نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

تورویادچی میاره وقتی نام کوچه بنی هاشم میشنوی ......


کاش کوچه ای نبود، کاش خانه در نداشت

 

مانده بود چه بگوید. حرفی برای گفتن نداشت. از خجالت سرش را پایین انداخته بود و اشک می ریخت. چاره ای نبود ... دو دستی امانتی را تحویل داد و گفت: «ببخشید! امانتدار خوبی نبودم؛ پهلویش شکست» .

 

به یاد سیلی خوردن حضرت زهرا (س) کوچه ی بنی هاشم : کوچه ها پر زحرامی و عوام اناس بود چشم حیدر پر زاشک و دل پر از احساس بود ای که ره بستی به روی فاطمه در کوچه ها گردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود.

 

 

رسول خدا(صلی الله علیه وآله)درمورد فرزندشان امام مجتبی (علیه السلام)می فرمایند

کسی که براو بگریدکور نمی شودروزی که چشم هانمی بیند

وکسی که برآن حضرت محزون باشددلش محزون نمی شودروزی که دل ها محزون است

وکسی که آن حضرت را(دربقیع)زیارت کندقدمش برصراط ثابت می ماندروزی که قدمها برصراط

می لغزد

 

 

روزهای آخر ماه صفر از راه رسید  و رسیدیم به آخرین مصیبات این ماهه پر از بلا و سختی برای اهل بیت علیهما السلام. واقعیت امر اینه که به عقیده من اگه این ماه خیلی سنگین هست و روزهای اون سختر از هر ماه دیگری برای انسان می گذره ، حقیقتا دلیلی جز بلا و مصیباتی که در این ماه بر پیامبر اسلام و اهل بیت مطهرشون وارد شده ، که مهمترین اونها بدون شک غم اسارت و حضور خانم زینب کبری سلام الله علیها در شام هست ، نداره. دادن صدقه در ماه صفر خیلی توصیه شده بالاخص از زبان مبارک رسول خدا صل الله علیه و آله . و چه بهتر که این صدقه برای تعجیل در فرج امام زمان (عج) صورت بگیره. نه به خاطر ما و مشکلات ما نه !!!! و بدون شک فقط و فقط به خاطر راحتی مولا از غم اسارت  در بند غیبت و انشاءالله گرفتن اذن فرج از خداوند متعال که جز خداوند متعال ، هیچ کس از روز موعود خبر دار نیست.

بگذریم 28 ماه صفر روز درگذشت پیامبر اکرم و شهادت  امام حسن مجتبی علیه السلام است. در مورد پیامبر صلوات الله علیه ، الحمدلله مطالب و مقالات فراوان وجود داره ولی غربت امام مجتبی در روز شهادتش  نمایان و چشم گیره و چه بسا بر اثر کم لطفی برخی مداحان و ذاکرین در سایه مصیبت پیامبر اکرم (ص) ، ذکر مصیبت برای این امام کریم خیلی کم رنگ باشه .

لازم به ذکر که ، مصیبتی که امام حسن مجتبی علیه السلام مشاهده کردند ، هیچ امام و امام زاده ای تحمل نکردند و این مصیبت گران چیزی نیست جز سیلی خوردن دختر پیامبر ، همسر علی بن ابیطالب علیه السلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ام ابیها ، در میان کوچه های بنی هاشم می باشد. یعنی صحنه ای که نه علی دید ، نه زینب دید ، نه حسین دید ، و نه پیامبر دید ، فقط و فقط مادر بود و پسر و یک نا مرد حرام زاده که با سیلی به صورت دختر پیامبر ، مزد رسالت پیامبر را داد!!!. و سختر از آن این بود که حضرت فاطمه سلام الله علیها ، از امام حسن علیه السلام خواستند این موضوع را تا زمان زنده بودن ایشان ، به هیچ کس نگوید ، تا مبادا غمی بر غمهای مظلوم عالم علی علیه السلام افزوده شود . و مسیری که در زمان رفتن دست در دست مادر سپرده بود تا از آن خارج نشود ، اکنون باید امام مجتبی دستان مادر را می گرفت تا راه منزل را گم نکنند. و وقتی از مولا پرسیدند چرا شما از همه بیشتر در مصیبت شهادت مادرتان بی قراری میکنید ، فرمودند : اگر آنچه را من دیدم ، بقیه هم می دیدند همینگونه بودند.

و اکنون هم قبر بی شمع و چراغ مولا که حتی عاشقان اهل بیت علیهما السلام حق نزیدک شدن به آن تپه خاکی را نیز ندارند . و مظلومیت ایشان در خانه نیز نمایان بود چون همسر و یاور و دلبر مولا ، قاتل جان مولا بود.

آجرک الله امام زمان . آقا جان بدون شک مظلومیت تمامی انبیا و اولیا و اوصیا و صلحا در عالم از ابتدا و تا قیام قیامت ، به اندازه مظلومیت شما نبوده و نخواهد بود . به امید آمدن شما به زودی زود . انشاءالله . التماس دعا. یاعلی .

 

 

 

 

 

 

مردک پست که عمری نمک حیدر خورد

نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد

ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف

دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد

هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم

نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد

آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم

مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد

سیلی محکم او چشم مرا تار نمود

مادر از من دوسه تا سیلی محکمتر خورد

لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد

مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد

حسن ازغصه سرش را به زمین زد، غش کرد

باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد

قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما

وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد

 

 

 



کاش غربت مرا هیچ کس خبر نداشت



کاشکی فدک نبود، حرمت نمک نبود



کاش این زمین شوم از فدک اثر نداشت



کاش هیچ مادری وقت راه رفتنش



دست روی شانه ی خسته ی پسر نداشت



قبل از اینکه کوچه ها راه مادر مرا



سد کنند، مادرم، دست بر کمر نداشت



هرچه ناله می زدم مادر مرا نزن



بی مروّتِ زبون، باز دست بر نداشت



ریشه ی مرا زدند ساقه ام شکسته شد



دشمن پلید ما کاشکی تبر نداشت



وای مادرم شبی سر نهاد بر زمین



چادری به سر کشید سر ز خواب بر نداشت

 

 

آقااااااااااااا

هر راه بجز راه تو کج خواهد شد

بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد

ما منتظران اگر بخواهیم همه

امسال همان سال فرج خواهد شد....




