نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

حس کن که انسانی

برای این که قومی خوب سواری بدهد باید احساس انسان بودن از او گرفته شود

پیش از این ها فکر می کردم خدا


پیش از این ها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان
رعد و برق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
دکمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او، ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از این ها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود


در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم، ازخود، ازخدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود می گفتند: این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست
هر چه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، کورت می کند
تا شدی نزدیک، دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای، لنگت می کند
با همین قصه، دلم مشغول بود
خواب هایم، خواب دیو و غول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان اژدهای سرکشم
در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا
نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم، همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا کهیک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدم، خوب و آشنا
زود پرسیدم: پدر، این جا کجاست؟
گفت: این جا خانه ی خوب خداست!
گفت: این جا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی، دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگویی تازه کرد
گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش این جاست؟ این جا، در زمین؟
گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم با دوست معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است

تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی، از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود
می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علف ها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا:
« ... پیش از این ها فکر می کردم خدا »

همه چیز از فیسبوک شروع شد.

همه چیز از فیسبوک شروع شد.
روزهایى که در فیسبوک عکس ماشین هاى چراغ خاموش را گذاشتند و گفتند:
فلان عدد را کامنت کنید چراغ هاش روشن میشه.
و ملت گول خوردند و با کامنت گذاشتن توى اون صفحات به افزایش اعضاشون کمک کردن و صاحبان اعضا پول درآوردند و به ریش ملت خندیدند!!

آن روزها گذشت....

مردم رفتند اینستاگرام و وقتى اینستاگرام شلوغ شد، اینستاگرام شد بازار خرید و فروش و پر از صفحه هایى که فقط تبلیغ کردند و با گول زدن مردم فالوور گرفتند و پول درآوردند و به ریش ملت خندیدند!!

 

 

آن روزها گذشت....

مردم ویچت را نصب کردند و فیلتر شدند ومردم واتس آپ رو نصب کردند.
در واتس آپ پیام هاى "کپى کردنش عشق میخواد" و "اگر خون آریایى در رگ هاى توست" و اتفاقات دروغ و ساختگى و عکس دختر و زن مردم پخش شد و آبروها رفت و بازتاب هاى جهانى از استفاده ایرانیان از شبکه هاى اجتماعى پخش شد!!

و خارجى ها به ریش ملت خندیدند!!

آن روزها گذشت....

مردم لاین را نصب کردند.
در لاین امکان ساخت صفحه هاى رسمى براى کاربران فراهم شد و همان هایى که در فیسبوک به ریش ملت خندیدند و همان هایى که در اینستاگرام به ریش ملت خندیدند و همان هایى که در واتس اپ همه چیز را پخش کردند، جاى جدیدشان را پیدا کردند!!

در لاین اما بدتر...

با وعده هاى جنسی و خاله ها و با جایزه هاى موبایل دروغ در صفحات گوناگون عضو گرفتند و با استفاده از تعداد اعضاى زیاد پول در آوردند و به ریش ملت ایران باز هم خندیدند!!

کامنت هایى که زیر پست جایزه آیفون و فلان و بهمان میخوانید کامنت هایى است که خود صاحبان پیج با اکانت هاى گوناگون میگذارند که " من گوشی برنده شدم و به دستم رسید" تا شما گول بخورید!!
کسانى که در لاین صفحه رسمى دارند به هیچ عنوان نمیتوانند بفهمند چه کسى و چند بار پست ها را share کرده است.
نمیتوانند آى پى شما را تشخیص بدهند و بفهمند چند نفر عضو معرفى کرده اید.
چرا این همه گول میخورید و اجازه میدهید از سادگیتان سوءاستفاده کنند؟؟

آنها با share کردن، موبایل جایزه نمیدهند!!
تصاویر با share کردن به فیلم تبدیل نمیشوند!!

کودکى گم نشده که شما بخواهید با share کردن عکسش به پیدا شدنش کمک کنید!!
دختر و خاله اى نیست که با share کردن شماره به شما بدهد!!
فقط با این کارها جیب کسانى را پر میکنید که فقط به شما و سادگى و دلسوزى هایتان میخندند و میخندند و میخندند...

معلوم نیست شبکه اجتماعى بعدی که میخواهند از شما سوء استفاده کنند کجاست!!
اما میتوانیم با آگاه کردن دوستان و اطرافیان از این موضوع کارى کنیم که لاین و همه شبکه هاى اجتماعی از این کارهاى غیر انسانى پاک شود.

آیا در این آگاه سازی با ما همراه میشوید

این کمپین تا ریشه کن کردن صفحات بی ارزش، پوچ و مخرب تاریخ انقضاء نخواهد داشت!!

در قرن ۲۱ هستیم
اما عده ای جاهل !

و این عده چه کسانی هستند؟!!

کسانی که پیامهایی از این دست میفرستند...

برای نمونه :

1- این پیام رو به ۸ نفر بفرست تا خبر خوبی بشنوی و بدبخت نشی!

- 2سه تا یا علی بگو و این رو پخش کن تا ۲۸ دقیقه دیگه یکی بهت زنگ میزنه!

3- اینو به ۳ گروه بفرست عوض میشه!!!

4- طراح مهندس فلانی اینم شمارش اگه نشد زنگ بزن فحش بده بهش!

5- امشب فقط ،امشب سه تا صلوات بفرست همه گناهت پاک میشه!
(
فقط امشب،حالا کدوم شب خدا میدونه!!؟؟)
6- زمستان امسال فقط ۳ ماه داره و هوا هم سرده!!
هر ۸۳۹ سال یکبار این ماجرا اتفاق میفته!!
زود به همه بگو!

7- زود کپی کن!!
زود....
اصلا نخون زود برا همه بفرست!

8- یک عدد گلکسی ۶ کاملا رایگان!!
فقط باید مثل احمق ها این کارها رو به ترتیب انجام داد!

- 9اول نیت کن بعد اینو بخون!

- 10یا نخون یا اگر میخونی به همه بفرست!

11-اگه این پستو چندبار شیر کنی شماره فلان کس واست میاد!
12- برای دریافت کد شارژ اینو به چند نفر بفرست !
13-  برای دریافت آی پی فلان گوشی این پستو به ده نفر بفرست!
14- چون قسم داده این رو فرستادم!

نادانی تا کی؟
کمی باید فکر کرد !
اینها تمام دروغهایی است که دارند با شعور افراد بازی میکنند!
یعنی :
میشه نسل این پیامهای احمقانه را منقرض کرد؟؟؟

قصد جسارت به کسی نیست ولی از بس این چند وقت بطور مستمر و مدام ازاین جور پیامها در شبکه هاى
اجتماعى در بین کاربران رد و بدل میشود که جاى بسى تأمل و تعقل دارد.
پس بیایم از انتشار این قبیل پیام ها که به شعور وفهم ما توهین میشود به جد پرهیز نمائیم

تمثیلی زیباازدکترالهی قمشه ای

دکتر الهی قمشه ای:

تاحالا دندونپزشکی رفتین؟؟؟


اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون،بعد اون مته رو میگیره دستش...


بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه...


چرا نمیزنین تو گوشش؟ 


چرا داد و هوار نمی کنید؟ 


این همه درد رو تحمل کردید،این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...


خوب اعتراض کنید بهش! 


چرا اعتراض نمی کنید؟


تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخوایم بیایم بیرون میگیم:آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!


نمی خوای خدا رو اندازه یه"دندونپزشک" قبول داشته باشی...؟؟


به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه،میدونیم یه حکمتی داره،خوب خدا هم حکیمه...


اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم...


یعنی کارهای او از روی حکمت است.


وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد،ازش تشکر کنیم،بگیم نوبت بعدی کی هستش؟


رنج بعدی؟


به من بگو مدرک خدا رو قبول نداری؟؟؟


حتی قد یه"دندون پزشک"؟؟؟


یادت نره اون خیــلی وقته خداست...

♥یادش بخیر♥

بی سر و صدا وسایلتونو جمع کنید، با صف برید توو حیاط، امروز معلم ندارید
یادش بخیر ...
星 のデコメ絵文字


وسایل و سرگرمی های بچه های دیروز ایران (43 عکس)
یادتونه
゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字
可愛い。水玉。キラキラ。 のデコメ絵文字توو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان باید نفر وسطی میرفت زیر میز ゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字


وسایل و سرگرمی های بچه های دیروز ایران (43 عکس)
یادتونه
゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字
可愛い。水玉。キラキラ。 のデコメ絵文字نوک مداد قرمزای سوسمار که زبون میزدی خوشرنگ تر میشد可愛い。水玉。キラキラ。 のデコメ絵文字

یادتونه゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字
ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字

یادتونه゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字
にゃ子 ハートとか星載せたよ(≧∇≦) のデコメ絵文字یه مدت از این مداد تراشای رومیزی مد شده بود هر کی از اونا داشت خیلی با کلاس بود星型パックえもじ のデコメ絵文字


وسایل و سرگرمی های بچه های دیروز ایران (43 عکس)
یادتونه゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字
ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字پاک کن های جوهری ک یه طرفش قرمز بود و یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش میخواستیم خودکار رو پاک کنیم همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره میکردیم یا سیاه و کثیف می شد


وسایل و سرگرمی های بچه های دیروز ایران (43 عکس)
یادتونه゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字
にゃ子 ハートとか星載せたよ(≧∇≦) のデコメ絵文字گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون نقاشی میکشیدیم بعد تند برگ میزدیم می شد انیمیشن 可愛い。水玉。キラキラ。 のデコメ絵文字

یادتونه゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字
星型パックえもじ のデコメ絵文字زنگ تفریح ک تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمیذاشتن آب بخوریم ゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字


وسایل و سرگرمی های بچه های دیروز ایران (43 عکس)
یادتونه゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字
にゃ子 ハートとか星載せたよ(≧∇≦) のデコメ絵文字تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم.可愛い。水玉。キラキラ。 のデコメ絵文字

وسایل و سرگرمی های بچه های دیروز ایران (43 عکس)
یادتونه゜*.ピンク.*゜ のデコメ絵文字
可愛い。水玉。キラキラ。 のデコメ絵文字وقتی معلم می گفت برو گچ بیار انگار مشعل المپیک دستمون میدادن

❤️❤️یادش ب خیر❤️❤️

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com