نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنـــــهایی


چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنـــــهایی.... چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی.... پیله ات را بگشای تو به انــدازه ی پروانه شدن زیبایی

آقا اجازه خسته ام از این همه فریب



آقا اجازه خسته ام از این همه فریب / از های و هوی مردم این شهر نا نجیب

آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند / دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب

آقا اجازه باز به من طعنه می زنند / عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب

«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند / «فرهاد»های کینه پرست پر از فریب . . .

من بگویم کجاست؟؟؟؟


شاید در بیابانی است و سر به سجده اشک میریزد و ما را دعا میکند


شاید سرش را چون علی در چاه کرده و با چاه درددل میکند

شاید هم اکنون در کربلا است و در بین الحرمین


نگاهی به پرچم سقا میکند و از آن طرف نگاهی بر سیدالشهداء

شاید هم اکنون در بقی است سر خاک مادری که یکتا ترین مادر بود

اما مزارش را هیچکس ندانست که کجاست

سلام بر تو ای موعود !


ای زیباترین زمزمه انتظار !

سال های سال است که در تاریکی جهان غرقیم، و در بی آوازیِ ترانه ای از تو چشم به راه دوخته ایم ...

ای باغ آرزوهای من !

مرا ببخش که آداب نجوا نمی دانم، مرا ببخش که در پرده ی خیالم، رشته ی کلمات،

سررشته ی خود را از کف داده اند و نه از این رشته سر می تابند و نه رشته را می یابند ...

شکوه ظهور تو، هنوز پرچم توفیق نیفراشته است و خورشید جمالت هنوز دیبای زرین خود را

بر زمستان جان ما نگسترده است، اما مهتاب انتظار در شب های غیبت، سوسوزنان چراغ

دلهای ماست ...

تو می آیی ...

و معمای وجود آسان می شود ...

کوه های یخی یاْس با دم مسیحایی ات آب می شود ...

دنیای عطش از برق نگاه تو می سوزد و سراب می شود ...

بیا که ...

جهان غریبانه در انتظار توست...

آقای من :


آقای من :
ترک گناه فقط با نگاه خاص شما امکان پذیر است
لطفا از نگاهی که امام حسین (ع) به حر کرد به ما هم بکنیید
از دریای کرم شما چیزی کم نمیشود