نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

سزاوار آرامش

 

وقتی از کسی رنجش و کینه ای رو ب دل میگیرید،در حقیقت برده او میشوید!

 

او افکار شما را تحت کنترل خود میگیرد،اشتهای شمارا از بین میبرد،

 

آرامش ذهن و نیات خوب شمارا می رباید و لذت کارکردن را از شما میگیرد.اعتقادات شمارا از بین میبرد و مانع استجابت دعاهای شما میگردد.

 

او آزادی فکر را از شما میگیرد و هرکجا که میروید برایتان مزاحمت ایجاد میکند.هیچ راهی برای فرار از او ندارید !تازمانیکه بیدارید او با شما هست و وقتی که خوابید وارد رویاهای شما میشود.

 

وقتی مشغول رانندگی هستید یا وقتی در محل کار خود هستید او کنار شماست.هرگز نمیتوانید احساس راحتی و شادی کنید.او حتی برروی تُن صدای شما نیز تاثیر میگذارد.

 

او مجبورتان میکند تا بخاطر سوءهاضمه، سردرد یا بیحالی، دارو مصرف کنید.او لحظات شاد و فرح بخش زندگی شمارا میدزدد.

 

مراقب خود باشید. هرکس شمارا می آزارد او را ببخشید؛ نه به این دلیل که او مستحق بخشش است،ب این دلیل ک شما سزاوار آرامشید...

 

3 اشارات علمی قرآن به ده پدیده نجومی

ویژگی منحصر به فرد دوران ما این است که به عصر فضا نامگذاری شده است زیرا انسان توانسته است بسیاری از حقایق خیره کننده جهان خلقت را کشف کند و نوع نگاه ما را به جهان پیرامون خود تغییر دهد. عجیب آنکه که می بینیم این حقایق به طور واضح در کتابی که قبل از 1400سال پیش نازل شده است, بیان شده است. آن هم در دورانی که علم نجوم چیزی جز طالع بینی,فریب, خرافه و افسانه نبود.

خداوند بزرگ این حقایق علمی را در کتابش نهاده است تا راهنمای کسانی باشد که در حقانیت آن تردید دارند تا به واسطه آن نور حق و عظمت رسالت اسلام را دریابند... از مهمترین این حقایق علمی عبارتند از:

 

 

1- چگونگی آغاز جهان خلقت

 از مهمترین اکتشافات دانشنمدان در قرن بیستم بی اعتبار ساختن اندیشه ازلی و ابدی بودن جهان است؛ آنان با دلایل متقن علمی ثابت کرده اند که آفرینش جهان با یک انفجار مهیب آغاز شده است که از آن به "انفجار بزرگ" یاد می کنند. تحقیقات همچنان درباره جزئیات این انفجار ادامه دارد. آنان می گویند: جهان هستی در ابتدا یک توده واحد بوده که منفجر شده و طی میلیون ها سال به شکل کنونی خود درآمده است.

برخی دانشمندان ترجیح می دهند که در بیان این پدیده به جای کلمه" انفجار هستی" از اصطلاحات دقیق تری چون "انفصال" استفاده کنند. در هر حال آنچه که مهم است این است که آنها با جعل این اصطلاحات در صدد بیان این واقعیت اند که جهان هستی در ابتدا یک توده واحد به هم پیوسته بوده (کانتا رتقا) سپس اجزای آن از یکدیگر انفصال یافته است(انفتقت) و بعد از آن ستارگان و کهکشانها و زمین و ... به وجود آمده است.

 

 

 

قرآن در بیان پدیده آغاز آفرینش با شیوه ای کاملا دقیق از دانشنمدان غربی پیشی گرفته است.

  قرآن 1400 سال پیش در بیان این حقیقت دانشنمدان غرب پیشی گرفته است و دقیقا همان چیزی را می گوید که دانشمندان به آن دست یافته اند. به این آیه توجه کنید:

(أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا) [الأنبیاء: 30].

ترجمه: آیا کافران نداستند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر جدا کردیم.

اینجاست که این سوال متوجه کسانی می شود که حقانیت قرآن را منکرند: در زمان نزول قرآن چه کسی می دانست که جهان در ابتدا یک توده واحد به هم پیوسته بوده(رتقا) سپس از یکدیگر جدا شده (انتفتقت) و آنگاه جهانی کنونی به وجود آمده است. آیا او کسی جز خدای بلندمرتبه است؟

 

2- انبساط جهان

 شاید بتوان"نظریه انبساط جهان" را مهمترین کشف نجومی قرن بیستم دانست, بر طبق این نظریه کهکشانها با سرعت فوق العاده ای در حال حرکت و فاصله گرفتن از یکدیگرند که در نتیجه آن, جهان هستی به طور مداوم در حال گسترش و انبساط است.

 

 

جهان هستی با سرعت زیادی در حال انبساط است اما ما آن را احساس نمی کنیم. دانشنمدان با استفاده از ابزار آلات پیشرفته توانسته اند سرعت آن را اندازه بگیرند. این حقیقتی است که در زمان نزول قرآن هیچ کسی اطلاعی از آن نداشت.

این دستاورد علمی دانشنمدان بعد از تحقیقات بسیار و صرف هزینه های زیاد و در مدت زمان طولانی به دست آمده است. عجیب آن که قرآن قبل از 1400سال پیش در آیه زیر خبر از گسترش جهان داده است.

( وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ)[الذاریات: 47]

ترجمه: ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و گستراننده آن هستیم.

 

 

 3- چگونگی پایان جهان

نظریات متفاوتی درباره پایان جهان ارائه شده است اما نقطه اشتراک همه آن ها این است که جهان روزی به پایان خواهد رسید, بنابراین ممکن نیست انبساط جهان هستی تا ابد ادامه داشته باشد زیرا طبق قانون بقای انرژی, میزان ماده و انرژی همیشه ثابت است در نتیجه, گسترش جهان هستی متوقف خواهد شد و همان گونه که گسترش یافته بود شروع به بازگشت و جمع شدن خواهد کرد.

 

 

نظر کنونی دانشمندان این است که شکل جهان تقریبا به صورت یک ورقه مسطح است که اندکی انحنا دارد.

عجیب آنکه قرآن در آیه زیر به چگونگی پایان جهان و شکل جهان هستی که مانند یک ورقه منحنی است, اشاره کرده.

(یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ) [الأنبیاء: 104]

ترجمه: روزى که آسمان را همچون طومار نوشته‏ها درهم مى‏پیچیم و همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز مى‏گردانیم، این وعده‏اى است بر عهده‏ى ما و ما حتماً انجام دهنده ى وعده‏هاى خود هستیم

(اگر دقت شود می یابیم که ورقه های طوماری که غالبا در گذشته ها استفاده می شده ورقه ای مسطح است که به علت تا شدن اندکی انحنا پیدا می کند.)

 

4- سیاهچاله های فضایی

 سیاهچاله های فضایی پدیده های عظیمی اند که تحقیق درباره وجود آنها تا بیش از نیم قرن ذهن دانشنمدان را به خود مشغول داشت تا اینکه سرانجام به وجود آنها اذعان کردند. دانشمندان می گویند: هنگامی که ستارگان بزرگتر می شوند ( سوخت هسته ای خود را به طور کامل تمام می کنند و در نیتجه نیروی گرانش موجود در آن بر ستاره غلبه کرده  و باعث فرو ریزش آن به داخل و) تشکیل سیاه چاله می شود. هیچ چیزی نمی تواند از میدان جاذبه چنین ناحیه ای خارج شود ، حتی یک دسته پرتو نور و به همین علت است که سیاهچاله ها قابل رؤیت نیستند.

  دانشمندان سیاهچاله ها را دارای سه ویژگی اساسی می دانند:1- غیر قابل رؤیت اند 2- حرکت می کنند 3- جذب کننده ی سایر اجرام آسمانی اند. عجیب آنکه قرآن همین اوصاف را در این آیه ذکر می کند.

(فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ * الْجَوَارِ الْکُنَّسِ) [التکویر: 14-15].

ترجمه:  سوگند به (ستارگان) پنهان که در حال حرکت و جذب کننده اند.

الخنّس یعنی آنچه که پنهان میشود و دیده نمیشود, الجوار یعنی آنچه که با سرعت زیادی در حال حرکت است و الکنّس یعنی چیزی که جذب میکند (و صفحه آسمان را جاروب میکند). و این همان چیزی است که دانشنمدان درباره سیاهچاله ها به آن معترفند.

