نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بی‌ادبی


 
مولوی
 

از خدا جوییم توفیق ادب

بی‌ادب محروم گشت از لطف رب

بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد

بلک آتش در همه آفاق زد

مایده از آسمان در می‌رسید

بی‌شری و بیع و بی‌گفت و شنید

درمیان قوم موسی چند کس

بی‌ادب گفتند کو سیر و عدس

منقطع شد خوان و نان از آسمان

ماند رنج زرع و بیل و داس‌مان

باز عیسی چون شفاعت کرد حق

خوان فرستاد و غنیمت بر طبق

مائده از آسمان شد عائده

چون که گفت انزل علینا مائده

باز گستاخان ادب بگذاشتند

چون گدایان زله‌ها برداشتند

لابه کرده عیسی ایشان را که این

دایمست و کم نگردد از زمین

بدگمانی کردن و حرص‌آوری

کفر باشد پیش خوان مهتری

زان گدارویان نادیده ز آز

آن در رحمت بریشان شد فراز

ابر بر ناید پی منع زکات

وز زنا افتد وبا اندر جهات

هر چه بر تو آید از ظلمات و غم

آن ز بی‌باکی و گستاخیست هم

هر که بی‌باکی کند در راه دوست

ره‌زن مردان شد و نامرد اوست

از ادب پرنور گشته‌ست این فلک

وز ادب معصوم و پاک آمد ملک

بد ز گستاخی کسوف آفتاب

شد عزازیلی ز جرات رد باب

قبل از تولد و برای بدنیا آمدن؛


قبل از تولد و برای بدنیا آمدن؛ خودمان را در دریایی از آب قرار دادیم

بعد از تولد و برای زندگی، در اقیانوسی از هوا

و با مردن، در میان خروارها خاک...

خدایا در این سفر پر بلا، آب و باد و خاک را تحمل کرده ام؛ از آتش به تو پناه می برم.

عاشق گمنام نوشت: ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار

ذهن مـا باغچه است

ذهن مـا باغچه است
گــل در آن باید کاشت
و نـکاری ،گل من
علف هــرز در آن می روید
زحـمت کاشتن یک گل ســرخ
کمتـر از زحمت برداشتن
هـرزگی آن علف است 
 (مجتبی کاشانی)

غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا می‌کند

  • غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا می‌کند

     

    شیر دوراندیش با آهو مدارا می‌کند

    زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست

     

    آب را گرمای تابستان، گوارا می‌کند

    جز نوازش شیوه‌ای دیگر نمی‌داند نسیم

  •  

    دکمه‌ی پیراهنش را غنچه خود وا می‌کند

    روی زرد و لرزشت را از که پنهان می‌کنی

     

    نقطه‌ضعف برگ‌ها را باد پیدا می‌کند

    دلبرت هرقدر زیباتر، غمت هم بیش‌تر

     

    پشت عاشق را همین آزارها، تا می‌کند

    از دل هم‌چون ذغالم سرمه می‌سازم که دوست

     

    در دل آیینه دریابد چه با ما می‌کند

    نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز

     

    عاشقی چون من فقط او را تماشا می‌کند

    کاظم بهمنی
  •  

شاهکار صادق هدایت...


1.مهم ترین سایزی که باید آدم بدونه سایز(دهنشه)2.قضاوت در مورد دیگران انتقاد نیست(توهین) است.
3.هر کار یا حرفی که در آخرش بگیم ((شوخی کردم))شوخی نیست حمله به شخصیت آن فرد است.
4.بازی کردن با احساسات مردم زرنگی نیست...((هرزگی )) است.
5.خراب کردن یک نفر توی جمع جوک نیست..((کمبود )) است.
6.به راهی که اکثر مردم میروند بیشتر شک کن اغلب مردم فقط تقلید میکنند.انگشت نما بودن بهتر از احمق بودن است...