نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

تا جان در تنِ کاغذ من باشد، از تو می نویسم


نوشتن چه زیباست، اگر حقیقت در آن جای گیرد ؛

با این آگاهی که بعضی از این حقایق تلخند ؛ 

بیاییم اُستادانه با کلمات شیوا، جملات شیرین بسازیم و حقیقت را در "بغض قلم" جای دهیم، 

شاید اینگونه تلخی اش را پنهان سازیم ؛ 

اکنون جملات شیرین، افکارم را در بر گرفته اند، همراه آهنگی شیرینتر از خود، دلنواز شده، و با این طنین، کاملتر و شیواتر نمایان میشوند ؛ 

با جای گرفتن قلم در دستم، گویی بین این دو ارتباط برقرار میشود و افکارم با نوایی آرام قلم را روی کاغذ به رقص وامیدارد ! 

و این "رقص قلم" است که سفیدی کاغذ را با کلمات دلنشین پر میسازد، تا شاید در خلوت خواننده اش، دیده ها با شوق و لذت بخش جلوه کند !

آری، جایِ خوبیست برای گفتن و نوشتن، اما، مگر میشود هر چه دل می خواهد بگوید را، در اینجا خلاصه کرد؛ شاید اگر همه درختان قلم شوند و همه دریا ها دفتر، هرگز نتوانند گوشه ای از آنچه دل می خواهد را بیان کنند،

زیرا دل جایگاهِ عشق است و عشق یعنی همه چیز، و همه چیز یعنی " تو"و هر بار که " تو " را برای شعر برنمی گزینم، شعر مرا برای تو برگزیده است.

در هشیاری به سراغت نمی آیم؛ هر بار از سوزش انگشتانم درمی یابم که باز نام " تـــو " را می نوشته ام.

کلام حق

 

کلام حق


آیا شک دارید که پاداش بیداری های شبانه تان برای عبادت داده نشوند؟ سوره زمر 9
آیا کسى که در دل شب به طاعت خدا و سجده و قیام بسر برد و از آخرت ، هراسناک ، و به رحمت حق امیدوار باشد ، با کسى که در کفر و گناه است یکسان است ؟
 

 

تا کی باید در گمراهی به سر ببریم؟ سوره حدید 16
آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟
    

 

آیا از رحمت پروردگار ناامید شده اید و فکر میکنید تنها مانده اید؟ سوره یوسف 87
از رحمت خدا نا امید مباشید که جز کافر هیچ کس از رحمت خدا نا امید نیست.

 

آیا گاهی به خود مغرور میشوید و از تکبر ورزیدن رنج میبرید؟ سوره اسراء 37
در روی زمین به تکبر راه مرو که نمی توانی زمین را بشکافی و هرگز قامتت به بلندای کوهها نمی رسد.

 

آیا گناه میکنید و فکر میکنید کسی نمیبیند؟سوره جمعه 8
بگو مرگی که از آن فرار می کنید ؛ حتما شما را در خواهد یافت. سپس به سوی کسی که از پنهان و آشکار با خبر است برده می‏شوید و شما را از آنچه انجام می‏دادید خبر می‏دهد.



اس ام اس


به رحمت خدا امیدوارباشیم

یادمان باشد که...