(مترجم: کُنّس جمع کانس است و کانس در زبان عربی چیزی است که جاروب می کند. وقتی در زبان عربی گویند: کنس البیت یعنی خانه را جاروب کرد در واقع سیاهچاله ها به علت قدرت جاذبه فوق العاده ای که دارند بسیاری از اجرام آسمانی را به سمت خود جذب می کنند و گویا فضای اطراف را جاروب می کنند!)

 

 

قرآن زمانی از سیاهچاله ها سخن به میان آورده است که احدی روی کره زمین هیچ تصوری از آن نداشته است.

 

5- تپ اخترها (ستاره های تپنده)

تپ اخترها از جنجالی ترین اکتشافات قرن بیستم محسوب میشوند, تپ اخترها به ستاره هایی اطلاق می شود که از آنها صدایی شبیه صدای چکش صادر می شود. به همین خاطر دانشمندان آن ها را چکشهای غول پیکر نامیده اند. آن ها بعد از تحقیقات فراوان به این نتیجه رسیده اند که این ستاره ها از خود امواج بسیار قوی و نفوذ کننده ای صادر می کنند که توانایی نفوذ از همه چیز را داراست؛ در یک نتیجه کلی می توان گفت که آنها "کوبنده" و "نافذ اند".

 

 

تپ اخترها یکی از حیرت آورترین پدیده های نجومی برای دانشنمدان اند.

 

قرآن با عباراتی رسا این حقیقت را بیان کرده است. آنجا که به این نوع ستاره ها سوگند یاد کرده و فرموده: (وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ * النَّجْمُ الثَّاقِبُ) [الطارق: 1-3].

ترجمه: سوگند به آسمان و(ستاره)کوبنده (ا) و تو چه مى‏دانى ستاره کوبنده چیست (2)همان ستاره نافذ(3).

به راستی که این آیات گواه صدق خدای سبحان در قرآن است.

 

6- ساختار بافتگونه کیهان (بافت کیهانی)

در قرن بیست و یکم دانشمندان سه کشور آمریکا, آلمان و انگلیس بزرگترین محاسبات کامپیوتری را به واسطه ابررایانه ها به منظور دستیبابی به شکل جهان هستی انجام دادند تا اینکه سوپرکامپیوتر, نمایی کوچک از ساختار جهان هستی ارائه داد.

 

 جالب اینکه شکل ارائه شده مانند یک بافت بود, بر طبق این شکل دانشنمدان به این نتیجه رسیدند که کهکشانها مانند رشته های محکم یک بافت قرار گرفته اند؛ رشته هایی که مسافت هر یک از آنها به میلیونها سال نوری می رسد. نتیجه کلی دانشمندان این است که کیهان با کهکشانها بافته شده است.

 

 

 

این جهان خلقتی است که در آن زندگی می کنیم... در این تصویر رشته هایی را مشاهده می کنید که یک بافت محکم کیهانی را تشکیل می دهند. مسافت هریک از این رشته ها به میلیون ها سال نوری می رسد.

عجیب اینکه قرآن در آیه زیر به طرز حیرت آوری از این بافت کیهانی سخن گفته است.

(وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُکِ) [الذاریات: 7]

ترجمه: سوگند به آسمان دارای رشته بافتهای محکم.

به راستی که اگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده خدا نیست چگونه به این حقیقت علمی دست یافته است؟

 

7- وجود حیات در فضا

بعد از کشف آثار ابتدایی ترین انواع حیات بر روی یکی از شهاب سنگهایی که از فضا به زمین فرود آمده بود سفرهای فضایی دانشنمدان به منظور کشف موجودات فضایی شروع شد. آنها بعد از مدتی کشف کردند که بر روی مریخ و سیارات دیگر مقادیری از آب وجود دارد و سرانجام نتیجه کلی آنها این بود که حیات در همه جا وجود دارد.

 

 

 

تقریبا می توان گفت که دانشمندان نجوم اتفاق نظر دارند که حیات در سیارات دیگر هم وجود دارد.

این حقیقت در قرن بیست و یکم کشف شد ولی قرآن در قرن هفتم میلادی در آیه زیر از آن خبر داده است.

(وَمِنْ آَیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاءُ قَدِیرٌ)[الشورى: 29]

ترجمه: و از آیات اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده و او هر گاه بخواهد بر جمع آنها تواناست‏.

 

8- ساختمان کیهانی

تا مدتها دانشنمدان گمان می کردند که حجم زیادی از کیهان را فضاهای خالی پر کرده است اما به تازگی کشف کرده اند که کیهان یک بنا و ساختمان محکم است و از آن با عنوان"ساختمان کیهانی" یاد می کنند. در سایه اکتشافات جدید دیگر کلمه "فضا: مکان خالی" معنایی ندارد چرا که کهکشانها, به منزله بلوکهای ساختمان کیهان به شمار می روند که بین آنها را ماده و انرژی تاریک پر کرده است.

 

 

 

 

کهکشانها مانند بلوکهای ساختمان کیهانی اند و ماده تاریک فضای هستی را پر کرده است.

 

عجیب اینکه در قرآن به هیچ وجه کلمه "فضا" به کار برده نشده است بلکه از آسمان با کلمه"بناء: ساختمان" یاد شده است. به عنوان مثال به این آیه توجه کنید: (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً) [البقرة: 22]

ترجمه: آن (خداوندى) که زمین را براى شما فرشى (گسترده) و آسمان را بنایى (افراشته) قرار داد.

در آیه دیگر هم دقیقا به همین حقیقت اشاره شده است.  (وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا) [الشمس: 5]

ترجمه: و قسم به آسمان و کسى که آسمان را بنا کرده‏.

همه این آیات نشان می دهد که قرآن از جهت علمی بسیار دقیق است و همین دلیلی است بر حقانیت این کتاب.

 

9- دودهای کیهانی

تا مدتها دانشنمدان گمان می کردند که در کیهان, غبارهای فضایی وجود دارد ولی به تازگی کشف کرده اند آنچه که گمان می کردند غبار است "دودهای کیهانی"اند که شبیه همان دودی است که می شناسیم. در فضای کیهان مقادیر بسیار زیادی از این دودها که ناشی شده از انفجارات ابتدای خلقت است وجود دارد.

آزمایشات نشان می دهد که ذرات این دودها شباهتی به ذرات غبار ندارد. تشکیل این دودها به میلیاردها سال قبل در آغاز آفرینش جهان بر می گردد.

 

 

در این تصویر نمونه ای از دودهای کیهانی را مشاهده می کنید که تا سالها دانشنمدان گمان می کردند غبار کیهانی است.

 

 جالب اینکه قرآن درباره ابتدای آفرینش کیهان چنین می گوید: (ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ) [فصلت/11]

ترجمه: سپس به آفرینش آسمان پرداخت در حالی که به شکل دود بود.

اینجاست که از کسانی که در حقانیت قرآن تردید دارند می پرسیم: حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) از کجا این علوم را قبل از هزار و چهارصد سال پیش آورده است؟

 

10- ماده تاریک

 در حال حاضر نوعی رقابت میان دانشمندان علم نجوم درباره ماهیت ماده تاریک وجود دارد. یافته های علمی بیانگر این است که ماده تاریک ماده ای است که درصد بسیار زیادی از فضای هستی را پر کرده است و کهکشانها و ستارگان لابه لای این ماده تاریک قرار گرفته اند. ماده تاریک بسیار قوی است و بر روی چگونگی توزیع ماده مرئی در جهان هستی تاثیر مستقیم دارد.

 

 

 ماده تاریک بسیار قوی است و به همراه انرژی تاریک بیش از 96% هستی را تشکیل می دهد.

 

ماده تاریک در قرآن به طرز دقیقی وصف شده است, قرآن نام این ماده را "السماء: آسمان"نامیده است. خداوند می فرماید: (وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ) [فصلت: 12]

ترجمه: آسمان پایین را با چراغ ستارگان زینت دادیم و آن را حافظ قرار دادیم. این تقدیر خدای دانا و شکست ناپذیر است.

در نتیجه ستارگان آسمان را زینت می دهند ولی ما آسمان را به طور مستقیم نمی بینیم بلکه تنها ستارگانی که آسمان را زینت می دهند می بینیم. این آسمان بسیار قوی و سخت است. خداوند متعال می فرماید: وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا[النبأ: 12]

ترجمه: و بر فراز شما هفت (آسمان) محکم بنا کردیم‏.

این آسمان ها همان آسمان های هفت گانه است.... .

 (مترجم: مؤلف محترم در مقالات دیگر, درباره بافت و ساختمان کیهانی و ارتباط آن با ماده تاریک و چگونگی تطابق این پدیده با آیات قرآن به طور مفصل تر پرداخته اند که خوانندگان محترم می توانند به آنها رجوع کنند).

به خدا سوگند اگر قرآن تنها شامل همین ده حقیقت علمی بود برای صدق حقانیت و اعجاز آن کافی بود در حالی که قرآن دارای صدها حقائق علمی درباره کوه ها و دریاها و پزشکی و روانشناسی و... است که همه آن ها گواه صدق این کلام پروردگار است که می فرماید: (سَنُرِیهِمْ آَیَاتِنَا فِی الْآَفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ) [فصلت: 53]

ترجمه: نشانه‏هاى خود را در کرانه‏هاى عالم و در نفس خودشان به آنان خواهیم نمایاند تا براى آنان روشن شود که او حقّ است. آیا کافى نیست که پروردگارت بر همه چیز آگاه است؟

ماجرای شدّاد چیست؟


بهشت شدّاد و هلاکت او قبل از دیدار بهشت خود

بعضی در ذیل آیه 6 تا 8 سوره فجر ماجرای بهشت شدّاد و هلاکت او را قبل از دیدار آن بهشت نقل کرده‎اند. در این آیات چنین می‎خوانیم:

«اَ لَمْ تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ؛ آیا ندیدی پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ با آن شهر اِرَم و باعظمت عاد چه نمود؟ همان شهری که مانندش در شهرها آفریده نشده.»

روایت شده:
 عاد که حضرت هود ـ علیه السلام ـ مأمور هدایت قوم عاد شد، دو پسر به نام «شدّاد» و «شدید» داشت، عاد از دنیا رفت، شدّاد و شدید با قلدری جمعی را به دور خود جمع کردند و به فتح شهرها پرداختند، و با زور و ظلم و غارت بر همه جا تسلط یافتند، در این میان، ‌شدید از دنیا رفت، و شدّاد تنها شاه بی‎رقیب کشور پهناور شد، غرور او را فرا گرفت (هود ـ علیه السلام ـ او را به خداپرستی دعوت کرد، و به او فرمود: «اگر به سوی خدا آیی، خداوند پاداش بهشت جاوید به تو خواهد داد، او گفت: بهشت چگونه است؟ هود ـ علیه السلام ـ بخشی از اوصاف بهشت خدا را برای او توصیف نمود. شدّاد گفت اینکه چیزی نیست من خودم این گونه بهشت را خواهم ساخت، کبر و غرور او را از پیروی هود ـ علیه السلام ـ باز داشت).

او تصمیم گرفت از روی غرور، بهشتی بسازد تا با خدای بزرگ جهان عرض اندام کند، شهر اِرَم را ساخت، صد نفر از قهرمانان لشکرش را مأمور نظارت ساختن بهشت در آن شهر نمود، هر یک از آن قهرمانان هزار نفر کارگر را سرپرستی می‎کردند و آنها را به کار مجبور می‎ساختند.

شدّاد برای پادشاهان جهان نامه نوشت که هر چه طلا و جواهرات دارند همه را نزد او بفرستند، ‌و آنها آنچه داشتند فرستادند.

آن قهرمانان مدت طولانی به بهشت سازی مشغول شدند، تا این که از ساختن آن فارغ گشتند، و در اطراف آن بهشت مصنوعی، حصار (قلعه و دژ) محکمی ساختند، در اطراف آن حصار هزار قصر با شکوه بنا نهادند، سپس به شدّاد گزارش دادند که با وزیران و لشکرش برای افتتاح شهر بهشت وارد گردد.

شدّاد با همراهان، با زرق و برق بسیار عریض و طویلی به سوی آن شهر (که در جزیره العرب، بین یمن و حجاز قرار داشت) حرکت کردند، هنوز یک شبانه روز وقت می‎خواست که به آن شهر برسند،‌ ناگاه صاعقه‎ای همراه با صدای کوبنده و بلندی از سوی آسمان به سوی آنها آمد و همه آنها را به سختی بر زمین کوبید، همه آنها متلاشی شده و به هلاکت رسیدند.[1]

دلسوزی عزرائیل برای شدّاد
روزی رسول خدا ـ علیه السلام ـ نشسته بود، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از او پرسید: «ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟»

عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:

1. روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند،‌تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‎ای افکند، در این میان فرزند پسری از او متولد شد، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم، دلم به حال آن پسر سوخت.

