نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

اگه گناهی داری که نمی توانی ترکش کنی بخوان!

  اگه گناهی داری که نمی توانی ترکش کنی بخوان!

گناه,گناه کردن,ترک گناه,راههای ترک گناه

 

انسان ها با توجه به محیطی که در آن به دنیا می ایند تربیتی که در خانواده می شوند خصوصیاتی که اصطلاحا ارثی هستند، مدرسه ای که می روند، معلمان و اساتیدی که خواهند داشت، دوستانی که در آینده با آنها نشست و برخواست می کنند و ... یک سری صفات خوب و بد را ممکن است بدون زحمت داشته باشند.
نفس
یک نکته ی قرآنی: برسد به دست هرکسی که فکر می کنه گناهی داره که نمی تونه ترکش کنه
شح نفس یعنی بخل شدید قلب که با حرص همراه است.
تعبیر قرآن این است : شح را برای انسان به منزله یک دشمن تلقی کرده‏ است. در آیه 14 سوره تغابن قرآن می خوانیم: «ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم، برخی از همسران و فرزندان شما دشمنان شما هستند ، و بعد خداوند چنین فرمود: «انما اموالکم و اولادکم فتنه، اموال شما و فرزندانتان صرفا (وسیله) آزمایشند» (تغابن/15)
در اینجا دیگر ازواج ذکر نشده است. اولاد دو بار، ازواج یک‏بار و اموال هم یک بار ذکر شده است. در آیه‏ مورد بحث می‏فرماید: «و من یوق شح نفسه» شح باز مربوط به مال‏ است. هر کسی که نگهداشته بشود از شر شح، یعنی از این دشمن.
می‏بینیم‏ شح که صفتی مربوط به مال است مانند یک دشمن تلقی شده است. نتیجه این‏ می‏شود که همان‏طور که ازواج و اولاد عملا گاهی به‏صورت دشمن درمی‏آید، مال و ثروت هم گاهی به‏صورت دشمن درمی‏آید ولی آن که دشمن است خود وجود عینی مال نیست بلکه آن صفت قائم به نفس انسان است که نامش ''شح'' است. کسانی که از شر این دشمن نگهداشته بشوند آنها رستگاران‏ هستند، یعنی درصورتی که کسی از این شر نگهداشته نشود هیچ وقت رستگار نمی‏شود.
یادمه چند سال پیش در یک کارگاه تفسیر ، استاد وقتی می خواستند این عبارت قرآنی رو معنا کنند و برای اینکه حسابی مطلب جا بیفتد ماجرای جالبی رو نقل کردند که در حدی که یادم مانده باشد -نقل به مضمون - برایتان تعریف می کنم:
ایشان می گفتند: چند سال قبل که برای ضبط تفسیر با صدا و سیما همکاری می کردم رسیدم به آیه ای در مورد حجاب
خب مطلب را گفتم وقتی ضبط برنامه تمام شد ، خانمی از آن مجموعه که در مصرف پارچه صرفه جویی کرده بود،  آمدند و گفتند امکان دارد چند لحظه وقتتان را بگیرم؟
گفتم: بفرمایید.
گفت:حاج آقا من نمازهایم قضا نمی شود، روزه هایم را می گیرم، سعی می کنم به کسی ستم نکنم، سعی می کنم دل کسی را نشکنم، دعای کمیل و ندبه ام را تقریبا همیشه می خوانم، غیبت نمی کنم، دروغ نمی گویم، تهمت نمی زنم، بد کسی را نمی خواهم و ... اما این یکی را نمی توانم و به موهایش اشاره کرد. گفت این یکی را کوتاه بیایید من واقعا نمی توانم از بچگی در محیطی بزرگ شده ام که به این شکل بوده و واقعا واقعا نمی توانم از آن دست بردارم
گفتم: می دانی فرق ما با خدا چیست؟
گفت: متوجه نمی شوم؟
گفتم فرق ما اینه که اگر یکی بیاید بگوید از بیست تا کاری که به من گفته اید من نوزده  تای آن را دقیق و درست انجام می دهم اما این یکی را نمی توانم شما از این یکی بگذر، ما می گوییم خب می شوی نوزده، نوزده هم برادر بیسته. قبول عالی تموم شد برو اما می دانی خدا چه می گوید؟
خدا می گوید اونو نمی خوام این مهم نیست اون یکی برام ارزش نداره  و ... می گوید من فقط همین یکی که می گویی برایم مهم است !
گفت: خب چرا خدا چنین می کند؟
گناه
گفتم: حکمت خدا اقتضا می کند انسان ها برای زندگی در این دنیا شرایط متفاوتی داشته باشند قبول دارید انسان ها از نظر شرایط خانوادگی، روحیات و استعدادها، محیط و ... با هم فرق دارند؟
انسان به این دنیا آمد تا در فرصت این دنیا کامل شود مثل کلکسیونی از خوبی ها، اشرف مخلوقات شود راه رسیدن به آن جایگاه دوری از رذایل و کسب فضایل است که توسط دین به ما معرفی شده.
حالا انسان ها با توجه به محیطی که در آن به دنیا می ایند تربیتی که در خانواده می شوند خصوصیاتی که اصطلاحا ارثی هستند، مدرسه ای که می روند، معلمان و اساتیدی که خواهند داشت، دوستانی که در آینده با آنها نشست و برخواست می کنند و ... یک سری صفات خوب و بد را ممکن است بدون زحمت داشته باشند.
مثلا یک نفر در یک خانواده ای هست که اینها تمام صفات خوب را دارند اما دروغ می گویند، یکی دیگر در یک خانواده ای رشد کرده که همه ی خوبی ها را دارند اما دزدی می کنند، یکی دیگر همه ی خوبی ها اما غیبت می کنند، یکی دیگر در خانواده و شرایطی ست که زود عصبانی می شوند، یکی دیگر همه ی خوبی ها را دارد اما متکبر است، یکی همه ی خوبی ها را دارد اما حجاب ندارد، یکی همه ی خوبی ها را دارد اما چشم چران است، یکی دیگر همه ی خوبی ها را دارد اما کینه ای ست، یکی دیگر همه ی خوبی ها را دارد اما ترسو ست، یکی دیگر همه ی خوبی ها را دارد اما اسراف کار است ، یکی همه ی خوبی ها را دارد اما فحش می دهد و ...(واضح است که مثالها برای تقریب به ذهن است وگرنه معمولا مجموعه ای از خوبی ها و بدی ها وجود دارد.)
یعنی یک نفر با توجه به همه ی آنچه شاید دست خودش نبوده و برایش زحمتی نکشیده یک سری خوبی ها را حاضر و آماده دارد می ماند.
اصلاح چند مورد که نفس او بر آن صفت بخیل و حریص شده (شح نفس) و دست برداشتن از آن چند مورد برای او بسیار سخت است یا لااقل به راحتی دیگر ویژگی ها که حاضر و آماده در او بودند نیست.
خب به نظر شما بندگی انسان در کدام ویژگی ها و صفات او مشخص می شود؟ آنچه که به دلیل شرایط حاضر و آماده در او بوده یا آن چند ویژگی که در او حاضر و آماده نبوده بلکه نفس او بر آن بدی خو گرفته و راحت از آن دست برنمی دارد و کنار گذاشتنش مجاهده با نفس می طلبد ضمن اینکه احتمالا محیط پیرامون هم با آن صفات خو گرفته باشند و انسان را به باقی ماندن در آن صفت ناپسند ترغیب و به خاطر ترک آن ملامت می کند؟
در حقیقت برای ترک این صفت زشت، هیچ انگیزه ای جز خدا ندارید نه نفس آن را می پسندد نه خانواده نه محیط پیرامون و نه گاهی فضای حاکم بر شهر و کشور و دنیا و فقط یک چیز هست و ان اینکه می دانی این دستور خداست، برای خداست، و فقط خدا می پسندد.
برای ترک چنین صفتی ست که می توانید بگویید: خدایا همه مرا ملامت می کنند برای انجام آنچه رضایت توست، خانواده ام، دوستانم، فامیل، غریبه ها، حتی خودم هم خوشم نمی آید بلکه برایم بسیار سخت است نفسم با آن خو گرفته و بسیار بر آن بخیل و حریص است و از آن دست برنمی دارد من فقط و فقط به خاطر توست که آن را ترک می کنم زیرا فقط تو خدای منی و از بین آنچه برایم عزیز است تو عزیز ترینی
اینجاست که بندگی انسان ثابت می شود
اینجاست آن عمل ابراهیمی که انسان را خلیل می کند
این است معنی عملی و والای لا اله الا الله
و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون

سنگها و انگشترهایی که خواصشان از سوی ائمه ذکر شده است


سنگها و انگشترهایی که خواصشان از سوی ائمه ذکر شده است

سنگها و انگشترهایی که خواصشان از سوی ائمه ذکر شده است

 سنگها و انگشترهایی که خواصشان از سوی ائمه ذکر شده است


هرکس انگشتری که نگینش عقیق است انتخاب کند فقیر نمی شود و کارهایش فقط به نیکو ترین وجه پایان می یابد.

سنگها و انگشترهایی که خواصشان از سوی ائمه ذکر شده است

 آداب انگشتری در روایات اسلامی

  

خواص سنگها,خواص سنگها از نظر اسلام,خاصیت سنگها

 عقیق
معدن اصلی آن در صنعای یمن است و البته در بصره و مغرب و هندوستان نیز موجود است اما نوع یمنی آن از همه بهتر و مورد تاکید است. این عقیق در رنگهای مختلف یافت می گردد. در روایات متعدد خواصی برای عقیق ذکر شده منجمله نرسیدن غم و مصیبت به حامل آن، دوری از آتش عذاب،حرز و نگهبان در مسافرت ها، نگهداشتن از مردن بد و باعث میمنت و مبارکی بودن تا حدی که روایت است دستی که در آن عقیق باشد اگر به دعا بردارند رد نشود. اصیل بودن عقیق و استفاده آن در جاهایی که حتما انرژی منفی در آنجا موجود است مانند محل های سکونت و کار جمعی که افراد متعدد با نیروهای مثبت و منفی در آنجا وجود دارند مثل آپارتمانها،کارخانه ها و... توصیه می گردد.
 
نگین عقیق
الف) ایمنی دهنده در سفرها بوده و آدمی را از بدی ها حفظ می کند.

ب) با خیر و نیکی روبه رو می کند.

ج) غم و غصه را رفع می کند.

ه) فقر را از بین می برد و باعث گشایش رزق می شود.

و) کارها را به نیکی و خوبی تمام می کند.

ز) موجب اجابت دعا و برآورده شدن هر حاجتی می شود.

ح) موجب برکت و باعث ایمنی از بلا می شود.

ط) ایمنی از پادشاه ظالم.

ی) همراه داشتن آن به هنگام نماز معادل هزار رکعت است.
 