یادمان باشد که: او که زیر سایه دیگری راه می‌رود، خودش سایه ای ندارد.
یادمان باشد که: در حرکت همیشه افق های تازه هست.
یادمان باشد که: فرار؛ راه به دخمه‌ای می‌برد برای پنهان شدن نه آزادی.
یادم باشد که: لبخندم را توى آیینه جا نگذارم.
یادمان باشد که: آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته‌اند و او را راه می‌برند.
یادمان باشد که: دلخوشی‌ها هیچکدام ماندگار نیستند.
یادمان باشد که: تا وقتی اوضاع بدتر نشده! یعنی همه چیز رو به راه است.
یادمان باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظه‌ها.
یادمان باشد که: آرامش جایی فراتر از ما نیست.
یادمان باشد که: برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود.
یادم باشد که: در خسته ترین ثانیه های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست.
یادم باشد که: سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته‌اند، هر کسی سهم خودش را می‌آفریند.
یادم باشد که: آن هنگام که از دست دادن عادت می‌شود، بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست.
یادم باشد که: پیشترها چیزهایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند.
یادم باشد که: آنچه امروز برایم مهم است، فردا نخواهد بود.
یادم باشد که: هرگز به تمامی ناامید نمی‌شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.
یادم باشد که: غیر قابل تحمل وجود ندارد.
یادم باشد که: خوبی آنچه که ندارم این است که نگران از دست دادن‌اش نخواهم بود.
یادم باشد که: وظیفه من این است؛ حمل باری که خودم هستم تا آخر راه.
یادم باشد که: همیشه چند قدم آخر است که سخت ترین قسمت راه است.
یادم باشد که: امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.
یادم باشد که: به جستجوى راه باشم، نه همراه.
یادم باشد که: زخم نیست آنچه درد می‌آورد، عفونت است.
یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران تعریف کنم.
یادم باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند.
یادم باشد که : من از این به بعد هستم، نه تا به حال.
یادمان باشد که : منتظر ِ تنها یک جرقه است، انبار مهمات.
یادمان باشد که : در هر یقینی می توان شک کرد و این تکاپوی خرد است.
یادمان باشد که . . . یادمان باشد . . .

حضرت آدم مسئول اصلی گناه انسان ها!!

حضرت آدم مسئول اصلی گناه انسان ها!!

حضرت آدم

گفته می شود که آدم و حوا بعد از آنکه شیطان آنها را فریب داد و مرتکب گناه شده و از بهشت رانده شدند، روی زمین آمده و توبه کردند و سپس بخشیده شدند. اما ما انسان ها هنوز به خاطر گناه آنان در بوته آزمایش هستیم؟ مگر آنها هم انسان نبودند چرا میلیاردها انسان طی چندین قرن هنوز آزمایش می شوند و این همه سختی می کشند، اما آنها بخشیده شدن ؟ از طرفی حضرت آدم ( علیه السلام) و حضرت حوا در چه ماهی از سال توبه آنها به درگاه خداوند قبول شد؟

 

در این مقاله بر اساس آیات و روایات می خواهیم سوالات را پاسخ دهیم و از صحت و درستی این سوالات آگاه شویم.

 

عامل اصلی گناهان

در پاسخ چند نکته باید طرح شود:

نکته اول: گرفتاری های انسان ها به ترک اولای آدم و حوا علیهماالسلام بر نمی گردد، بلکه هر کسی مسئول کار خودش هست و گناه انسان ها هیچ ارتباطی به ترک اولای آنها ندارد.

نکته دوم: بعد از پذیرش توبه، آنها به بهشت برنگشتند. ترک اولای آن ها یک نتیجه قهری و یک نتیجه طبیعی داشت آن هم رانده شدن از بهشت بود.

نزدیک شدن به آن درخت هر چه که بود گندم، سیب، علم و هر چیز دیگر ، گناه نبود بلکه بر حسب رابطه علّی که بین این نزدیک شدن و هبوط در زمین بود خداوند به آنها متذکر شد که اگر به این درخت نزدیک بشوید به زمین هبوط می کنید.

آنها نزدیک شدند و نتیجه اش را هم دیدند. چون یک نهی ارشادی بود به خاطر تخلف از آن نهی ارشادی توبه کردند و خداوند هم از آنها پذیرفت .اما چون رانده شدن نتیجه عمل خودشان بود ،دیگر بازگشت امکان نداشت.

بازگشت زمانی امکان دارد که نتیجه، نتیجه قراردادی باشد. مثلاً فرض کنید کسی تخلف کرده به خاطر آن باید شش ماه زندان برود، توبه می کند، زندان را از او برمی دارند. اما اگر کسی بی احتیاطی کرد و تصادف کرد نمی تواند بگوید توبه کردم و دیگر بی احتیاطی نمی کنم. خسارت هایی که وارد شده، نتیجه آن عمل است و با توبه اصلاح نمی شود.

کار آدم و حوا علیهماالسلام هم نتیجه عملشان بود و با توبه هم اصلاح نمی شد. اما توبه ترک امر ارشادی و ارتکاب نهی ارشادی را خدا جبران کرد و توبه آنها را قبول کرده بعد هم حضرت آدم ( علیه السلام) را به عنوان پیغمبر انتخاب کرد.

نکته سوم: تلقی امتحان، مجازات و عقوبت در هبوط آدم و حوا علیهماالسلام قابل قبول نیست. امتحان از بزرگترین نعمت های خداست و جای امتحان نیز دنیاست و خداوند از همه بندگانش امتحان می گیرد، از پیغمبرانش گرفته تا بندگان عادی. همه چیز برای بندگان خدا امتحان است. فقر، غنا، سلامت، بیماری، طول عمر، قدرت، ضعف و ... همه اینها امتحان است. یعنی امتحان هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی دارد.

مسیحیت معتقد است با گناه آدم همه انسان ها به یک پلیدی مبتلا شدند و برای رهایی از این پلیدی خداوند پسر خودش را که حضرت مسیح بود قربانی کرد تا انسان پاک بشود. این مطلب از نظر ما قابل قبول نیست و در اسلام هر کسی مسئول کار خودش است و با گناه کسی دیگران به پلیدی مبتلا نمی شوند

امتحان خداوند از سنت های عام الهی است که هیچ کس از شمول امتحان الهی خارج نیست. اما این که ما امتحان را عقوبت و بد بدانیم ، صحیح نیست.

امتحان در واقع از بهترین نعمت های خداست که انسان را آبدیده و ورزیده می کند.

اگر بخواهیم مثال بزنیم امتحان های الهی شبیه بازی های فوتبالیست که نتیجه های خوب با هم مسابقه می دهند و مسابقات برای ورزیده شدن است.

انسان در کوره های امتحان دنیا آبدیده و ورزیده می شود و مسیر کمال را طی می کند که اگر این امتحان ها نبود هرگز انسان به کمال شایسته خودش نمی رسید.

اگر یک فلز ناخالص را مدت ها در کوره حرارت نداده و آبدیده نکنند هرگز خلوص خودش را به دست نمی آورد. انسان ها هم تا در کوره های آزمایش تحت فشار قرار نگیرند ، هرگز خلوص لازم و کمال لازم را به دست نمی آورند.

خداوند یکی از هدف های متوسط آفرینش را امتحان معرفی می فرماید " هو الذی خلق السموات و الارض فی سته أیام و کان عرشه علی الماء لیبلو کم " جای دیگر هم آمده "هو الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم " این امتحان های الهی برای ساختن انسان است و در واقع هدف متوسطی است که انسان را به قرب الهی که هدف غائیست نزدیک می کند.

به عبارت دیگر نقش امتحان های الهی نقش عبادت است همان گونه که خداوند می فرماید " و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون " جن و انس را جز برای عبادت خلق نکردیم که این هم هدف متوسط است. خود عبادات مانند نماز ، روزه و نیز سایر عبادات همگی آزمایش هستند.

بنابر آنچه گفته شد از امتحان های الهی نباید تلقی منفی داشته باشیم بلکه باید سپاسگزار و شاکر ذات باریتعالی باشیم که این امتحان ها را قرار داده و این امتحان ها وسایل و کانال هایی هستند که ما را به قرب الهی نزدیک می کنند.

بعضی از مقاماتی که برای انبیاء در قرآن آمده بعد از امتحان هایی بود که پشت سر گذاشتند.

مثلا حضرت ابراهیم (علیه السلام) بعد از اینکه خداوند امتحان های سخت را از او گرفت فرمود: " إنی جاعلک للناس إماما " یعنی بعد از امتحان های سخت تازه به مقام امامت که بالاترین مقام برای انسان هست، دست یافت با اینکه مدتی پیغمبر بود.

تأکید می کنم کانال زدن و ارتباط برقرار کردن بین امتحان هایی که خداوند از ما می گیرد و ترک اولای آدم و حوا سلام الله علیهما معقول نیست.

ما انسان ها هر کدام تکلیف خود را داریم. این گونه نیست که جرم پدر را به حساب پسر یا فرزند ، یا جرم فرزند را به حساب پدر بگذارند. هر کسی به حساب خودش رسیدگی می شود.

انسان در کوره های امتحان دنیا آبدیده و ورزیده می شود و مسیر کمال را طی می کند که اگر این امتحان ها نبود هرگز انسان به کمال شایسته خودش نمی رسید

نکته پنجم: اصلاً خداوند انسان را برای زمین خلق کرد آنجا که به فرشتگان فرمود: " إنی جاعل فی الارض خلیفة " بنا بود جانشین خدا بر روی زمین بشود. منتها خداوند برای اینکه آمادگی پیدا کند مدتی او را در بهشت مکان داد و به او تذکر هم داد که چه کاری نکند. بنابر این انسان برای زمین خلق شده و زمین مدرسه ای است که تا انسان این مدرسه را طی نکند هرگز به کمال شایسته خودش نمی رسد.

اعتقاد ما نسبت به انسان و اعمال او چنین است. اما مسیحیت معتقد است با گناه آدم همه انسان ها به یک پلیدی مبتلا شدند و برای رهایی از این پلیدی خداوند پسر خودش را که حضرت مسیح بود قربانی کرد تا انسان پاک بشود.

این مطلب از نظر ما قابل قبول نیست و در اسلام هر کسی مسئول کار خودش است و با گناه کسی دیگران به پلیدی مبتلا نمی شوند.

در روایت آمده که توبه حضرت آدم و حوا سلام الله علیهما در ماه ذیحجه قبول شد و تعداد این روایت فراوان است.

البته نقل های دیگری هم گفته شده، که هیچ کدام مورد اعتنا نیست. اما قطعاً در ماه محرم نبوده و حتی در ماه های دیگر هم نبوده بلکه در ماه ذیحجه بوده و روایت آن از بقیه روایات قوی تر است.

 

نتیجه

ارتباط برقرار کردن بین امتحان هایی که خداوند از ما می گیرد و ترک اولای آدم و حوا سلام الله علیهما مورد قبول نیست زیرا هر کسی مسئول اعمال خویش است. امتحان های الهی نیز برای ورزیده شدن انسان و حرکت در مسیر کمال انسانی است که اگر این امتحان ها نبود هرگز انسان به کمال شایسته خودش نمی رسید. خداوند انسان را برای زمین و زندگی زمینی خلق کرده لذا زندگی آدم و حوا سلام الله علیهما در بهشت موقتی بود.

بازآوری: مریم جعفری    

بخش اعتقادات شیعه تبیان

ساختار هندسی سوره ‏های قرآن

 
ساختارهندسی سوره‏های قرآن

درآمدی بر تفسیر ساختاری قرآن

یکی از دلایلی که موجب گشته تا قرآن در همه اعصار پاسخگوی نیازهای روزافزون انسان‏ها باشد و جایگاه حساس خود را در جامعه بشریت حفظ کند، قابلیت تفسیرپذیری بی‏نهایت آن است. قرآن را می‏توان هر روز جور دیگر دید و پس از هر بار سیراب ‏شدن از چشمه زلال آن لذت تازه‏ای احساس کرد و با نگرش به آن از زاویه‏های نو، نکات تازه‏تر و ناب‏تری کشف کرد. قرآن کتاب محکمی است که چینش و گزینش حروف، کلمات، عبارت‏ها، آهنگ و معانی آن توسط خداوند حکیم و آگاه انجام پذیرفته و در جای‏جای آن هزاران هزار نکته ناگفته نهفته است.

یکی از ابعاد شگفت‏انگیز قرآن کریم تناسب آیات آن با یکدیگر است. هر خواننده متفکری با قرائت و دقت در آیات یک سوره - چه کوچک و چه بزرگ - به نظم و ارتباط شگفت‏انگیز آن پی می‏برد. گویی آیات هر سوره همچون جواهرات گرانبهایی دست در گردن یکدیگر انداخته و گردنبند زیبایی را به ‏وجود آورده‏اند. گردنبندی که نه‏تنها هر دانه آن از طلای ناب بوده و ظرافت و زیبایی منحصر به‏فرد خود را دارد بلکه در مجموع نیز ترکیبی به ‏وجود آورده که اگر جن و انس جمع شوند نمی‏توانند همانند آن بسازند.

تناسب آیات قرآن در هر سوره و حتی ساختار هندسی آیات در یک سوره آنچنان بدیهی است که اگر به ‏درستی تصور شود بی‏درنگ تصدیق می‏گردد. اما این مسئله نیز همچون سایر مباحث قرآنی با مخالفت‏ها و موافقت‏های بسیاری مواجه شده و جنجال‏های فراوانی را برانگیخته است. آنچنان که برخی مقتضای اعجاز قرآن را از هم‏گسیختگی آیات آن دانسته1 و برخی وحدت و یکپارچگی منطقی و ادبی سوره‏های قرآن کریم را معجزه همه معجزه‏های دیگر2 شمرده‏اند.

اما آنچه در این گفتار مورد بحث است چیزی فراتر از تناسب و ارتباط آیات یعنی ساختار هندسی سوره‏های قرآن است. گرچه "تناسب و ارتباط آیات" مقدمه ضروری "ساختار هندسی سوره‏ها" محسوب می‏گردد اما الزاماً به معنای آن نیست.

در مبحث ساختار هندسی سوره‏ها به ‏دنبال یافتن پاسخی برای این سوال مهم هستیم که آیا مجموع آیات سامان‏ یافته در یک سوره هدف خاص و معینی را دنبال می‏کند و یا هر سوره مشتمل بر آیاتی است که هر چند در بین برخی از آنها تناسب وجود دارد اما در مجموع درس‏های پراکنده‏ای را تشکیل می‏دهند که چه بسا هیچ‏گونه تناسبی بین آنها نباشد؟ اگر هر سوره دارای موضوع واحدی است نحوه ارتباط آیات مختلف‏المضامین با موضوع واحد چگونه است؟ مثلاً اگر سوره بقره یک موضوع محوری و اصلی داشته باشد مطالبی همچون تقسیم انسان‏ها به سه گروه، جریان حضرت آدم، داستان بنی‏اسراییل و احکام شرعیه مطرح شده در سوره و سایر مباحثی که هر یک در فضای خاصی تنفس می‏کنند چگونه زیر یک سقف گرد هم می‏آیند؟! آیا جمع‏ کردن همه این امور پراکنده کشف یک واقعیت است یا تکلفی بی‏سود؟!

اگر نهال "ساختار هندسی سوره‏ها" به بار بنشیند و سیمای پرفروغ آن از پس زنگار شبهات رخ نمایان سازد به ‏زودی آثار و برکات آن در همه مباحث قرآنی اعم از علوم قرآنی و کتاب‏های تفسیری، آشکار گشته و عطر دل‏انگیز آن سراسر بوستان قرآن را فرا می‏گیرد و آن‏گاه همه قرآن‏پژوهان و شیفتگان معارف بلند قرآنی را سرمست کرده و به طرب می‏آورد.

از دیرباز هر محققی که از دریچه تناسب آیات به سوره‏های قرآن نگریسته و ارتباط آنها را در مجموع سوره درک کرده است با شور و شعف زایدالوصفی از اهمیت والای این علم سخن گفته است. ابن عربی در کتاب سراج‏المریدین می‏گوید:

«ارتباط آیات قرآن با یکدیگر به حدی است که همچون یک کلمه، معانی آن منسجم و مبانی آن منتظم و علم بسیار ارزنده‏ای است که خداوند به روی ما راهی بدان گشود، چون برای آن اهلی نیافتیم ناگزیر، بر آن مهر زده و بین خود و خدا داده و به وی برگرداندیم».3

قرآن کریم

از متأخرین نیز استاد بزرگوار علامه طباطبایی بر این نکته اصرار دارد که هر سوره صرفاً مجموعه‏ای از آیات پراکنده و بدون جامعیت واحدی نیست بلکه یک وحدت فراگیر بر هر سوره حاکم است که پیوستگی آیات را می‏رساند.4

علامه طباطبایی در مقدمه هر سوره فشرده‏ای از مطالب گسترده آن را بیان داشته و اهداف و غرض اصلی سوره را برشمرده است و بسیاری از برداشت‏های تفسیری خود را بر پایه غرض اصلی سوره بنا کرده است.

در آغاز قرن اخیر نیز شیخ محمد عبده صاحب تفسیر "المنار" همین نظریه را دنبال و مسئله "الوحدة‏الموضوعیة للسور" را مطرح کرده و اصرار دارد که فهم هدف هر سوره کمک شایانی است به مفسر تا به طور دقیق به مقاصد سوره پی برد و به معانی آیه‏آیه‏های هر سوره نزدیک شود. شاگرد وی سید رشیدرضا در تفسیر المنار، این نظر استاد را به خوبی توضیح داده است5. دکتر عبدالله محمود شحاته که کتاب "اهداف و مقاصد سوره‏های قرآن کریم" را به ‏منظور تبیین هدف هر سوره تألیف کرده است با پافشاری بر اهمیت این روش در تفسیر قرآن بر ضرورت و ارزش آن تأکید می‏کند. خلاصه آن ‏که گرچه قدما به اهمیت و ارزش تناسب و ارتباط آیات پی برده بودند اما قرآن‏پژوهان متأخر ضمن تأکید بر روابط آیات آن را از منظر جدیدی نگریسته و اعلام نمودند که هر سوره دارای محور و غرض واحدی است که در انجام و به‏ هم ‏پیوستگی آیات نقش بسزایی دارد و اولین وظیفه هر مفسر پیش از ورود به تفسیر آیات به دست آوردن و کشف روح حاکم بر سوره‏هاست تا در پرتو قرآن بتواند به مقاصد و جزئیات سوره دست یابد.

 

معنای "ساختار هندسی سوره‏های قرآن"

نظریه "ساختار هندسی سوره‏های قرآن" از مباحثی است که در سال‏های اخیر مورد توجه خاص قرآن‏پژوهان و علاقه‏مندان به معارف اسلامی قرار گرفته است. اما از آنجا که حدود و ثغور آن به‏ درستی تبیین نگشته، مخالفت‏های بسیاری را علیه خود برانگیخته است. از سوی دیگر موافقان و طرفداران ساختار هندسی سوره‏ها نیز هریک یکی از ابعاد تئوری را در نظر گرفته و به نفی و اثبات جوانب مختلف آن پرداخته‏اند؛ بنابراین تبیین معنای دقیق ساختار هندسی سوره‏ها به‏ عنوان یکی از مقدمات تصوری علم باید مورد توجه و عنایت خاص قرار گیرد.

قرآن‏پژوهان و مفسران متأخر به این نکته پی برده‏اند که هر سوره دارای یک جامعیت واحد است که در انسجام و به‏ هم‏ پیوستگی آیات نقش دارد. برخی از آنان از این حد جامع به‏عنوان "جان و روح سوره" یاد کرده‏اند و معتقدند هر سوره‏ای در قرآن کریم دارای جان و روحی است که در کالبد آیات آن سوره جریان دارد و این روح بر مبانی، احکام، توجیهات و اسلوب آن سوره سلطه و اشراف دارد.6

«ساختار هندسی سوره‏های قرآن کریم به این معناست که باید پیام سوره‏ها را اساس فهم آیات آن سوره تلقی کرد؛ و لذا لازم است موضوع سوره به‏عنوان محور و مدار فهم آیاتی مدنظر باشد که آن آیات در حول همان موضوع نازل شده است».

