نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

خداوند از انسان چه میخواهد :

شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود.


در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند!


استاد پرسید: برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟


شاگرد گفت: برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!


استاد گفت: سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟


شاگرد 
گفت: با کمال میل؛ استاد.


استاد گفت: اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟


شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .


استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟


شاگرد گفت: خوب راستش نه...!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!


استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!


شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود!


استاد گفت :  

پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!


همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست

و استخوانت؛ گردی.


تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند،

مفید و با ارزش شوی


تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .


خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!


او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را

می خواهد ومی پذیرد


  نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را.....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد