نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

چرا ما باخدا این‌چنین نیستیم؟



بزرگی با غلامش ـ که بسیار هوشیار و مۆدّب بود ـ در باغ گردش می کرد. خیارهای سبز و شادابی در بوته‌ها دید و با دست خودش خیاری چید و به غلام داد. او هم با کمال ادب و احترام گرفت و بدون معطّلی پوست کَند و مشغول خوردن شد. آقا هم اظهار میل کرد که مقداری از آن خیار تناول کند. غلام فوراً برشی از آن جدا کرد و به دست آقا داد. او تا به دهانش گذاشت، دید بسیار تلخ است. از دهانش بیرون ریخت و رو به غلام کرد و گفت: تو چطور این خیار تلخ را با رغبت تمام خوردی؟!

او هم با کمال ادب و احترام گفت: مولای من؛ در طول مدّت غلامی و بندگی‌ام، من لقمه‌های چرب و شیرین فراوان از دست شما خورده‌ام، حال این کمال بی‌حرمتی و حقّ نشناسی بود که به یک لقمه ی تلخ که از دست شما رسیده است، رو ترش کنم و قیافه در هم کشم!

آقا خیلی از این ادب و شایستگی او خوشش آمد؛ هم اِنعام فراوان به او بخشید و هم آزادش کرد.

چرا ما باخدا این‌چنین نیستیم؟ و به اندک ناراحتی، از خدا می رنجیم و شکایت‌ها می کنیم!!


دعا

برای اینکه رابطه محبت آمیزی با خدا پیدا کنیم ، باید بدانیم که پیدایش محبّت، متفرّع بر دوامِ ذکر است و دوام ذکر و زیاد با او در ارتباط بودن، متوقف بر معرفت و شناخت او به کمال است؛ یعنی، انسان اوّل باید کسی را به کمال بشناسد تا با او رابطه برقرار کند وگرنه کسی که هیچ کمال و جمالی ندارد، نه علمی، نه ثروتی، نه قدرتی، نه شجاعتی، نه سخاوتی، نه هیچ بو و خاصیتی؛ در این صورت انسان داعی ندارد که با او رفیق بشود و رفت و آمد داشته باشد. انسان سراغ کسی می رود که او را دارای کمال و جمالی بداند و لذا دوام ذکر به شناختن خدا به صفات کمال بستگی دارد، این شناختن نیز توقف دارد بر تفکّر در آثار وجودی او در آفاق و انفس.

(وَکَأَیِّن مِّن آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ

)؛ [یوسف / 105]

«و چه بسیار نشانه‏ها در آسمانها و زمین است که بر آنها مى‏گذرند در حالى که از آنها روى برمى‏گردانند

فراغت از شواغل مادّی، اوّل قدم در راه ایجاد ارتباط با خداست، وگرنه کسی که علی الدّوام در فکر تحصیل امتعه‌ی دنیا و سپس استمتاع و بهره‌برداری از آنهاست، طبیعی است که فراغتی نخواهد داشت تا به کار تفکّر در معارف دینی بپردازد و با خدا رابطه‌ی اُنس و محبّت برقرار سازد

رابطه‌ی دنیاخواهی و حقّ ناشناسی

تفکّر در آثار نیز احتیاج به فراغت قلب از شواغل دنیوی دارد تا درباره‌ی خدا و صفات خدا مطالعاتی داشته باشد، با اشخاص خبیر و بصیر در معارف دینی مصاحبت کند، پای سخن افراد مهذّب بنشیند. تمام اینها نیاز به سرمایه‌گذاری از حیث فکر و وقت دارد و دست برداشتن از بسیاری از امور دنیوی که برای انسان پول و مقام و منصب می‌آورد و از این جهت به قول مردم، وقت طلاست. آیا می‌شود طلا را داد و خدا را خرید؟

آری؛ فراغت از شواغل مادّی، اوّل قدم در راه ایجاد ارتباط با خداست، وگرنه کسی که علی الدّوام در فکر تحصیل امتعه‌ی دنیا و سپس استمتاع و بهره‌برداری از آنهاست، طبیعی است که فراغتی نخواهد داشت تا به کار تفکّر در معارف دینی بپردازد و با خدا رابطه‌ی اُنس و محبّت برقرار سازد. مشکل ما اینجاست که:

(وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ... )؛  [انعام / 91]

خداى را چنانکه سزاوار اوست نشناختند و ارج ننهادند .

آنچنان که قدر و منزلت پول و خانه و ماشین و مقام و پست حساس را شناخته‌ایم.

(کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ * وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ )؛ [قیامة /20-21]

«ولى نه! [شما دنیاى‏] زودگذر را دوست دارید،و آخرت را وامى‏گذارید.»

(بَلْ تُۆْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا *وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى)؛ [اعلی/16]

«لیکن [شما] زندگى دنیا را بر مى‏گزینید ،با آنکه [جهان‏] آخرت نیکوتر و پایدارتر است. »

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 02:59 ب.ظ

ممنونم.خداقوت

زنده باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد