نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

مناجات نامه - خمس عشره امام سجاد(ع)


خدایا!
در خانه ای جایمان داده ای که نگاهمان به هر سو که می دود دام بلایی در پیش خویش کنده می بیند.
در بیابانی فرویمان فرستاده ای که قاصدک چشم از همه جا پیغام سراب می آورد.
و خارهای خیانت، پای خسته را در خویش می فشرد.

خدایا!
گذرمان را از باریکه راههایی انداخته ای که دشنه های فریب از فراسوی خانه ها به انتظارمان نشسته است.

خدایا!
سنگهای گناهان ما را از دهان چشمه های موهبت خویش کنار بزن و دلهای ما را سیراب زلال مهر خویش گردان.

خدایا!
تیرهای آرزو بر تخته سنگهای ناکامی می شکند و جویهای باریک امید بر زمین تفدیده می خشکد.

خدایا!
این عجوزه هزار داماد، آهنگ شکستن عزم مردان کرده است و عمر را به کابین می طلبد.

خدایا!
این دنیای هرزه هر لحظه دامی تازه می گسترد و خود را برای کسی می آراید.
راههای به سوی تو را یا سدّ سکوی مقام می نهد یا گودال زندگی می کند یا دام ثروت می گسترد یا به خویشمان مشغول می دارد و یا …
می دانی که بی پرواز از این موانع نمی توان گذشت.

خدایا!
قدرت پرواز را از تو می طلبیم.

خدایا!
عشق به این لجنزار متعفن جامه مخالفت تو را بر ما پوشانده است! تو این جامه را بر تن ما بدر.

خدایا!
چه گذرگاه سختی است این دنیا و چه تنگه صعبی! این چه طعام آلوده ایست که مرگ خورنده را تدارک می بیند!
این چه آب متعفنی است که جگر تشنگان را می سوزاند! خدایا!
این چه معشوقی است که شب را در آرزوی هلاکت عاشقان صبح می کند!

خدایا!
سلامتمان، در گذر از این تنگنا به دست قدرت توست.
بر فراز این پرتگاه مهلک دست امید مان به ریسمان عطف تو آویخته است.

خدایا!
ریشه های این علاقه را در خاک وجود ما بخشکان، و تارهای این وابستگی را در زوایای قلب ما بسوزان.

خدایا!
عشق به این لجنزار متعفن جامه مخالفت تو را بر ما پوشانده است! تو این جامه را بر تن ما بدر.

خدایا!
این عجوزه هزار داماد، آهنگ شکستن عزم مردان کرده است و عمر را به کابین می طلبد.

خدایا!
حکومت کشور جان با توست! به غیر وامگذار.

خدایا! باغبانی این باغ را به کس مسپار که اگر جز شیره مهر تو در آوندهای این باغ بدود برگها به پژمردگی خواهد نشست و اگر جز باران محبت تو بر این باغ ببارد پرچمهای باغ فرو خواهد افتاد و اگر جز نسیم لطف تو به این بوستان بوزد غنچه ها خواهند مرد.

خدایا!
سنگهای گناهان ما را از دهان چشمه های موهبت خویش کنار بزن و دلهای ما را سیراب زلال مهر خویش گردان.

معبودم!
در کرت قلبهای ما به جای هرزه گیاهان هوس نهال محبت خویش را بنشان.

خدایا!
آفت علاقه به دنیا بر گندمزار ایمان ما زده است، دریابمان!
آنچنانکه عابدان و صالحان و برگزیدگانت را دریافتی، آنچنانکه بندگان ناب و خالصانت را و آنچنانکه عاشقان و معشوقان خویش را.
با دستهای گرم محبت ای پذیراترین آغوش باز ماندگان!
ای رئوف ترین مهربانان و کریم ترین مهرورزان!

برگرفته از:خمس عشره امام سجاد(ع)

مناجات نامه - حسن زاده آملی


الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مى‏پنداشتم که ما حافظ دین توایم استغفرک اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم که دین تو حافظ ما است احمدک اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ‏ایم و تنها تو کاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متکلم اینهمه کلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت...

ده ها سال قحطی ایمان ما برای زمینی شدنت کافی نیست؟....


فقط هفت سال قحطی غذا بهانه ای شد که یوسف از غیبت خویش کوتاه آمد

"ای امام زمان (عج)"...

ده ها سال قحطی ایمان ما برای زمینی شدنت کافی نیست؟....

فضای مجازی ما را از دوست حقیقی یعنی خدای مهربان و زیبا باز ندارد...


بنام خدا 

 خداوند سبحان محبوب و معشوق حقیقی است 

 فضای مجازی ما را از دوست حقیقی باز ندارد

فیلمهای تلویزیون و ماهواره و نشستن پای رایانه و اینترنت 

 تا ساعات آخر شب و دیروقت موجب ضایع شدن واجب الهی 

 یعنی نماز صبح و غافل شدن انسان اشرف مخلوقات 

 از یاد و تسبیح خداوند می شود

سعادت و کمال فرزندان آدم در سحر و استغفار و نماز و 

 یاد خدا در سحر است

شرط انصاف نباشد هنگام صبح مرغ تسبیح خوان و ما خاموش

سخنانی نابترازناب


جهل چیست ؟؟؟  آنچه  دیگران دارند و ما نداریم

پندار نادرستی که انسان را از خود دور تا آنکه بی خود می کند .

شخصی که قصد به جهل کشیدن ما و آگاهی ما را دارد ، برای تکذیب

کردنحقیقت ها از برهان های به ظاهر عقلانی و منطقی استفاده می کند .

و این از ویژگی های هر انسان است که بتواند

مستقل و بدون تاثیر پذیری از خواسته های درونی خود

و نیروهای مخالف و یا موافق خارجی

و بهره گیری از دانش دیگران ،

 هر مسئله و یا موضوعی را تحلیل و بررسی و تفکیک و تجزیه کند ،

تا به حقیقت برسد .

که لازمه رسیدن به آگاهی از هر حقیقتی

داشتن عزت نفس و استقلال فکری است .

در غیر اینصورت انسان همچون گیاهی که ریشه هایش در اصل خود سست تر شود

تا آنکه برای همیشه از اصل خود جدا می شود و در فضا معلق ...

اجازه ندهیم ، دیگران ما را به جهل گرفتار کنند

به جهلی که بسیار شبیه آگاهی طراحی شده است تا بتواند ما را گمراه کند و

به گونه ای نشان می دهد که گویی ما تا کنون در جهل بودیم و تا کنون از حقوق

انسانی خود دور مانده و چه حسرت ها در ما ایجاد می کند

 که حاصل این حسرت ها ، خشم ، کینه و تفرقه و دشمنی  است ،

در حالیکه ما گمان می کنیم که در آگاهی هستیم در جهلی فرو می رویم

که نمی گذارد برای رسیدن به حقیقت ها کند و کاو کنیم

راه روشن است . اما آنهایی که در جهل خود گرفتار شدن

و این جهل را آگاهی  می دانند ، بی راهه را ، راه می پندارند

 خود را روشنفکر  می دانند و بر همین باور جهل خود را نشر و انتقال

می دهند .  اینان همان هایی هستند که بر فهم و دانسته های خود

بیش از اندازه تکیه کرده اند و باور دارند که در آنها تعصب ایجاد شده

این گونه اشخاص در گذشته های دور و نزدیک بشر را به جهل کشانده

و هم اکنون هم هستند و بدیعی است در آینده هم باشند .

 تشخیص درست از نادرست در داشتن عزت نفس و استقلال فکر ماست

مراقب خودآگاه و ناخودآگاه خود باشیم

و با تشخیص درست مانع به جهل رسیدن خود شویم .

همچنین اشخاصی هستند که برای رسیدن به خواسته های درونی خود

راهی جز گمراه و سرگرم کردن انسان ها به خواسته های درونی همچون

شهوت در هوس و ثروت و مقام و بی قید و بندی و ... ندارند

و به همین منظور از جهل همان اشخاص جاهل مدعی آگاهی و روشنفکری

برای پیشبرد هدف خود استفاده می کنند

 این اشخاص هم هدف خود را به حق می دانند

 و آن را ، رهایی و یا آزادی تعریف می کنند .

در گذشته ها ، برای کدر کردن روشنی حقیقت و ایجاد ابهام و تردید در

 اصل حقیقت ، تعاریف ، الگوها و کاراکترهایی نادرست به حقیقت نسبت

 داده اند و آن را با ترویج در باورها  ، نشانده اند که متاسفانه نسل به نسل گشته

 اما خوشبختانه در زمان حال شاید نیمی از این کج فهمی ها و نادرستی های

وصله به حقیقت  ، تشخیص داده شده و پیروی نمی شود.

 مراقب باشیم ، گاهی برای به جهل کشیدن ما

 از همین وصله های نادرست و کج فهمی ها ، استفاده می کنند تا حقیقت را

 معیوب نشان دهند و این وصله های نادرست و کج فهمی ها را از

نقطه ضعف های حقیقت تعریف میکنند .

متاسفانه جهل بعضی و یا بیشتر پیشینیان ما این کج فهمی ها و وصله های

 نادرست را پذیرفته و در عمل به کار گرفته بودند

اما ما می توانیم و باید حقیقت را تحلیل و بررسی کنیم و

 این کج فهمی ها و وصله های نادرست را از حقیقت تفکیک و تجزیه کنیم

تا در جهل عصر گذشته و عصر حال و آینده گرفتار نشیم

و این همان داشتن استقلال فکری است .

عزت نفس ما را از پذیرفتن و باور هر چه غیر انسانی و نادرست است باز میدارد

و به ما در نگهداری ارزش های انسانی خود کمک میکند

عزت نفس از شناخت خود و خالق خود و جهان هستی به وجود می آید .