نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»
نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

نادرحبیب الهی«ریش سفید»

دانستنی مزاج وطبع(جتمابخوانید)

شخصی نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و گفت: من با آن‌که میخواهم برای نماز شب برخیزم، اما نمیتوانم.
حضرت در جواب فرمودند: «قدقیدتک ذنوبک؛ گناهانت تو را به بند کشیده است» و همان باعث میشود بیدار نشوی. 
گرچه به‌ظاهر این روایت اخلاقی است، اما دارای جنبه طبی هم هست. چون مزاج گناه سرد است و بر مزاج سرد و تر مغز می‌افزاید و به خواب سنگین می‌انجامد، لذا در روایات داریم خیلی ها بر اثر گناهان می میرند و گناه عمر را کوتاه میکند، چون سردی عصیان، انسان را از تعادل حقیقی که در قالب مکتب اسلام بر ما ارزانی شده است، دور میکند و باعث ضعف حرارات غریزی بدن میشود...
برای نمونه خوب است بدانیم نگاه به زن نامحرم، صفرای فاسد را بالا می‌برد و در مقابل نگاه به همسر، مزاج را تعدیل می‌کند.
بد نیست به این نکته نیز اشاره کنیم که مزاج اطاعت از خداوند گرم است و گرمی طاعت، موجب تقویت حرارت غریزی میشود و در نتیجه انسان‌های مطیع خداوند، معمولا عمر طولانی دارند.
حقیقت گسترده خواب بر چشم بسیاری از ما کم اهمیت است، اما اگر بدانیم خواب هم جزئی از زندگی ماست، می‌توانیم از لحظه لحظه آن بهره‌برداری کنیم.
✨ به فرموده امیرالمؤمنین علیه‌السلام، وقتی مؤمن میخوابد، روحش به عرش الهی می‌رود، اما وقتی برمی‌گردد، شیاطین در آن دست‌کاری می‌کنند... اگر فرد با وضو بخوابد، شیاطین نمیتوانند دست‌بردی به آن بزنند.
خواب دارای طبیعتی سرد است، بنابراین نباید قبل از خواب فعالیت گرم و شدید انجام داد. معده انسان نباید هنگام خواب زیاد پر یا خالی باشد. اگر کسی با معده پر بخوابد، بخارات حاصل از هضم ناقص غذا به مغز رسیده و آرامش او را می‌گیرد و منشأ خواب‌های پریشان می‌شود. 
همچنین در روایات داریم با شکم گرسنه نخوابید و حتما شام بخورید، حتی یک دانه خرما.

✨ امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده‌اند: خوابیدن به پشت، خواب انبیا و خوابیدن به شانه راست خواب مؤمنان است. خوابیدن به شانه چپ، خواب کفار و منافقین و خوابیدن به شکم، خواب شیاطین است. 
وقتی به پهلوی چپ میخوابیم، اعضای درون سینه به قلب فشار می‌آورند و قلب مؤمن که مرکز الهامات و اشارات الهی است، نمی‌تواند کارش را به‌خوبی انجام دهد و از دیدن رؤیای صادقه محروم می‌شود. 
خواب به شکم هم بدترین خواب است؛ چون اخلاط غلیظ بدن را به سمت قلب می‌کشاند، پس چشم‌ها پف می‌کند، زبان سنگین و دهان بدبو می‌شود.
برای کاهش مقدار خواب، بهتر است هر شب قبل از خواب،بوی خوش استنشاق کرده و پس از آن در هر یک از مجاری بینی چند قطره عصاره سیاه‌دانه بچکان

قدرخودرابدان


سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم «مشتی خاک»

که ممکن بود «خشتی» باشد در دیوار یک خانه

یا «سنگی» در دامان یک کوه

یا قدری «سنگ ریزه» در انتهای یک اقیانوس

شاید «خاکی» از گلدان

یا حتی «غباری» بر پنجره

اما مرا از این میان برگزیدند، برای «نهایت»، برای «شرافت»، برای «انسانیت»

و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای:

«نفس کشیدن»، «دیدن»، «شنیدن»، «فهمیدن»

و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید

من منتخب گشته ام، برای «قرب» برای «رجعت» برای «سعادت»

من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:

به «انتخاب»، به «تغییر»، به «شوریدن»، به «محبت»

وای بر من اگر قدر ندانم ...

 

با ریتم زندگی برقص

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﻗﺼﻨﺪﻩ ﯼ ﺩﺳﺖِ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺟﺎﻧﻢ !

ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﺎﻧﮕﻮ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﺪ, ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺭﻗﺎﺻﻪ ﯼ ﺗﻤﺎﻡِ ﺳﺎﺯﻫﺎ ﻭ ﺁﻭﺍﺯﻫﺎﯼِ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽﮐﻨﺪ !

ﺩﺳﺖِ ﺭﻭﯾﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ.. ﺑﺮﺍﯼِ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ ﺍﺯ ﺷﻬﺮِ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪﯼ!

ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻬﺎﺭ حرف.. ﺍ ﻡ ﯼ ﺩ .. ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ! ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ؟ ﻓﺪﺍﯼِ ﺳﺮﺕ.. ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ؟

ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻝِ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺛﺒﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.. ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺷﺪﻩ ؟

ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﺭﻗﺺ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼِ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺑﮕﺬﺍﺭ , اﻧﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﻪ ﺭﺩ ﺷﺪ.. ﺑﮕﻮﯾﺪ : ﭼﻪ ﻃﻮﻓﺎﻥِ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ!

ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺵ , ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ, ﻣﯽ ﺷﻮﺩ,

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ , ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼِ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼِ ﺧﻮﺩﺕ , ﺑﺮﺍﯼِ ﺍﻭ , ﺑﺮﺍﯼِ ﺗﻤﺎﻡِ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﺖ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ , ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ...

با ریتم زندگی برقص

تعریف شادی وشادمانی

تعریف شادی وشادمانی

وقتی آدمی نیازهایش ارضاء می شود وبه چیزهای مورد علاقه اش دست می یابد احساس و هیجانی دراو پدید می آ ید که ازآن به شادی ونشاط تعبیر می شود وبا واژه هایی چون شادمانی سرود . وجد . سرخوش. مسرت . خوشی و خوشحالی هم معناست .

شادی زندگی را خوشایند می سازد واشتیاق برای پرداختن به فعالیت های اجتماعی را آسان می نماید . ارسطو پروراندن عالی ترین صفات و خصایص انسانی را شادمانی می داند یعنی شادی تنها در لذتهای مادی گذرا خلاصه نمی شود ، شادمانی واقعی در نزدیک شدن به هدف والای آفرینش و آراسته شدن به خصلت ها و خوی های انسانی و الهی است . به طور خلاصه می توان گفت : شادی به طور مطلق امکان پذیر نیست و هر انسانی مطابق جهان بینی و اندیشه های خود اگر به چیز های مورد علاقه اش برسد و از زندگی اش رضایت داشته باشد در خود احساس شادی می کند که شادی نام دارد .

انواع شادی و شادمانی

نشاط و شادمانی گستره ای وسیع دارد اما در یک تقسیم بندی می توان آن را به دو قسمت تقسیم کرد :

۱) شادی های واقعی ، عمیق و تعالی بخش:

امام علی (ع) می فرمایدشادی انسان از بدست آوردن چیزی است که هرگز آن را از دست ندهد ))

و برای او مفید خواهد بود هم چنین این شادی از آثار ایمان مذهبی است ، که مذهب بر زمینه های پیدایش شادی سفارش کرده و نشانه هایش را ستوده و راه رسیدن به آن و بهره مندی کامل از آن را پیش رو قرار داده است .

راز و نیاز عاشقانه دعا و نیایش باشور و حال ، نماز با حضور قلب ، کمک به انسانی افتاده نوازش یتیمی غمگین ، سیر کردن گرسنه ای بی نوا ، دیدار بستگان ، گفتگو با دوستی صمیمی ، ابراز عشق به همسر و فرزندان و ... که همگی مصادیق ایجاد سرور در دلها است و از سفارشهای دین می باشد ، همان سرور و نشاطی را به دنبال دارد که دیدن بهار طرب انگیز و صبح پر لطافت و قطره ای شبنم بر رخسار گل سرخ و زمزمه ی جویبار و وزش نسیم روح اقرا دارد ، بلکه بیشتر چرا که در روایت داریم (( در بهشت خانه ای وجود دارد به نام خانه شادی و تنها کسی که یتیمان و بچه ها را خوشحال کند به آن داخل می شود . )) و لذت شادی آخرت بسیار پایدارتر است .

۲) شادی های گذرا :

که به سبب هیجانات موقت و عوامل ساختگی و فعالیتهای زیانبار پدید می آید مانند شادی ناشی از مصرف مواد مخدر و موسیقی های مبتذل و ....

نبودن لذت های واقعی سبب می شود که مردم به دنبال هیجانهای تازه باشند و این هیجانها وقتی به اوج می رسند دلتنگی به دنبال دارند چرا که هیجان تجربه می شود ولی شخص رشد نکرده و مرزهای روانی اش افزایش پیدا نمی کند . این گونه شادیها که توأم با هوسرانی و شهوت است انسان را به سرعت از خدا دور کرده ، از درک حقایق باز می دارد و واقعیت ها را شوخی جلوه خواهد داد .