2. هنگامی که شدّاد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی‎نظیر خود پرداخت، و همه توان و امکانات ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد[2] وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود، ‌اسیر مرگ شد.

در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسید و گفت: «ای محمد! خدایت سلام می‎رساند و می‎فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شدّاد بن عاد بود، او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم، بی‎مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد، و خودبینی و تکبر نمود،‌ و پرچم مخالفت با ما برافراشت، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، ‌تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‎دهیم ولی آنها را رها نمی‎کنیم، چنان که در قرآن می‎فرماید:

«إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ؛ ما به آنها مهلت می‎دهیم تنها برای این که بر گناهان خود بیفزایند، و برای آنها عذاب خوار کننده‎ای آماده شده است.»[3]

پی نوشتها:
[1] . مجمع البیان، ج 1، ص 486 و 487.
[2] . اوصاف این بهشت بسیار پر زرق و برق در شهر اِرَم، در کتاب مجمع البیان، ج 10، ص 486 و 487 آمده است.
[3] . آل عمران، آیه 178

اندیشه قم

چرا موسیقی غنا در اسلام حرام است؟ و اصولا موسیقی حرام از نظر اسلام چیست؟


فتواى فقها و مراجع عظام در مورد موسیقى این است که: موسیقى هاى مستجهن و مهیج شهوت و مناسب با مجالس لهو و لعب و عیاشى حرام است ، ولى موسیقى هاى عادى که انسان را از حالت عادى خارج نمى کند اشکالى ندارد.[۱]

پیامبر(ص) فرمود: «ایّاکم واستماع المعارف و الغنا فأنّها یبنیان النفاق فى القلب کما ینبت الماء البقل؛[۲] از شنیدن و گوش دادن به موسیقى و غنا پرهیز کنید زیرا آن ها در قلب نفاق مى رویاند چنان که آب سبزى را مى رویاند».

شنیدن موسیقى و آوازه خوانى ضررهاى فراوانى دارد (البته مقصود غنا و موسیقى حرام است):

۱- ضعف اعصاب و اختلال حواس: موسیقى مخصوصاً موسیقى هاى تند و هیجان زا تحریکاتى در اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک به وجود مى آورد که در نتیجه تعادل این اعصاب را به هم مى ریزد و انسان را دچار ضعف اعصاب و اختلاف حواسّ و گاهى دچار سکته هاى مغزى مى کند. دکتر «ولف آدلر» پرفسور دانشگا کلمبیا مى گوید: «بهترنى و دلکش ترین نواهاى موسیقی، شوم ترین آثار را بروى سلسلة اعصاب انسان باقى مى گذارد. [۳]

۲- ضررهاى اخلاقی: موسیقى سهم بزرگى در به وجود آوردن ناپسندى ها و پلیدى ها دارد و لطمه هاى اخلاقى بر پیکر فرد و اجتماع وارد مى کند. نغمات موسیقى اجتماع را به فساد و انحراف مى کشاند خصوصاً اگر مختلط با زنان و به ویژه اگر خواننده زن باشد. کسى که تحت تسلط موسیقى قرار گرفته جز شهوت رانی، عشق بازى و جمال پرستی، چیزى در برابر دیدگان او مجسم نمى گردد. در نتیجه مفاهیم ارزشى و مقدسى چون رحم، مروت،‌ حیا، عفّت، امانت، برادری،‌ فعّالیّت و مبارزه در راه هدف یکباره فراموش مى شوند.

۳- بزرگ ترین ضرر موسیقی، دورى از خدا است. اساس سعادت ها یاد خدا است. هر قدر توجه به خدا در اجتماعات بیشتر باشد مردم به سعادت واقعى نزدیک تر مى شوند و از انحرافات و طغیان ها دورتر. هر قدر توجه به پروردگار کم شود به همان نسبت مردم از سعادت دور مى شوند و به درندگى و خشونت و وحشیگرى نزدیک تر مى گردند.

قرآن از موسیقى به عنوان لهو الحدیث(کار لغو و بیهوده) نام برده است. مسعده بن زیاد مى گوید: در خدمت امام ششم(ع) بودم شخصى گفت: در همسایگى من کسانى هستند که کنیزهاى آوازه خوان دارند و گاه و بیگاه مى خوانند و مى نوازند. گاهى که براى کارى به طرف خانة آنان مى روم بیشتر توقف مى کنم تا آواز آنان را بهتر و بیشتر بشنوم.
حضرت فرمود: «دیگر این کار را تکرار مکن». قرآن مى فرماید: «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً[اسرا/۳۶] گوش و چشم و دل، همه ‏ى اینها مورد بازخواست قرار خواهد گرفت»[۴]

پی نوشتها:
[۱]. آیت الله فاضل، جامع المسائل،‌ج۱، ص ۲۴۵.
[۲]. محمدى رى شهری، میزان الحکمه، عنوان ۳۱۲۱.
[۳]. هیئت تحریریه در راه حق، بیست پاسخ، ص ۱۸۳ به بعد.
[۴]. هیئت تحریریه مؤسسة در راه حق، بیست پاسخ، ص ۱۸۳ به بعد، با تلخیص و اضافات.

حدیث قدسی(خداوانسان)


خداوند میفرماید:
ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم

تااینکه از رحم متنفرنگردی
صورتت رابه سمت پشت مادرت قراردادم تا بوی غذا و معده تو را نیازارد!
برایت متکا درسمت راست و چپ قراردادم که در راست کبد و

در سمت چپ طحال  میباشد تا بیارامی.

بر تو در شکم مادرنشست وبرخاست را آموزش دادم.
غیر از من را توانایی چنین کاری هست؟
وقتی مدت حمل به پایان رسید ومراحل آفرینشت تکمیل گردید،

برفرشته مامور بر  ارحام امرکردم که تورا از رحم خارج و

با نرمش بالهایش به دنیا وارد کند.
دندانی که چیزی راریز کند نداشتی!
دستی که بگیرد و قبض کند نداشتی!
قدم و گامی برای سعی ورفتن نداشتی!
از دو رگ نازک درسینه مادرت طعامی بصورت شیرخالص که در زمستان گرم،

و  درتابستان سرد، باشد، برایت غذا قرار دادم و

مهر و محبتت بر قلب پدر و  مادرت قراردادم.
تا تو را سیر نمیکردند خود سیر نمیشدند.
و تا تو را نمی آسودند خود استراحت نمیکردند!
اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد به مبارزه با من قیام نمودی،

در خلوت نافرمانی من کردی و و از من حیا ننمودی!!!
اما باز هم و با همین صورت: اگربخوانی مرا، اجابتت کنم.
و اگر از من بخواهی و سؤالم کنی بدهمت و برآورده کنم!
شگفتا از تو ای فرزند آدم هنگامیکه متولد شدی در گوشت اذان گفتند بدون نماز؛
و هنگام مرگت نماز بر تو اقامه شد بدون اذان!
شگفتا بر تو ای فرزند آدم هنگام تولد ندانستی

چه کسی تو را از شکم مادرخارج  گردانید و

هنگام مرگ ندانستی چه کسی تو را بر قبر وارد نمود!
شگفتا ای فرزند آدم هنگام تولد غسل و نظافت شدی و

هنگام مرگ نیز غسلت دادند و نظافتت کردند.
شگفتا از تو ای بنی آدم هنگام تولد بر شادی و مسرت اطرافیانت آگاه نبودی و 

هنگام مرگ بر سوگ و شیون و گریه و اندوهشان!

عجبا از تو ای فرزند آدم در  شکم مادر در مکان تنگ و تاریک بودی و

بعد از مرگ دوباره در مکان تنگ و  تاریک قرارمیگیری

عجبا ای فرزند آدم وقت تولد با پارچه پیچانده شدی تا  بپوشانندت،

و وقت مرگ باز با پارچه می پیچانندت تا پوشانده شوی!
شگفتا بر تو ای فرزند آدم وقتی متولد میگردی و بزرگ میشوی

از مدارکت و  مهارتهایت مردم جویا میشوند و

وقتی بمیری، ملائکه از کردار و اعمال صالحت  خواهند پرسید.
پس برای آخرتت چه مهیا و آماده کرده ای!؟!؟!
(اشهد ان لا اله الا الله)
(و اشهد ان محمدا رسول الله)
(و اشهد ان علی ولی الله)