Jalalposter کارت پستال های نیمه شعبان و تولد امام زمان(عج)

نگرانی های امام زمان(عج) از شیعیان


شیخ عبدالحسین حویزاوی می گوید مردی به نام میرزا احمد رئیس شهرداری نجف اشرف بود، او مرد متدین و خوبی بود که به اجبار او را شهردار کرده بودند. شبی در عالم رؤیا به محضر امام زمان (عج) مشرّف شدن و دیدم که رئیس شهرداری نجف نزد ایشان حاضر است حضرت با تندی به او فرمودند: «چرا داخل شغل حکومتی شدی و اسم خود را در زمره آنها محسوب داشتی؟»

 

 

 

حجاب و عفت:

 

مرحوم آیت الله سید محمدباقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آیت الله سید علی سیستانی تصمیم می گیرد برای تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا بخواند. در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزدیک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود می بیند حضرت ولی عصر امام زمان (عج) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفید روی آن کشیده شده است. ایشان می گوید هنگامی که وارد شدم اشک می ریختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اینگونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بیایم»

 

بعد فرمودند: «این بانویی است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد.» (1(

 

 

رعایت حلال و حرام در زندگی

 

یکی دیگر از نگرانی های امام زمان (عج) بی توجهی مردم به حلال و حرام است. یکی از دانشمندان مدت ها در آرزوی زیارت حضرت مهدی (عج) بود، برای رسیدن به این هدف زحمت های فراوان کشید از جمله علم جفر آموخته و چلّه نشینی کرده و چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفته بود. اما هر چه می کوشید راه به جایی نمی برد تا به او گفتند: دیدار امام زمان (عج) برای تو ممکن نیست مگر در فلان شهر. او حدود 37 روز در آن شهر می ماند تا در بازار آهنگرها کنار دکان پیرمردی قفل ساز هنگامی به محضر امام زمان (عج) شرفیاب می شود که آن حضرت در کنار پیرمرد قفل ساز نشسته و با او گرم گرفته بودند و سخن می گفتند. در همین حال می بیند پیرزنی ناتوان و قد خمیده ،عصا زنان آمده و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت: «برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی از من بخرید. من سه شاهی پول نیاز دارم.»

 

پیرمرد با کمال سادگی گفت: «این قفل دو عباسی و هشت شاهی ارزش دارد، من آن را به هفت شاهی می خرم زیرا در معامله دو عباسی بیش از یک شاهی منفعت بردن بی انصافی است.» پیرزن با ناباوری گفت: «من التماس کرده ام اما هیچ کس راضی نشد این قفل را به سه شاهی از من خریداری کند.» سرانجام پیرمرد هفت شاهی پول به آن زن داد و قفل را خرید هنگامی که پیرزن رفت امام عصر (عج) به من فرمود: «آقای عزیز! دیدی؟ اینطور باشید تا ما به سراغ شما بیاییم. چلّه نشینی لازم نیست، علم جفر سودی ندارد، علم سالم داشته باشید و مسلمان باشید. در تمام این شهر من این پیرمرد را انتخاب کرده ام چون دین دارد و خدا را می شناسد، هفته ای بر او نمی گذرد مگر اینکه من به سراغ او می آیم و از او دلجویی و احوال پرسی می کنم.»(2(

 

بی توجهی شیعیان به امام زمان(عج(

 

مرحوم حاج محمدعلی فشندی تهرانی می گوید که در مسجد جمکران سیدی نورانی را دیدم با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستانی از راه رسیده و تشنه است ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: «آقا! شما از خدا بخواهید تا فرج امام زمان (عج) نزدیک گردد.» فرمودند: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند، اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما می رسد.»(3(

 

 

اعمال ناپسند و بی توجهی به عرضه اعمال

 

در تشرّف مرحوم شیخ محمدطاهر نجفی، خادم مسجد کوفه، می فرمایند: «آیا ما شما را هر روز رعایت نمی کنیم؟ آیا اعمال شما بر ما عرضه نمی شود؟ چرا شیعیان برای فرج ما دعا نمی کنند؟»(4(

 

آقامیرزا محمدباقر اصفهانی می گوید که شبی در خواب گویا مولایم حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) را دیدم که به من فرمودند: «روی منبرها به مردم بگویید که توبه کنید و برای فرج حضرت حجت (عج) دعا نمائید و بدانید این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست بلکه مانند نمازهای یومیه بر تمام مکلفین واجب است.»(5(

 

در تشرّف آقا شیخ حسیم سامرایی در سرداب مقدس فرمودند: «به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم بدهند به حق عمه ام حضرت زینب (علیها سلام) که فرج را نزدیک گرداند.»(6(

 

در تشرّف مرحوم آیت الله حاج سید محمد- فرزند آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی (ره)- امام زمان (عج) فرمودند: «از علایم ظهور فقط علامات حتمی مانده است و چه بسا آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندد. شما برای فرج من دعا کنید.»(7(

 

در تشرّف دیگری که یکی از علماء به محضر امام زمان (عج) پیدا کرده بود آن حضرت فرمودند: «به آنان بگو که برای فرج من دعا کنید تا خدا مرا از زندان غیبت نجات دهد.» (8(

 

همکاری شیعیان با ظالمان و ستمگران

 

شیخ عبدالحسین حویزاوی می گوید مردی به نام میرزا احمد رئیس شهرداری نجف اشرف بود، او مرد متدین و خوبی بود که به اجبار او را شهردار کرده بودند. شبی در عالم رؤیا به محضر امام زمان (عج) مشرّف شدن و دیدم که رئیس شهرداری نجف نزد ایشان حاضر است حضرت با تندی به او فرمودند: «چرا داخل شغل حکومتی شدی و اسم خود را در زمره آنها محسوب داشتی؟» بعد مطلبی فرمودند که آن مرد متوجه نشد من خواستم گفته حضرت را به او بفهمانم. گفتم حضرت بقیه الله (عج) می فرمایند:وَ لا ترکَنُوا اِلی الّذین طَلَمُوا فَتَمّسکُمُ النّار؛ یعنی، به سوی ستمگران میل نکنید به آنان تکیه ننمایید که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد.» وقتی این جمله را گفتم، حضرت رو به من کرد و فرمود: «پس تو چرا مدح می کنی؟» عرض کردم: «تقیه می کنم.» حضرت دست مبارک را به دهان گذاشتند و به عنوان انکار سخن من با تبسم فرمودند: «تقیه! تقیه! تقیه!- یعنی تو از روی خوف و تقیه مدح نمی کنی- هفت روز بیشتر از عمر تو باقی نیست فردا برو و مُهر حکومتی را رد کن.»(9(

 

تحصیل معارف از طریق غیر مشروع

 

امام زمان (عج) می فرماید: «طَلَبُ المَعارِف مِن غَیرِ طَریقَتِنا اَهلَ البَیتِ مُساوِقُ لِلاِنکارِنا؛ یعنی، بدست آوردن معارف جز از طریق ما خاندان پیغمبر (ص) مساوی با انکار ماست.»(10(

 

 

گناه شیعیان

 

امام زمان (عج) می فرمایند: «نادان ها و کم خردان شیعه و کسانی که به اندازه پر و بال پشه دین ندارند- با رفتار و گفتار ناشایست خود- ما را آزار می دهند.»(11) امام زمان (عج) می فرمایند: «به خدا پناه می برم از کوری بعد از بینایی و از گمراهی بعد از هدایت.» (12(

 

 

پرهیز از تصرف اموال معصوم (علیه السلام)

 

از توقیع شریفی که به وسیله ی نایب دوّم ابوجعفر محمد بن عثمان از امام عصر (عج) رسیده است، آن حضرت در مورد خمس که باید به فقیه جامع الشرایط پرداخت شود، می فرماید: «کسی که آنچه را از اموال ما در دست او است حلال می داند و بدون اجازه ما در آنها تصرف می کند، همانند تصرفی که در مال خود می کند، ملعون است و در روز قیامت از دشمنان ما محسوب می گردد.»(13(

 

امام زمان (عج) در توقیع شریفی می فرمایند: «هر کس در اموال مربوط به ما تصرف کند و بخورد، بدرستی که آتش را در شکم خود وارد کرده است و به زودی در آتش افروخته وارد خواهد شد.»(14(

 

ایشان می فرماید: «وقتی برای هیچ کس جایز نباشد که در مال دیگران بدون اجازه آنان تصرف کند چگونه این کار در مال ما جایز می شود؟»(15(

 

در توقیع دیگر می فرماید: «لعنت خداوند و ملائکه و تمامی مردم بر کسی که یک درهم از مال ما را حلال بداند و در آن تصرف کند.»(16(

 

پی نوشتها :

 

(1)    شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 3 ، ص 158.

 

(2)    ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 268.

 

(3)    شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 155.

 

(4)    برکات حضرت ولی عصر (عج) ، ص 35.

 

(5)    ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 87.

 

(6)    ملاقات با حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 251.

 

(7)    شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 184.

 

(8)    کرامات الصالحین ، ص 174.

 

(9)    برکات حضرت ولی عصر (عج) ، ص 361.

 

(10)صحیفه المهدی ، ص 334.

 

(11)احتجاج ، ج 2 ، ص 474.

 

(12)الخرائج ، ج 3 ، ص 1110.

 

(13)کمال الدین ، ص 520.

 

(14)کمال الدین ، ص 520.

 

(15)کمال الدین ، ص 521.

 

(16)نجم الثاقب ، ص 411.
 

آیاتی را از قرآن در اثبات امامت امام علی(ع) بیان فرمائید؟


آیاتی را از قرآن در اثبات امامت امام علی(ع) بیان فرمائید؟



پاسخ اجمالی

 

بهترین راه اثبات امامت امام علی(ع) برای اهل سنت، تمسک به قرآن و روایاتی که در توضیح آنها در کتب خودشان نقل شده است، می باشد و البته بدیهی است که انسان باید حقیقت جو باشد تا به توجیهات ناصواب و غیر عقلانی متوسل نشود و چشم را به روی حقیقت نبندد.

 

 

در قرآن مجید آیات فراوانی است که با استفاده از احادیثی که از پیامبر اکرم (ص) در شأن نزول آنها وارد شده است، امامت امام علی (ع) را اثبات می نمایند.

 

 

به آیاتی چند توجه فرمایید:

 

 

1. آیه تبلیغ: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک...[i]» که طبق روایات معتبر از اهل سنت در جریان غدیر خم نازل شده است و در این روز تاریخی پیامبر(ص) با اعلام ولایت و جانشینی حضرت علی(ع) رسالت خود را تکمیل فرمود.

 

 

2. آیه ولایت: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاة...[ii]» که ولایت حضرت علی (ع)[iii] در کنار ولایت خدا و رسول(ص) قرار داده شده است.

 

 

3. آیه اولی الامر: یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...[iv]» که اطاعت از اولی الامر را به نحو مطلق واجب کرده است، و از این الزام مطلق بدست می آید که امام باید معصوم باشد لذا غیر از حضرت علی(ع) که از عصمت برخوردار نیست، نمی تواند امام باشد. علاوه روایاتی که از کتب اهل سنت در ذیل این آیه به معرفی حضرت علی(ع) به عنوان امام و جانشین پیامبر (ع) پرداخته است، بیش ار اندازه است .

 

 

4. آیه صادقین: یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین...[v]» که می فرماید: ای اهل ایمان، تقوا داشته و با صادقین باشید و در روایات بیان شده است که: منظور از صادقین حضرت علی(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) می باشند.

 

 

 

[i] . مائده، 67.

 

[ii] . مائده، 55.

 

[iii] چون طبق روایات معتبر آنکه در رکوع انگشترش را به سائل داد حضرت علی (ع) بوده است.

 

[iv] . نساء، 59

 

[v] . توبه، 119.

 

پاسخ تفصیلی

 

تمسک به قرآن و روایاتی که در توضیح آنها در کتب اهل سنت نقل شده است، بهترین راه برای اثبات امامت امام علی(ع) برای اهل سنت می باشد. در این راستا باید ببینید دلالت و مفاد آیه چیست و برای فهم مفاد و مدلول آیات، توجه به قرائن لفظیه و حالیه و روایاتی که شان نزول، تفسیر، مصداق آیات را بیان می کنند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

 

 

در قرآن مجید آیات فراوانی داریم که به بیان و اثبات امامت حضرت علی (ع) و دیگر ائمه طاهرین دلالت دارد. و البته دلالت این آیات[1] با توجه به احادیث بسیار زیاد (متواتر) است که از رسول گرامی اسلام در شأن نزول این آیات وارد شده است. احادیثی که مورد قبول شیعه و سنی است، ما در اینجا به چند آیه اشاره می کنیم[2]:

 

 

1. آیه تبلیغ: ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است به طور کامل (به مردم) برسان، و اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای، و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم نگاه می دارد، و خداوند جمعیت کافران لجوج را هدایت نمی کند»[3].

 

 

خداوند متعال پیامبرش را با شدت هر چه تمامتر امر فرمود که رسالت خود را ابلاغ نماید و طبق روایات، پیامبر اکرم (ص) به دنبال نزول این آیه، در جایی به نام غدیر خم، حضرت علی(ع) را به جانشینی خود برگزید.[4]

 

 

جریان غدیر در سال آخر عمر پیامبر اکرم (ص) در حجة الوداع اتفاق افتاد و آن حضرت، با بیان «... من کنت مولاه فهذا علی مولاه...» یعنی …هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست و...، به امامت علی بن ابیطالب تصریح فرمود و رسالت خود را ابلاغ فرمود.

 

 

این واقعه توسط عده ی زیادی(110 نفر) از صحابه[5] پیامبر اکرم(ص) و همچنین از 84 نفر از تابعین و 36 نفر از دانشمندان و مؤلفین، نقل شده است. علامه امینی با مدارک و دلایل محکم از منابع معروف اسلامی(اهل سنت و شیعه)، در کتاب شریف الغدیر تمامی این نقل ها را آورده است.

 

 

2. آیه ولایت: «ولی و سرپرست شما تنها خداست و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده اند و نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند[6]».

 

 

بسیاری از مفسران و محدثان گفته اند که این آیه در شأن علی (ع) نازل شده است.

 

 

«سیوطی» از دانشمندان اهل سنت در تفسیر «الدر المنثور» در ذیل این آیه از «ابن عباس» نقل می کند که: «علی (ع) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پیامبر (ص) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟ سائل به حضرت علی (ع) اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است»، در این هنگام این آیه نازل شد.[7]

 

 

همچنین از دانشمندان اهل سنت «واحدی[8]» و «زمخشری[9]» این روایت را نقل کرده و تصریح کرده اند که آیه «انما و لیکم الله ...» درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.

 

 

فخر رازی در تفسیر خود از عبدالله بن سلام نقل می کند، هنگامی که این آیه نازل شد، من به رسول خدا (ص) عرض کردم که با چشم خود دیدم که علی(ع) انگشترش را در حال رکوع به نیازمندی صدقه داد به همین دلیل ما ولایت او را می پذیریم! وی همچنین روایت دیگری نظیر همین روایت را از ابوذر در شأن نزول این آیه نقل می کند.[10]

 

 

طبری نیز در تفسیر خود روایات متعددی در ذیل این آیه و شأن نزول آن نقل می کند که اکثر آنها می گویند: درباره حضرت علی(ع) نازل شده است.[11]

 

 

مرحوم علامه امینی (ره) در کتاب الغدیر، نزول این آیه درباره حضرت علی را با روایاتی از حدود بیست کتاب معتبر از کتاب های اهل سنت، با ذکر دقیق مدارک و منابع آن، نقل کرده است.[12]

 

 

در این آیه، ولایت حضرت علی(ع) در ردیف ولایت خدا و پیامبر(ص) قرار داده شد.

 

 

3. آیه اولی الامر: «ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا (ص) و اولی الامر از خودتان را[13]».

 

 

از سویی دانشمندان[14] گفته اند که آیه اولی الامر درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.

 

 

مثلا «حاکم حسکانی» حنفی نیشابوری (مفسر معروف اهل سنت) در ذیل این آیه پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها عنوان «اولی الامر» بر علی (ع) تطبیق شده است.[15]

 

 

در تفسیر «البحر المحیط» نوشته «ابوحیان اندلسی مغربی» در میان اقوالی که درباره اولی الامر نقل کرده از مقاتل و میمون و کلبی (سه نفر از مفسران) نقل می کند که منظور از آن، ائمه اهل بیت (ع) هستند.[16]

 

 

«ابوبکر بن مؤمن شیرازی» (از علمای اهل سنت) در رساله «اعتقاد» از ابن عباس نقل می کند که آیه فوق درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.[17]

 

 

از سویی دیگر در این آیه شریفه با سبک و سیاق واحد و عدم تکرار لفظ (اطیعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولی الامر واجب شده است و از این جهت اولی الامر معصوم است (و الا دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنی نداشت) همانطوریکه خدا و پیامبرش معصومند. و طبق آنچه در روایات آمده، معصومین منحصر در امامان شیعه اند.

 

 

آنچه بیان شد تنها بخشی از احادیثی بود که از کتب اهل سنت و راویان مورد قبول آنان و همچنین از کتب شیعه تنها درباره سه آیه، از آیاتی که درباره ولایت و امامت حضرت علی (ع) نازل شده است بیان گردیده و پیرامون این آیات و آیات دیگر نکات قابل توجه دیگری در میان کتب اهل سنت وجود دارد که برای اطلاع بیشتر باید به کتاب های معتبر مراجعه کرد.

 

 

غیر از این سه آیه که به صورت مختصر ذکر شد، آیات دیگری نظیر: آیه صادقین: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین[18]»و آیه قربی: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی[19]» نیز مستقیماً به ولایت و امامت حضرت علی (ع) و دیگر ائمه پرداخته است که در روایات پیامبر اکرم که در کتاب های اهل سنت و شیعه نقل شده، آمده است.

 

 

علاوه بر این آیات، آیات دیگری، بازگو کننده ی فضیلتی از فضیلت های حضرت علی (ع) و برتری آن حضرت بر سایر صحابه و یاران و نزدیکان پیامبر اکرم(ص) است. حال با استناد به حکم عقل که تقدیم «مرجوح» بر «ارجح» را قبیح می شمارد، می توان نتیجه گرفت که امامت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) حق حضرت علی (ع) است.

 

 

برای مطالعه بیشتر می توانید به تفسیر پیام قرآن، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، جلد 9 (امامت و ولایت در قرآن مجید، صفحه 177 به بعد) مراجعه فرمایید.

 

 

 

[1] برای آگاهی از اینکه چرا نام امامان به صراحت در قرآن نیامده است، مراجعه شود به نمایه: نام امامان‏علیهم السلام در قرآن.

 

[2] برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به نمایه: دلایل اعتقاد به امامت و امامان.

 

[3] . مائده، 67. برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به نمایه: اهل سنت و آیه تبلیغ.

 

[4] . مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 9، امامت در قرآن، ص 182 به بعد.

 

 [5]ابوسعید خدری، زیدین ارقم، جابر بن عبدالله انصاری، ابن عباس، براء بن عازب، حذیفه، ابوهریرة، ابن مسعود و عامر بن لیلی، از آن جمله اند.

 

[6] . مائده، 55.

 

[7] . الدرالمنثور، ج 2، ص 293.

 

[8] . اسباب النزول، ص 148.

 

[9] . تفسیر کشاف، ج 1، ص 649.

 

[10] . تفسیر فخر رازی، ج 12، ص 26.

 

[11] . تفسیر طبری، ج 6، ص 186.

 

[12] . الغدیر، ج 2، ص 52 و 53.

 

[13] . نساء، 59.

 

[14] در تفسیر برهان نیز ده ها روایت از منابع اهل بیت (ع) در ذیل این آیه آمده است که می گوید: آیه مزبور درباره علی (ع) یا آن حضرت و سایر ائمه اهل بیت (ع) نازل شده و حتی در بعضی از روایات نام دوازده امام (ع) یک یک آمده است. تفسیر برهان، ج 1، ص 381 – 387.

 

[15] . شواهد التنزیل، ج 1، ص 148 تا 151.

 

[16] . بحر المحیط، ج 3، ص 278.

 

[17] . احقاق الحق، ج 3، ص 425.

 

[18] . توبه، 119. در روایات بیان شده است که: منظور از صادقین حضرت علی(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) می باشند.( ینابیع المودة ص115 و شواهد التنزیل ج1 ص262)

 

[19] . شوری، 33

از فضایل حضرت علی (ع)


 مقدمه

پروانۀ حق همواره بر گرد شمع وجود علی علیه‌السلام در گردش است، که فرمود: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَار، در ادامه به چند آیه که در کتاب حضرت حق راجع به امام علی علیه‌السلام نازل شده اشاره‌ای خواهیم داشت.

آیه‌ای که فقط حضرت علی «علیه السلام» به آن عمل نمود.

در قرآن آیه‏ای است که فقط و فقط حضرت علی «علیه السلام» به آن عمل نموده است و هیچ کس جز ایشان به این آیه عمل نکرده، فخر رازی در تفسیرش می‏نویسد: از حضرت علی «علیه السلام» روایت شده که فرمودند: در کتاب خدا آیه‏ای می باشد که عمل نکرد به آن احدی بعد از من. من یک دینار داشتم آن را به ده درهم تبدیل کردم، پیش از نجوی با پیامبر دو درهمش را صدقه دادم. پس از آن آیه نسخ شد و لذا هیچ کس به آن آیه عمل نکرد. آیه را با هم می خوانیم:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید هنگامی که خواستید با رسول خدا نجوی کنید، قبل از آن صدقه بدهید، این برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر توانایی نداشته باشید خداوند غفور و رحیم است. (سوره حجرات، آیه 12)

این آیه زمانی نازل شد که گروهی از مردم، خصوصاً از اغنیا مرتباً مزاحم پیامبر می‏شدند و با ایشان نجوی می‏کردند، کاری که مایه اندوه دیگران و کسب امتیاز بی دلیل برای اینان بود بعلاوه موجب تضییع اوقات گرانبهای پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» می‏شد. این آیه هم آزمونی برای این افراد و هم کمکی به مستمندان و وسیله مؤثری برای کم کردن مزاحمت‌ها بود.

جالب اینکه این دستور تأثیر عجیبی گذاشت و آزمون جالبی شد و همگی جز یک نفر از دادن صدقه و نجوی خودداری کردند و او امیر المؤمنین علی «علیه السلام» بود.

اینجا بود که آنچه لازم بود روشن شود و آنچه مسلمانان باید از این دستور بفهمند و درس بگیرند معلوم شد.اما بعضی با قبول این موضوع اصرار دارند که فضیلت بودن آن را برای امیر المومنین «علیه السلام» انکار کنند، (از جمله فخر رازی) که می‏گوید: اگر بزرگان صحابه به این کار اقدام نکردند نیازی به آن ندیدند، یا وقت کافی نداشتند یا فکر می کردند این کار باعث ناراحتی فقرا می شود و ... .

به نظر می رسد که گویا ایشان در متن آیه بعد دقت نفرموده‏اند که خداوند به عنوان سرزنش می فرماید: أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُم‏؛ آیا از فقر ترسیدید که قبل از نجوا صدقه ندادید و بخل کردید؟ حتی در ذیل آیه تعبیر به توبه می‏کند و از این جا روشن می‏شود که اقدام بر صدقه و نجوی با پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» کار مطلوبی بوده و گرنه سرزنش و توبه نداشت.

مقایسه!

«حلیمه سعدیه» مادر رضاعی رسول خدا «صلی الله علیه وآله وسلم» بود. او دختری داشت به نام حره که از شیعیان و دوست داران حضرت علی «علیه اسلام» بود. در زمان پیری، وی روزی به مجلس «حجاج» رفت. حجاج به او گفت:

شنیده‌ام تو عقیده داری «علی بن ابیطالب علیه السلام» از صحابه برتر است؟ حره گفت: هر که این حرف را زده، دروغ گفته است. زیرا من عقیده دارم که امیر المؤمنین نه تنها بر صحابه، بلکه بر تمام پیامبران به غیر از رسول اکرم «صلی الله علیه وآله وسلم» برتری دارد.

حجاج با شنیدن این اعتراف، جسورانه فریاد زد: وای بر تو! آیا علی «علیه السلام» را از پیامبران اولوالعزم برتر می‏دانی؟

حره پاسخ داد: من او را برتر نمی‏دانم، بلکه خداوند او را بر تمام انبیا برتری داده و به این مورد در قرآن نیز گواهی داده است.

حجاج گفت: اگر بتوانی این موضوع را از قرآن اثبات نمایی نجات می‏یابی و گرنه دستور می‏دهم که در همین مجلس گردن تو را بزنند.

حره: برای اثبات حرفم حاضرم و بر این عقیده پا فشاری می‏کنم.

اما راجع به حضرت آدم «علیه السلام» قرآن می فرماید: چون آن حضرت به درخت ممنوعه نزدیک شد، خداوند عمل او را نپذیرفت، {و حضرت آدم را ظالم خواند.} اما خداوند در قرآن خطاب به حضرت علی «علیه السلام» می‏فرماید: عمل شما خانواده عصمت و طهارت مقبول درگاه پروردگار است.

در جایی دیگر می گوید که خداوند به حضرت آدم «علیه السلام» فرمود: به این درخت نزدیک نشوید. ولی حضرت آدم ترک اولی و به آن درخت نزدیک شد و از میوه آن چید، اما خداوند همه چیز دنیا را برای امیر المؤمنین حلال کرد اما حضرت به دنیا نزدیک نشد.

اما راجع به حضرت نوح «علیه السلام» خداوند در قرآن می‏فرماید: او دارای زن بدکار و کافر بود. در حالی که حضرت علی «علیه السلام» همسری داشت که خداوند رضای خود را در رضای او قرار داده بود.

اما درباره حضرت ابراهیم «علیه السلام» وی به خداوند عرض کرد: خداوندا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟

خداوند فرمود: مگر ایمان نیاورده‏ای؟

حضرت ابراهیم عرض کردند: ایمان آورده‏ام ولی می‏خواهم قلبم مطمئن شود. اما امیر المومنین «علیه السلام» فرمودند: اگر پرده‏ها عقب رود تا غیب را ببینم برای من هیچ فرقی نمی‌کند و به یقینم افزوده نمی‌گردد. یعنی حضرت امیر به قدری به قیامت ایمان دارد که گویی هر لحظه قیامت را می‌بینند.

اما در مورد حضرت موسی «علیه السلام» وقتی خداوند به او امر کرد که برای دعوت فرعون برود حضرت موسی گفت: می‏ترسم مرا بکشد چون یک نفر از آنها را کشته‏ام.

در حالی که در آن شب که کفار تصمیم گرفتند رسول اکرم «صلی الله علیه وآله» را به قتل برسانند و چهل نفر شمشیر زن دور خانه پیغمبر جمع شده بودند، پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» فرمود: یا علی! آیا جای من می‏خوابی؟

حضرت علی «علیه السلام» عرض کردند: آیا جان شما در امان خواهد بود؟

پیامبر فرمود: آری.

امیر المؤمنین عرض کردند: جان من به فدای شما و حضرت در بستر پیامبر خوابید و نترسید.