۳) هیجانی به نام شادی :

اسلام ضمن توجه به شادی های واقعی ، به شناخت و انس با شادی های معنوی و عمیق همراه با احساس مداوم زیبایی سفارش کرده و دریچه ی نوینی از شادابی پایدار را به سوی انسان می گشاید .

لذت و خوشی تنها با عوامل مادی بدست نمی آید عوامل معنوی نیز در ایجاد شادی موثرند . گاهی انجام کارهایی که عادتاً باید لذت بخش باشند نه تنها لذتی به انسان نمی بخشد بلکه عذاب وجدان و تشویش روحی نیز می آورد . چرا که روح و وجدان آماده لذت بردن نیستند . ارضای تمایلات به هر صورت و در هر شرایط شادی آور نیست گاه پرهیز از لذت ، لذت بخش تر از نیل به لذت است . اگر چه شادی یک احساس درونی با منشأ باطنی است و آثار بیرونی هم دارد ، اما تا قلباً خود را آماده خوش رفتاری و خوش رویی نکنیم در رفتارمان تجلی پیدا نخواهد کرد و در این صورت است که احساس انبساط خاطر و روحیه ی مثبت می کنیم و احساس امنیت روانی و احترام به خویشتن ، آرامش روحی و رضایت مندی کرده ، هیجانی مثبت و انرژی زا به نام شادی و شادمانی در خود به وجود آورده .

۴) ضرورت شادی و شاد زیستن:

شاد زیستن پاسخی به چگونه زیستن است برای جوانانی که زندگی هدفمند را جستجو می کنند و از بی حسی بی حالی و پوچی که از شاخصه های انسانهای وابسته به دنیاست گریزانند .

نشاط نیروزا ، تکاپو بخش و عامل تقویت اراده انسان است که به پشتوانه ی آن استعدادها و توان مندیهای او رشد می کند و به راحتی به اهداف خود دست می یابد ، شادمانی زندگی را خوشایند می سازد و اشتیاق افراد را برای پرداختن به فعالیتهای اجتماعی آنان می نمایند .

حضرت رضا (ع) در ضرورت شادی و تفریح جایگاه ویژه ای در تقسیم بندی اوقات و نظم روزانه اختصاص داده اند و توصیه نموده اند که (( ساعتی از روز را به تفریحات خود اختصاص دهید و از مسرت وشادیِ ساعات تفریح نیروی انجام وظایف وقتهای دیگر را تامین کنید . ))

با شادی زندگی معنا می یابد و عواطف منفی مانند ناکامی و ناامیدی و ترس و نگرانی بی اثر می شود انسان در پرتو شادی می تواند خویش را بسازد و قله های سلوک را بپیماید و در اجتماع نقش سازنده ی خود را در زمینه های فرهنگی و سایر و اقتصادی ایفا کند .

ضرورت شادی در برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی دولتها نیز خود را نشان می دهد و اگر دولت به بالابردن سطح شادی در جامعه توجه کنند در اجرای برنامه های خود موفق ترند چرا که با شاد یا غم گین شدن یک نفر تمامی جامعه تأثیر می پذیرد ، یعنی غم یا شادی فردی نیست و در یک جا باقی نمی ماند بلکه به همه افراد سرایت می کند .

انسان اگر بخواهد ، به طور یقین می تواند زندگی شاد و سالمی داشته باشد . فقط کافی است که از داشته های خود بهتر بهره گیری کند تا بر اساس آن شادتر و با نشاط تر زندگی کند .

مراقبه چیست وچگونه مراقبه را انجام دهیم؟

مراقبه چه و چگونه



اول این قانون رو به یاد بسپارید بر هر چیز که تمرکز کنیم، انرژی اون رو دریافت می کنیم

 از صبح شروع می کنیم. از خواب بیدار می شویم، می‌رویم مسواک می زنیم و در همان حال به صد تا مسئله  فکر می‌کنیم غیر از مسواک زدن. بعد صبحانه می‌خوریم در حالی که فکرمون هزار جای دیگه است غیر از صبحانه خوردن. بعد... در واقع هر کاری که داریم انجام می دیم به همه چیز فکر می کنیم غیر از همون کار. این باعث می شه انرژی پنهان کارها رو دریافت که نمی کنیم، هیچ! کلی هم انرژی ذخیره شده مان را الکی خرج می کنیم!


شاید از مراسم چای در چین یا ژاپن شنیده باشین . اون در واقع یه جور مراقبه در لحظه ی ابدی اکنونه.



