورا به ترتیب زیر تقسیم شد :
قیس بن اشعث رئیس قبیله بنی کنده 13 سر
شمر بن ذی الجوشن رئیس قبیله هوازن 12 سر (برخی بیست سر نوشته اند)
قبیله تمیم 17 سر
قبیله بنی اسد 16 (17 سر )
قبیله مذحج 7 سر
دیگر قبایل 13 (9 سر )
ت : در روز عاشورا ، چند تن از شهدا با حضور مادر خویش به شهادت رسیدند
1- عبد الله بن حسین (علی اصغر) مادرش رباب
2- عون بن عبد الله بن جعفر مادرش زینب
3- محمد بن عبد الله بن جعفر مادرش زینب
4- قاسم بن الحسن مادرش مرحله
5- عبدالله بن حسن مادرش بنت شلیل جبلیه
6-عبدالله بن مسلم مادرش رقیه دختر علی بن ابی طالب
7-محمد بن ابی سعید بن عقیل
8- عمرو بن جناده انصاری
9- عبد الله بن وهب کلبی مادرش ام وهب ( قمر)
ث : پنج تن از
اصحاب اباعبدالله از اصحاب رسول خدا بودند: 1- انس بن حارث کاهلی 2- حبیب
بن مظاهر اسدی 3- مسلم بن عوسجه 4- هانی بن عروه مردای 5 – عبد الله بن
یقطر حمیری
ج : پنج تن از یاران پس از امام حسین (ع) در کربلا به شهادت رسیدند : 1- سعدبن حرث 2- برادر سعد ابوالحتوف 3- سوید بن ابی المطاع 4 – محمد بن ابی سعید بن عقیل 5 – هفهاف بن منهد راسبی
چ : هفت تن در حضور پدرشان شهید شدند. 1- علی اکبر 2- علی اصغر 3- عمروبن جناده 4- عبد الله بن یزید 5- عبیدالله بن یزید 6 – مجمع بن عائذ 7- عبد الرحمن بن مسعود
ح: دو تن از یاران اسیر و شهید شدند : سوار بن منعم نهمی و موقع بن شماسه صداوی
خ: سر سه تن از شهدای کربلا را، پس از شهادت به جانب امام حسین پرتاب کردند عبد الله بن عمر کلبی عمربن جناده انصاری ، عابس بن ابی شبیب شاکری
د: امام حسین بربالین هفت تن از شهدا پیاده حاضر شد، مسلم بن عوسجه، حر بن یزید ریاحی، واضح رویی یا اسلم ترکی، عباس، قاسم، عبدالله بن حسن، عبدالله رفیع، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، زهر بن القین و جون غلام ابوذر
ر : جز خانواده حضرت اباعبدالله، چند تن از یاران اباعبدالله، همراه خانواده در کربلا حضور یافتند. عبدالله بن کلبی از منطقه برجعه همراه زنش هانیه و مادرش قمر ( ام وهب) به کربلا آمد و خود و همسرش به شهادت رسیدند . مسلم بن عوسجه اسدی ، با همسر(خانواده ) و کنیزش در کربلا شرکت کرد . جناده بن حارث(حرث) با همسر و فرزندش عمرو در کربلا حضور داشت.
ز : در کربلا پانزده
تن از بردگان در رکاب امام عاشقانه جنگیدند و به شهادت رسیدند تنها یک تن
از آنان پیش از عاشورا را به شهادت رسید .
1- نصر غلام امام علی
2- سعد غلام امام علی
3- حرث غلام حضرت حمزه
4- اسلم غلام امام حسین
5- قارب غلام امام حسین
6- سلمان غلام امام حسین (در بصره به شهادت رسید )
7- منجح غلام امام حسن مجتبی
8- جون غلام ابوذر
9- واضح غلام حرث سلمانی
10- شبیب غلام حرث جابری
11- شوذب غلام شاکر ( در غلام بودن او تردید است )
12- رافع غلام مسلم اذری
13-سالم غلام عامر عبدی
14- سالم غلام بنی مدینه
ژ : هفت تن ، پدر وپسر در رکاب اباعبدالله جنگیدندو به شهادت رسیدند
1- علی اکبر (علی ابن الحسین ) فرزند ابا عبد الله
2- عبد الله رفیع فرزند ابا عبد الله
(بر اساس قول مسعودی میان علی اصغر و عبد الله رفیع یک یا سه روزه فرق
باید نهاد در آن صورت سه فرزند اباعبد الله به شهادت رسیده اند )
3- عمروبن جناده انصاری
4- عبدالله بن یزید بن ثبط عبدی
5- عبیدالله بن ثبط عبدی
6- عبدالرحمن بن مسعود
7- مجمع بن عائذ
س : یک تن از یاران امام حسین ، پدرش در جنگ صفین به شهادت رسیده بود وی عمار بن حسان طایی است.