درباره حضرت عیسی «علیه السلام» در روایت داریم که حضرت مریم در عبادتگاه زندگی می‏کرد وقتی وضع حملش نزدیک شد ندا رسید که اینجا عبادتگاه است نه زایشگاه. در نتیجه حضرت مریم از مسجد القصی بیرون رفت و در بیابان کنار درختی وضع حمل نمود. اما وقتی مادر حضرت علی «علیه السلام» ایشان را حامله بود پرده کعبه را گرفت و خداوند را به حق مولودش قسم داد، ناگهان کعبه شکافته شد و ایشان در داخل خانه خدا که اکنون قبله مسلمانان جهان است حضرت علی «علیه السلام» را به دنیا آوردند.

به هر صورت حجاج خونخوار و ستمگر به قدری از این سخنان مبهوت شد که علاوه بر اینکه به حره آزاری نرساند بلکه به او خلعت و پاداش هم داد.

کدامین روز؟

پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» بیست و سه سال به رسالت مشغول بودند، هر سال سیصد و شصت و پنج روز است، پس مجموعاً ایام رسالت پیامبر تقریباً هشت هزار و سیصد و نود پنج روز می‏شود.

در یکی از آیه‏ها نازل شد که:

1-      امروز تمام کفار از شما مسلمانان مأیوس شدند؛ «ألیوم یئس الذین کفروا من دینکم»

2-      امروز دین شما را کامل نمودم؛ «الیوم أکملت لکم دینکم»

3-      امروز نعمتهای خود را بر شما تمام کردم؛ «و أتممت علیکم نعمتی»

4-      امروز مکتب اسلام را برای شما به عنوان یک دین پذیرفتم؛ «ورضیت لکم الاسلام دینا»

آنچه مسلم است، این است که این روز از روزهای عادی نیست بلکه از روزهای مهم و حساس می‏باشد، ما روزهای حساس ایام بعثت را نام می‏بریم تا ببینیم این آیه با کدام یک قابل تطبیق است.

1-      آیا روز اول مبعث است؟

هرگز، زیرا روز اول نه دین کامل شده بود و نه کفار مأیوس شده بودند.

2-      آیا روز تبلیغ علنی اسلام است که پیامبر بعد از سه سال فعالیتهای مخفیانه به فرمان خدا مأمور شد دعوت خود را آشکار کند؟

 هرگز، زیرا آن روز تازه آغاز راه بود و هنوز کاری انجام نگرفته بود.

3-      آیا روز هجرت یا تولد حضرت زهرا «سلام الله علیها» و یا روز فتح، در جنگ بدر است؟

هرگز، زیرا سالها بعد از هجرت و جنگ بدر و تولد حضرت زهرا «سلام الله علیها» بر پیامبر آیاتی نازل می شد و نباید آن روزها را روز اکمال دین دانست.

4-   آیا می‏توان آن روزی را که خدا با این چهار وصف بیان فرموده، روز فتح مکه، در سال هشتم هجرت یا روز تصفیه زائران مشرک مکه، در سال نهم دانست؟

هرگز، زیرا در فتح مکه تنها کفار مکه مأیوس شدند، نه همه کفار، و تازه از سال هشتم تا سال دهم که پیغمبر رحلت فرمود دهها آیه و دستور نازل شد و لذا نمی‏توان سال هشتم را سال اکمال دین و اتمام نعمت دانست.

5-      آیا ممکن است آن روز، روز عرفه‌ای باشد که پیامبر با مردم در حج مشغول انجام مراسم حج بودند؟

هرگز، زیرا انجام مراسم حج همراه پیامبر جزئی از دین است نه تمام دین.

کوتاه سخن آنکه ما باید کنجکاوی کنیم تا ببینیم آن روز کدام است؟ بعد از بررسی روزها بر می‏خوریم به روز غدیرخم که هشت روز بعد از عید غدیر و عید قربان است. تقریباً دو ماه و نیم قبل از وفات پیامبر بود که ایشان با مردم مراسم حج را انجام دادند و بر می‏گشتند که رسیدند به منطقه‏ای که مردم از هم جدا می شدند و اهل هر منطقه‏ای به سوی سرزمین خود باز می‏گشتند که دستور نصب حضرت علی «علیه اسلام» آمد و پیامبر حضرت علی «علیه اسلام» را از طرف خدا برای رهبری امت نصب فرمود و آیه سه از سورۀ مائده نازل شد که:

1-   امروز کفار مأیوس شدند، زیرا تهمت های – شاعر، ساحر و مجنون – کفار نتوانست کاری کند، جنگهای بدر و خیبر و خندق و ... هم به سود اسلام تمام شد و توطئه‏ها هم خنثی گشت، تنها روزنه امید کفار مرگ پیامبر بود چون پیش خود حساب کرده بودند که پیامبر پیر شده و فرزند پسر هم ندارد و جانشین هم تعیین نکرده، با مرگ او سر و صداها می‏خوابد، اما همین که دیدند در روز غدیر شخصی به نام «علی» که از هر فرزندی لایق‏تر است، منصوب شد، امید کفار به یأس مبدل گشت.

2-   آن روز دین هم کامل شد چون در کنار قانون، حاکم آمد؛ در کنار دستور، مجری نصب شد؛ در کنار طرح، الگو معرفی شد و برای ماشین اسلام راننده معین شد. آری دین بی رهبر همچون داروی بی پزشک نمی‏تواند کامل باشد.

3-   امروز نعمتهای الهی درباره شما مسلمانان به اتمام رسید، آری، براستی تمام نعمت‏ها منهای نعمت رهبری ناقص است. چون رهبر است که با هدایت خود مردم را وادار می‏کند که نعمت‏های الهی را در مسیر واقعی آن بکار برند.