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) فرمودند: (یا علی) همانا عقیق اولین کوهی است که به ربوبیت خدای متعال و نبوت من و وصی بودن تو و امامت فرزندانت و اختصاص داشتن بهشت به پیروان تو و اختصاص آتش به دشمنان تو شهادت داده است.

 فیروزه
 فیروزه نوعی سنگ است که در عربی به نام ظفر معروف است. معدن آن در خراسان است در بازار فعلی فیروزه در دو نوع نیشابوری و دامغانی موجود است که نوع نیشابوری آن بهتر است. از خواص فیروزه آن است که دیدن آن برای روشنایی چشم مفید است.

 حضرت امام صادق(ع) می فرماید فقیر نمی شود دستی که انگشتر فیروزه در آن باشد و نیز رسول خدا می فرماید خداونددستی که در آن انگشتر فیروزه باشد را محروم بر نمی گرداند.
 
الف) باعث بی نیازی و دوری فقر می گردد.

ب) جهت ایجاد فرزند مؤثر است.

ج) در استجابت دعا مؤثر است.

د) عامل فتح و پیروزی است.

هـ) دور گرداننده دردها از دیدگان است.

و) موجب گشایش سینه می گردد.

ز) قوت دل را زیاد می کند.

ح) باعث برآورده شدن حاجات می شود.

 یکی از خادمان امام هادی (علیه السلام) از آن حضرت جهت زیارت علی بن موسی الرضا اجازه سفر به سرزمین طوس گرفت. حضرت به او فرمودند: انگشتری با نگین عقیق زرد به همراه داشته باش که بر روی آن حک شده باشد «ماشاءالله لاقوه الا بالله استغفرالله» و بر آن سوی نگین «محمد و علی» حک کن.
 

خادم می گوید: از نزد امام بیرون شدم و انگشتری را طبق دستور امام تهیه کردم و مجدداً برای خداحافظی به حضور امام رفتم. فرمودند: انگشتری دیگر با نگین فیروزه باید همراهت نمایی که در بین طوس و نیشابور شیری با تو روبه رو می شود و قافله را از راه رفتن باز می دارد، به سوی آن شیر رفته و انگشتر را نشانش می دهی، به او بگو مولای من می گوید از راه کنار برو. بعد اضافه کرد، باید نقش روی انگشتر الملک لله و سمت دیگر آن «الملک لله الواحد القهار» باشد که انگشتر حضرت علی (علیه السلام) این نقش را داشته است. که آن سپری در برابر درندگان و عامل پیروزی در جنگهاست.


 یاقوت
سنگ یاقوت افضل انگشتر های دیگر است و قرآن کریم در سوره الرحمن بدان اشاره کرده است.

الف) باعث از بین رفتن فقر می شود.

ب) دارنده آن نجابت و بزرگی می یابد.

ج) پریشانی را زایل می کند.
 
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

فرزندم، انگشتر یاقوت و عقیق به دست کن که فرخنده و مبارک است و هرگاه کسی به آنها نگاه کند نور صورتش زیاد می شود و یک رکعت نماز با آن دو، برابر با هفتاد رکعت نماز بدون آنهاست...
 

یاقوت نشانه شرافت مومن است و بهتر است بر آن ذکر (لااله الا الله الملک الحق المبین) حک شود. کسی که آن را بدست کند در چشم مردم باشکوه و جلا و هیبت جلوه می کند و از این جهت به اشخاصی که دارای مقام و موقعیت اجتماعی، سیاسی و... هستند توصیه می گردد که در موقع شرکت در جلسات مهم مخصوصا مواقعی که نیاز به ارائه شخصیت با شکوه در نزد مخاطب دارد از این انگشتر استفاده نماید. یاقوت انواع مختلفی دارد از جمله سرخ و کبود و زرد و سفید که بهترین آن سرخ بهرمانی است.
 

   

خواص سنگها,خواص سنگها از نظر اسلام,خاصیت سنگها

  زمرد
معدن زمرد در کشورهای سودان، مغرب و مصر است. بعد از الماس، ارزنده ترین سنگ قیمتی زمرد است و از خواص عمده آن این است که اگر کسی آن را بدست نماید سحر در او اثر نمی کند و فقیر نمی شود و از این جهت برای بطلان سحر و جادو یکی از وسائل آن شمرده می شود نیز زمرد چشم زخم و سحر و جادو را باطل و دفع می کند و باعث نشاط انسان است.

 نگین زمرد
الف) سبب آسانی کارهاست.

ب) زایل کننده فقر است.

ج) فقر را به توانگری مبدل می کند.

 از امام رضا (علیه السلام) درباره نگینی که از سنگ زمرد ساخته می شود، پرسیدند؟

امام فرمود: اشکالی ندارد اما به هنگام طهارت گرفتن (استنجار) آن را از دست درآورند.


  شرف شمس
این انگشتر یکی از معروفترین انگشترهاست که با داشتن طالبان زیاد، در روز و ساعت مخصوص یعنی 19 فروردین هر ساله تهیه می گردد بدین نحو که در آن روز و ساعت معین طلسم مربوطه با آداب و تشریفات خاصی که بسیاری مدعی آن هستند ولی هیچگونه رعایتی نمی کنند بر روی نگین زرد رنگ عموما و بعضا صفحه های زرد مانند کاغذ، ورقه برنجی، طلا و غیره حک می گردد. اقوام مختلف بر تاثیر آن در موارد وسعت رزق و مال و کسب و محبت و عقدالسان و رفع سردرد تاکید دارد.

 این طلسم که در ظاهر از ستاره و چند الف مد دار و نردبانی شکل و... تشکیل گردیده دارای چنان اهمیتی است که خاصیت آن بر اهل فن و خواص پوشیده نیست چراکه این علائم در واقع اسم اعظم خداوند قادر حکیم است. کثرت طالبین این انگشتر بدلیل آنست که همه و همه در پی کشف رموزی از اسم اعظم باری تعالی هستند و بر این اساس انگشتر شرف شمس شهرتی عالمگیر پیدا کرده است، پس به طالبین آن توصیه می گردد به هر قولی در این خصوص اعتماد نکند.
 
حک این طلسم رموزات خاصی دارد که بسیاری از مدعیان از آن بی اطلاع هستند. امروزه اشخاصی که استفاده از این انگشتر را موجب موفقیت در امورات زندگی خصوصا رونق کسب و کار خود می دانند و اشخاصی که استفاده از آن را در درمان بیماری های صرع و سردردهای میگرنی شدید موثر در مقام می دانند از آن استفاده می نمایند.

   

  

خواص سنگها,خواص سنگها از نظر اسلام,خاصیت سنگها

  حدید
حدید صینی یا آهن چینی رنگی تقریبا مشکی و یا قهوه ای تیره نزدیک به مشکی دارد و ذکر مخصوص بر روی و پشت دور نگین باعث قدرت و قوت این انگشتر است از این رو برای مسئولین مملکتی ونیز اشخاصی که گرفتاریهای بسیار شدیدی دارند استفاده از آن فقط در ایام گرفتاری تا رفع آن توصیه می گردد.

در مناقب آمده است که یکی از انگشترهای حضرت علی (ع) انگشتر حدید چینی بوده که برای قوتش دست می کرده است.

حدیدچینی هنگام رویایی با اهل شر، آن ها را خاموش و نیز دشمنی های جن و انس را از بین می برد.

آنچه در رابطه با این انگشتر دانستنش ضروری است آنست که این انگشتر را به نا اهل و غیر مسلمان توصیه نکنید.

 نگین حدید چینی:
الف ) جهت نیرومندی نیک است.

ب ) باعث دوری اجانین و شیاطین می شود.

ج ) از شر هر موجودی در امان می دارد.

د ) اثر چشم بد را از بین می برد.

ه- ) باعث آسانی وضع حمل می شود.

البته این انگشتر به هیچ وجه به زنان باردار توصیه نمی شود چون برای جنین خطر دارد.

ژ ) برای اجابت حاجات دشوار نیک است.

ز ) باعث ایمنی از ترس می شود.

ح ) همراه داشتن آن به هنگام نماز مکروه است.
 
لاجورد

معدن لاجورد در بدخشان در کوهی معروف به کوه لاجورد است و آن دارای انواع مختلف تقریبا مشابه است. در نوعی از آن نقطه های زرد می توان دید که البته هرچه صافتر وخوشرنگتر باشد بهتر است. این سنگ در اسهال و صفرا و برای اصحاب مالیخولیا و کسانی که دارای بی خوابی هستند موثر است. همچنین معروف است که استعمال آن بر پلک چشم موجب رویش موی مژه چشم است.
 
یشم
یشم یا یشب سنگی است معدنی است که هر کس آن را در نگین انگشتر با خود داشته باشد در چشم مردم شیرین و باوقار جلوه می کند این انگشتر به رنگهای مختلف من جمله سفید، سبز مغز پسته ای و سبز تیره در بازار موجود می باشد. در قدیم از آن کاسه ها و ظروف دیگر می ساختند. انگشتر یشم در جهت تقویت معده خاصیت فیزیکی دارد. این سنگ مانع از اصابت صاعقه است. همراه داشتن یشم بصورت نگین انگشتر، پیروزی فرد است از این رو استفاده ورزشکاران،خوانندگان، هنرمندان از این انگشتر توصیه می شود.

 البته به شما عزیزان اطمینان کامل میدهیم که از هر هزار عدد سنگ یشم موجود در بازار، ممکن است یک عدد نیز واقعی و اصیل یافت نشود!

 در نجف اشرف
درَ نجف از جمله سنگ های ارزنده ایست که نگاه کردن به آن معادل زیارت حضرت امیر(ع) است و به سبب نگهداری و استفاده از آن، مکر و حیله شیطان مطرود می گردد.
 

حضرت امام صادق(ع) می فرماید: دوست دارم برای هر مومن که پنج انگشتر در دست کند و شمرد یکی از آن ها را در نجف اشرف و کسی که آن را در دست کند خداوند می نویسد به هر نگاهی برای او ثواب زیارتی و پاداش آن، پاداش پیغمبران و صالحین خواهد بود.

 حرز
حرز بمعنی امان و پناه است.
 
این انگشترهای نقره حاوی حرزهای ائمه معصومین و بصورت حرزهای امام جواد(ع) و حرز پنج تن و حرز چهارده معصوم موجود است. بدین صورت که دعاهای حرز مخصوص بر روی پوست آهو نوشته شده و داخل آن قرار داده می شود. البته امروزه به دلایل مختلف منجمله کسب منفعت بیشتر و یا عدم امکان عمل قراردادن پوست آهو در این انگشتر عموما حرز روی کاغذ نوشته شده داخل آن قرار داده می شود، حال اینکه آیا اصلا این حرزها قابل رویت وخواندن هستند یا خیر؟!
 انگشتر در دست راست یا چپ:
از امام کاظم(ع) سؤال شد آیا انگشتر را باید در دست راست کرد؟ فرمودند: هرطور که می خواهی، دست راست باشد یا چپ.
 
رسول خدا فرمود: یا علی! انگشتر در دست راست کن که این عمل فضیلتی است از سوی خدای -عزوجل- برای آفریدگان مقربش.
 
ابوالعلاء از امام صادق(ع) درباره انگشتر به دست راست کردن سؤال کرد و گفت: من دیده ام بنی هاشم انگشترهای خود را در دست راست می نهند.

 حضرت فرمود: پدرم امام محمدباقر(ع) در دست چپ انگشتر می گذاشت و او (پدرم) افضل بنی هاشم و فقیه ترین آنها بود.

 امام حسن عسکری(ع) در سال دویست و شصت قمری خطاب به شیعیان فرمودند: تاکنون امر ما این بود که انگشترتان را به دست راست بگذارید، این در حالی بود که ما (اهل بیت) در میان شما حاضر بودیم ولی اکنون امر می کنیم انگشتری را به دست چپ کنید به جهت آنکه ما از میان شما غائب می شویم تا زمانی که پروردگار امر ما و امر شما را ظاهر کند همانا این بهترین دلیل برای شما در ولایت ما اهل بیت است. همان لحظه شیعیان در حضور امام انگشترهای خود را از دست بیرون کرده و در دست چپ شان قرار دادند و حضرت به آنان فرمودند: این قضیه را برای شیعیان ما نقل کنید.

 رسول اکرم می فرماید: امتم را از دست کردن انگشتر در انگشت سبابه و وسط نهی می کنم و در روایتی دیگر این عمل (انگشتر در انگشت سبابه و وسط نمودن) را از افعال قوم لوط دانسته اند.

ربیعه الرای می گوید: دیدم در دست علی بن حسین(ع) نگین عقیق است، به ایشان عرض کردم این چه نگینی است؟ فرمودند: این نگین عقیق رومی است، هرکس انگشتر عقیق به دست کند حاجتهای او برآورده می شود.


امام صادق(ع) مدام می فرمودند: هر کس انگشتری که نگینش عقیق است انتخاب کند فقیر نمی شود و کارهایش فقط به نیکو ترین وجه پایان می یابد.

امام رضا(ع) فرمودند: انگشتر عقیق فقر را از میان می برد، و دست کردنش نفاق و دو رویی را محو می کند.

امام رضا(ع) فرمودند: هرکس با عقیق قرعه بیاندازد، نصیب فراوانی عائد او خواهد شد.

امام صادق(ع) فرمودند: عقیق محافظ در سفر است.

رسول خدا(ص) فرمودند: هرکس از شما مادامی که این عقیق همراه او باشد غم و غصه ای به او نمی رسد.

امام صادق(ع) فرمودند:دو رکعت نماز به همراه نگین عقیق، معادل هزار رکعت نماز بدون عقیق است.

هر کس انگشتر فیرزوه دست کند، دست او نیازمند نخواهد شد.

  

  

خواص سنگها,خواص سنگها از نظر اسلام,خاصیت سنگها

  فضیلت فیروزه از قول امام کاظم(ع):
 فیروزه سنگی است که جبرئیل به رسول خدا(ص) هدیه نموده است و رسول خدا آن را به امیرمومنان علی (ع) بخشید.

 فیروزه درمان کسی است که صاحب فرزند نمی شود.

امام صادق از رسول خدا چنین نقل فرمودند:

 خداوند سبحان می فرماید: هر آینه من خدا، حیا می کنم از بنده ای که دستش را به سوی من بالا آورده و در دستش انگشتری با نگین فیروزه است، نا امید برگردانم.


 عبد خیر می گوید: حضرت علی(ع) چهار انگشترداشتند، که به دست می کردند:
- انگشتر یاقوت برای نجابت و بزرگی

- فیروزه برای پیروزی

-حدید چینی برای نیرومندی

- عقیق را نیز برای محافظت

 فردی را نزد حاکمی به سبب جرمی می بردند حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که انگشتری عقیق به او برسانند، انگشتری به او رساندند و مکروهی به او نرسید.
 
 شخصی را از برابر حضرت امام محمد باقر(ع) گذرانیدند تازیانه بسیار بر او زده بودند. حضرت فرمود: انگشتر عقیق او کجاست، اگر با او می بود تازیانه نمی خورد.


 کسی نزد حضرت خاتم(ص) آمد و شکوه نمود که دزد در راه اموال مرا ربود، حضرت فرمود: چرا انگشتر عقیق در دست نداشتی که آن از هر بدی آدمی را نگاه می دارد.

 در تفسیر قمی جلد دوم از امام صادق(ع) روایت شده است: همه ملک سلیمان را خداوند در انگشتر او قرار داده بود، هرگاه سلیمان آن در دست می گذاشت تمامی جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش به نزد وی حاضر گشته و از او اطاعت می کردند. باد مأمور حمل تخت او بود و همه شیاطین و انسانها و پرندگان و چهار پایانی که تحت اوامرش بودند همگی آنها را جابه جا می نمود.
 

سلیمان به هنگام رفتن به بیت الخلا، انگشترش را در اختیار برخی از خدمتکارانش قرار می داد. روزی شیطان آمد و خادم او را گول زد و انگشتر را از او ستاند و آن را در دست نهاد، نتیجه آن شد که تمام شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش مسخر او گشتند و آن حضرت در جست و جوی انگشتر شد ولی آن را نیافت.
 

سرانجام شیطان ترسید که مردم متوجه حیله او شوند آن را به دریا انداخت. خدای -عزوجل- ماهی را مأمور به بلعیدن آن انگشتر نمود، بنی اسرائیل چهل روز در جست و جوی حضرت سلیمان بودند و از آن طرف سلیمان در ساحل دریا به دنبال انگشتر بود و با گریه و زاری به سوی خدای تبارک و تعالی استغفار می نمود و از این اتفاق به جانب خدا توبه می کرد. پس از چهل روز به صیادی رسید که ماهی صید می کرد، حضرت سلیمان به او کمک نمود. آن صیاد پس از صید، یک ماهی به سلیمان داد، او شکم ماهی را شکافت انگشتر خود را در آن دید و انگشتر را به دست کرد و شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابرش خضوع کردند و پادشاهی او به همان حالت اول بازگشت و حضرت، آن شیطان (که انگشتر را ربوده بود) به همراه لشگری که همراه او بودند به وسیله اسماء الهی حبس نمود و عده ای را در دل دریا و بعضی را در میان سنگ و صخره ها زندانی نمود و آن شیاطین تا روز قیامت زندانی و معذب هستند.
 
از قدیم الایام به فوائد سنگها و جواهرات و نیز به خواص مغناطیسی و درمانی آنها توجه داشته و در طب سنتی از آن بهره می جستند.
 
گاهی شنیده می شود فلانی با داشتن یک انگشتر، خیر و برکات فراوانی یافته و کارها مطابق میل او پیش می رود و دیگری انگشتری دارد ولی هیچ کاربردی برایش ندارد. این به جهت آن است که باید در انتخاب نوع نگین دقت لازم به عمل آید و نگینی انتخاب شود که با طبع و مزاج شخص موافق باشد.
 

بدترین مصیبتی که می‌توان به آن دچار شد

 
خدا, عواقب فراموشی خدا,گناه فراموشی خدا,بزرگترین گناه

در فرهنگ قرآن فراموشی (نسیان) به دو قسم مذموم و ممدوح تقسیم شده است. از جمله فراموشی‌های مذمومی که در آیات نورانی کلام الله مجید مورد نکوهش قرار گرفته، فراموش کردن خداوند متعال است!

بدترین مصیبتی که در اثر غرق شدن در آمال و آرزوی های دنیایی بر زندگی و جان انسان عارض می‌شود. خداوند متعال در این خصوص می فرماید:

یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکمْ أَمْوالُکمْ وَ لا أَوْلادُکمْ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْخاسِرُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانی که چنین کنند، زیانکارانند!»[1]

مال و دارایی از جمله نعمت هایی هستند که خداوند متعال آن را در اختیار انسان قرار داده است تا به وسیله آن نعمت ها سعادت دنیا و آخرت خود را مهیّا دارد از این رو اگر این نعمت ها باعث غفلت و فراموشی خداوند متعال و جهان ابدیت شود ، دیگر دارای ارزش نخواهند بود.
 عواقب فراموشی خدا در زندگی


1- بحران هویت (خود فراموشی)
بدترین عواقب خطرناک خدا فراموشی در زندگی بحران هویت است به این معنا که خداوند متعال برای انسان جایگاه والایی مشخص نموده‌ است به طوری که در میان تمام مخلوقات او را شرافت و منزلت بخشیده است، بهشت برین و مقام قرب خود را برای انسان تعیین کرده است ولی این انسان به خاطر فراموش کردن هویت الهی خود، همه این نعمت های ارزشمند را به فراموشی می سپارد، از این رو در این دنیای خاکی با اسیر شدن در آمال و آرزوی های مادی نعمت های ارزشمند اُخروی و هدف نهایی خود را فراموش می کند.
«وَ لا تَکونُوا کالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ؛ و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.» [2]


2- زندگی سخت
از جمله بدترین عواقب هولناک فراموشی خدا در زندگی، گرفتار شدن در عذاب سخت دنیا و آخرت است. خداوند متعال در این خصوص می فرماید:

«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَه أَعْمی‏؛ و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور می‏کنیم!» [3]
سۆالی که در این خصوص به ذهن خطور می کند این است: چرا بعضی از افرادی که هیچ گونه ارتباطی با خداوند متعال ندارند از زندگی خوب و مرفّهی برخوردارند و لذا دارای مَعیشَتا ضَنْکاً نیستند؟

علامه طباطبایی در این خصوص بیان زیبایی دارند که تبیین «مَعیشَتا ضَنْکاً» است:
«کسی که از ذکر من اعراض کند "مَعیشَتا ضَنْکاً" یعنی تنگ دارد، برای این است که کسی که خدا را فراموش کند، و با او قطع رابطه نماید، دیگر چیزی غیر دنیا نمی‏ماند که وی به آن دل ببندد، و آن را مطلوب یگانه خود قرار دهد، در نتیجه همه کوشش‌های خود را منحصر در آن کند، و فقط به اصلاح زندگی دنیایش بپردازد، و روز به روز آن را توسعه بیشتری داده، به تمتّع از آن سرگرم شود، و این معیشت، او را آرام نمی‏‌کند، چه کم باشد و چه زیاد، برای اینکه هر چه از آن به دست آورد به آن حد قانع نگشته و به آن راضی نمی‏‌شود، و دائماً چشم به اضافه‏‌تر از آن می‏‌دوزد، بدون اینکه این حرص و تشنگیش به جایی منتهی شود، پس چنین کسی دائماً در فقر و تنگی بسر می‏برد، و همیشه دلش علاقه‏‌مند به چیزی است که ندارد، صرف‌نظر از غم و اندوه و اضطراب و ترسی که از نزول آفات و روی آوردن ناملایمات و فرا رسیدن مرگ و بیماری دارد، و صرف‌نظر از اضطرابی که از شر حسودان و کید دشمنان دارد، پس او همیشه در میان آرزوهای بر آورده نشده، و ترس از فراق آنچه بر آورده شده به سر می‏‌برد.»[4]


 پی نوشت ها:
[1] سوره منافقون آیه 9
[2] سوره حشر آیه 19
[3] سوره طه آیه 124
[4] ترجمه المیزان ج‏14 ص 315
tebyan.net

باده نوشی و اعجاز قرآن

الکل و شراب به طور شگفت انگیزی بر مغز و اعصاب تأثیر می گذارد و باعث اختلال در کار آن ها و التهاب بخش های مختلف آن می گردد. علاوه بر اعصاب، بیماری های گوارشی چندی از قبیل خراش غشاهای مخاطی دهان و حلق، التهاب مری، سرطان مری، التهاب حاد معده و سرطان آن، التهاب لوزالمعده، تأثیر مستقیم بر کبد و ایجاد اختلال در جذب مواد غذایی در روده ها، از جمله آثار زیانبار دیگری در بخشی گوارشی بدن است.

الکل

با طلوع خورشید عالمتاب اسلام بر پهندشت جوامع بشری بسیاری از عادات و روش های زشت و نادرست از عرصه جوامع اسلامی برداشته شد. توصیه های قرآن و سنت سرشار از این  تحریم ها و تأکیدهاست که عمل به آن علاوه بر بهره مندی از اجر معنوی، سامان دهنده مسایل جسمی و روحی بشر نیز می باشد.

یکی از این عادات ناپسند که از دیر باز و قبل از حضور اسلام در شبه جزیره عربستان رایج بود شرابخواری و مصرف الکل است. هر چند جوامع به اصطلاح متمدن، امروز نیز در این  بلای جسم و جان سوز غوطه ور هستند و هر ساله آمارهای تکان دهنده ای از آثار تخریبی آن در میان جوامع به گوش می رسد، لیکن اسلام با توصیه های اعجازگونه خود در زمانی که حتی شراب را با نفع و فایده می دیدند پیروان خویش را از آن نهی کرد و فرمود: «یا ایها الذین ءامنوا لاتقربوا الصلوه و انتم سکری حتی تعلموا ما تقولون؛ ای اهل ایمان در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می گویید.»(نساء/43)

یکی از قوی ترین جنبه های اعجاز علمی قرآن تحریم شراب است که بشر صدها سال از مضرات آن آگاه نبوده است

و در آیه ای دیگر، شراب را پلید و از عمل شیطان دانسته و می فرماید:

«یا ایها الذین ءامنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون ...؛ ای اهل ایمان، شراب و قمار و بت پرستی و تیرهای گروبندی، پلید و از عمل شیطان اند پس، از آن ها دوری کنید تا رستگار شوید...» (مانده/ 90) همگام با این آیات، روایات معصومین نیز بر شدت زشتی آن اشاره داشته و آن را «ام الخباثت» (1) (ریشه و مادر زشتی ها) دانسته و دائم الخمر را همردیف بت پرست (2) معرفی می کنند. در روایتی دیگر نوشنده و نوشاننده، خریدار و فروشنده و خلاصه تمامی کسانی که در بساط این منکر شریک اند را لعنت می نماید.»(3)

حال این سؤال مطرح می شود که قرآن که بعضی از روش های اعراب قبل از اسلام را تأیید می کند و یا بسیاری از امور را که برای جسم و روح ضررهایی دارد در حد مکروه نهی می کند چگونه است که چنین تحریم سختی را برای این مسئله روا می دارد؟ انسان عصر نزول به یقین مضرات عمیق شراب را نمی دانسته و به برکت رشد علم و صنعت، بسیاری از این آثار ناگوار کشف شده است.

ارنست رنان مورخ فرانسوی در این باره می نویسد:

«دین اسلام پیروان خویش را از بلاهای چندی از جمله شراب و خوک و لعاب دهان سگ نجات داده است.»(4)

بنابراین یکی از قوی ترین جنبه های اعجاز علمی قرآن تحریم شراب است که بشر صدها سال از مضرات آن آگاه نبوده است که اکنون  بطور گذرا و در حد اجمال به بخشی از آن ها که اثبات کننده مدعا باشد اشاره می کنیم:

شراب عقل را زایل می کند و آدمی را از حوزه انسانیت خارج می سازد. در حوزه مسایل اجتماعی، روحیه جرم و جنایت را دامن می زند و زمینه تصادفات، قتل ها و خودکشی را فراهم می سازد که آمارهای منتشره مؤسسات تحقیقاتی غربی گواه این مدعا است.(5)

زیان های اقتصادی که از سوی مشکلات و دردهای جسمی حاصل از الکلیزم بر فرد و جامعه وارد می شود بخشی دیگر از آثار الکل است علاوه بر آن، ضررهای معنوی شرابخواری نیز قابل توجه است. دوری از معنویت و اخلاق انسانی که به از هم گسیختگی بنیان خانواده و روابط عاطفی والدین و فرزندان می گردد بخشی دیگر از این مسئله است اما آنچه پزشکان اسلامی و غیراسلامی بر روی آن متمرکز شدند آثار زیانبار الکل از نظر علم پزشکی است که به تفصیل حقایقی را در این زمینه مطرح کرده اند و ما فهرست وار به آن اشاره می کنیم.

الکل و شراب بطور شگفت انگیزی بر مغز و اعصاب تأثیر می گذارد و باعث اختلال در کار آن ها و التهاب بخش های مختلف آن می گردد.

علاوه بر اعصاب، بیماری های گوارشی چندی از قبیل خراش غشاهای مخاطی دهان و حلق، التهاب مری، سرطان مری، التهاب حاد معده و سرطان آن، التهاب لوزالمعده، تأثیر مستقیم بر کبد و ایجاد اختلال در جذب مواد غذایی در روده ها، از جمله آثار زیانبار دیگری در بخشی گوارشی بدن است.

الکل فعالیت های جنسی را تحت تأثیر قرارمی دهد و اختلال هایی در روند جنسی و اعضای تناسلی بوجود می آورد. نقش الکل در ایجاد سرطان نیز از موارد دیگر آثار زیان بار این پدیده شوم است.

در تحقیقی که توسط دکتر «لورمی» به عمل آمده است مشخص گردیده که 51بیمار از 58بیمار مبتلا به سرطان لوزه، زبان و حنجره از معتادان به الکل بوده اند.(6)

شراب همچنین تأثیر عمیقی بر فرزندانی می گذارد که والدین آن ها معتاد بوده اند.

یکی از پزشکان آلمان ثابت کرده که تأثیر الکل تا سه نسل به طور حتمی باقی است به شرط این که این سه نسل الکلی نباشد.(7) آنچه گفته شد فقط بخشی از آثار زیانبار کشف شده الکل و نشان دهنده اعجاز حکم کوتاه قرآن در تحریم شراب است.

 

نویسنده: علی اسعدی

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


1-مستدرک الوسایل، ج1، ص .139

2-بحارالانوار، ج 65، ص .164

3-نهج الفصاحه، ص 627، حدیث .2229

4- فلسفه احکام، ص156؛ اسلام پزشک بی دارو، ص46، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص.335

5- بخشی از این آمارها را می توان در کتاب پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص335 ملاحظه کرد.

6- طب در قرآن، دکتر عبدالحمید دیاب، دکتر احمد قرقوز، ترجمه علی چراغی، ص41-.158

7- اسلام پزشک بی دارو، ص44، نقل از علوم جنایی، ص863، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص.346


امید بخش ترین آیه قرآن براى گناهکاران


گناهکاران,بخشش گناهکاران

خداوند متعال در یکی از آیات سوره مبارکه «زمر»، یکی از امیدبخش ترین آیه های قرآن مجید را بر رسول اکرم(ص) نازل کرده است.آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به سوالی با مضمون امید بخش ترین آیه قرآن نسبت به همه گناه کاران، با بیانی شیوا به تفسیر این آیه پرداخت است که در ادامه پاسخ جامع ایشان را می خوانید.

خداى متعال در آیه 53 سوره «زمر» با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو همه گنهکاران را صادر نموده، مى فرماید: «به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى بخشد که او بخشنده و مهربان است»(قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم).

دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: «در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست» (ما فِى القُرْآنِ آیَةٌ أَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا...). دلیل آن نیز روشن است زیرا:

تعبیر به «یا عِبادِىَ» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحیه پروردگار.
تعبیر به «اسراف» به جاى «ظلم و گناه و جنایت» نیز لطف دیگرى است.

تعبیر به «عَلى أَنْفُسِهِم» که نشان مى دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى گردد، نشانه دیگرى از محبت پروردگار است، همان گونه که یک پدر دلسوز، به فرزند خویش مى گوید: این همه بر خود ستم مکن!

تعبیر به «لاتَقْنَطُوا» (مأیوس نشوید) با توجه به این که: «قنوط» در اصل به معنى مأیوس شدن از خیر است، به تنهائى دلیل بر این است که گنهکاران نباید از «لطف الهى» نومید گردند.
تعبیر «مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ» بعد از جمله «لاتَقْنَطُوا» تأکید بیشترى بر این خیر و محبت مى باشد.
هنگامى که به جمله «إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى رسیم که با حرف تأکید آغاز شده و کلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى گیرد، سخن اوج مى گیرد و دریاى رحمت مواج مى شود.

هنگامى که «جَمِیْعاً» به عنوان تأکید دیگرى بر آن افزوده مى شود امیدوارى به آخرین مرحله مى رسد.
توصیف خداوند به «غفور» و «رحیم» که دو وصف از اوصاف امیدبخش پروردگار است، در پایان آیه، جائى براى کمترین یأس و نومیدى باقى نمى گذارد. آرى، به همین دلیل، آیه فوق گسترده ترین آیات قرآن است، که شمول آن هر گونه گناه را در بر مى گیرد، و نیز به همین دلیل، از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید محسوب مى شود. و به راستى، از کسى که دریاى لطفش بیکران و شعاع فیضش نامحدود است جز این انتظارى نمى توان داشت. از کسى که «رحمتش بر غضبش پیشى گرفته» و بندگان را براى رحمت آفریده ، نه براى خشم و عذاب، غیر از این چشم داشتى نیست. چه خداوند رحیم و مهربانى! و چه پروردگار پر مهر و محبتى!!