ش : دو تن از یاران امام به نام های محمد و عبدالله ، پدرشان مسلم بن عقیل در کوفه به شهادت رسیده بود.
ص : سه برادر از فرزندان عقیل به نام های مسلم، عبد الرحمن و جعفر به
شهادت رسیدند و سه برادر از غیر بنی هاشم به نام های قاسط، کردوس و مقسط
فرزندان زهر ثعلبی در رکاب امام حسین جانفشانی کردند . سه برادر از فرزندان
امام مجتبی به نام های ابوبکر ، قاسم و عبد الله از آرمان عمومی خویش دفاع
کردند و جان باختند.
ض : شش برادر از بنی هاشم به شهادت رسیدند وامام حسین (ع) ، عباس (ع) ، جعفر ، عثمان ، عبدالله و ابوبکر
ط : شهیدان دو برادری ( دو برادر شهید در کربلا )
1- علی اکبر و علی اصغر فرزندان امام حسین
2- عبدالله و محمد فرزندان مسلم
3- عون و جعفر (محمد ) فرزندان عبدالله جعفر و حضرت زینب
4- عبدالله و عبد الحمن فرزندان عروه انصاری
5- نعمان و حلاس فرزندان عمرو رابی
6- سعد و ابو الحتوف فرزندان حرث انصاری
7- مالک و سیف (برادران ناتنی ) از جابریان
ظ : کودکانی که به سن بلوغ نرسیده ، در کربلا به شهادت رسیدند .
1- علی اصغر (علی بن الحسین ) بایر حرمله
2- عبد الله بن الحسین در گودال قتلگاه به دست بحر بن کعب
3-محمد بن ابی سعید به دست لقیط یا هانی
4- عمرو بن جناده انصاری در نبرد تن به تن
5- قاسم بن الحسن عمرو بن ازدی ( او را نوجوان دانسته اند او را تا 17 سال نیز ذکر کرده اند)
ع : امام در سوگ دو تن از یارانش که در کوفه شهید شده بودند سخن گفت : مسلم بن عقیل وهانی بن عروه
غ : دو زن در عاشورا ، در رکاب امام جنگیدند نخستین مادر عبد الله بن عمیر
کلبی (ام وهب یا قمر ) بود و دومی مادر عمرو بن جناده انصاری
ف : پیکر چند تن از یاران امام قطعه قطعه شد، نخستین آنان سردار رشید کربلا، ابوالفضل العباس است که دست راست، سپس چپ و سرانجام سر از بدنش جدا شد پس از او، فرزند برومند امام، علی اکبر است که بدنش با ضربات شمشیر قطعه قطعه شد. سومین تن عبدالله عمرکلبی است که در جنگ تن به تن با سالم وسیار، ابتدا دست سپس ساق پا و آن گاه سرش جدا و به سمت امام پرتاب شد.
ق : تنها زن شهید در
رکاب اباعبدالله، همسر عبدالله عمر کلبی است. این دو هفده روز پس از
ازدواج به امام پیوستند و به کربلا آمدند و هر دو در کنار هم شهید شدند .
ک : روز عاشورا پنج بانو در میدان نبرد با دشمن سخن گفتند یا با دشمن رو یا رو شدند .
1-زینب کبری 2- مادر عمرو بن جناده 3 – همسر عبد الله بن عمر کلبی 4- مادر عبد الله بن عمر کلبی 5-کنیزک مسلم بن عوسجه پس از شهادت مسلم بن عوسجه
گ : در کربلا یک تن ایرانی به نام اضح رومی یا اسلم (سلیمان ) ترکی فداکاری کرده و به شهادت رسیده است .
ل : از مجموع یاران امام حسین ،34 تن تبار یمنی و 18 نفر نزاری (از تبار
نزار معد)بوده اند .در نتیجه حدود 25 درصد یاران اباعبدالله یمنی بوده اند
که در کوفه و اطراف ساکن بودند .
م : جز بنی هاشم ، عمده ای یاران از قبایل بنی اسد، همدان، مذحج، خشعم، کنده، غفاری، ازد، تَیم طایی، تغلبی، حجهنی و تمیمی هستند .