4-   امروز که شما دارای قانون و حاکم شدید اسلام با تمام ابعادش کامل شد و من چنین مکتبی را برای شما می‏پذیرم و برای شما داشتن چنین آئینی را می‏پسندم.

حضرت علی «علیه السلام» نفس پیامبر

فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ ؛ پس هر کس با تو در مقام مجادله بر آید درباره حضرت عیسی علیه السلام پس از آنکه به وحی خدا از احوال او آگاه شدی بگو: بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله کنیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا لعن و عذاب خدا را بر هر طرف که دروغگو می‏باشد وارد سازیم. (سوره آل عمران، آیه61)

به گفته علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تمام مفسرین و اهل حدیث اتفاق دارند و تاریخ هم تأیید کرده که رسول اکرم «صلوات الله علیه و آله» برای مباهله با نصاری جز علی و فاطمه و حسنین «علیهما السلام» کس دیگری را حاضر نفرمود. یعنی برای مباهله تنها به خود و علی «علیه السلام» که مصداق انفسنا بود و به امام حسن و امام حسین «علیهما السلام» که مصداق ابناءنا محسوب می‏شدند و به حضرت فاطمه «سلام الله علیها» که مصداق نساءنا بودند اکتفا نمودند و امتثال امر الهی را به وجود این انوار ملکوتی انجام دادند.

پس حضرت علی «علیه السلام» نفس پیامبر است و این تعبیر می‌رساند که حضرت علی «علیه السلام» از تمام انبیا و اوصیا به جز وجود مقدس پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله وسلم» افضل هستند.

چرا نام حضرت علی «علیه اسلام» در قرآن نیامده است؟

ما پیش از آنکه به این سؤال جواب بدهیم سخنی از شهید دستغیب «ره» را که در کتاب امامت ایشان آمده نقل می‏کنیم، ایشان می‏فرمایند:

از جمله آیاتی که در شأن حضرت علی «علیه السلام» است، اهدنا الصراط المستقیم می باشد. عده ای از مفسرین عامه تصریح کرده‏اند که صراط مستقیم در قرآن مجید، صراط علی بن ابیطالب «علیه السلام» است. در آیۀ اهدنا الصراط المستقیم در سوره حمد، فراء که یکی از قراء قرآن و مفسرین بزرگ عامه است، می‏نویسد: یعنی صراط علی بن ابیطالب علیه السلام و ذریه‏اش.

اما جواب سؤال

اولاً: نام دیگران هم نیست.

ثانیاً: مواردی در قرآن داریم که چون با سلیقه افراد جور در نمی‏آید، آن را با کمال شهامت از مسیر حقیقی خود خارج کرده‏اند و حتی در مواردی می گفتند: که مسائلی را که در زمان پیامبر حلال بوده بنده حرام می‏کنم!

آیا با این روحیه اگر نام حضرت علی علیه السلام در قرآن ذکر می‏شد، برای قرآن خطر نداشت؟ و قرآن در معرض رد و ایراد و اثبات و انکار و تحریف قرار نمی‏گرفت.

ثالثاً: ما اگر صفات و معیارهایی به مردم بدهیم تا خودشان آن را تطبیق بدهند و انتخاب کنند، بهتر است از آنکه نام ببریم. به عبارتی تعلیق حکم بر وصف به اصطلاح ابلغ است.

حال، به چند آیه‏ای از آیاتی که در شأن حضرت امیر علیه السلام است، اشاره‏ای کوتاه خواهیم نمود. انشاء الله

کاری که فرشته ها هم نکردند

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ و بعضی از مردم برای کسب خشنودی خدا جان خود را می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (سوره بقره، آیه 207)

خلاصه ماجرا از این قرار است که: مشرکان مکه قرار گداشتند از هر قبیله ای یک نفر را برای کشتن پیامبر انتخاب کنند و آن حضرت را دسته جمعی از بین ببرند تا بنی هاشم به خونخواهی پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» قیام نکنند و با این عمل از شر پیامبر راحت شوند. پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» از نقشه آنان با خبر شد و حضرت علی «علیه السلام» برای اینکه پیامبر به سلامت از مکه خارج شود، آماده شد در بستر ایشان بخوابد.

همینکه حضرت علی «علیه السلام» در آن شب خطرناک به جای پیامبر خوابیدند خداوند به دو فرشته عزیز خود جبرائیل و میکائیل فرمود: من عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم، کدام یک حاضر هستید ایثار کنید و زندگی دیگری را برخود مقدم دارید و فدای دیگری شوید؟ هیچکدام از آنها حاضر نشدند. خداوند فرمود: اینک مشاهده کنید که چگونه علی ابن ابیطالت «علیه السلام» حاضر است جان خود را فدای رسول خدا کند. این آیه نازل شد و خدا از حضرت علی «علیه السلام» به خاطر این کار خطیر تقدیر نمود.

منابع و مآخذ

1.       قرآن کریم

2.       تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (ره)، ج3، چاپ چهارم، 1376.

3.       تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان، ج2، پ بیست و چهارم، تهران، دارالکتاب اسلامیه، 1371.

4.       تفسیر نور، محسن قرائتی، چاپ چهارم، قم:مؤسسه در راه حق، 1375

5.       تفسیر کبیر، فخر رازی، چاپ سوم، جلد 29.

6.       امامت، محسن قرائتی، چاپ یازدهم، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1375

7.       امامت، آیت الله دستغیب، شیراز:دفتر نشر محراب و دفتر نشر سعادت.

8.       ولایت و امامت، آیت الله دستغیب، تهران، واحد کودکان و نوجوانان بنیاد بعثت، 1365.

9.       إعلام الورى بأعلام الهدى‏،‌ شیخ طبرسى‏، چاپ سوم، تهران: اسلامیه‏،  1390 ق‏. ‏