تمرین هایی برای درک و لذت بردن در لحظه ی ابدی اکنون:


تمرین 1 :

 

 برای خودتون یه استکان چای بریزین.با دقت سعی کنید فقط به کاری که دارین می کنین، فکر کنین. بعد در یه جای آروم بنشینید و با آرامش چای رو میل کنید. به این فکر کنید که با هر جرعه ی چای، همه ی انرژی موجود در آن را دریافت می‌کنید و لذت می‌برید. به لحظه لحظه ی خوردن چای دقت کنید. (اگه فکر دیگه‌ای اومد توی ذهنتون، خودتون رو شماتت نکنید. فقط آروم سعی کنید دوباره به خوردن چای برگردید.) بعد از اتمام، حتما" در دفتر مراقبه از خودتون تشکر کنید.



تمرین 2:

 

 مراقبه کنید در زمان مسواک زدن فقط به مسواک زدنتون فکر کنین. سعی کنید از این کار لذت ببرید.


تمرین 3:

 

 

 مراقبه کنید زمان خوردن غذا فقط به خوردن غذا فکر کنید. مجسم کنید با هر لقمه، انرژی موجود در غذا به همه ی سلول های بدنتون میرسه.از هر لقمه ی اون لذت ببرید.



نکته: غذایی که با مراقبه خورده میشه هرگز باعث چاقی های موضعی نمیشه. (در واقع وقتی ما غذا می خوریم در حالی که به صد چیز غیر از خوردن غذا فکر می کنیم، باعث انباشته شدن اون در جاهای نامناسب می شیم. بر عکسش هم صادقه. یعنی کسانی که هر چیزی که می خورن، چاق نمی شن، اگه روی غذا خوردن آگاهانه، مراقبه کنن، همه ی انرژی موجود در غذا رو دریافت می کنن. حتی می‌تونین مجسم کنین که دوست دارین غذا در چه قسمتی از بدن شما باعث چاقی بشه! وقتی دارین غذا می خورین توی دلتون با لقمه هاتون حرف بزنید! از لقمه ی نون و پنیر صبحتون بخواهید که همه ی نیروش رو به شما انتقال بده. (نخندین! جدی می گم! این یکی از مراقبه های هندوهاست!)



تمرین 4:

 

این تمرین برای سیگاری هاست. اگه روی کشیدن هر سیگار مراقبه کنید، خیلی زودتر ارضا می شید و به تدریج تعداد سیگارهاتون کم و کمتر می شه.



به تدریج خودتون رو عادت بدید که هر کاری که دارین انجام می دین، فقط به اون فکر کنید و تصور کنید با این کار همه ی انرژی نهفته در اون کار رو دارین دریافت می کنین. خیلی سخته، اما شدنیه! شاید باورتون نشه اما به تدریج حتی از کارهایی که دوست نداشتید، به شدت لذت می برید. این قانون رو به یاد بسپرین: بر هر چیز که تمرکز کنیم، انرژی اون رو دریافت می کنیم.

حکایت:

یک حکایت از یه گورو ی ( استاد بزرگ) هندی  که توی یه کتاب خواندم. او با مریدانش دسته جمعی با هم، در  محلی  بیرون شهر، زندگی می کردند. همه ی مرید های او موظف بودند سالها پیش او زندگی کنند و آموزش ببینند. یک روز یه نفر به اون استاد مراجعه می کنه و می گه شما چه طوری به این قدرت رسیدین که می تونین با نگاه دیگران رو شفا بدین؟ وقتی من مرید شما بشم، در طی این همه سال که باید پیش شما بمونم، چه تمرین هایی انجام میدیم؟ در طول روز چه کار می کنیم؟


استاد می گه: ما صبح ورزش می کنیم. بعد صبحانه می خوریم. بعدکار می کنیم تا ناهار. بعد ناهار می خوریم. کمی استراحت می کنیم ، باز کار می کنیم و شب می خوابیم!


اون شاگرد عصبانی میشه و میگه امکان نداره! ما همه ی این کارها رو انجام می‌دیم اما قدرت شما رو نداریم. استاد می گه: هرگز شما مثل ما این کارها رو انجام نمیدید. شما صبحانه می خورید، کار می کنید، تفریح می کنید، در حالی که به چیز دیگه ای دارین فکر می کنین، اما ما وقتی صبحانه می خوریم فقط به خوردن اون فکر می کنیم! وقتی کار می‌کنیم فقط به اون کار فکر می کنیم. وقتی.....


بنابراین شما هیچ انرژی ای دریافت نمی کنید! اما ما همه ی انرژی های موجود در طبیعت رو دریافت می کنیم و با بخشیدن فقط مقداری از اون به بیمارها، باعث شفای اون ها میشیم!

 

 


خوب و حالا تمرین آخر:

 

 

یک بار دیگه این ایمیل رو بخونید و تصمیم بگیرید همه ی انرژی موجود در کلمات اون رو دریافت کنید. لبخند بر لب داشته باشید . حالا آماده باشید تا در لحظه ی ابدی اکنون، شاد و راضی باشید.


از همین حالا شروع کنید! چون امروز اولین روز از روز های باقیمانده ی عمر شماست