>> نویسنده ای
کتاب نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت بر اساس آمار مشهور 72 تن
مینویسد : شهدای واقعه کربلا از هر دو گروه قبایل یمنی و نزاری تشکیل
میشدند . بیست نفر از بنی هاشم یعنی 28 درصد آنان هجده نفر نزاری یعنی 25
درصد ایشان و 34 درصد شهدا یمنی هستند ( ر.ک نقش قبایل یمنی در حمایت از
اهل بیت ، اصغر نشطر القائم ناشر نوشته ی کتب قم ، چاپ اول ، 1380 ، ص (30)
<<
ویژگی های رزم و رزمگاه
در روز داغ عاشورا، در گستره ی حدود شش کیلومتر و در طول حدود هشت ساعت حماسهی عظیم وبیبدیل حسینی رخ میدهد. ویژگیهای میدان را این گونه میتوان برشمرد.
- زمین ،خارزار با پستی و بلندی
- هوا صاف آفتابی و داغ
- طول محور عملیات حدود 360 متر و طول جبه ی دفاعی 180 متر
- تعداد خیمه های جبهه اباعبدالله حدود 60 خیمه و فاصله ی هریک 2 متر
- فرمانده نیروهای اباعبدالله خود امام، پرچمدار ابوالفضل العباس ، فرمانده جناح راست زهر بن القین و فرمانده جناح چپ حبیب بن مظاهر
- وضعیت دشمن حدود سیوسه هزار نفر نیرو ، باسواره وپیاده
- فرمانده لشکر عمر بن سعد، پرچمدار لشکر عندم عمر سعد درید، فرمانده پیاده نظام ثبث بن وبعی ، فرمانده سوار نظام عروه بن قیس احمصی غزره بن قیس، فرمانده جناح راست (میمنه) عمرو بن حجاج (نگاهبان فرات هم هست.) فرمانده جناح چپ (میسره ) شمربن ذالجوشن
- امکانات سپاه اباعبدالله ،اندک ،در محاصره ،فاصله با آب حدود 500 متر از نظرگاه موازنهی قوا (تقریبا 400 نفر متقابل یک نفر)
- فاصله ی مقتل ابا عبد الله و مقتل علی اکبر 300متر ، فاصله ی مقتل الحسین و علی اصغر 150 متر
فاصله ی مقتل الحسین و تل زینبیه 100 متر و فاصله ی مقتل الحسین و خیام 150 متر.
از همان هنگام که آدم ابوالبشر در شعله پشیمانی سوخت و گریه تجربه شد و همه اسماء حسنی را زمزمه کرد تا بــه " قدیم الاحسان بحق الحسین" رسید و اشک از نـردبان مژه هایش به پائین خزید و راز ایـن اشک را از جبرئیل پرسید و او قصه ی عاشورای تو را گفت : نخستین مجلس سوگواری با مرثیه جبرئیل و گریه آدم بر پا شد.
هنگامی که نوح بر دوشهای موجهای کوه شکن، در دریائی بی ساحل پیش راند و به کربلایت رسید و جبرئیل سوگ تو را سرود، نوح نیز نوحه کرد و غمی سنگین بر قلبش پنجه درانداخت.
هنگامی که ابراهیم از قتلگاه اسماعیل بازگشت و جبرئیل قصه ی "ذبح عظیم" عاشورا را برایش سرود، ابراهیم نیز در هق هق گریه هایش گم شد.
هنگامی که موسی به وادی مقدس رسید و صاعقه یک فریاد، فرمان توقفش داد که "اخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی " (کفشهایت را بیرون افکن که به پاکترین سرزمین رسیده ای ) شعله مقدس و جا ودانه تو پرده بر انداخت و تا نهایت تاریخ دامن گسترد و همه قلبها و قطبهای منجمد را به گرمی و تپش حیات خواند و کاروان خون او در رگ رگ اعصار دوید.
آری، اگر حضور روشن امام حسین (ع) در آفرینش نبود، امروز سفره باز نور در بوستانی نمی وزید.
اگر امام حسین (ع) نبود درختان سر بالیدن نداشتند و بذرها در عطش رستن، سر بر آسمان نمی ساییدند.
اگر کاروان امام حسین (ع) با 72 پرچم سرخ از شهیدستان عشق، کوچه های غفلت را نمی پیمود، خواب از نگاه غافلان زدوده نمی شد و فرشتگان زمین مقهور شیاطین می شدند.
اگر امام حسین (ع) نبود کربلا حاشیه فرات و عاشورا روزی گمشده در تاریخ بود.