نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

چرا قرآن می‌گوید جهنم نعمت است؟



جهنم,بهشت جهنم,توصیف جهنم,جهنمیان

 شبهه: چرا قرآن می‌گوید جهنم نعمت است؟
چگونه در قرآن، مرگ و عذاب های جهنم جزو نعمت های الهی به حساب آمده است؟

پرسش
در سوره الرحمن آیاتی را ذکر می کند و سپس می گوید: "فَبأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ". اما در این بین آیاتی را می بینیم که با این سبک سازگار نیستند.

از جمله آیات 35، 41، 44 همین سوره، حال آیا این سیاق منتفی است، یا این که اینها در زمره نعمت های الهی قرار می گیرند؟ در صورت دوم لطفا توضیح دهید.

سوره الرحمن به طور کلى بیانگر نعمت هاى مختلف "معنوى" و "مادى" خداوند است که بر بندگان خود ارزانى داشته و آنها را غرق در آن ساخته است، به گونه اى که مى‏توان نام این سوره را "سوره رحمت" یا "سوره نعمت" گذارد؛ و به همین دلیل با نام مبارک "الرحمن" که رحمت واسعه الاهى را بازگو مى‏کند آغاز شده است.[1]

اما هر خلقتی برای این که بتواند در زمره نعمت قرار گیرد، لازم نیست در تمام موارد موجب راحتی و خوشی باشد، بلکه برای نعمت بودن همین بس که خیر بیشتری داشته باشد و وقتی که آن را به صورت کلی در نظر می گیریم، می بینیم سود آن بیشتر از ضررش است، هرچند گاهی در موارد خاص موجب عذاب نیز شده باشد.

در آیات مورد بحث نیز باید همین امر را لحاظ کرد و کلیت موارد یاد شده را دید تا بتوان به قضاوت نشست که آیا می توان آنها را در زمره نعمت های الهی برشمرد یا خیر؟

در آیه 26 سوره الرحمن "کلُ‏ُّ مَنْ عَلَیهْا فَان" مشاهده می کنیم که در بحث از نعمت های الهی، فنای انسان ها را ذکر می کند.

در تفسیر نمونه چند احتمال ذکر شده است که بنابر تمام آنها می توان مرگ و فنا را در زمره نعمت های الهی قرار داد:

"اما چگونه مسئله فنا مى‏تواند در زمره نعمت هاى الهى قرار گیرد؟ ممکن است از این نظر باشد که این فنا به معناى فناى مطلق نیست، بلکه دریچه‏اى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است که شرط وصول به سراى جاویدان عبور از آن است.

دنیا با تمام نعمت هایش زندانى است براى مۆمن، و خروج از این دنیا آزاد شدن از این زندان تنگ و تاریک است.

و یا از این نظر که ذکر نعمت هاى فراوان گذشته ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنیا و انواع خوردنی‌ها و نوشیدنی ها و لۆلۆ و مرجان و مرکب هاى راهوارش گردد، لذا یادآورى مى‏کند که این دنیا جاى بقا نیست، مبادا دلبستگى به اینها پیدا کنید، و از آنها در مسیر پروردگار بهره نگیرید که این تذکر خود نعمتى است بزرگ".[2]

بنابراین هر یک از این احتمالات مذکور، مرگ جزو نعمت های الهی قرار می گیرد و مشخص می شود که مرگ در یک نگاه کلی و با لحاظ کردن تمام موارد، چیزی جز نعمت نیست و دیگر نمی توان آن را از سیاق این سوره خارج دانست.

دسته دوم از آیات سوره الرحمن که نعمت بودن آنها با کمی تأمل همراه است؛ آیاتی است که جهنم و عذاب الهی در آن مطرح شده است. از جمله آنها: "بر شما شعله‏اى بى‏دود فرستاده شود، یا دودى بى‏شعله، پس با او مقابله نتوانید کرد".[3] "کافران را به نشان صورتشان مى‏شناسند و از موى جلو سر و پاهایشان مى‏گیرند".[4]

و "آنان در میان آتش و آب جوشان رفت و آمد مى‏کنند".[5]  این آیات نیز مورد شبهه بوده و ممکن است شخصی در نگاه اول این آیات را به دور از رحمت الهی دانسته و شمارش آنها در زمره نعمت های الهی برای او عجیب باشد، اما باید به این موارد نیز نگاه عمیق تری داشت. ذکر این موارد مانند این است که یک مادر برای جلوگیری از غذا خوردن زیاد فرزندش، او را به یاد بیماری های ناشی از آن بیاندازد تا او را از این اشتباه دور کند.

 

خداوند نیز با ذکر جهنم و عذاب های آن در پی تلنگر زدن به انسان ها بوده و ذکر این عذاب ها هشداری است برای نگه داشتن انسان ها در راه درست و همچنین عاملی است برای اصلاح و تربیت که در این صورت ذکر اینها لطف و نعمتی به حساب می آید و اگر این عذاب ها و جهنمی در کار نبود بسیاری به گمراهی دچار می شدند و تنها جهنم بوده که آنها را از گناه و اشتباه دور کرده است.

بر این اساس، عذاب ها را نیز از همین جهت می توان از نعمت های الهی برشمرد و همان گونه که قرار دادن مجازات در قوانین و اجرای آن توسط نیرو های انتظامی در راستای نظم بخشیدن به جامعه بوده و نمی توان آن را خلاف حق دانست، خلقت جهنم و عذاب آن را نیز باید در راستای هدایت بشر فرض کرد.

پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 91، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، تهران، 1374.
[2]  . همان، ج 23، ص 125.
[3] . الرحمن، 35.
[4] . همان، 41.
[5]  الرحمن، 44.

آیا غیر مسلمانان هم به بهشت می رود؟



چه کسانی به بهشت می روند,اصول دین

 

در مورد قیامت و محاسبه اعمال پیروان غیر اسلامی لازم است گذرا اموری را متذکر شویم،

 بدین شرح: 1 - دین حق در هر زمانی یکی بیش، نیست، بنابر این معنا ندارد بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و با توجه به خاتمیت آن حضرت، دینی غیر از اسلام مورد قبول درگاه خداوندی باشد (و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه) (1)
2 - رستگاری در جهان آخرت به دو چیز (عمل صالح و اعتقاد راستین به خدا) وابسته است. اگر فردی از عمل پسندیده بهره‏مند باشد و نسبت به مبدأ و قیامت باوری درست داشته باشد و به تعبیر قرآن از قلبی سلیم بهره‏مند باشد، در قیامت رستگار می‏گردد. "یوم لا ینفع مال  و لا بنون إلّا من أتی اللَّه بقلب سلیم".(2)
3 - در جهان بینی اسلامی این باور آمده است که خداوند با بندگانش به عدل حکم می‏کند و به متقضای آن عذاب الهی بعد از اتمام حجت است، یعنی خداوند حکیم و عادل بعد از آن که راه حق را برای انسان‏ها تبیین نمود (توسط حجت‏های باطن و ظاهری) آن گاه آنان را به حساب و کتاب عمل فرا می خواند. (ماکنا معذّبین حتی نبعث رسولاً)
به مقتضای این آیه کسانی که حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دین حق را بشناسند و در نتوانستن تقصیری نداشتند، از این جهت مشمول عذاب الهی قرار نمی‏گیرند.
4 - در فرهنگ اسلامی کفر چند معنا دارد که یکی از آن‏ها عناد و انکار حقایق است و این در قیامت باعث عقوبت می‏گردد، نه کفری که از روی نادانی و از قصور و استضعاف فکری باشد که در این صورت ممکن است مشمول رحمت الهی قرار گیرد.(4)
5 - هر فعلی دو جنبه دارد: یکی از جهت وجود خارجی آن و دیگری از جهت وجود داخلی یا انگیزه فاعل و نیّت. فعلی که از هر دو جهت خوب و ارزشمند باشد، یعنی هم از حُسن فعلی بهره‏مند باشد(مانند خدمت به مردم) و هم از حُسن فاعلی (یعنی با انگیزه الهی و به خاطر خدمت به مردم)، چنین فعلی آدمی را در قیامت رستگار می‏کند. حال اگر عملی از غیر مسلمان از حُسن فعلی و حُسن فاعلی بهره‏مند باشد، به مقتضای حکم عقل و روایات اسلامی احتمال نجات در این گونه افراد وجود دارد.(5)