دکتر عبدالله محمود شحاته ساختار هندسی سوره‏های قرآن را چنین تبیین و تفسیر می‏کند: «ساختار هندسی سوره‏های قرآن کریم به این معناست که باید پیام سوره‏ها را اساس فهم آیات آن سوره تلقی کرد؛ و لذا لازم است موضوع سوره به ‏عنوان محور و مدار فهم آیاتی مدنظر باشد که آن آیات در حول همان موضوع نازل شده است».7

بنابراین می‏توان نتیجه گرفت که از نظر دکتر شحاته ساختار هندسی سوره یعنی کشف وحدت جامع و حاکم بر هر سوره که مفسر در پرتو آن می‏تواند به مقاصد و محتوای سوره دست یابد.

سید قطب برای ترسیم وحدت جامع و روح کلی هر سوره از تعبیر دقیق‏تری استفاده کرده است، او می‏گوید: «از جمله هماهنگی‏های هنری در قرآن، تسلسل معنوی موجود بین اغراض و سیاق آیات و تناسب آنها در امر انتقال از غرض به غرض دیگر است.»8

خلاصه آن ‏که هر سوره دارای یک هدف اصلی است و محتوای سوره با محورها و مقاصد فرعی قابل تفکیک است و هر دسته از آیات به لحاظ تناسب درونی و ارتباط نزدیکی که با یکدیگر دارند ذیل یک محور فرعی قرار می‏گیرند. این محورها در یک نکته اصلی و اساسی که هدف و غرض اصلی سوره را تشکیل می‏دهد مشترک‏اند. بنابراین لازمه طبیعی اعتقاد به ساختار هندسی سوره‏ها این است که به ارتباط ارگانیک و منطقی آیات با یکدیگر معتقد باشیم به‏گونه‏ای که بتوان در یک نمودار درختی همه آیات را از طریق محورها و عناوین فرعی به یک عنوان و موضوع اصلی متصل نمود.

قرآن ‏پژوهان و مفسرانی که به این روش در تفسیر قرآن و فهم مقاصد آن گرایش دارند در کتب خود سعی کرده‏اند بخشی از قرآن یا همه آن را از این طریق به نمودار بکشند. آنان برای هر سوره مقدمه، مقاصد و خاتمه در نظر گرفته و سعی نموده‏اند محتوای هر سوره و آیات به ظاهر پراکنده را در این چهارچوب قرار بدهند.

از این جمله می‏توان به تلاش‏های سید قطب در تفسیر فی ظلال‏القرآن و سعید حوّی در "اساس‏المیزان"، دکتر سید محمدباقر حجتی و دکتر بی‏آزار شیرازی در تفسیر کاشف، محمد رشیدرضا در "المنار" و دکتر عبدالله محمود شحاته در کتاب "اهداف و مقاصد سوره‏ها" اشاره کرد. محمد محمدالمدنی نیز در کتاب "المجتمع‏الاسلامی کما تنظمه سورة‏النسا" نمودار محتوایی سوره نسا را ترسیم کرده است. استاد محمدهادی معرفت همین روش را درباره سوره حمد و بقره در کتاب گرانقدر "التمهید" به کار برده است. ما نیز به‏عنوان نمونه نمودار محتوایی سوره ملک را تنظیم نموده‏ایم تا منظور از "ساختار هندسی سوره" مشخص‏تر شود.

موضوع و غرض اصلی سوره: ربوبیت تامه الهی شماره آیات

قرآن کریم

فصل اول: مفهوم ربوبیت و دلایل آن

1 - مفهوم ربوبیت 1

2 - دلایل ربوبیت

1/2 - دلیل اول: مالکیت مطلق الهی 1

2/2 - دلیل دوم: تصرف و تسلط نامحدود الهی 1

3/2 - دلیل سوم: خالقیت کامل و بی‏نقص خداوند 2-5

4/2 - دلیل چهارم: علم نامحدود الهی 13-14

فصل دوم: تأثیر اعتقاد به ربوبیت الهی در سرنوشت اخروی انسان‏ها:

1 - منکران ربوبیت الهی 6-11

1/1 - عذاب اخروی منکران

2/1 - علت عذاب

2 - معتقدان به ربوبیت الهی 12

1/2 - معرفی معتقدان

2/2 - پاداش معتقدان

فصل سوم: نشانه‏های روبیت الهی

1 - آرامش زمین و آسایش انسان در آن 15-18

2 - پرواز پرندگان در آسمان 19

3 - ناتوانی معبودهای خیالی 20-22

1/3 - در یاری‏ رساندن به انسان

2/3 - در رزق ‏رساندن به انسان

3/3 - واقعیت درونی انسان‏هایی که به معبودهای خیالی دل می‏بندند

4 - خلقت انسان و مجهز کردن او به حواس و عقل 23

5 - بازگشت انسان به ‏سوی خدا و برپا شدن قیامت 24-29

1/5 - انسان در زمین دائمی نیست

2/5 - برپا شدن قیامت حتمی است

3/5 - خسران و پشیمانی منکران قیامت

4/5 - عذاب کافران حتمی است

5/5 - مومنین به رحمت خداوند امید دارند

6 - نعمت آب بر روی زمین 30

 

کلیه قرآن ‏پژوهان و مفسرانی که ساختار هندسی سوره‏ها معتقدند بر این نکته پای می‏فشارند که چنین وحدتی نه‏تنها در سوره‏های کوچک یا متوسط قرآن بلکه در سوره‏های بزرگ و حتی سوره بقره نیز حاکم است. سید قطب صریحاً اعلام می‏کند که این شیوه همگانی تمامی سوره‏های قرآن است و سوره‏های بلندی همچون سوره بقره از این قاعده مستثنی نخواهد بود. 9

در انتها باید افزود که منظور از ساختار هندسی سوره‏ها این نیست که هر موضوع فقط در یک سوره مطرح شده است و سوره‏های دیگر درباره آن هیچ سخنی به میان نمی‏آورند. چنان‏که در کتب بشری نیز چنین می‏بینیم که هر فصل مشتمل بر مباحثی است که سایر فصول از آن خالی است. خلاصه آن‏که نمی‏توانیم سوره‏های قرآن را به مثابه فصول مختلف قرآن به حساب آوریم. به عبارت دیگر، ساختار هندسی سوره‏ها تنها بر این نکته تأکید دارد که آیات به ظاهر پراکنده هر سوره همگی یک هدف مشخص و واحد را دنبال می‏کنند و در پرتو این غرض واحد از نظمی معجزه‏آسا و ارتباط ارگانیک و منطقی برخودار می‏شوند. اما اگر سوره ملک درباره ربوبیت الهی سخن می‏گوید و این موضوع محور اصلی آن را تشکیل می‏دهد هرگز به این معنا نیست که بحث ربوبیت الهی در هیچ سوره دیگری مطرح نشده و همه آیات آن در این سوره جمع شده است. کسی که کمترین آشنایی با قرآن کریم و اسلوب آن داشته باشد می‏داند که داستان حضرت موسی یا جریان حضرت آدم(ع) بارها در قرآن کریم تکرار شده است منتها در هر سوره به تناسب موضوع و محور اصلی سوره از یک بعد بدان پرداخته شده است.

 

شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان


1 -حجازی، محمدمحمد، الوحدة‏الموضوعیة فی‏القرآن الکریم، ص 14، به نقل از فرید وجدی.

2 - درّاز، محمد عبدالله، المدخل الی‏القرآن الکریم، ص 121.

3 - سیوطی، جلال‏الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 342.

4 - طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 14.

5 - معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، ص 407.

6 - مدنی، محمد، المجتمع‏الاسلامی کما تنظمه سورة‏النسا، ص 5.

7 - محمود شحاته، عبدالله، اهداف و مقاصد سوره‏های قرآن کریم، ص 27.

8 - سید قطب، آفرینش هنری در قرآن، ترجمه محمدمهدی فولادوند، ص 95.

9 - سید قطب، فی ظلال‏القرآن، ج 1، ص 53.