6 - یک سری امور ممکن است اعمال پسندیده را نابود کند که از آن‏ها به "حبط اعمال" یا آفت اعمال یاد می‏شود، ممکن است غیر مسلمان کار خوبی انجام دهد و در پی حق باشد، ولی بعد از آن با ارتکاب یک سری امور، اعمال خوب گذشته‏اش را نابود کند. (6)
با بیان این امور می‏گوییم: اگر بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) غیر مسلمان(اعم از یهودیان، مسیحیان و دیگران) که:
اولاً: در پی شناخت و یافتن دین حق برآیند، نه در پی انکار و عناد، و بدون این که تقصیری داشته باشند، نتوانند به حقانیت دین اسلام نایل گردند،
ثانیاً: با شناختی که به حقانیت دینشان دارند، حال دینشان دین حضرت مسیح باشد یا دین حضرت عیسی و یا غیر آن به دستورهای آن نیز پای بند باشند،
ثالثاً کارهایی که انجام می‏دهند، هم از حسن فعلی بهره‏مند باشند و هم از حسن فاعلی،
رابعاً: بعد از آن کارهای نیکشان به آفت‏ها (؛ یعنی حبط اعمال) دچار نشده باشد: در این صورت این گونه افراد که به تعبیر شهید مطهری مسلمان فطری هستند) (7) بعید نیست در آخرت در زمره نجات یافتگان از دوزخ قرار گیرند. این به مقتضای عدل و حکمت خداوندی است که روایات اسلامی این سخن را تصدیق می‏کند(8)


شهید مطهری در این باره می‏گویند: "اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در این باره بی تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمی‏سازد، او اهل نجات از دوزخ است" (9) نیز گفته است:

 

"به نظر من اگر افرادی یافت شوند که نیکی به انسان‏های دیگر و حتی نیکی به یک جاندار اعم از انسان یا حیوان را بدون هیچ چشم انتظاری انجام دهند و حتی در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نکنند که چهره خود را در آیینه وجود محرومین می‏بینند، یعنی ترس از این که روزی چنین سرنوشتی داشته باشند، عامل محرک آن‏ها نباشد، بلکه طوری انگیزه احسان و خدمت در آن‏ها قوی باشد که اگر بدانند هیچ گونه سودی عاید آن‏ها نمی‏شود، حتی یک نفر هم از کار آن‏ها آگاه نمی‏گردد و احدی به آن‏ها یک "بارک اللَّه" هم نخواهد گفت، باز هم آن کار خیر را انجام می‏دهند و تحت تأثیر عادت و امثال آن هم نباشد، باید گفت:

در عمق ضمیر این انسان‏ها نوری از معرفت خداوند هست و به فرض این که به زبان انکار کنند، در عمق ضمیر اقرار دارد، افکارشان در واقع و نفس الامر انکار یک موهومی است که آن را به جای خدا تصور کرده‏اند و یا انکار یک موهوم دیگری است که آن را به جای بازگشت به خدا و قیامت تصور کرده‏اند ،نه انکار خداو معاد واقعی... بنابر این بعید نیست که این گونه کسان واقعاً و عملاً در زمره اهل کفر محشور نگردند، هر چند لساناً منکر شمرده می‏شود، واللَّه اعلم"(10)
 پی نوشت‏ها:
1 - آل عمران، (3)، آیه 85.
2 - شعرا (26)، آیات 88 و 89.
3 - اسراء (17)، آیه 15.
4 - رجوع شود به آیات سوره توبه(9)، آیه 106، ونساء(4)، آیات 98 و 99.
5 - مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 307 و 308.
6 - همان، ص 313.
7 - مرتضی مطهری، همان، ص 294.
8 - رجوع شود به همان، ص 307 و 308.
9 - همان، ص 293.
10 - همان، ص 309.
منبع: پرسمان قرآنی

پند


به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست شما بگویید ، حتی اگر نشنوند . . .

هر انسانی یک بار برای رسیدن به یک نفر، دیر می کند. و پس از آن، برای رسیدن به کَسان دیگر، عجله ای، نمی کند . . .

بی بی جان...


بی بی جان... 
هزاران کلید هم بیاورند،
قفل دلتنگی های دلم را باز نمی کنند 
شاه کلید دلم ، فقط نگاه توست....
یا فــاطمه زهــرا (س)

به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت!


به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت!
با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت!

از انگشتان برای ذکر استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت!

قرآن را همیشه بخوان مثل پیام های موبایلت!